إِنْ أُرِيدُ إِلَّا الْإِصْلَاحَ مَا اسْتَطَعْتُ وَمَا تَوْفِيقِي إِلَّا بِاللَّهِ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَإِلَيْهِ أُنِيبُ

إِنْ أُرِيدُ إِلَّا الْإِصْلَاحَ مَا اسْتَطَعْتُ وَمَا تَوْفِيقِي إِلَّا بِاللَّهِ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَإِلَيْهِ أُنِيبُ

سایت رسمی جماعت دعوت و اصلاح

  • صدیق قطبی: در ارزیابی عرفان اسلامی، همواره نقطه‌نظرات ضد و نقیض و جهت‌گیری‌های ناهمسو وجود داشته است. از نظراتی که عارفان را مسؤول اصلی وادادگی، دنیاگریزی و استبدادپذیری و مروِّج مریدپروری، سرسپردگی و خردستیزی می‌دانند؛ تا دیدگاه‌هایی که قایل به ابعاد معنوی و اخلاقی چشمگیری در ذخائر عرفان اسلامی بوده و بازخوانی و کندوکاو در تعالیم عارفان را از اسباب بهبود وضع روانی، اخلاقی و معنوی انسان معاصر بر می‌شمرند. در گفتگوی پیش رو با استاد مصطفی ملکیان که یکی از برجسته‌ترین چهره‌های روشنفکری ایران است، در باب ابعاد قوت و نیز جهات کاستی و آسیب‌زای عرفان اسلامی و همچنین نسبت زندگی فیلسوفانه و عارفانه به گفت‌وگو نشستیم.

    نویسنده:
    مصطفی ملکیان
  • داستانی کودکانه اما ضروری برای بزرگسالان

    آنجا که درخت بید به آب می‌رسد، یک بچه قورباغه و یک کرم همدیگر را دیدند، آن‌ها توی چشم‌های ریز هم نگاه کردند و عاشق هم شدند؛ کرم، رنگین کمان زیبای بچه قورباغه شد و بچه قورباغه، مروارید سیاه و درخشان کرم.

    بچه قورباغه گفت: من عاشق سرتا پای تو هستم.

    کرم گفت: من هم عاشق سرتا پای تو هستم. قول بده که هیچ وقت تغییر نمی‌کنی.

  • * یک روز[شیخ بو عبدالله باکو] گفت: «ای شیخ! [بوسعید بوالخیر] چند چیز است که ما از شیخ می‌بینیم که پیران ما، آن نکرده‌اند.... یکی آن است که جوانان را به سماع و رقص اجازت می‌دهی...» شیخ ما گفت: «.... امّا حدیث رقص جوانان در سماع: جوان را نفس از هوا خالی نبود و از آن بیرون نیست که ایشان را هوایی باشد غالب و هوا بر همه اعضا غلبه کند،

  • * عمر خطاب را روزی دیدند در عهد خلافت که می‌آمد و مَشکی آب در گردن فکنده. گفتند: یا امیرالمؤمنین، این چه حال است؟ گفت: این ساعت رسولان روم رسیدند و با من گفتند که قیصر روم را از سیاست نام تو خواب نماند، و در همه‌ی روم کس نیست که نه عدل و راستی تو وی را درست شده باشد. نفس من به خود باز نگریست،

  • هنر عشق ورزیدن

    31 اردیبهشت 1390

    مطالعه‌ی این کتاب برای کسانی که دستورالعمل ساده‌ای برای هنر عشق ورزیدن می‌جویند، کاری یأس‌آور خواهد بود. برعکس، در این کتاب نشان داده خواهد شد که عشق احساسی نیست که هرکس، صرف نظر از مرحله‌ی بلوغ خود، بتواند به آسانی بدان گرفتار شود. این کتاب می‌خواهد خواننده را متقاعد سازد که تمام کوششهای او برای عشق ورزیدن محکوم به شکست است، مگرآنکه خود با جدّ تمام برای تکامل تمامی ‌شخصیت خویش بکوشد، تا آنجا که به جهت‌بینی سازنده‌ای دست یابد.

  •  «من نه دل‌نگران سنت‌ام، نه دل‌نگران تجدد، نه دل‌نگران تمدن، نه دل‌نگران فرهنگ و نه دل‌نگران هیچ امر انتزاعی‌ دیگری از این قبیل. من فقط نگران انسان‌های گوشت ‌‌وخون‌داری هستم که می‌آیند، رنج می‌برند و می‌روند. سعی کنیم انسان‌ها هر چه بیشتر با حقیقت مواجهه یابند و به حقایق هرچه بیش‌تری دسترسی پیدا کنند؛ علاوه بر آن هر چه کم‌تر درد بکشند و رنج ببرند؛ و علاوه بر آن هر چه بیش‌تر به نیکی و نیکوکاری بگرایند. برای تحقق این سه هدف، از هر چیزی که سودمند می‌تواند بود بهره گیرند؛ از دین گرفته تا علم، فلسفه، عرفان، هنر، ادبیات و همه‌ی دستاوردهای بشری دیگر.» (مصطفی ملکیان، عقلانیت و معنویت بعد از ده‌ سال)

    نویسنده:
    مصطفی ملکیان