به مناسبت انتشار مجدد كتاب فیلسوفان بدكردار
از قدیم گفتهاند: «یكی میمرد ز درد بینوایی/ یكی میگفت خانم زردك میخواهی» حكایت فایدهمندی متافیزیك هم همین است. اگر نه در كوچه و خیابان یا در میان اعضای خانواده یا حتی در جمعی از تحصیلكردگان دانشگاهی رشتههای غیر علومانسانی، بلكه از دانشجویان و استادان رشته فلسفه بپرسید كه متافیزیك به چه دردی میخورد؟
«صدر اسلام و زایش سرمایهداری» در گفتوگو با جعفر خیرخواهان کتاب «صدر اسلام و زایش سرمایهداری» نوشته بندیكت كهلر، با ترجمه مشترك جعفر خیرخواهان و محمد ماشینچیان، چند ماه پس از انتشار به چاپ دوم رسید.
«و بدین سان فاجعه مجددا تكرار میشود و اینبار نیز چون گذشته، مسیح یك بار دیگر شاهد تهی بودن و بیمعنا بودن همان چیزی است كه به خاطر آن به این جهان آمد، زندگی كرد، درد كشید، شورید و عاقبت با زجری جانكاه به هلاكت رسید» (داریوش مهرجویی، روشنفكران رذل و مفتش بزرگ، تهران: نشر هرمس، چاپ دوم: 1389، صفحه 4)
هرمنوتیك در مختصرترین تعریف آن یعنی دانش تفسیر یا مطالعه درباره تفسیر. اما این تازه اول ماجراست، چون بلافاصله دستكم سه سوال مطرح میشود، اولا دانش یعنی چه؟ ثانیا تفسیر یعنی چه؟ ثالثا تفسیر چه چیزی؟ فرض كنیم در پاسخ سوال اول بگوییم دانش یعنی مطالعه و تحقیق روشمند و در جواب سوال سوم بگوییم تفسیر هر متنی، اعم از متون مقدس و ادبی و هر متنی كه پیش روی انسان قرار میگیرد. مشكل اصلی در پاسخ به سوال دوم پدید میآید: تفسیر یعنی چه؟ فهم معنای مورد نظر نویسنده؟ فهم معناهای نهفته در متن؟ با چه روشی؟ اینها تنها بخشی از پرسشهایی است كه هرمنوتیك میكوشد به آنها پاسخ بدهد. هانس گئورگ گادامر (2002-1900) متفكر آلمانی بزرگترین فیلسوف هرمنوتیكی معاصر است. اصغر واعظی استاد فلسفه دانشگاه شهید بهشتی، گادامر را نماینده اصلی هرمنوتیك فلسفی میداند و معتقد است كه تاثیر بسیار عمیقی بر مباحث فلسفی و الهیاتی معاصر و نیز شیوههای جدید تفسیر در علوم انسانی گذاشته است. او به تازگی كتاب راهنمای دانشگاه كمبریج با عنوان گادامر را به فارسی ترجمه كرده است. این كتاب با سرویراستاری رابرت جی. دوستال شامل مجموعه مقالاتی از پژوهشگران برجسته فلسفه است كه در هر مقاله یكی از وجوه اساسی اندیشه گادامر معرفی شده است. به مناسبت انتشار این كتاب با دكتر واعظی گفتوگویی صورت دادیم كه از نظر میگذرد.
سرگذشت اجتماعی اشیاء در گفتوگو با دكتر عباس كاظمی
امسال در میان بحثهای همیشگی و پایانناپذیر درباره نهضت ملی و كودتای 28 مرداد، یك موضوع «ظاهرا» جدید، بسیار داغ بود: آیا 28 مرداد كودتا بود یا خیر؟
سالهای میانی دهه هفتاد، ما نوجوانهای تازه سر از تخم در آورده كه به فلسفه و علومانسانی علاقهمند بودیم، در كتابهای تازه ترجمه شده و مقالاتی كه در روزنامهها میخواندیم، با مفاهیم و اصطلاحات و عناوینی مواجه میشدیم كه غریب و نو بودند، مضامینی چون زبانشناسی، ساختارگرایی، پساساختارگرایی، نشانهشناسی، محورهای همنشینی و جانشینی، شالودهشكنی، هرمنوتیك، فرمالیسم روسی و اسمهایی چون رومن یاكوبسن، فردیناند دو سوسور، چارلز سندرس پیرس، ویكتور شكلوفسكی، میخاییل باختین و... در هر مقاله و كتاب فلسفی كه میخواندیم، «زبان» را بر صدر مینشاند و آن را به عنوان مهمترین مساله فلسفی معرفی میكرد.
كارل پوپر (1994-1902) فیلسوف برجسته اتریشی، اندیشمندی چندوجهی است. او در حوزههای مختلفی از فلسفه اندیشید مثل فلسفه محض، معرفتشناسی، فلسفه علم و فلسفه و اندیشه سیاسی. پوپر غیر از آنكه در زمینه سیاست، آرا و اندیشههای صریح و مشخصی دارد، در زندگی خود هم جهتگیری مشخصی داشت كه با اندیشههایش كاملا همسوست.
کپی رایت © 1401 پیام اصلاح . تمام حقوق وب سایت محفوظ است . طراحی و توسعه توسط شرکت برنامه نویسی روپَل