من از شیفتگان و خیرهماندگان، و از شاگردان و بلکه از مریدان دو تن از شخصیتهاى بزرگ فرهنگ اسلامى هستم. یکى از آنها ابوحامد محمد غزالى است و دیگرى مولانا جلالالدین رومى. این هر دو بزرگوار متعلق به مکتب اشعرى هستند که مخالف مذهب و مسلک اعتزال است. شاید این پرسش در ذهن پارهاى از شما غلیان کند که چنین کسى، با چنین پیشینه و سابقه فکرى و چنان ارادتى که به آن دو شخصیتبزرگ مىورزد، چرا و به چه معنا مىخواهد در باب تجدید تجربه اعتزال سخن بگوید و اعتزالگرى را توصیه کند!
موضوع سخن، دین اقلّی و اکثری است. ابتدا خوب است به انگیزهها و محرکات اولیهای که توجه مرا به این بحث برانگیخت اشارهای کنم. چند واقعه فکر مرا متوجه اهمیت این موضوع کرد:
نسخه قانون ما عین شفـــــاست
مصحف ما مستفاد از مصطفاست
ای مبارک آن گلــــیم گل تو را
وی خنک آن وصف مزّمّل تو را
نه ملک بودی نه دلخسته ز خاک
ای بشیر ما بشـــــر بودی و پاک
استاد مکرّم، حضرت آیت الله آقای جعفر سبحانی
اشاره: نظر به اینکه بسیاری از تئوریهای مطرحشده در گفتمانهای دینی ایران، مورد مداقّه و واکاوی اندیشمندان اهل سنّت قرار نگرفته است، اقدام به بازنشر مقالات موجود کرده و امیدواریم این نوشتهها به جدّ گرفته شده و مورد جرح و تعدیل علمی اندیشمندان و صاحبنظران اهل سنت ایران قرار گیرند، قرار دادن اینگونه مقالات در سایت، صرفاً به هدف نقد و بررسی و طرح سؤال صورت میگیرد و لاغیر.
روشنفکری دینی گویا برای خود وزنهیی شده است وگرنه عمروبن عبدودّها را به میدان نمیفرستادند. اخیراً یکی از منکران در ضمن افادات خود، روشنفکری دینی را به سه مثال ممثّل نمود: 1. مثلث هشتضلعی. 2. آهن گچی 3. آبغوره فلزّی.
تا امتناع روشنفکری دینی را مبرهن کند. مثال نخست تقلید مبتذلی بود از دایره مربع یا مربع مدوّر که چند سال پیش طلوع ناکرده غروب کرد و دایره گردانان را ناکام نهاد. ولی آبغوره فلزّی الحقّ چیز دیگری بود. تجلی ذوق و استعداد نهفتهیی بود
سروش: در ابتدا بد نیست به یک مسئله بسیار مهم در تاریخ کلام اسلامی اشاره کنم و آن نزاعی است که بین دو جریان مهم کلامی درباره مخلوق بودن قرآن پدید آمد. یک جریان طرفدار عقل مستقل از دین بود و جریان دیگر طرفدار عقل تابع دین. جریانی که عقلگرا بود، اعتقاد داشت که آیات قرآن بسته به موقعیت نبی، خلق و نازل میشده است. یعنی اینگونه نبوده که آیات پیشاپیش در لوح محفوظ وجود داشته باشند و یک دفعه بر پیامبر نازل شوند. بلکه موقعیتهای پیامبر بوده که ایجاب میکرده آیهای نازل شود و این دلیلی است بر مخلوق بودن قرآن! آیهای در قرآن هست که مؤید و متکای این نظریه است.
در این مقاله ابتدا عَرَضی (صورت) و ذاتی (مضمون)، معنا و تعریف شدهاند و سپس شئون و تعلیمات دین به دو دستهی شئون و تعلیمات ذاتی و عرضی تقسیم شدهاند. عرضیها آنها هستند که میتوانستند به گونهای دیگر باشند، برخلاف ذاتیها. تفاوت تقسیم عرضی و ذاتی با تقسیمات دیگری چون قشر و لب یا طریقت و شریعت و امثال آن، بحث دیگر این مقاله است. سپس به قصد هموار کردن راه برای ورود در بحث اصلی، مثالهای بسیاری از مثنوی مولانا آورده شد تا مصداقهایی برای عرضیات مثنوی به دست داده شود.
پلورالیسم (تکثر و تنوع را به رسمیت شناختن و به تباینِ فرو ناکاستنی و قیاسناپذیری فرهنگها و دینها و زبانها و تجربههای آدمیان فتوا دادن و از عالم انسانی تصویر یک گلستان پر عطر و رنگ را داشتن) به شکل کنونی آن متعلق به عصر جدید است و در دو حوزهی مهم مطرح میشود: یکی در حوزهی دین و فرهنگ و دیگری در حوزهی جامعه. دینداری و دینشناسی پلورالیستیک داریم و جامعهی پلورالیستیک؛ و این دو البته با یکدیگر مرتبطند، یعنی کسانی که به لحاظ فرهنگی و دینی قائل به پلورالیسم هستند، نمیتوانند از پلورالیسم اجتماعی سربپیچند.
اصل اول: مبادی نظریهی قبض و بسط تئوریک شریعت
برخی اهداف مهم نظریهی قبض و بسط
۱. نظریهی «قبض و بسط تئوریک شریعت» نظریهای است در باب معرفت دینی به منزلهی معرفتی از معارف بشری. این نظریهی در مرحلهی نخست میکوشد تا:
۱-۱. مکانیسم و چگونگی فهم دین را تبیین نماید.
۲-۱. اوصاف معرفت دینی را در نسبت با سایر معارف بشری روشن کند.
۳-۱. انحای نسبتهای موجود میان معرفت دینی و سایر معارف بشری را معلوم دارد.
امروز پانزدهمین سالگرد وفات مرحوم دکتر علی شریعتی بود و به همین مناسبت در پاره ای محافل دینی و روشنفکری، دانشگاهها و مطبوعات ما سخن از او رفت، یاد او زنده شد و مطابق معمول، خلاف و وفاقهایی هم برانگیخت.
کپی رایت © 1401 پیام اصلاح . تمام حقوق وب سایت محفوظ است . طراحی و توسعه توسط شرکت برنامه نویسی روپَل