إِنْ أُرِيدُ إِلَّا الْإِصْلَاحَ مَا اسْتَطَعْتُ وَمَا تَوْفِيقِي إِلَّا بِاللَّهِ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَإِلَيْهِ أُنِيبُ

إِنْ أُرِيدُ إِلَّا الْإِصْلَاحَ مَا اسْتَطَعْتُ وَمَا تَوْفِيقِي إِلَّا بِاللَّهِ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَإِلَيْهِ أُنِيبُ

سایت رسمی جماعت دعوت و اصلاح


  • برگ‌های سبز گیلان با ناله‌ی بوف شوم خزان گشت
    آن‌گاه که روی پاهای نا‌آرام و موّاج دریا با دلهره به خواب رفته بودی
    رؤیای آن‌‌شب، هراس از فرداهایت بود
    آن‌گاه که نور ماه صورت زیبایت را نوازش می‌داد
    آینه‌ای از ترس در دلت منعکس گشت و سایه‌ای از اضطراب، میان خطوط معصوم چهره‌ات به وضوح دیده می‌شد
    آن‌گاه که آلوچه‌های رسیده‌ی جنگل وقت چیدنش بود
    آن‌گاه که بوی دل‌آویز شالیزار برنج و عطر باغ‌های بهار نارنج
    شقایق گل همیشه عاشق را مست کرده ‌بود
    بی‌پروا از بی‌مهری ها…

  • (يا مقلب القلوب والابصار)

    :ای دگرگون کننده قلب‌ها و چشم‌ها

    اگر ترسی است در قلب‌ها و چشم‌ها که در پی خطایی آلوده شده؛ از خدا خواستاریم که همراه با زیبایی‌های سال نو و ديدن خوبی‌ها اصلاحش گرداند.

  •  باز با تابش نور خورشید چشمان مان را در صبحی دیگر بر روی زندگی باز می‌کنیم.

    دوباره از شنیدن خبرهای ناگوار مات و مبهوت می‌شویم.

     دگر بار با غم جان سپردن دو برادرکولبر بغضی عمیق را بر سینه می‌کوبیم. 

     فرهاد چهارده ساله و آزاد هفده ساله که برای شیرینی روزهای زندگی گام‌های محکم و استوارشان را به سنگ‌های سرسخت و سرد کوهستان سپردند. 

    با رفتنشان برای درد نان، جان به جای گذاشتند.

  • باز با تابش نور خورشید چشمان مان را در صبحی دیگر بر روی زندگی باز می‌کنیم. دوباره از شنیدن خبرهای ناگوار مات و مبهوت می‌شویم.

  • عشق و محبت به همسر را از چه کسی بیاموزیم؟!

    تو هنوز هم سردار رویاهای سپيد ما هستی...

    چون درطوفان سختی‌ها و تحمل رنج‌ها لحظه‌ای تردید به دلت راه ندادی به حقیقت درک کردی، در یقین و باورخالصانه‌ات تا آخر راه کنار او ثابت قدم باقیماندی.

  • مادر

    20 اسفند 1396

    مادر، ماه شب‌های بی مهتاب 
    مادر، گل پیچک و گره خورده‌ی بی تاب
    مادر، بال پرواز بر رویاهای ناب 
    مادر، تندیس عشق در زلال آب

  • شهیدان سانچی

    02 بهمن 1396

    جای خالی ماهی‌ها...
     از درد بی کسی به ناله افتاده بود.
    بی رمق و ناتوان چشم انتظار یاری...
     در کنج کشتی سوخته، جان پاکشان با عشق در عمق آب‌ها مدفون گشت.

  • برای تسلی خاطر همشهریان عزيز آسیب دیده
    ( تنها تسلیت کافی نیست)
    اندوه بزرگی است!
    شنیدن خبر فوت بسیاری از همشهریان، در یک شب به خواب عمیق فرو رفتن

  • مهر بی مهر

    29 مهر 1396

    در مهر غم، چون مهمانی ناخوانده
    ساعت زنگ دارش را به رویم کوک کرده
    هم صحبتی با گل‌ها و برگ‌هاي خشکیده
    پاشیدن آب و دانه برای پرنده‌ی سرما دیده

  • انتخاب ناب

    27 اردیبهشت 1396

    بی‌تفاوت از خود، 
    بدون کمک به خود، 
    به جلو نخواهی رفت! ...
    حال که می‌توانی قطره‌ای باشی، در دریای بی کرانه
    حال که می‌توانی نفسی باشی برای هوای تازه‌ی سینه