إِنْ أُرِيدُ إِلَّا الْإِصْلَاحَ مَا اسْتَطَعْتُ وَمَا تَوْفِيقِي إِلَّا بِاللَّهِ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَإِلَيْهِ أُنِيبُ

إِنْ أُرِيدُ إِلَّا الْإِصْلَاحَ مَا اسْتَطَعْتُ وَمَا تَوْفِيقِي إِلَّا بِاللَّهِ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَإِلَيْهِ أُنِيبُ

سایت رسمی جماعت دعوت و اصلاح

  • واژه‌ای بس ملموس و محسوس ولی تا بیکران غریب در ادبیات انفعالی‌مان، آری این واژه هوشیاریست.

    منزلی بین خواب و بیداری؛ نه آدمی را در راحتی خواب تنها می‌گذارد و نه او را در تکاپوی بیداری گم کرده و به بیراهه می‌کشاند.

    حقیقت این است که خلقت آدمی بر پایه‌ی نسبی بودن بنا شده و این نسبی بودن به محیط اطراف و جامعه‌اش هم سرایت کرده است. مگر می‌شود ذات مطلق الهی ساخته‌های کارخانه‌ی بس بی‌نهایتش را، راکد، ساکن و ایستا آفریده باشد و آنها را در رسیدن به اوج کمال هدایت نکند؟

    هوشیاری راه رسیدن به اوج کمال است که هیچ‌گاه‌ پایان نمی‌یابد و آدمیّت‌ همیشه در مسیر آن حرکت کرده به موانع و دست‌انداز‌هایی برخورد می‌کند، متوقف می‌شود؛