صدای گریهی کودکی فضای مکه را فراگرفته بود، کودکی که چه کسی میدانست اوست راهنمای بشر ؟! کودکی که بعدها دنیا را از بزرگی و شکوه خود به وجد آورد ، کودکی که دنیا را به سوی مسیر سعادت فرستاد، کودکی که خداوند مژدهی آمدن او را قرنها پیش از آمدنش داده بود، کودکی که شکوه او دنیا را مجذوب خود کرد و بالاخره درود بر این کودک باد که ما امروزه او را خاتم الانبیا و معلم جهانیان میدانیم.
نمیدانم چرا اگر میخواهم بنویسم واژهها را گم میکنم یا من قلم را تند گرفتهام که واژهها در فرارند یا کلمات فقط در ذهنم میگذرند.
پدرم سلام:
سلامی به بلندای زمان همه تقدیم تو باد. پدر عزیزم قلم و اندیشهای را بهانه کردم برای درد و دل کردن با تو و باز کردن آنچه که بر سینه من گرانی می کرد. پدر عزیزم خواستم که برایت بنویسم که چقدر دوستت دارم و دنیا بدون تو برایم تیره و تار خواهد شد و با نبود تو قطرههایی ازخون قلبم سرازیر خواهد شد. پدرعزیزم به اندازه ی ماه و ستارههای آسمان و به اندازهی خورشید و به اندازهی قلبم دوستت دارم.
من در دنیای خاطرات کوچکم، کوچک
ولی در دنیای امروزی خود را، پیرزنی بیش نمی بینم
من در دنیای خاطره ها صداقت را ازعشق دوستان می بینم
من در دنیای خاطره ها بازی پر نیرنگ دوستانم را از سادگی آنها می بینم
دنیای خاطره ها چه زیباست آدم هایش چه بی ریاست
آری دنیای خاطره ها
این چنر سطر را به مناسبت روز مادر، به مادر بزرگوار و عزیزم تقدیم می کنم و می خواهم بداند که با تمام وجودم دوستش دارم.
در آسمان های برین فرشتگان هنگامی که با یکدیگر نجوا می کنند در بین کلمات آتشین عشق خویش نمی توانند کلمه ای بیابند که به پای نام مادر مقدس باشد...
کپی رایت © 1401 پیام اصلاح . تمام حقوق وب سایت محفوظ است . طراحی و توسعه توسط شرکت برنامه نویسی روپَل