إِنْ أُرِيدُ إِلَّا الْإِصْلَاحَ مَا اسْتَطَعْتُ وَمَا تَوْفِيقِي إِلَّا بِاللَّهِ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَإِلَيْهِ أُنِيبُ

إِنْ أُرِيدُ إِلَّا الْإِصْلَاحَ مَا اسْتَطَعْتُ وَمَا تَوْفِيقِي إِلَّا بِاللَّهِ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَإِلَيْهِ أُنِيبُ

سایت رسمی جماعت دعوت و اصلاح

  • تعریف «سِلم» در لغت: 

     سِلم به معنای سلام است. سلامت یعنی برائت. «تسلّم منه»: از آن بهبودی یافت. ابن اعرابی گفته است: سلامت به معنای عافیت است. و گفته شده: سِلم به معنای صلح و آرامش است. [۱] 

    به فرد صلح‌جو هم «سِلم» گفته‌اند. مثلاً: «أنا سِلم لمن سالمنی» یعنی من با هر کس که با من صلح کند، صلح می‌‌کنم. قوم سِلم و سَلم: یعنی مردمان صلح طلب. به زن صلح‌طلب هم می‌‌گویند: امرأة سِلم و سَلم. تسالموا یعنی با هم صلح کردند. [۲] 

    این کلمه با سه حالت تلفظ شده است: فتحه‌ی سین و فتحه‌ی لام، کسره‌ی سین و سکون لام، و فتحه­ی سین و سکون لام.