إِنْ أُرِيدُ إِلَّا الْإِصْلَاحَ مَا اسْتَطَعْتُ وَمَا تَوْفِيقِي إِلَّا بِاللَّهِ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَإِلَيْهِ أُنِيبُ

إِنْ أُرِيدُ إِلَّا الْإِصْلَاحَ مَا اسْتَطَعْتُ وَمَا تَوْفِيقِي إِلَّا بِاللَّهِ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَإِلَيْهِ أُنِيبُ

سایت رسمی جماعت دعوت و اصلاح

  • شاید بر جسته‌ترین و غیرقابل پیش بینی‌ترین پیشرفت صورت گرفته در تفکر و عمل سیاسی در جهان غرب در دهه 80، غلبه محافظه‌کاری به واسطه نظریات و دکترین‌‌های راست نو بوده باشد. این غلبه به هیچ شکلی جنبه مطلق نداشت همچنان که جهانشمول نبود. در واقع این غلبه را تنها می‌توان به نوعی هژمونیک یا به قول گرامشی این گونه تعبیر کرد که احزاب، دولت‌‌ها و مجلات روشنفکر محافظه‌کار در قالب یک گفتمان یا یک عاملیت سیاسی که حاصل از تلاش متفکران راست نو و همراه با جست وجو و نقد غالباً سختگیرانه تفکر و عمل محافظه‌کاری در طول 30 سال پس از جنگ جهانی دوم بود به نوعی برتری دست پیدا کردند.