بسم الله الرحمن الرحیم
الحمد لله و الصلاة و السلام علی رسول الله و علی آله و صحبه و من والاه
اما بعد السلام علیکم و رحمة الله و برکاته
قال الله سبحانه و تعالی: (فَاعْلَمْ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ اللَّهُ وَ اسْتَغْفِرْ لِذَنْبِكَ وَ لِلْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِناتِ وَ اللَّهُ يَعْلَمُ مُتَقَلَّبَكُمْ وَ مَثْواكُمْ) [محمد:19]
اجازه فرمایید عرایض خود را با مقدمهای آغاز نمایم. گاهی در سلوک معنوی و روانی انسان ظواهری مشخص میگردند، که اگر با تدبر مورد عنایت قرار گیرند، میتوان درسها و عبرتهای گرانبهای مختلفی را از آنها دریافت نمود و به بعضی از اسرار نفس پی برد. به عنوان مثال همه ما به دعا کردن نیاز داریم، ولی زمانی که به صورت عادی دعا میکنیم، غالباً این دعاها کامل نیست و متفاوت از دعاهای انسان مضطری است که در تنگنا قرار میگیرد و با تمام قدرت و توان خویش میکوشد نجات یابد، التجا و التماس او به حنجرهاش میرسد، از اعماق قلب و صادقانه و متضرعانه دعا میکند و به یقین میرسد که پناهی جز پناه بیپناهان یعنی الله جلجلاله ندارد. در این حالت است که ایمان او به دعا کامل میشود و در این حالت میتواند ظرفیت و توان نفس خود و مقدار نزدیکی به خالقش را تجربه کند و در حیات و زندگی مؤمنانهی خویش از آن بهره جوید.
یا در نمونهای دیگر، شجاعت انسان شجاع در وضعیت عادی، ناتمام و مستتر میماند؛ اما در مقام دفاع از جان و عرض، توان دفاعش به حد اعلا میرسد و دیگران حدی و قدری از حماسه را از او مشاهده مینمایند که قبلاً ندیده بودند.
فکر نیز از چنین ویژگیای برخوردار است. هنگامی که حالتی از سکون و رکود و عدم تفکر بر انسان غالب میشود، به بعضی از قناعتهای تقلیدی بسنده میکند و کم کم به نوعی خاموشی فکری مبتلا میشود. اما زمانی که در مقابل تهدید قرار میگیرد و سرمایه فرهنگیاش با خطر جدی مواجه میشود، احساس مسؤولیت وجود او را فرا میگیرد، قدرت تفکر و تأملش افزایش میباید و به درجهای از بیداری فطری نائل میآید، و در نتیجه به تلاش و جهاد فکری میپردازد، و توارد راهحلهای مختلف را بر عقل و ذهن خویش مهمان میکند و بر میزان توانایی فکری خود واقف میشود.
شما بزرگواران نیک میدانید که یکی از مهمترین وظایف جماعت نیز، آموزش درست فکر کردن و فکر درست کردن و به دنبال آن اصلاح نقشه فکری و آموزش آزاداندیشی و دوری از تقلید و دستیابی به فهم صحیح و ایمان عمیق است.
به خاطر اهمیت فهم در آموزههای دین مبین اسلام و جایگاه اساسی آن در حیات و زندگی انسانها است که خداوند بزرگ خطاب به پیامبر گرامی اسلام میفرماید: (فَاعْلَمْ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ اللَّهُ وَ اسْتَغْفِرْ لِذَنْبِكَ وَ لِلْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِناتِ وَ اللَّهُ يَعْلَمُ مُتَقَلَّبَكُمْ وَ مَثْواكُمْ) [محمد:19] بدان که همانا هیچ معبود راستینی جز الله وجود ندارد، برای گناهان خود و مردان و زنان مؤمن آمرزش بخواه. خداوند از حرکات و سکناتتان آگاه است.
در واقع خداوند بزرگ جلجلاله، از همه انسانهای مسلمان دعوت به عمل میآورد تا با برگزیدن راه فهم صحیح و دانش و آگاهی و نیز ذکر و یاد خدا و طلب مغفرت و آمرزش و آگاهی نسبت به نظارت خداوند و علم فراگیر و همهجاگستر او، راه سعادت و سربلندی دنیا و آخرت را برگزینند و با چنین بیداری و هوشیاری و حساسیتی زندگی کنند و قیامت را چشم بدارند و برای آن خود را آماده نمایند.
امام بخاری نیز صحیح بخاری را با عنوان : «باب العلم قبل القول و العمل» آغاز میکند، زیرا عمل کردن بدون فهم و دانش امری ناتمام است و صواب و درستی عمل با فهم و علم همراه است. قرآن کریم با تأکید بر مسألهی فهم و علم میفرماید: (هَلْ يَسْتَوِي الَّذِينَ يَعْلَمُونَ وَالَّذِينَ لَا يَعْلَمُونَ إِنَّمَا يَتَذَكَّرُ أُولُو الْأَلْبَابِ) [زمر:9] و معیار تعالی و ارجمندی انسان را علم میداند.
در مقام تبین جایگاه و اولویت فهم نسبت به مسایل دیگر، مالک بن نبی میگوید: "إن الإنسان یعیش فی ثلاثة عوالم: عالم الأفکار و عالم الأشخاص و عالم الأشیاء و لکل حضارة عالم أفکارها، و عالم أشخاصها و عالم أشیاءها".
بر این اساس انسان در سه دنیای افکار و اشخاص و اشیاء زندگی میکند و هر فرهنگ و تمدنی عوالم خاص خود را دارد.
منظور از دنیای افکار مجموعهی معتقدات، باورها، تصورات، مبادئ، ثوابت و تمامی شیوههای فکر کردن و نیز ارزشها و مشاعر و احساسات است.
منظور از عالم اشخاص، مجموعهی روابط، نظامها، ارتباطات و قوانینی است که تنظیمکننده حیات و زندگی کسانی است که جامعهای را به وجود آورده و شکل دادهاند.
مقصود از دنیای اشیاء، تمامی چیزهایی است که این جامعه را به وجود آورده و از آن ساخته شده است؛ از بناها و خیابانها گرفته تا صنعت و تجارت و زراعت و تکنولوژی و محصولات فرآوردهها و خدمات و...
با کمال تأسف باید اذعان کرد که دنیای اسلام، غالباً در این عوالم سهگانه همواره با اشکالات و ضعفهای فراوانی مواجه بوده و هست از ضعف و احیاناً ناتوانی در عالم تفکر و اندیشه و خلق آثار فکری تا اختلالات روابط اجتماعی، ظلم، عداوت، دیکتاتوری و وابستگی اقتصادی و عدم خودکفایی علیرغم وجود ثروتهای خدادادی - گاز، نفت، معادن، جنگلها، آبها و دریاها- و منابع انسانی در اکثر کشورهای اسلامی.
بنابراین واضح است که اصلاح را از کجا باید آغاز کرد و توجه به کدامین عالم از عوالم سهگانه را در اولویت قرار داد. اجازه بفرمایید بار دیگر از استاد مالک بن نبی نقل قول کنیم. ایشان میفرماید: تصور بفرمایید اگر مردمانی از آمازون یا سیاهان آفریقایی که عالم فکری ساده و ابتدایی و توسعهنایافته دارند به کشور پیشرفتهای مثل آلمان انتقال داده شوند، و در مقابل مردمانی از آلمان، که از عالم افکار توسعهیافته برخوردارند، به آفریقا و یا جنگلهای آمازون منتقل شوند، چه اتفاقی خواهد افتاد؟
نتیجه واضح است. آلمانیها، مناطقی از آمازون و یا آفریقا را آباد و اصلاح خواهند ساخت و در مقابل شهرها و خیابانهای زیبای آلمان به دست توانای آمازونیها و آفریقاییها تخریب و ویران میشود.
هدف از این مثال این است که اگر عالم فکر اصلاح شود و توسعه یابد، میتواند عالم اشخاص و اشیاء را اصلاح و یا ایجاد نماید و عکس آن صحیح نیست. این قاعده بر افراد، خانوادهها، احزاب و گروهها و جوامع قابل تطبیق است.
امید است که در پرتو آموزههای دین مبین اسلام و منهج تربیتی جماعت این امر مهم محقق گردد.
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته
نظرات
خالد محمدی
22 دی 1390 - 05:52اسال الله سبحانه وتعالی ان یحفضک یا ابا یحیی وان یحفظ جماعتنا المبارکه لاصلاح المجتمع
عوسمان فارۆقی
23 دی 1390 - 05:49بیانات ماموسا عبدالرحمن بسیار زیبا و به جا بود و ما هواداران جماعت باید این گفته ها را در عمل پیاده سازیم و در مسیر اصلاح فکر و اندیشه بهتر از گذشته گام برداریم و آندسته از افرادی را که در بحث های فکری کار می کنند طرد نکنیم و از بیانات فکری حاصل از مطالعات و تفکراتشان نترسییم و احساس نکنیم که دین خدا را تحریف می کنند و فرمایش بزرگان را زیر پا می نهند و احیانا مانعشان نشویم چرا که گاه و بی گاه این گونه برخوردها در جماعت مشاهده می شود. ربنا زدنا علما و فهما و الحقنا بالصالحین