متن سخنرانی استاد پیرانی به شرح زیر است:

اجازه مى‌خواهم عرایضم را با الهام از آیه‌ی «وَمَا أَرْسَلْنَا مِن رَّسُولٍ إِلَّا بِلِسَانِ قَوْمِهِ لِیبَینَ لَهُمْ فَیضِلُّ اللَّهُ مَن یشَاءُ وَیهْدِی مَن یشَاءُ وَهُوَ الْعَزِیزُ الْحَكِیمُ» ‎﴿ابراهیم: ٤﴾‏ به استحضار برسانم. 
نعمت هدایت پس از نعمت حیات یكى از مهم‌ترین و گرانبهاترین نعمت‌های الهى محسوب مى‌شود که به نسبت بندگانى كه آگاهانه خود را در مسیر راهنمایى‌ها و فرامین رب‌العالمین قرار داده و شایسته‌ی هدایت ربانى باشند، محقق مى‌شود. قرآن مجید مى‌فرماید: 
«وَاللَّهُ یدْعُو إِلَىٰ دَارِ السَّلَامِ وَیهْدِی مَن یشَاءُ إِلَىٰ صِرَاطٍ مُّسْتَقِیمٍ» ‎﴿یونس: ٢٥﴾‏ 

خداوند بزرگ انسان رابه ایمان و باور و جهان‌بینى و پیمودن راه مستقیمى فرا مى‌خواند كه فرجامش رستگارى و ورود به سراى امن ابدى و دارالسلام بهشت است. همان‌گونه كه مى‌فرماید:
«كَذَٰلِكَ أَرْسَلْنَاكَ فِی أُمَّةٍ قَدْ خَلَتْ مِن قَبْلِهَا أُمَمٌ لِّتَتْلُوَ عَلَیهِمُ الَّذِی أَوْحَینَا إِلَیكَ وَهُمْ یكْفُرُونَ بِالرَّحْمَـٰنِ قُلْ هُوَ رَبِّی لَا إِلَـٰهَ إِلَّا هُوَ عَلَیهِ تَوَكَّلْتُ وَإِلَیهِ مَتَابِ» ‎﴿الرعد: ٣٠﴾‏ در رابطه با معنا و مفهوم «لِسَانِ قَوْم» در آیه‌ی «وَمَا أَرْسَلْنَا مِن رَّسُولٍ إِلَّا بِلِسَانِ قَوْمِهِ لِیبَینَ لَهُمْ» اولین معنای متبادر به ذهن این است که هر پیامبری آگاه و آشناى به زبان قوم خود بوده و با آن زبان خاص مردم را دعوت می‌کرد كه این خود نشان از لطف و رحمت پروردگار نسبت به بندگانش دارد؛ امّا مفهوم و معنای فراگیر «لِسَانِ قَوْم» این است که آگاه و آشناى به فرهنگ و ادبیات عصر خود و تحولات فکری و فرهنگی و اجتماعی و اوضاع و احوال جامعه‌ی هدف باشد.

در این سیاق، شایسته است كه متناسب با تحولات و تغییرات اوضاع و احوال جامعه، روش‌ها و برنامه‌ها و ابزارهای تبیین و تبلیغ دین مبین اسلام نیز تغییر یابد و به روز شود. قابل توجه است كه موضوع تحول و تغییر، سنت و قانونی از سنت‌ها و قوانین الهى حاکم بر هستی و مخلوقات است و همچنین مظهری از مظاهر قدرت و حكمت پروردگار به نسبت حیات و حتی افکار و مذاهب و عرف‌ها و عادات مردم و نیز نظام‌های اجتماعی، فرهنگى، اقتصادی، سیاسی در ابعاد و جوانب زندگی بشر است. 

بر این اساس مى‌توان گفت منطوق و مفهوم آیه‌ی «وَأَعِدُّوا لَهُم مَّا اسْتَطَعْتُم مِّن قُوَّةٍ وَمِن رِّبَاطِ الْخَیلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَعَدُوَّكُمْ وَآخَرِینَ مِن دُونِهِمْ لَا تَعْلَمُونَهُمُ اللَّهُ یعْلَمُهُمْ وَمَا تُنفِقُوا مِن شَیءٍ فِی سَبِیلِ اللَّهِ یوَفَّ إِلَیكُمْ وَأَنتُمْ لَا تُظْلَمُونَ» ‎﴿الأنفال: ٦٠﴾‏
شامل ضرورت ایجاد تغییر و تحوّل در شیوه و برنامه‌ی دعوت متناسب با شرایط و اوضاع عصر و زمان نیز می‌شود؛ كما این‌كه مفهوم به اصطلاح دعوت الی الله شامل منظومه‌ای از مفاهیم، افکار، شیوه‌ها، روش‌ها/برنامه‌ها و ابزارهایی می‌شود که هدفش توضیح و تبیین ویژگی‌ها مزایا و جوانب مختلف دین مبین اسلام و تطبیق این رسالت خاتم و معرفی سیمای رحمانیت دین و توفیق اجابت فرامین رب‌العالمین و تنظیم حیات بر اساس موازین و هدایت‌های ربانی و نیل به سعادت و نیک‌فرجامی است.

قرآن مجید در این سیاق و در آیات بیناتش منظومه‌ای از مفاهیمی از قبیل «بلاغ مبین»، «موعظه حسنه»، «نُصح»، «ذکری»، «اسوه حسنه»، «جدال بالتی هی احسن»، «امر به معروف و نهی از منکر»، «انذار و تبشیر» و «تعاون بر برّ و تقوا» را مورد تأکید قرار می‌دهد.
قابل توجّه است كه مفهوم دعوت به صورت عام، تاریخی به درازای عمر بشر دارد و با خلقت و نشأت نوعِ انسان، موضوع و مفهوم دعوت نیز متولد شده است. نخست از دعوت انبیا و رسولان الهى متناسب با اوضاع و احوال جامعه‌ی هدف و اقتضائات خاص هر فتره و مقطع خاص تا ختم رسالت؛ همان‌گونه كه قرآن مجید تاریخ انبیا و نحوه‌ی دعوت آنها را به‌صورتى اعجازآمیز در یک آیه بیان مى‌فرماید: «شَرَعَ لَكُم مِّنَ الدِّینِ مَا وَصَّىٰ بِهِ نُوحًا وَالَّذِی أَوْحَینَا إِلَیكَ وَمَا وَصَّینَا بِهِ إِبْرَاهِیمَ وَمُوسَىٰ وَعِیسَىٰ أَنْ أَقِیمُوا الدِّینَ وَلَا تَتَفَرَّقُوا فِیهِ كَبُرَ عَلَى الْمُشْرِكِینَ مَا تَدْعُوهُمْ إِلَیهِ اللَّهُ یجْتَبِی إِلَیهِ مَن یشَاءُ وَیهْدِی إِلَیهِ مَن ینِیبُ» ‎﴿الشورى: ١٣﴾‏

گاهی جامعه‌اى محدود و امتی واحد و پیامبرى بدون كتاب(چون خط و ابزارهاى كتابت هنوز اختراع نشده بود) و ارتباط مستقیم و حضورى فیزیكی به‌منظور تبیین، تبلیغ و پاسخ به نیازها و خواسته‌های مردم و جامعه‌ی هدف تا توسعه‌ی دایره‌ی امت و گستردگى آن و ایفای نقش کتاب همراه پیامبر در مقاطعی نسبتاً طولانی از عمر دعوت انبیاء و در نهایت، بعثت پیامبر خاتم و ختم رسالت و نبوت و آغاز بعثتی جهانی و جاودان و غیاب فیزیکی رسول و جایگزینی نصوص قرآن مجید و سنت مطهر و انتقال امانت مهم تبلیغ و تبیین دین از انبیاء به عالمان و اندیشمندان و فرهیختگان و پیروان صادق پیامبر خاتم تا روز رستاخیز.
اکنون این امانت و مسؤولیت سنگین و خطیر و در عین حال افتخارآمیز در شرایطی متفاوت برعهده‌ی مسلمانان به‌ویژه حرکت‌ها و جریان‌ها و مصلحان و كنشگران اجتماعى قرار گرفته است.

متفاوت به اعتبار اوضاع و احوال و اشخاص و نظام‌های حاکم بر دنیای اسلام و متفاوت در نحوه‌ی ارتباط و تعامل شهروندان با كارگزاران و با یکدیگر و نیز متفاوت از این لحاظ که گاهی دعوت قرین علم و آگاهی و دانایی و واقع‌بینی و حکمت و درایت و سلامت روح و روان و اخلاص است و زمانی در فضایى آكنده از تعصب، جهل، تندروى و افراط، عقب‌ماندگی، عدم درک واقعیت‌ها، فرصت‌ها، حاکمیت احساسات، عواطف و آمال و اهدافى غیر واقعى و دست‌نیافتنی، ارائه می‌شود و زاد و توشه‌ی آن تناسبی با عظمت و اهمیت این امانت بزرگ ندارد.
لذا می‌توان گفت که میزان موفقیت در اداى این مأموریت خطیر و رسالت سترگ و توفیق نشر ارزش‌های والای اسلامی و انسانی به‌صورتى متقن و مؤثر در گرو اخلاص و صداقت وامانتدارى و درک درست مقاصد شرع و فهم دقیق پیام وحی در زمان و مکان خاص و شرایط و اوضاع جاری جامعه‌ى هدف و نیز قدرت و توان موازنه‌ی میان جلب منافع و دفع مفاسد است. 

شما بزرگواران نیک می‌دانید که حفظ انسان و صیانت از كرامت او، محور دعوت انبیاء و رسولان الهى است همان‌گونه كه رشد و بالندگى و برخوردارى از حیاتى معنوى قرین آرامش و آسایش و موفقیت، در كانون اهتمام جدى مقاصد شرعی قرار دارد؛ زیرا هدف اصلى دین مبین اسلام معنا بخشیدن به حیات انسان و پاسدارى از جایگاه و مكانت او به‌عنوان جانشین پروردگارش در زمین و فراهم نمودن زمینه‌ی ایفاى نقشى اساسى در آبادانى و اصلاح و هدایتش به‌سوى حیاتى طیبه به‌عنوان فرد، خانواده و یا جامعه است همان‌گونه كه ندا مى‌دهد: 
«يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اسْتَجِيبُوا لِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاكُمْ لِمَا يُحْيِيكُمْ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يَحُولُ بَيْنَ الْمَرْءِ وَقَلْبِهِ وَأَنَّهُ إِلَيْهِ تُحْشَرُونَ» ‎﴿الأنفال: ٢٤﴾‏ 
یا می‌فرماید: « أَوَمَن كَانَ مَيْتًا فَأَحْيَيْنَاهُ وَجَعَلْنَا لَهُ نُورًا يَمْشِي بِهِ فِي النَّاسِ كَمَن مَّثَلُهُ فِي الظُّلُمَاتِ لَيْسَ بِخَارِجٍ مِّنْهَا كَذَٰلِكَ زُيِّنَ لِلْكَافِرِينَ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ» ‎﴿الأنعام: ١٢٢﴾‏

در نتیجه این آیه، استجابت‌کنندگان دعوت الهی را برخورداران از حیاتى واقعی و زیستنى شایسته‌ی مقام انسان محسوب و رویگردانان از دعوت دین را در عداد مردگان قلمداد می‌نماید؛ زیرا مقصد دین مبین اسلام كه رشد و تعالی و فلاح و رستگاری و نیک‌فرجامی است ارتباطی تنگاتنگ با ‌پذیرش آگاهانه و  صادقانه‌ى توصیه‌ها و فرامین رب‌العالمین و تبعیت از سنت مطهر پیامبر رحمت (ص) و تنظیم حیات و زندگی دنیا بر اساس موازین قسط ربانی، دارد؛ همان‌گونه كه در سوره‌ی غافر مى‌فرماید: 
وَقَالَ الَّذِي آمَنَ يَا قَوْمِ اتَّبِعُونِ أَهْدِكُمْ سَبِيلَ الرَّشَادِ ‎﴿٣٨﴾‏ يَا قَوْمِ إِنَّمَا هَٰذِهِ الْحَيَاةُ الدُّنْيَا مَتَاعٌ وَإِنَّ الْآخِرَةَ هِيَ دَارُ الْقَرَارِ ‎﴿٣٩﴾‏ مَنْ عَمِلَ سَيِّئَةً فَلَا يُجْزَىٰ إِلَّا مِثْلَهَا ۖ وَمَنْ عَمِلَ صَالِحًا مِّن ذَكَرٍ أَوْ أُنثَىٰ وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَأُولَٰئِكَ يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ يُرْزَقُونَ فِيهَا بِغَيْرِ حِسَابٍ ‎﴿٤٠﴾‏

بدیهی است پیام رحمانى اسلام با منظومه‌اى از مفاهیم بلند مانند: خیرخواهی، نوعدوستی، صلح با پروردگار و با جامعه‌ی بشری، قرین است؛ زیرا تمامی بشریت تا روز رستاخیز امت پیامبر خاتم محسوب می‌شوند. اجابت‌کنندگان را امت مسلمان و سایرین را امّت دعوت مى‌نامند و روابط و گفت‌وگوی میان مصلحان و کنشگران با دیگران بر اساس حكمت، موعظه‌ی حسنه و یا جدال بالتی هی أحسن خواهد بود؛ بدیهى است که دایره‌ی فروض کفایی و اداى وظیفه و رسالت بلاغ مبین و تبیین درست ارزش‌هاى اسلام و انسانى و نیز تلاش برای توانمندسازی و ارتقاى سطح علمی و تکنولوژی مسلمانان و نیل به جایگاه شایسته و متوازن، بسیار گسترده و متنوع خواهد بود؛ لذا به تعبیر استاد احمد راشد رحمه الله به موازات تقویت ایمان به تربیت تطویری ابداعی نیاز داریم. ضرورت انتقال دعوتگران از تقلید و تبعیت از دیگران به اجتهاد، نوآوری، ابداع و اثرآفرینى در این سیاق او مى‌فرماید: کتاب‌های «اصول افتاء و اجتهاد تطبیقی در فقه دعوت» به ترویج ۳ مفهوم مهم مى‌پردازند: 
«اولاً: وجوب المنحى الاجتهادی الاستنباطي في الفكر وعملیات التخطیط والمواقف لا التقلید والجمود عند مذاهب الاولین لاختلاف الظروف وتعقد الحیاه وطروء اشكالات جدیدة من العلاقات. 
ثانیاً: الحرص على تحقیق اوفر المصالح للمسلمین عند هذا الاجتهاد ودفع ومنع اكبر المفاسد.
وهو نمط الاجتهاد الذي اسسه مالك ثم وسعه العز ابن عبد السلام فتلقفه ابن تیمیه وتلمیذه ابن القیم، ثم صار هذا الاجتهاد المصلحي هو الحل الذي یسرع الیه الفقهاء كلما دهمتهم معضلة.
ثالثاً: الحرص على رهط من الدعاة العلماء، یستيطعون الاجتهاد وافتاء الحركة الإسلامیة وتوصیف الفقهیة العلمیة التغیریة في سلمها وحربها بحیث یتعمقون في فهم القرآن والحدیث واقوال المذاهب لیمیزوا المصالح والمقاصد جیداَ.»

1. لزوم اتخاذ رویکرد اجتهادی و استنباطی در اندیشه، برنامه‌ریزی و مواضع، و دوری از تقلید و جمود بر مذاهب گذشتگان، به دلیل تغییر شرایط، پیچیدگی زندگی، و پیدایش مسائل جدید در روابط.
2. توجه به تحقق بیشترین منافع برای مسلمانان در این اجتهاد و جلوگیری و دفع بزرگ‌ترین مفاسد. این نوع اجتهادی است که مالک پایه‌گذاری کرد، سپس عز بن عبدالسلام آن را گسترش داد، و بعد از آن ابن تیمیه و شاگردش ابن قیم آن را ادامه دادند. این اجتهاد مصلحت‌محور، به‌مرور تبدیل به راه‌حلی شد که فقها در مواجهه با مشکلات به سرعت به آن متوسل می‌شدند.
3. توجه به تربیت گروهی از علمای دعوتگر که توانایی اجتهاد و ارائه فتاوا برای حرکت اسلامی را داشته باشند و توصیف فقهی و علمی مناسبی از تغییرات در شرایط صلح و جنگ ارائه دهند، به‌طوری‌که در فهم قرآن، حدیث و نظرات مذاهب عمیق شوند و بتوانند به خوبی مصالح و مقاصد را تشخیص دهند.

والسلام علیكم ورحمة الله وبركاته