در مقابلِ این نوع نگاه، گروهی دیگر نیز بر این باورند که پرداختن به ابعاد شخصیتى بزرگان بعد از وفات آنان مصداقی بر مرده‌پرستى است و آن را ناصواب می‌پندارند. 
با احترام به دیدگاه هر دو جریان فکری؛ اکنون قصد دارم به زندگى بزرگمردی بپردازم که در میان ماست اما، چه بسا خود نمى‌داند که چقدر محبوب دلهاست و چه جایگاه رفیعى در قلب و جان دوستدارانش دارد.
پیش از این نیز نگاهی جامع به ابعاد شخصیتى شش چهره شاخصِ اهل سنت(دکتر جلیل امیدی، ماموستا عبدالله ایرانی، ماموستا علی رحمانی، کاک رزگار مرادی، کاک حسن امینی، دکتر عبدالرحمن پیرانی) داشته‌ام که (الحمدلله) در قید حیات هستند و از وجود پر برکت ایشان مستفیض می‌گردیم از خداوند متعال طول عمر باعزت برای این عزیزان خواستارم. 
در این مجال قصد دارم به ابعاد شخصیتى بزرگمردی بپردازم که به واسطه‌ی عملکرد درخشانی که در عرصه‌ی دعوت دینى در خطه‌ی کردستان داشته، نامش درحافظه‌ی تاریخمان ماندگار مانده و همچون نگینى تابناک بر تارک دعوت دینى کردستان مى‌درخشد، کسى که تمام حیات پر برکتش را در راستاى نیل به اهداف والاى انسانى گذرانیده، وی در میان هم کیشان و همراهانش نماد شجاعت و رادمردى است، کسى که مجد‌ّانه و مشتاقانه برای نگارش ترجمه‌ی قرآن کریم به زبان مادری(کُردی) تلاشی درخور داشت تا آن را به پایان برساند و در اختیار هموطنان کُردزبانش قرار دهد.
الحمدلله این تلاش والا و ستودنی به ثمر نشست و این ترجمه‌ی نفیس از قرآن به دست کاک ابراهیم مردوخى نگارش یافت. آنچه که کاک ابراهیم مردوخی را از دیگران متمایز می‌سازد باورهای عمیقی است که در وجودش ریشه دوانیده و در میدان عمل تا پای جان برای نیل به آن باورها از هیچ کوششی دریغ نورزیده است. ایشان از پیشقراولان و طلایه‌داران دعوت دینی در کردستان و از مؤسسان جماعت دعوت و اصلاح است.
افسوس که آن چشمه‌ی فیاض استعداد و توانایی آرام و بی‌صدا از غلیان افتاده است و این روزها با بیماری(آلزایمر) دست و پنجه نرم می‌کند. حافظه‌اش به سختى یاریش می‌کند و در بستر بیمارى است، همسر باوفایش پروانه‌وار از او مراقبت می‌کند تا شمع وجودش به خاموشی نگراید و لحظه‌اى از او غافل نمى‌شود.
صبر بسیار بباید پدر پیر فلک را
تا دگر مادر گیتی چو تو فرزند بزاید(سعدی)
برخلاف باور کسانى که سال‌هاى اخیر زیست کاک ابراهیم مردوخى در عرصه‌ی دعوت دینى را به سبب بیمارى، تمام‌شده تلقّى، و ایشان را در ایستگاه آخر فعالیت‌هایش مى‌بینند، باور دارم که در حال حاضر نیز همچون گذشته حرف‌هاى زیادى براى گفتن دارد و در واقع هدف یادداشت پرداختن به این موضوع است، چرا که نقشه راه را بیش از پیش براى رهروان مسیر دعوت دینى روشن ساخته و همچون اکسیرى است که فعالیت‌هاى دعوتگران را ارزشمند، توان و نیروى ایشان را مضاعف، اراده و عزمشان را براى ادامه مسیرى که انتخاب کرده‌اند تقویت خواهد کرد.

همانطور که همگان می‌دانند در طول تاریخ شخصیت‌هایی بوده‌اند که نام و یادشان جاودانه و براى همیشه ثبت گشته است، کسانى که در ادوار مختلف تاریخى همانند نگینى تابناک در عرصه‌هاى مختلف درخشیده و همیشه به خوبى از ایشان یاد مى‌شود، همانند: پیامبران علیهم الصلاة والبرکات، مصلحان اجتماعى، دانشمندان و...
در مقابل، افرادی هم بوده‌اند که از رحمت الهى دور، و مورد لعن و نفرین قرار گرفته و نماد زشتى و پلیدى گشته‌اند، همانند طغیانگران، مستکبران، ظالمان و... در کنار این‌ها نیز چه بسا کسانى بوده باشند که همردیف ایشان بوده اما ناشناخته مانده‌اند، و در تاریخ هیچ نامى از ایشان نیامده و به فراموشى سپرده شده باشند. 
چه بسا کسانى همردیف و همطراز کاک ابراهیم مردوخى و بالاتر از ایشان در عرصه‌ی دعوت دینى فعالیت داشته، اما کمتر مورد توجه قرار گرفته و با جایگاه ایشان فاصله داشته باشند، این موضوع به نوع عملکرد و میزان تلاش‌های صورت گرفته توسط این عزیزان بستگی دارد و مصداق این جمله‌ی معروف است که «کم من مجهول فی الأرض و معروف‌ فی السماء؛ چه بسیارند کسانی که در زمین ناشناخته‌اند اما در آسمان مشهورند.»
چندی پیش در تاریخ ٢١ اردیبهشت‌ماه ١٤٠٢ خورشیدى، جماعت دعوت و اصلاح اردویی تفریحی با مشارکت اعضاى شهرستانهاى پاوه، مریوان و سروآباد، در مناطق سرسبز و بکر روستاى کانى از توابع شهرستان مریوان ترتیب داد که کاک ابراهیم مردوخى نیز در آن حضور داشتند.
غالب برادران و خواهران و دوستان و شاگردانِ ایشان به واسطه‌ی بیمارى آلزایمر و شرایط خاصِّ کرونایى موجود دورادور جویاى احوال ایشان بوده و نتوانسته بودند به صورت حضورى با ایشان ملاقات داشته باشند. حضور کاک ابراهیم مردوخى در اردوى فوق، بهترین فرصت بود تا این عزیزان بتوانند از نزدیک با ایشان ملاقات و دیدارى داشته باشند و همچون گذشته از خوان بزرگمنشى این دعوتگر شاخص بهره‌مند شوند.
دیدار یار غایب دانی چه ذوق دارد؟
ابری که در بیابان بر تشنه‌ای ببارد (سعدی)
ملاقات‌کنندگان پس از مدتی متوجه شدند که به سبب پیشروی بیماری، کاک ابراهیم همانند گذشته و به خوبى آنان را نمى‌شناسد، با این حال با تمام وجود دست‌ها و صورت کاک ابراهیم را بوسیده و به گریه مى‌افتادند و همچون شاگردى قدرشناس به دیدار استاد خود مى‌شتافتند، صحنه‌هایى خاص و تکرارنشدنى؛ با این حال آنچه که دلها را به سوى خود گسیل مى‌داد چهره و نگاهِ نافذِ کاک ابراهیم مردوخى بود، که همچون گذشته با صلابت و سرشار از عزم راسخ، حرف‌هاى زیادى براى گفتن داشت، هر چند که در شرایط بغرنج و ناراحت‌کننده‌اى به سر مى‌برد، البته این امر براى کسانى قابل درک بود که آگاهانه و از روى بصیرت با ایشان همکلام بودند. 
به باور نگارنده، خلق صحنه‌هاى زیبا و ناب ایمانى به سبب حضور ایشان در اردوى مریوان پیام‌هایى را با خود به همراه داشت که در واقع عنوان یادداشت نیز مأخوذ از همین موضوع است، لذا عنوان این قسمت بدین قرار است:

عکاس؛ نگارنده

این تصویر چنین با ما سخن مى‌گوید:
- ایشان با زبان حال با ما چنین مى‌گفت که اى برادران و خواهران ایمانى‌ام، همانطور که خود نیز بدان واقفید، من در زندگى دعوى خویش ثابت کرده‌ام که تنها در مقابل خواسته‌ای که رضایت خداوند متعال در آن باشد، سر خم کنم و با خواسته‌هایی که رضایت خداوند متعال در آن نبوده مخالفت کرده و در حد وسع و توان نیز به مبارزه برخاسته‌ام و تنها سر تعظیم و فروتنى را در مقابل چیزى که خداوند متعال در تقدیر و سرنوشتم بدان راضى گشته، فرود آورده‌ام و تسلیم امر پروردگارم هستم.
این را بدانید که حیات دنیا کوتاه است و تا چشم باز کنید رو به فنا و نابودى است. اکنون که توانایى دارید فرصت را غنیمت شمرده و از هر آن چیزى که خداوند متعال بهره و نصیبتان کرده، در راه دعوت الى الله به خدمت گیرید و در این راه از خود سستى نشان ندهید.
- کاک ابراهیم با آن نگاه نافذ توصیه مى‌کرد که: دیگر بس است، از خواب غفلت بیدار شوید، از تمامى ظرفیت‌هایى که خداوند متعال در وجودتان به ودیعه نهاده استفاده کنید. انفاق در راه خدا باید بخش بزرگى از حیات و عمرتان باشد، همیشه بخشى از پولهایتان را در کارتى جداگانه قرار دهید. کارت بانکى را نامگذارى کنید، کارت انفاق وه! چه نامى... به خدا قسم همین کارت سبب رستگاریتان در دنیا و قیامت مى‌شود، به خدا قسم بیشتر از زن و بچه و خانواده به دادتان مى‌رسد، الحمدلله خودتان تمامى آیاتى که مؤید این گفته است را مى‌دانید.
مخاطبان گرامى چه بسا با خود بگویید این را از کجا متوجه شده‌ام این را از انتخاب آگاهانه سبک زندگى کاک ابراهیم مردوخى فهمیدم، زندگى ساده و بدون تجّمل و دنیا گرایى؛ آرى، خوب به واژه‌ی «انتخاب» توجه کنید، به جرأت می‌توان گفت که تمام کسانى که طى این سال‌ها با کاک ابراهیم بوده‌اند و با عادت‌های اخلاقی ایشان آشنایی نزدیکی دارند شهادت می‌دهند که ایشان با پشت پا زدن به باورهایى که حیاتش را به خاطرش هزینه کرد، مى‌توانست یکى از ثروتمندترین افراد جامعه محسوب شود، اما متاع دنیا خیلى کوچکتر از آن بود که بتواند کاک ابراهیم مردوخى را مجذوب خودش کند.
- آرى حضور کاک ابراهیم مردوخى پیام‌هاى زیادى را با خود به همراه داشت اینکه: برادران و خواهران ایمانى‌ام! همکیشان و همقطارانم! در عرصه‌ی دعوت الى الله این آیه را در زندگى خویش نصب‌العین قرار دهید چرا که معیار خوبى است که ایمان و صداقت خویش در همه‌ی جوانب زندگى را با آن بسنجید:
«إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِینَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ ثُمَّ لَمْ یرْتَابُوا وَجَاهَدُوا بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنفُسِهِمْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ أُولَئِک هُمُ الصَّادِقُونَ»(حجرات:۱۵)
مؤمنان حقیقی کسانى هستند که به الله و پیامبرش ایمان آورده‌اند و لحظه‌ای در ایمانشان تردید نکرده‌اند و با مال و جانشان در راه الله به مبارزه برخاستند؛ اینانند که در اعتقاد و عمل صداقت دارند.           
-  زندگى سراسر پر خیر و برکت کاک ابراهیم مردوخى و عملکرد درخشان ایشان و شرایط کنونى‌اش با ما چنین سخن مى‌گوید که: برادران و خواهران ایمانى‌ام، این را بدانید که ماهیت دعوت دینى و حرکت در مسیر آن بر این مهم استوار است که مخاطبان دعوتگران، اعم از موافقان و مخالفان، دوستان و دشمنان و حتى خانواده، زبان به بدگویى گشوده، و دعوتگر را مورد اذیت و آزار قرار مى‌دهند، و این هم دلایلى دارد. دلیل مخالفان فکرى و دشمنان واضح است و نیازى به توضیح ندارد. اما دلیل دوستان و موافقان به رأی و باور من به شرح زیر است:
اولاً: چون استعدادها متفاوت است، نوع نگاه‌ها در ابعاد مختلف زندگى هم به طور طبیعى ناهمگون و متنوع است، و چه بسا این موضوع موجبات شکاف و فاصله گرفتن از همدیگر را فراهم می‌کند.
ثانیا: چون ایمانِ همه در یک سطح نیست لذا خروجى‌ها هم متفاوت بوده و در این میان اسباب ناراحتى پیش‌آمده و درهاى حسادت، کینه باز و زبان به بدگویى مى‌گشایند.
کاک ابراهیم در ادامه و به زبان حال مى‌گوید: فرد داعى در مسیر دعوت باید همه این‌ها را لحاظ، تا در آینده ثمره بذرى را که کاشته است درو کند. پیامبر اکرم (صلى الله علیه وآله و سلّم) هم از چنین موضوعى بری نبوده، و خداوند متعال ایشان و همه‌ی امت را راهنمایی مى‌کند، که در برخورد با این موارد چه موضعگیرى داشته باشند، این آیات را با دقت هر چه بیشتر دریابید و آن را آویزه‌ی گوشتان کنید.
وَلَقَدْ نَعْلَمُ أَنَّک یضِیقُ صَدْرُک بِمَا یقُولُونَ(حجر/۹۷)
و ای پیامبر، یقیناً ما می‌دانیم که تو از آنچه آنان می‌گویند دلت تنگ و آزرده‌ خاطر می‌گردی.       
فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّک وَکن مِّنَ السَّاجِدِینَ(حجر/ ۹۸)
پس به ستایش پروردگارت تسبیح بگو و از سجده‌کنندگان باش.                         
وَاعْبُدْ رَبَّک حَتَّى یأْتِیک الْیقِینُ(حجر/ ۹۹)
و تا هنگامی‌ که مرگت فرامی‌رسد پروردگارت را عبادت کن.                            

- جمعیت قابل توجه و شرکت حداکثرى خانواده‌ها در روز اردو با حضور بزرگانی چون: کاک ابراهیم مردوخى، ماموستا حسن حسینى، کاک عبدالسلام فاروقی نشانگر این بود که هر کجا افراد صالح و اهل ایمان به هم بپیوندند، و بر تعدادشان اضافه شود، شیاطین درونى و بیرونى ضعیف و ضعیفترشده و ناى ماندن از آنها سلب می‌شود و در نهایت پا به فرار مى‌گذارند. کاک ابراهیم مردوخى با خنده‌هاى شیرینى که آن روز بر چهره‌ى زیبا و مبارکش نقش بسته بود نشانه‌اى واضح از فرح درونى به سبب حضور حداکثرى اهل ایمان و دیدن برادران و خواهران سه شهرستان بود، و با ما چنین سخن مى‌گفت: برادران و خواهران عزیزتر از جانم، با حضور حداکثرى و آگاهانه در اردو سرچشمه‌ی خیر، سبب دلگرمى افراد، کاشتن بذر عظمتِ دعوت در راه خدا در دل مدعوین، تشویق به ادامه‌ی حرکت در مسیر پر خیر و برکت دعوت الى الله شده‌اید، و این‌ها از مصادیق جهاد است.
با چنین حضوری موجبات خوشحالى مسؤولان را فراهم کرده‌اید و عزم و اراده آنها را تقویت نموده و اسباب بخشش گناهان خویش را نیز فراهم کرده‌اید.
- نشاط خاصِ کاک ابراهیم و ارتباط قلبی و دوستانه‌ی ایشان با اطرافیان در روز اردو انگار به ما می‌گفت: برادران و خواهران عزیزتر از جانم، یکى از مهم‌ترین مؤلفه‌هاى زیست مؤمنانه بخشیدن کسانى است که به هر دلیلى اسباب رنجش شما را فراهم کرده‌اند، و در این امر نباید خود را گول بزنیم، چرا که بخشیدن نباید فقط ظاهرى باشد، بلکه باید بخششى باشد که به واسطه‌ی آن کدورت و ناراحتی پیش آمده از ذهن و قلب هم بیرون برود، و جایگاه و شأن فرد در قلبمان ذره‌اى کاسته نشده باشد، مگر فراموش کرده‌اید که خداوند متعال فرموده است:
الَّذِینَ ینفِقُونَ فِی السَّرَّاءِ وَالضَّرَّاءِ وَالْکاظِمِینَ الْغَیظَ وَالْعَافِینَ عَنِ النَّاسِ وَاللَّهُ یحِبُّ الْمُحْسِنِینَ(آل عمران/ ۱۳۴)
آن کسانی ‌که درهنگام توانگری و تنگدستی انفاق می‌کنند و خشم خود را فرومی‌برند و از مردم درمی‌گذرند؛ و الله نیکوکاران را دوست دارد.               

                                
برادران و خواهران گرانقدرم، اگر قادر به بخشش دیگران نیستیم، باید بدانیم که رفع این مشکل در این بخش از آیه نهفته است، «والکاظمین الغیظ والعافین عن الناس» ما برخوردار از ایمانى نبوده‌ایم که به حق خشم خود را فرو برده و مخاطبانمان را ببخشیم، لذا باید بازنگرى جدى در ایمان خود داشته، و رابطه‌ی خویش را با معبود بهبود بخشیم.

-  در روز اردو کاک عباس حسینى  قارى توانمند دیارمان که کل قرآن کریم را قرائت کرده و همزمان ترجمه‌ی کردى قرآن کریم کاک ابراهیم مردوخى را نیز به صورت صوتى ضبط و هم‌کنون در یک لوح فشرده در دسترس عموم قرار داده است. بخشى از فایل صوتى ترجمه شده توسط کاک ابراهیم را برایشان پخش و به ایشان فرمود: این مربوط به ترجمه‌ی خودتان است، کاک ابراهیم به سختى سخنى بر زبان راند که دل همراهان را به لرزه ‌انداخت و همگی بسیار متأثر شدند، ایشان فرمودند: مال من نیست، مال خداست و دیگر نتوانست چیزى بگوید.
در بطن سخن کاک ابراهیم این مهم نهفته است که خانه‌ی دلش متعلق به خداست و کسى غیر از او در آن جایى ندارد.
دلم خانه‌ی مهر یار است و بس
از آن می‌نگنجد در آن کین کس(سعدی)
                                                         
خانه‌ی دل خویش را از غیر خدا پاک سازیم و نتایج پُر بار ایمانى آن را به تماشا بنشینیم. 

- کاک ابراهیم با آن نگاه نافذ و حکیمانه‌اش مى‌گفت: اگر همه‌ی شما بتوانید این موارد را در زندگى خویش به کار گیرید، بخشى از راه را پیموده‌اید، اما برادران و خواهران ایمانى‌ام، نباید فراموش کنید که باید در عملى ساختن این‌ها همدیگر را یارى کنید و پشتیبان هم باشید، آگاه باشید که کالاى ناچیز دنیا سبب نشود که از همدیگر غافل شوید، و این راز در آیه‌ی ٢٨ سوره‌ی کهف نهفته است آنجا که خداوند متعال مى‌فرماید:
وَاصْبِرْ نَفْسَک مَعَ الَّذِینَ یدْعُونَ رَبَّهُم بِالْغَدَاةِ وَالْعَشِی یرِیدُونَ وَجْهَهُ وَلَا تَعْدُ عَینَاک عَنْهُمْ تُرِیدُ زِینَةَ الْحَیاةِ الدُّنْیا وَلَا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنَا قَلْبَهُ عَن ذِکرِنَا وَاتَّبَعَ هَوَاهُ وَکانَ أَمْرُهُ فُرُطًا(کهف/ ۲۸)
و با کسانی شکیبا باش که صبحگاهان و شامگاهان خدای خود‌ را در حالی که خشنود‌ی او را می‌جویند،‌ به فریاد‌ می‌خوانند؛ و نباید‌ در طلب زینت زند‌گانی د‌نیا، د‌و د‌ید‌ه‌ات‌ را از آنان برگیری؛ و از کسی فرمان مبر که د‌ل او را از یاد‌ خود‌ غافل ساخته‌ایم، و او از هوای خود‌ پیروی کرد‌ه، و کارش ضایع و معطّل شد‌ه است.        

این دیدارها سبب افزایش ایمان و تقویت اراده می‌گردد و نشاط معنوى حاصل از آن در مسیر دعوت الى الله صرف و در نهایت موجبات کسب رضایت الهی را در پی دارد. به قول یکی از دوستان - کاکه هیوا راشدی- این دیدارها و ملاقاتهای دوستان ایمانی به شعله‌های فروزان آتشی می‌ماند که اگر بر آن مواظبت کنی شعله‌های آن همواره فروزان و پر فروغ است و از آن بهره‌مند می‌گردی اما اگر به آن بی توجهی کنی آرام‌آرام و بیصدا گرما و روشنایی شعله را از دست خواهی داد.
مخاطبان گرامى با این اوصاف بعد از اینکه انسانِ آگاه مراحل سختِ پذیرش قلبی ایمان را پشت سر گذاشته و از شرّ دشمنان بیرونى و درونى خویش نجات یافته و به ساحل آرامش رسیده و با تمام وجود آثار پر خیر و برکت آن را درک و لمس کرده است، بایستى با تمام وجود از ایمان قلبی خود محافظت کند و از هر چیزى که سبب تقویت و افزایش آن مى‌گردد بهره‌مند گردد تا به سلامتى حیات دنیا را سپرى کند و با آمادگى هر چه تمامتر به سوى قیامت رهسپار گردد و این راز نهفته در آیه‌ی ٣٢ سوره‌ی نحل است که خداوند متعال مى‌فرماید:
الَّذِینَ تَتَوَفَّاهُمُ الْمَلَائِکةُ طَیبِینَ یقُولُونَ سَلَامٌ عَلَیکمُ ادْخُلُوا الْجَنَّةَ بِمَا کنتُمْ تَعْمَلُونَ
همان کسانى که فرشتگان در حالى جانشان را مى‌ستانند که از آلودگیِ کفر و گناه پاکند و به آنان‌ مى‌گویند: »درود بر شما به پاداش‌ آنچه می‌کردید اینک به بهشت درآیید.

عملکرد کاک ابراهیم مردوخى در عرصه‌ی دعوت دینى:
- اعتقاد و باوری که کاک ابراهیم مردوخی در طی مسیر زندگی برگزیده و اینکه تمام توان خود را براى آن هزینه کرده است بر همگان مبرهن است. به شهادت تمام کسانى که کاک ابراهیم را مى‌شناسند و به جرأت می‌توان گفت ایشان هیچ وقت از راهى که انتخاب کرده بود، پشیمان نشد و از تمام ظرفیت‌ها و توانایى‌هایش در این راه استفاده کرد و مجاهدانه طى مسیر نمود و خدمات شایانى را در عرصه‌ی دعوت دینى به هموطنان خویش ارائه داد.
-  شهامت و شجاعت از بارزترین خصلت‌هاى ایشان است به طورى که آحاد جامعه کاک ابراهیم مردوخى را با این صفات شناخته و اظهار مى‌دارند: ایشان نماد شهامت و شجاعت‌اند.
در اینجا گفته‌هاى «ماموستا حسن حسینى» از سابقان جماعت دعوت و اصلاح و از همراهان همیشگى کاک ابراهیم در مورد شهامت و شجاعت کاک ابراهیم مردوخى قابل توجه و تأمل است و بر سخنان اینجانب مهر تاییدی است. به نقل از ایشان: حقیقتاً شخصیّت کاک ابراهیم مردوخی در دل و درون من جایگاه ویژه‌ای دارد و به واسطه نسبت فامیلی که با او دارم ارتباط و دلبستگی من با او عمیقتر شده است چرا که از کودکی با هم بزرگ شده‌ایم و شک ندارم که از نظر شجاعت و جربزه، دنباله‌رو حضرت ابراهیم - علیه السلام – است زیرا در دوران جوانی از هیچ حزب و گروهی ابایی نداشت و طرفدار حق و راستی بود، و در مقابل هیچ قدرت و سلطه‌ای سر خم نکرد، بدون ترس و واهمه حقیقت را می‌گفت و مدافع همیشگی راستی بود. در هر کوچه و برزنی به تبلیغ دین می‌پرداخت و از هر فرصتی برای تشویق مردم به تبعیت از قرآن و اسلام استفاده می‌کرد.

- دوراندیشى کاک ابراهیم مردوخى در مسائل مختلف، یکى از شاخص‌ترین ویژگیهاى این دعوتگر پرآوازه است، به طورى که طى سالیان گذشته تصمیمات ایشان در عرصه‌ى دعوت، منشأ خیر بوده و نتایج پربارى را به دنبال داشته است و این موضوع براى همراهان و همکیشانش مثل روز روشن است، چرا که بارها آن را تجربه کرده بودند، به‌عنوان مثال، دوستان و همراهان نزدیک کاک ابراهیم مردوخى همیشه از دامنه‌ى وسعت دید ایشان سخن به میان می‌آوردند که بعد از سه دهه محقق شده است، و این نشان از ذکاوت و درایتى است که ایشان از آن برخوردار و او را از دیگران متمایز ساخته است.

- نگاه واقع‌بینانه به مسائل یکى دیگر از ویژگی‌هاى کاک ابراهیم مردوخى در عرصه‌ی دعوت دینى است و این نشان از روشنفکر بودن ایشان است. مسائل را از زوایاى مختلف مورد کنکاش و بررسی قرار می‌داد. محمد على زکریایى در کتاب «جامعه شناسى روشنفکرى دینى» مى‌گوید: «روشنفکر دردشناس جامعه است که به دنبال رفع آن دردهاست و او نسبت به وضع موجود اجتماع خویش ناراضی است و به دنبال ارایه‌ی راه‌حل و پیش‌بینی مسیر آینده می‌باشد. ایشان در ادامه مى‌افزاید: روشنفکر باید خودآگاهی داشته باشد و روح زمان و نیاز جامعه‌اش را حس کند و دارای بینش جهت‌یابی و رهبری فکری باشد و جامعه‌ی خود را دقیقاً و مستقیماً  نه از راه ترجمه  بشناسد و زمان خود را درک کند و حرکت زمان خود را پیش‌بینی کند و به نیاز نسل خود بپردازد. روشنفکر کسی است که با منطق خویش و بدون تقلید، همه چیز را تجزیه و تحلیل می‌کند و متفکری است که به «آگاهی» رسیده و در نتیجه دارای جهان‌بینی باز و متحول و قدرت درک و تحلیل منطقی اوضاع و احوال زمان و جامعه‌ای است که در آن زندگی می‌کند می‌باشد.»
به راستى آنچه که مبرهن است، کاک ابراهیم مردوخى گنجینه‌اى فرا روى ماست که از این خصوصیات برخوردار بوده، و مجاهدانه عمر خویش را در این راه هزینه و تقدیم دین خدا کرده و غفلت از آن خطایى نابخشودنى. 
جان کلام: انسان‌هاى بزرگ همیشه در راه رسیدن به اهدافشان جان‌سخت، قابل اعتماد، به دور از ریا، و هیچ وقت اهل نسخه پیچیدن براى دیگران نبوده‌اند بلکه خود عاملِ بدان هستند و هرگز مسائل را بزرگ‌نمایى نکرده‌اند بلکه خودِ واقعى‌شان هستند و به حق کاک ابراهیم مردوخى از این خصوصیات برخوردار بوده و الگویى زنده و نزدیک فرا روى همه‌ی ماست، چرا که کسانى مى‌توانند الگو باشند که نسبت به موفقیت‌هایشان متواضع، فروتن و خویشتندار باشند، از این‌رو یکى از راه‌هاى تزریق نشاط و امید به بدنه‌ی جماعت‌هاى دینى معرفى الگوهاى موفق در این عرصه است که چیزى غیر از آن هدف نگارنده نبوده است.
سخن پایانى: کاک ابراهیم جان، چه بسا خود نتوانى این یادداشت را مطالعه و از محتواى آن اطلاع یابى، امّا ابراهیم‌وار باور دارم که هیچ چیزى از خداوند متعال پوشیده نیست:
رَبَّنَا إِنَّک تَعْلَمُ مَا نُخْفِی وَمَا نُعْلِنُ وَمَا یخْفَى عَلَى اللَّهِ مِن شَیءٍ فِی الْأَرْضِ وَلَا فِی السَّمَاءِ(ابراهیم/ ۳۸)
پروردگارا، تو آنچه را که پنهان می‌کنیم و آشکار می‌سازیم، همه را می‌دانی؛ و چیزی در زمین و آسمان از الله پوشیده نیست.                                                              
از این رو چه بسا نتوانم ارادتم را نسبت به شما به زبان آورم لذا هر آن چیزى را که سعدى شیرین سخن در وصف دوست سروده است با تمام وجود تقدیم شما مى‌کنم:
آن دوست که من دارم و آن یار که من دانم
شیرین دهنی دارد دور از لب و دندانم
بخت این نکند با من کان شاخ صنوبر را
بنشینم و بنشانم گل بر سرش افشانم
ای روی دلارایت مجموعه زیبایی
مجموع چه غم دارد از من که پریشانم
دریاب که نقشی ماند از طرح وجود من
چون یاد تو می‌آرم خود هیچ نمی‌مانم
با وصل نمی‌پیچم وز هجر نمی‌نالم
حکم آن چه تو فرمایی من بنده فرمانم
ای خوبتر از لیلی بیم است که چون مجنون
عشق تو بگرداند در کوه و بیابانم
یک پشت زمین دشمن گر روی به من آرند
از روی تو بیزارم گر روی بگردانم
در دام تو محبوسم در دست تو مغلوبم
وز ذوق تو مدهوشم در وصف تو حیرانم
دستی ز غمت بر دل پایی ز پی ات در گل
با این همه صبرم هست وز روی تو نتوانم
در خفیه همی‌نالم وین طرفه که در عالم
عشاق نمی‌خسبند از ناله پنهانم
بینی که چه گرم آتش در سوخته می‌گیرد
تو گرمتری ز آتش من سوخته تر زآنم
گویند مکن سعدی جان در سر این سودا
گر جان برود شاید من زنده به جانانم

والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته 
سنندج – ١٦/٠٣/١٤٠٢