در این سال‌ها، دو مسئله‌ی مهمّ و اساسی همواره ذهن مرا به خود مشغول داشته است و هرگز نتوانسته‌ام به‌گونه‌ای با آن دو کنار آیم که موجبات آرامش درون را از آن حاصل کنم. با گذشت زمان و تعمیق موضوع و ناکامی در یافتن راه برون‌رفت از آن – که به نظر من ریشه در تبعیت از هوای نفس دارد- عدم آرامش درونی ناشی از آن دو چندان گشته است.

این دو مسئله، یکی فعّالیّت افراد در کسب ثروت به صورت فردی و جمعی و عدم هزینه‌ی آن در راه خداست، و دیگری، عدم وحدت و همگرایی جماعت‌های دینی است.

در ادامه‌ی نوشتار به این دو مسئله بیشتر پرداخته خواهد شد؛ امّا در این میان، بوده‌اند شخصیت‌هایی که به درازای عُمر گرانبهایشان با طیب خاطر از این آفت‌های خُسران‌زا برای دنیا و عقبی به سلامت گذر کرده و خود را از آنها مصون داشته‌اند و همواره در پی یافتن راه برون‌رفتی از این معضلات بغرنج بوده‌اند. یکی از این شخصیت‌های دلسوز، دعوتگر نام‌آشنا، «کاک رزگار مرادی» است که در این نوشتار به بررسی ابعاد شخصیتی ایشان می‌پردازیم. 

آری، خورشید هنگام طلوع، همه جا را روشنایی می‌بخشد و گرمای خود را از کسی دریغ نمی‌کند؛ کاک رزگار مرادی دعوتگری از این جنس است، و عنوان نوشتار، برگرفته از این پدیدار است.

نکته‌ی مهمّ: مخاطبان گرامی! آنچه در این نوشتار می‌آید، حاصل تجربیات نگارنده طیّ ٢٦ سال آشنایی و همکاری در زمینه‌ی دعوت دینی و ارتباط عمیق عاطفی با ایشان است.

 

آشنایی با کاک رزگار:

برای اکثر متولّدین دهه‌های ٥٠ و ٦٠ شهر سنندج که دل در گِرو مسائل دینی داشته‌اند؛ نام مسجد «حاجيه کافیه» در محلّه‌ی دفتر فنّی، تداعی‌کننده‌ی خاطرات شیرین بسیاری در مسیر رُشد و بالندگی ایشان بوده است. 

کاک رزگار، با فعّالیّت قریب به یک دهه در این مسجد و برقراری ارتباط با نوجوانان و جوانان از همه‌ی نقاط شهر در آن سال‌ها، و مدارسه بر مبنای تعلیم و تزکیه، دوران درخشانی را در حیات گرانبهایشان رقم زدند که آثار آن تاکنون مشهود بوده و فعّالیّت‌های مستمرّ و پایداری را به دنبال داشته است.

آشنایی نگارنده با کاک رزگار به اواخر فعّالیّت‌های ایشان در مسجد حاجیه کافیه در سال ١٣٧٣خورشیدی باز می‌گردد، و نخستین تصویری که از ایشان در ذهنم نقش بسته است، ملاقات با ایشان در معبر مسجد جامع سنندج با لباسی بسیار ساده و کفش‌هایی پلاستیکی بود که با دیدن ایشان اوّلین درس عَملی ساده‌زیستی و عدم تکبّر و خودبزرگ‌بینی را آموخته و هیچ‌گاه آن را از یاد نخواهم بُرد.

 

بیوگرافی و تحصیلات:

کاک رزگار در مهرماه سال ١٣٣٤ در محلّه‌ی قطارچیان شهر سنندج دیده به جهان گشود. از همان دوران کودکی و قبل از رفتن به مدرسه، در مسجد طوبی خانم محلّه‌ی خود، به فراگیری مقدّمات علوم قرآن مشغول شده است و در خدمت ماموستا شوکتیار، قرآن کریم را ختم کرده است. کاک رزگار، همه‌ی مراحل تحصیلی خود را در زادگاه خویش گذرانده و موفّق به اخذ دیپلم در رشته‌ی علوم تجربی می‌شود و بعد از اتمام دوره‌ی سربازی در رشته‌ی مکانیک عمومی در دانشگاه مشغول به تحصیل و به دلیل همزمانی این دوره‌ی تحصیلی با انقلاب ١٣٥٧ و اوج‌گیری فعّالیّت‌های دینی در آن زمان، موفّق به اخذ مدرک دانشگاهی نشده است. 

کاک رزگار در کنار تحصیلات مدرسه و دانشگاه به فراگیری علوم دینی ازجمله صرف و نحو عربی، فقه و اصول فقه نیز پرداخته است و در این زمینه‌ها نیز موفّقیّت‌های قابل توجّهی را کسب کرده است. مهم‌ترین اساتید ایشان مرحوم ماموستا حسام‌الدین مجتهدی، مرحوم ماموستا محمّد مل چەور و استاد بزرگوار ابوبکر حسن زاده بوده‌اند.

آغاز شکوفایی فعّالیّت‌های کاک رزگار در عرصه دعوتگری:

اگرچه نگارنده، معیار فعّالیّت‌های دعوی ایشان را مسجد حاجیه کافیه قرار داده است؛ امّا در حقیقت، فعّالیّت‌های دعوی کاک رزگار به قبل از انقلاب ایران باز می‌گردد؛ به طوری که ایشان در همان عنفوان جوانی و در دوران خدمت سربازی در سال 1353 خورشیدی در شهر تهران و با توجّه به فضای مذهبی آن دوران در جلسات متعدّد ازجمله در مسجد هدایت که آیت‌الله سیّد محمود طالقانی فعّالیّت داشتند، حضور پیدا کرده و به وسیله‌ی یکی از دوستان سنندجی خود با آیت‌الله طالقانی از نزدیک آشنا می‌شود و همین آشنایی سبب می‌شود که در اتّفاقات بعد از انقلاب ایران و حضور شورای حسن نیّت در سال 58 در کردستان، کاک رزگار مرادی به عنوان قائم‌مقام مرحوم دکتر مظفر پرتوماه که نماینده‌ی دولت در مسائل کردستان بود، برگزیده شود. همچنین کاک رزگار در همان دوران قبل از انقلاب با آثار دکتر علی شریعتی آشنا می‌شود و در دوران خدمت سربازی در تهران کتاب‌های ایشان را میان سربازان توزیع می‌کند و همین امر موجب دستگیری توسّط ساواک و بروز مشکلات سخت و عدیده‌ای برای ایشان می‌شود، که در نهایت با میانجیگیری مرحوم سرلشکر بیگلری که اهل سنندج بوده است، رهایی می‌یابد. 

کاک رزگار در سال ١٣٥٤خورشیدی با کاک احمد مفتی‌زاده آشنا می‌شود و بعد از تأسیس مدرسه‌ی قرآن در سنندج، یکی از اعضای فعّال این مدرسه و مکتب قرآن بوده است. 

در سال‌های فعّالیّت کاک رزگار در مسجد حاجیه کافیه، این مسجد به کانون اصلی فعّالیّت‌های مساجد شهر سنندج تبدیل شده و شاگردان و همراهان ایشان، بعد از مراجعت به مساجد محلّ سکونت خود، به آموزش مقدّمات قرآن کریم، تفسیر قرآن و احادیث پیامبر (صلّی الله علیه وسلّم) در میان مردم پرداخته‌اند. 

دلیل اصلی گسترش وسیع فعّالیّت‌های دینی در آن سال‌ها، به وجود جوانانی آرمانگرا و پرشور باز می‌گردد که پیرامون کاک رزگار مرادی جمع شده بودند؛ جوانانی که تمامی وجودشان لبریز از ایمان و محبّت خداوند متعال و پیامبر(صلّی الله علیه وسلّم) بود، و به هیچ وجه خستگی و ناراحتی در مسیر دعوت را به خود راه نمی‌دادند. 

یکی از بارزترین خصوصیّات و ویژگی‌های هر دعوتگری توانایی ایجاد ارتباط مؤثّر در همان نخستین لحظات ملاقات با افراد است که در فرهنگ دینی بسیار بر آن تأکید شده است. ازجمله: سلام کردن و مصافحه همراه با تبسّم، احترام و نشاط از روی ایمان و رضایت خداوند متعال، که برای همیشه در اذهان افراد ماندگار می‌ماند و این مهّم، نشان از ایمان وثیق و ارتباط همیشگی دعوتگر با خداوند سبحان دارد، و به حق، کاک رزگار به خوبی از عهده‌ی این کار برآمده است و همواره در مصافحه‌هایش و در برخورد با تمامی مخاطبانش ذکر «اَللّهُمَّ اغفِر لَنا» را بر زبان جاری ساخته است، به طوری که مصداق واقعی این گفته‌ی پیامبر(صلّی الله علیه وسلّم) است که می‌فرماید: «مَا مِنْ مُسْلِمَيْنِ يَلْتَقِيَانِ فَيَتَصَافَحَانِ، إِلَّا غُفِرَ لَهُمَا قَبْلَ أَنْ يَتَفَرَّقَا» 

 یکی از مسائل مهم در عرصه‌ی دعوت دینی، پرداختن به تعلیم و تربیت است، به طوری که ٨٠ درصد از آموزش مفاهیم دینی و تربیتی در معایشه و همزیستی با مَدعو و در عرصه‌ی عَملی، آموخته می‌شود. به بیان دیگر، تنها ٢٠ درصد از علم‌آموزی، آموزش تئوری را شامل می‌شود و ٨٠درصد باقیمانده از طریق مُعایشه به متربّی انتقال می‌یابد و این سبک از تربیت، موفّق‌ترین راه ممکن در تعلیم و تزکیه به شمار می‌رود. کاک رزگار فردی است که رسالت اصلی خویش را دعوت الی الله می‌داند و در این راه با عَملی کردن قاعده‌ی فوق، به موفّقیّتهای چشمگیری نیز دست یافته است؛ به طوری که بعد از وقفه‌ای چند ساله در امر خطیر دعوت دینی، با مدیریت و رهبری شاخص خود توانست بار دیگر به این عرصه برگشته و با تجربیّات به دست‌آمده، استوارتَر از گذشته به رسالت خویش ادامه داده و نقش بسزایی در دعوت دینی ایفا کند.

ارزیابی عملکرد کاک رزگار در عرصه‌ی دعوت:

مسئله‌ی دعوت الی الله در حیات پربار این بزرگوار کاملاً عجین شده است، به طوری که فعّالیّت‌های چشمگیر ایشان را در دیگر عرصه‌ها تحت‌الشّعاع خود قرار داده و در میان همه‌ی فعّالیّتهایشان، دعوت الی الله سرآمد بوده است. به عبارتی، رسالت اصلی در تمامی ادوار عُمر گرانبهایشان، دعوتگری و بسترسازی برای توسعه‌ی همه‌جانبه‌ی آحاد جامعه در نیل به رضوان الهی بوده است. 

در این میان، ناملایمات، سختی‌ها و مشقّات طاقت‌فرسای مسیر دعوت، نه تنها هیچ‌گاه نتواست ایشان را دلسرد و دلزده کند و از هدف مهمّ و باشکوهی که انتخاب کرده بود، بازدارد؛ بلکه برعکس، ایشان این موانع را لازمه‌ی کار دعوت دانسته و صبر و استقامتی که در این راه از خود به نمایش گذاشتند، از نمونه‌های کم‌نظیر در چند دهه‌ی اخیر محسوب می‌شود. 

کاک رزگار نقش بسزایی در توسعه‌ی دعوت دینی در منطقه کردستان داشته و شاگردان بسیاری را در این حوزه به جامعه معرّفی کرده و آثار مبارک آن کاملاً مشهود و قابل ستایش است. 

ایشان با اندیشه‌ای نافذ در حوزه‌های کلان سیاسی و اجتماعی، نعمتی بزرگ برای جامعه‌ی کردستان و اهل سنّت ایران به شمار می‌آیند که به عقیده‌ی نگارنده، تاکنون نتوانسته‌اند آن‌چنان که بایسته است نمود و بازتاب اجتماعی قابل توجّهی داشته باشند که همین مهمّ، سبب محرومیت آحاد جامعه از برکات وجودی ایشان شده است. 

کاک رزگار یکی از شاخص‌ترین دعوتگران تراز اوّلی است که همواره دغدغه‌ی همگرایی جامعه‌ی اهل سنّت و جماعت‌های اسلامی را داشته است و عدم همگرایی و دگرپذیری توسّط اعضا و هواداران جماعت‌های دینی را سبب بروز گسستگی و رودرویی این تشکّل‌ها در آینده و زیانمندی آحاد جامعه از این ناحیه دانسته‌اند.

 از نظر ایشان، همدلی، همکاری و همفکری جماعت‌های دینی نتیجه‌ای جز همگرایی نداشته و می‌طلبد برای دستیابی به این مهمّ، اقداماتی عملی صورت گیرد؛ تا شاهد نتایج مطلوب آن در بستر جامعه باشیم.

 به نظر نگارنده، کاک رزگار در این عرصه موفّق عمل کرده است و تلاش‌های زیادی را انجام داده‌اند؛ امّا همچنان تا دست‌یابی به نتایج مطلوب، مسیری طولانی در پیش است. 

 یار غار کاک رزگار:

یکی از شاخص‌های موفّقیّت هر جمع وگروهی، به ویژه در عرصه‌ی دعوت دینی، منابع انسانی توانمند آن و پشتوانه‌های علمی اعضاء آن جمع است؛ این مهمّ می‌طلبد که جمع، اهتمام ویژه‌ای به این موضوع داشته و در این راه گام بردارند. به نظر نگارنده، موفّقیّت‌های کاک رزگار مَرهون تلاش بزرگمردانی است که حول ایشان در این سال‌ها قدم برداشته و هیچ تزلزلی را به خود راه نداده‌اند و مسیر علم‌آموزی را طیّ کرده و به موفّقیّت‌های چشمگیری رسیده‌اند. یکی از این بزرگان، «کاک فایق احمدی» است که از نگاه نگارنده نقش مهمّی در این عرصه داشته است و تلاش‌های ایشان به حق ستودنی و نقش نشانه‌ی راه را برای «جماعت برایه‌تی» داشته است. کاک فایق احمدی از همان آغازین روزهای فعّالیّت مسجد حاجیه کافیه تاکنون در کنار کاک رزگار بوده و نقش ماندگاری در دستاوردهای دعوت دینی و به‌ویژه جماعت برایه‌تی داشته است. شناخت نگارنده از کاک فایق احمدی به سه سال مستمرّ تلمّذ دروس صرف، نحو، اصول فقه و علم بلاغت نزد ایشان باز می‌گردد و با توجّه به شناخت کافی از این بزرگوار، عنوان این بخش از نوشتار را توصیفی دقیق از ابعاد شخصیّت کاک فایق احمدی می‌دانم؛ به‌گونه‌ای که پرداختن به فعّالیّت‌های کاک رزگار در عرصه‌ی دعوت دینی، بدون توجّه به نقش برجسته‌ی کاک فایق احمدی را نوعی قصور قلمداد می‌نمایم که در ادامه به بیان توانمندی‌های علمی ایشان پرداخته خواهد شد. 

کاک فایق احمدی دارای مدرک کارشناسی ارشد زبان و ادبیات عربی است که مشکلات شخصی و دَعَوی سبب عدم ادامه‌ی تحصیل ایشان در مقطع دکتری شده، در حالی که توانمندی‌های علمی ایشان در این حوزه چشمگیر بوده و قطعاً فراتر از این عناوین دانشگاهی است.

کاک فایق علاوه بر توانایی در علم صرف و نحو، به تدریس علوم دیگری از جمله فقه، اصول فقه، تفسیر قرآن کریم و حدیث در سطوح بالای آموزشی پرداخته است و افراد زیادی در این عرصه‌ها از خوان دانش این عالم بزرگوار تناول کرده و این علوم را به خوبی از ایشان فرا گرفته‌اند.

وی باور دارد که آموزش علوم دینی باید به صورت همزمان در دو عرصه‌ی حُجره و دانشگاه صورت گرفته، و این مهمّ سبب بالندگی هرچه بیشتر افراد شده و در آینده آثار گرانبهایی برای جامعه به ارمغان خواهد آورد. 

کاک فایق در ترجمه‌ی متون عربی دستی بر آتش دارد و علاوه بر اینکه شخصاً کتاب‌هایی را ترجمه و به چاپ رسانده است، همواره همیار جدّی مترجمان دیگری بوده که در ترجمه‌ی متون سخت کتاب‌های عربی به مشکل برخورده و حضور کاک فایق احمدی برای آنان نوعی دلگرمی و پشتیبانی مُتقن به شمار می‌آید.

تأسیس جماعت برایه‌تی(برادری):

یکی از مهم‌ترین مسائلی که در این بخش از نوشتار به آن پرداخته خواهد شد، فعّالیّت جماعت و گروه‌های دینی تحت لوای اسامی و عناوین مشخّص است. بی تردید عدم توجّه به این مهمّ، سبب آشفتگی و سردرگمی مخاطبان و بروز زمینه‌ی گمانه‌زنی‌های بی‌پایه و اساس را در سطح جامعه مطرح می‌کند، به طوری که فرد محوری، عدم تصمیم‌گیری بر اساس رجوع به خِرد جمعی، ظهور تملّق و بیگانگی با ارزش‌های اصیل دینی، عدم توجّه و علاقه به انتقاد در راستای رُشد و بالندگی از بارزترین آثار و نشانه‌های چنین پدیده‌ای به شمار می‌رود. کاک رزگار با درک عمیق و فهم بالا از این موضوع، پس از چند دهه فعّالیّت و با نگاهی وسیع به ضرورت همگرایی میان جماعت‌ها و گروه‌های دینی، با مشورت و رایزنی همراهانش، نام با مسمّای جماعت برایه‌تی(برادری ) برگرفته از حدیث گُهربار پیامبر (صلّی الله علیه وسلّم): «لَا يُؤْمِنُ أَحَدُكُمْ حَتَّى يُحِبَّ لِأَخِيهِ مَا يُحِبُّ لِنَفْسِه» را برای مسیر خویش برگزیده است و فعّالیّت‌های دَعَوی خود را زیر این عنوان توسعه داده و به عنوان رهبر این جماعت در چارچوب ضوابط سازمانی انتخاب شده و نقش ماندگاری را در دعوت دینی رقم زده است.

نگارنده، بروز چنین تحوّلی را همسان دیدگاه شیخ عثمان نقشبندی (فرزند شیخ محمّد علاءالدین و نوه‌ی شیخ عمر ضیاءالدین نقشبندی از بزرگان طریقیت نقشبندی) می‌داند، به طوری که ایشان موروثی بودن شیوخیّت بعد از حیاتشان را نفی کرده و دستیابی به این جایگاه را اکتسابی قلمداد می‌کردند. 

به این ترتیب، جماعتی که سال‌ها با نام جماعت کاک رزگار شناخته می‌شد، اکنون به جماعت برایه‌تی(برادری) تغییر نام داده است و اصل شایسته‌سالاری را سرلوحه‌ی کار و فعّالیّت‌های خود قرار داده است.

راقم این سطور بر این باور است، جماعت‌ها و گروه‌هایی که در حال حاضر مشغول فعّالیّت در عرصه‌ی دعوت دینی هستند، در بستر و ضرورت‌هایی تاریخی پدیدار گشته‌اند و امروزه جایگاه خاصّ خود را در جامعه پیدا کرده و دستاوردهای قابل توجّهی را سبب شده‌اند. این جماعت‌ها بستر مناسبی برای تمامی دوستداران و شیفتگان دعوت دینی با سلایق و دیدگاه‌های متنوّع را فراهم کرده‌اند. از این رو، پدیدار شدن هر نوع فعّالیّت دینی در قالب جماعت‌های نوظهور، در ظروف و شرایط فعلی، امری غیر ضروری به نظر رسیده و مصداق خودبزرگ‌پنداری قلمداد می‌شود. 

روحیّات اخلاقی:

کاک رزگار فردی بسیار متواضع، خوشرو و مهمان‌نواز بوده و در عین تمکّن مالی، ساده‌زیستی را سرلوحه‌ی زندگی خود قرار داده است. مهمان‌نوازی ایشان زبانزد خاصّ و عام بوده و یکی از خصایص شاخص کاک رزگار محسوب می‌شود. ایشان سختگیریهایی نسبت به سنّت گذاشتن ریش دارند که گاهی سبب دلخوری مخاطبانش می‌شود.

کاک رزگار رادمردی است که مال و دارایی‌اش را بی‌منّت و بی‌توقّع در راه خدا بخشیده و دیگران را در امکاناتی که در اختیار دارد، شریک می‌سازد. 

علاقه‌ی وافر ایشان به فعالیّت در عرصه‌ی تولید محصولات مختلف، محور فعّالیّت‌های اقتصادی ایشان بوده و همواره از واسطه‌گری گریزان هستند و این اندیشه را به روحیّات اخلاقی و روحی خاصّ خود نسبت می‌دهند. 

سخن پایانی:

به نظرم می‌آید، در چند دهه‌ی گذشته، دعوتگران کم‌نظیری به معنی واقعی کلمه در مناطق مختلف کردستان زیسته‌اند، که عدم شناخت، معرّفی و آگاهی از ابعاد زندگی این بزرگواران و اندیشه‌های والای ایشان آسیب و خسارات سنگین و جبران‌ناپذیری را به دنبال خواهد داشت که ترمیم آن کاری سخت و دشوار خواهد بود، و ناسپاسی بزرگی به شمار می‌رود. از خداوند متعال طول عمر با عزّت و برکت همراه با اخلاص، هدایت و توفیق را برای همه‌ی آنان خواستارم.