قريب به ١٠ سال پيش در معيت ايشان به منزل يكى از دوستان کاکه وفا رستمی رفته بوديم كه در اثناى اين ديدار از ايشان سؤال كردم اوقاتى پيش مى‌آيد كه دوستان و همراهان درخواست ارائه‌ی بحث و سخنرانى در موضوع خاصى را مى‌كنند كه به خوبى مى‌دانم در اين زمينه عملاً ضعف‌هايى دارم و تهديدات قرآنى را به ياد مى‌آورم كه می‌فرماید: «أَتَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبِرِّ وَتَنسَوْنَ أَنفُسَكُمْ وَأَنتُمْ تَتْلُونَ الْكِتَابَ أَفَلَا تَعْقِلُونَ ﴿البقرة: ٤٤﴾» گفتم ماموستا گيان استاد گرانقدرم در اين اوقات تكليف چيست، ارائه بحث و يا چشم پوشى از آن. 

بسيار حكيمانه و در كمال آرامش فرمودند: كه در همان لحظه از درون با خداى خودت پيمان ببند كه از اين به بعد در راستاى عمل به آنچه به زبان مى‌آورى، قدم بر مى‌دارى، و بحث مورد نظر را ارائه و اين فرصت را از مخاطبان دريغ مكن. در ادامه ايشان با همان لحن نرم و شيوا ادامه دادند كه اگر من و شما اين سنگر را هم به دليل افتادن در ريا و پا نهادن در وادى شرك و... ترك كنيم، پس چه كسى بايد اين مهمّ را انجام دهد، به نظرم جواب قابل پسندى دادند.

سال‌ها گذشت و بر اساس همین موقف و ترس از قدم نهادن در وادى ريا و خودپسندى که مبادا بخواهم در کنار نام این بزرگان جایگاهی برای خودم پیدا کنم، نمى‌توانستم در مورد ايشان و به پاس نيم قرن مجاهدت در راه اعتلاى رشد فکری، اجتماعی و نصرت دینی قلمفرسايى كنم، و شكرانه‌ى وجودشان را از الله متعال به جا بياورم، تا اينكه شبى رو به درگاه احديت كردم و به قول شاعر ژوليده نيشابورى:

يا رب اسیرم و دل من در پناه توست

بی‌تابم و قرار دلم یک نگاه توست

آن‌جا بود كه تصميم گرفتم، بخش بسيار كوچكى از أبعاد شخصیتی و علمی عالم و فقيه ديارم، نماد صبر، بُردبارى و إيثار ماموستا جليل‌القدر «عبدالله ايرانى» را با شما مخاطبان گرانسنگ و وزين همرسانی كنم. قطعاً پرداختن به زندگی ایشان از همان بدو تولّد می‌تواند منشأ تجربیات مفیدی برای آحاد جامعه باشد، که این مهمّ در این مجال نمی‌گنجد و در این نوشتار تنها به بخشی از زندگی سرشار از مجاهدت و بردباری این عالم وارسته پرداخته می‌شود.

نکته‌ی مهمّ: مخاطبان گرامی هر آنچه که در این نوشتار می‌آید، حاصل تجربیات من است که طیّ 15 سال و در حین تحصیل، مسافرت‌های مختلف و فعّالیّت‌های سازمانی کسب کرده‌ام.

بیوگرافی

ماموستا عبدالله ایرانی در سال ١٣٣٣ خورشیدی در روستای جشن‌آباد از توابع شهرستان مریوان چشم به جهان گشوده است. در سن شش سالگی برای شروع تحصیلات به روستای کاریز رفته و کلاس اوّل و دوّم ابتدایی را در این روستا به پایان رسانیده، و از آن زمان به بعد تحصیلات خود را خارج از فضای مدرسه و بعد از مراجعت به روستای خودشان به آموزش مقدّمات قرآن مشغول شده است، و این مقدّمات را نزد ماموستا محمّدامین گذرانده و در مقاطعی برای تکمیل یادگیری قرآن کریم به شهرستان مریوان نیز مراجعه و بعد از ختم قرآن، آموزش مراحل مختلف دروس مرتبط را در حجره‌های کردستان ایران و کردستان عراق شروع کرده است. در قسمت ارزیابی توانایی‌های علمی که در ادامه‌ی مطلب می‌آید به اساتید نامداری که ماموستا نزد ایشان تلمّذ کرده است، اشاره خواهد شد. 

آشنایی با ماموستا عبدالله ایرانی

چه کسی است که در سنندج زندگی کرده باشد و نام ماموستا عبدالله ایرانی را حدّاقل یک بار نشنیده باشد، بر همین منوال از همان عنفوان نوجوانی نام ایشان در ذهنم نقش بسته بود و در مناسبت‌های مختلف خدمت این بزرگوار رسیده بودم، امّا این آشنایی یکطرفه و با توجّه به کسوت ماموستا به عنوان امام مسجد و آمدن همراه با شور و شوق مشتاقان برای حضور در سخنرانی‌ها و کلاس‌های عمومی بالاخص درس تفسیر قرآن طبیعی جلوه می‌نمود. امّا از سال ١٣٨٤ به بعد تا به امروز آشنایی، همراهی و شاگردی این بزرگمرد از افتخارات زندگی ام به شمار می‌رود. 

دوستان و همقطاران

شاید این سؤال برای شما مخاطبان گرانقدر پیش بیاید که چرا این عنوان را در این نوشتار انتخاب کرده‌ام. در لغتنامه‌ی دهخدا ذیل کلمه‌ی «دوست» این معانی آمده است.

محبّ و یکدل و یکرنگ، خیرخواه و یار و رفیق، مأنوس و آشنا و همدل. آنکه نیک اندیشد و نیک خواهد، مقابل دشمن که بد اندیشد و بد خواهد. رفیق شفیق: دوستی که رفاقت وی عاری از هرگونه شایبه و آلایش است. 

ابعاد شخصیتی ماموستا عبدالله همراه با افرادی قابل واکاوی است که قریب به عُمر گهربار ایشان را در بر می‌گیرد و عملاً بدون توجّه به این عزیزان و نقش آنان در زندگی ماموستا گوشه‌ای از کار می‌لنگد و حقّ مطلب ادا نمی‌ شود. و این نشان از عظمت و بزرگی این بزرگمرد و حجّتی زنده و قاطع برای این دوران از نسل بشری در ایران و بەویژه کردستان است. و بدین سبب عنوان این نوشتار «نماد صبر و بردباری» انتخاب شده است.

همانطور که می‌دانید، مشورت در کارها و تصمیم بر اساس خرد جمعی را کسانی در زندگی، سرلوحه‌ی کارهای خود قرار می‌دهند که از توسعه‌ی فکری برخوردارند و لازمه‌ی این مهمّ صبر به معنای کلمه و بُردباری است. چرایی این موضوع و دانستن آن به این بر می‌گردد که مشورت کردن به معنای اجرای کار مورد نظر نیست، بلکه راهکاری است که فرد بتواند بهترین گزینه را در کارهایش انتخاب کند، تا به مطلوب دلخواهش برسد. 

ماموستا عبدالله ایرانی به خوبی این مهمّ را در تمام ابعاد زندگی خود به کار گرفته است و حیاتش سرشار از تصمیماتی است که با مشورت و توصیه‌ی کسانی بوده که رفیق شفقیش بوده‌اند، هرچند که برخلاف میل باطنی خودش بوده باشد و این است که نگارنده ایشان را به عنوان نماد صبر و بردباری توصیف می‌کند.  

دوستانی همانند کاک احمد مفتی‌زاده و کاک ناصر سبحانی که ماموستا عبدالله همیشه از ایشان به عنوان استادان خود نامبرده است. و بزرگوارانی همانند کاک ابراهیم مردوخی و ماموستا علی رحمانی و دیگرانی که ذکر نامشان در این نوشتار نمی‌گنجد. 

در این میان نقش «ماموستا علی رحمانی» به واسطه‌ی همزیستی از همان عنفوان نوجوانی تا بحال بسیار پررنگتر از بقیّه‌ی همراهان ایشان است و به حق ماموستا علی رحمانی به نحو شایسته و مطلوبی در این حوزه عمل کرده و احترام قابل وصفی برای ماموستا عبدالله قائل است. 

این در حالی است که ماموستا عبدالله در اصل شاگرد ایشان و به تعبیر فرهنگ حجره‌های کردستان «سوخته»ی ماموستا علی رحمانی بوده و از حیث سنّ و سال از ایشان کوچک‌تر است.

در اینجا لازم می‌بینم که به برخی از اوصاف بزرگ و نادر «ماموستا علی رحمانی» در حقّ ماموستا عبدالله اشاره‌ای بکنم، که سرشار از درس و عبرت برای آحاد جامعه و قابل مطالعه و بررسی است. 

جایگاه استاد ایرانی نزد رفیق همیشگی‌اش ماموستا علی رحمانی

-هر کجا تریبونی بوده و ماموستا عبدالله حضور داشته است، جایگاه را برای ایشان خالی و ماموستا عبدالله را أولی از خود قلمداد کرده است.

-در هر کسوت و مقامی که در عرصه‌ی دعوت دینی فعّالیّت کرده است، همراهی ماموستا عبدالله را لازمه‌ی کار و ضروری دانسته است. 

-همیشه و در هر کاری غمخوار و پشتیبان ماموستا عبدالله بوده است.

-هیچ وقت با حضور ماموستا عبدالله در صندلی جلو اتومبیل که معمولاً در منطقه‌ی ما عُرف است که بزرگان آنجا می‌نشینند، ننشسته و بعد از ماموستا سوار اتومبیل شده است. 

و بسیاری موارد دیگر که نمی‌توان در این نوشتار به آن‌ها پرداخت و انصافاً در مقابل ماموستا عبدالله هم احترام ویژه‌ای برای ایشان قائل بوده و هیچ کاری را بدون مشورت و رایزنی با ماموستا علی رحمانی انجام نداده است، به طوری که از لحاظ ظاهری هم بسیار به هم شبیه بوده که این همسانی و همگونی زبانزد خاصّ و عام شده است؛ جلوه‌ی این مهمّ در اشعار سعدی علیه الرحمة تحت عنوان «دوست» خودآرایی می‌کند.

یارا بهشت صحبت یاران همدمست

دیدار یار نامتناسب جهنمست

هر دم که در حضور عزیزی برآوری

دریاب کز حیات جهان حاصل آن دمست

نه هر که چشم و گوش و دهان دارد آدمیست

بس دیو را که صورت فرزند آدمست

آنست آدمی که در او حسن سیرتی

یا لطف صورتیست دگر حشو عالمست

هرگز حسد نبرده و حسرت نخورده‌ام

جز بر دو روی یار موافق که در همست

آنان که در بهار به صحرا نمی‌روند

بوی خوش ربیع بر ایشان محرمست

وان سنگ دل که دیده بدوزد ز روی خوب

پندش مده که جهل در او نیک محکمست

آرام نیست در همه عالم به اتفاق

ور هست در مجاورت یار محرمست

گر خون تازه می‌رود از ریش اهل دل

دیدار دوستان که ببینند مرهمست

دنیا خوشست و مال عزیزست و تن شریف

لیکن رفیق بر همه چیزی مقدمست

ارزیابی تواناییهای علمی

ماموستا عبدالله ایرانی همچون همه‌ی افرادی که در حجره‌ها مسیر رُشد و ترقی را طیّ و به درجه‌ی افتا، تدریس و امامت جماعت می‌رسند بوده، و این دوران را در مناطق مختلف کردستان عراق و ایران، در خدمت اساتید نامداری همچون ماموستا عثمان عبدالعزیز، ماموستا ملا عارف کرکوک، ماموستا سیّد علی نی مریوان، ماموستا ملا رحیم شارانی سپری و دوران درخشانی را در حیات خود رقم زده است، لازم به ذکر است که دروس پایانی را در خدمت ماموستا سیّد علی نی گذرانده و ماموستا عبدالله بسیار متأثّر از این شخصیّت‌ها بوده و هیچ وقت نام این بزرگواران را از یاد نبرده است. به واسطه‌ی شروع انقلاب ایران اجازه‌نامه‌ی افتا ماموستا عبدالله بعدها در سنندج و از مرحوم ماموستا سیّد نجم‌الدّین طه دریافت می‌کند. 

آنچه ماموستا عبدالله را از دیگران متمایز می‌کند، علاقه‌ی وافر و همیشگی ایشان به علم‌آموزی در تمام ادوار عمر مبارکشان تا به حال و مدارسه علوم مختلف از جمله: فقه، اصول فقه، تفسیر، صرف و نحو، بلاغه، علوم حدیث، ادبیات عربی، فارسی و ادبیات کردی بوده است. و در این راه علاقه‌مندان و شاگردان زیادی را سیراب و سبب رشد و بالندگی ایشان شده به طوری که خیل عظیمی از اقصا نقاط ایران افتخار شاگردی این بزرگوار را داشته و به آن می‌بالند.

در فهرست این شاگردان ماموستایان برجسته، اساتید دانشگاه، قاضی، وکیل و تعداد زیادی از کسانی که در رشته‌های مختلف، دروس علوم اخلاقی و تربیتی را نزد ایشان به پایان رسانده، و در نهایت عامّه‌ی مردم که همیشه در کلاس‌ها و محافل عمومی و در ایّام ماه مبارک رمضان به خدمت ایشان رسیده و همیشه مشتاق دیدار این بزرگوار بوده‌اند.

ماموستا عبدالله این موفّقیت‌ها را در مدارسه همیشگی و استمرار فعّالیت‌های علمی‌اش می‌داند و در این راه سیراب نمی‌شود. این مهمّ را می‌توانم در بخشی از صحبت‌هایش که می‌گفت یکی از آرزوهایم ادامه این مسیر و کسب علم در دوران برزخ است را شاهد بگیرم.

کسانی که در کلاس‌های تفسیر ایشان حضور یافته‌اند، به خوبی می‌دانند ماموستا از تمامی توانایی‌های خود اعمّ از صرف و نحو، بلاغه، اصول تفسیر و حدیث، شواهد شعری و از همه مهم‌تر علوم امروزی بهره گرفته و با دقّت خاصّ و ژرفنگرانه به تفسیر آیات قرآن کریم می‌پردازد، و هیچ وقت در این راه خسته نشده و سعی کرده که مخاطبانش بیشترین بهره‌ها را از ایشان ببرند.

ماموستا عبدالله و کتاب «الموفقات» شاطبی

الموفقات امام شاطبی یکی از کتاب‌های مهمّ اصول فقه به شمار می‌رود که ماموستا عبدالله ید طولانی در تدریس و مدارسه‌ی این کتاب دارد، به طوری که به جرأت می‌توانم بگویم که در ایران کسی نیست که گوی سبقت را در فهم و تدریس این کتاب از ماموستا عبدالله ایرانی ربوده باشد. شاید کسی بگوید که این ادّعا مبالغه‌آمیز است، امّا شاهد نگارنده بر این ادّعا تدریس بی‌شمار این کتاب از جانب ماموستا به طوری که هر بار مطالب جدیدی را از این کتاب استخراج و در اختیار علاقه‌مندان قرار می‌دهد. ماموستا از طریق این کتاب ارتباط عمیقی با شخصیّت امام شاطبی رحمه الله برقرار کرده به طوری که با استفاده از شواهد و قرائن کتاب به نیّت و مراد امام شاطبی در متن کتاب رسیده و این سبب محبوبیت زیاد الموفقات نزد ایشان شده است. و به گمان نگارنده – ان شاء الله - ایشان با امام شاطبی محشور شوند و این را هم به خود ماموستا گفته‌ام. لازم به ذکر است که فایل‌های صوتی آخرین تدریس الموفقات توسّط ماموستا عبدالله ایرانی در کانال تلگرامی ایشان موجود و به آسانی در دسترس مخاطبان است. 

ذوق شعری 

یکی از برجسته‌ترین موضوعات در موفّقیّت، دلربایی و جلب قلوب در تدریس و به ویژه در سخنرانی‌های ماموستا عبدالله استفاده از اشعار مختلف عربی و کُردی بوده و شعرهای زیادی در سینه‌اش نقش بسته است و این مهمّ توانمندی ماموستا در حوزه‌ی فصاحت و بلاغت را رسانده و بخشی از این استطاعت را ذاتی به ارث بُرده است. همین امر سبب شده بود که زمانی کاک ناصر سبحانی رحمه الله در وصف ایشان بگوید که اگر حادثه‌ای ساده و ناراحت کننده را ماموستا عبدالله بخواهد بازگو کند، آنچنان به آن رنگ و لعاب داده که برای شنونده زیبا جلوه می‌کند. در ضمن ماموستا عبدالله ذوق شعری داشته و اشعاری را به زبان کُردی سروده است. 

روحیّات اخلاقی

در تمام مراحل زندگی گُهربار این بزرگمرد، سختی و سخت زندگی کردن بخش جدایی ناپذیر از ایشان بوده که قِسمی از آن را محیط و قِسم دیگر را روحیه‌ی حق گرایانه و جانبداری از حقّ،  به ماموستا عبدالله ایرانی تحمیل کرده است، به طوری که ایشان از نظر جسمی مسن‌تر از همسالان خود جلوه می‌کند. امّا این‌ها سبب نشده است که ماموستا در مسیر بسیار با ارزش خدمت به دین از خود ضعف نشان داده و برعکس با تمام ناراحتی‌های جسمی و بعضاً روحی محکم قدم بر می‌دارد. و این مهم نتیجه‌ی  صبرپیشگی، نرمخویی، قناعت‌پیشگی و در نهایت اخلاق والای ماموستا عبدالله ایرانی است.

کلام آخر

این نوشتار گوشه‌ای کوچک از حیات گُهربار ماموستا عبدالله ایرانی را نشان می‌دهد، باشد که در آینده‌ی نزدیک و با حضور خود ایشان و همراهی ماموستا علی رحمانی مراسم بزرگداشت و تقدیری به پاس بیش از نیم قرن مجاهدت این دو بزرگوار در راه اعتلای معنویت در جامعه را برگزار کرده که این مهمّ سبب آشنایی نسل جوان با سرمایه‌های عظیم این دیار، ترویج معنویت در جامعه، تشویق و ایجاد انگیزه در جوانان به علم‌آموزی با سرلوحه قرار دادن اخلاق و معنویت در رأس همه‌ی  امور را به دنبال دارد.