خلاصه مقاله:
۱- جنگهایی که در صدر اسلام بین مسلمین و ساسانیان و رومیان به وقوع پیوستند، جنگ ادیان نبود. جنگ سیستم ضد طبقاتی در مقابل سیستم طبقاتی بود.
۲- تمام مراسمی که اکنون بنام مراسم زردشتیان قلمداد میشوند، مثل شب یلدا و نوروز، به طبقه مالیات دهندگان سیستم طبقاتی تعلق دارند که همگی به سیستم طبقاتی زردشتی پشت کرده بودند. بعداز ۱۵قرن، این مراسم بخشی از فرهنگ تاریخی و اجتماعی مسلمانان این بخش حوزه تمدن اسلامی شده اند.
اگر علاقهمند ادامه بحث و استدلالهای پشت آن هستید، بفرمایید:
شب یلدا یعنی طولانیترین شب سال شمسی امسال هم سپری شد. فردای شب یلدا، روزها طولانی و طولانیتر میشوند. مردمان گذشته که اقتصادشان بر دام داری و تا حدی کشاورزی و سفرهای تجاری میچرخید، به شروع دوباره فعالیتهای اقتصادی امیدوار میشدند. بعداز یلدا، مدت کمی میماند که راههای بسته شده در اثر بارشهای سنگین برف، باز شوند و کاروانهای تجاری، که سفرهایشان گاهی چند سال طول میکشید، مجدداً خودرا برای سفر آماده کنند. کاروانهایی در طول سفرشان مجبور بودند با فرارسیدن فصل سرما و باران و بارش برف در کاروانسراها توقف نمایند. چند ماه به انتظار باز شدن راهها، وقتگذرانی میکردند و بی درآمد، هزینه خود و خدم و حشم را میپرداختند. دامداران، ذخیره علوفه و توشه آرد و گندم و جو و سوخت گرم کردن منزل و پخت نانشان را نصفه میبینند و سرپرستان و کدبانوان منزل دغدغه دارند که اگر زمستان طولانی شود و برفها آب نشوند چه باید بکنند. برای درک و فهم یلدا باید وضعیت اقتصادی و شیوه زندگی دو یا سه هزارسال پیش را در نظر داشت. زمستان طولانی، بارش برف شدید، سرمای سخت، خانههای یک اشکوبه که در وسط آن تنور پخت نان و غذا قرار داشت و حاشیه آن محل نگهداری حیوانات و دامها بود و شبها با چراغکی پی سوز روشن میشد. نه چلچراغ برقی بود نه گرمای شومینه و رادیات و حرارت از کف. نه یخچالی بود و نه فریزری و نه تلویزیونی و نه گوشیای. نه کودکان اتاق خاص خود را داشتند نه پدران و مادران اتاق مستر مخصوص به خود. شش ماه ماندن و چپیدن در یک اتاق و بوی ناهنجار دامهای حاشیه اتاق و نداشتن مکانی برای تخلیه غریزه جنسی زنان و مردان متاهل، توام با بیماریهای مرسوم فصل سرما و سرخک و آبله کودکان و هراز گاهی دندان درد یکی از اعضای خانواده، زندگی این فصلها را، به جهنمی تبدیل کرده است. شکی نیست مردمان امروز، خصوصاً جوانان و نوجوانان، نمیتوانند درک و تصوری خیالی هم از آن زمان داشته باشند. حتی اسامی و اصطلاحات و زبان آن دوران را هم نمیدانند و نمیفهمند.
در کنار چنین سبک زندگی اکثر ساکنین ایران که طبقه مالیاتدهنده نام داشتند، طبقه خاصی به نام اشراف یا معافین از پرداخت مالیات وجود داشت. اشراف در کنار شاهزادگان و نجیبزادگان و رهبران دینی در کاخها و عبادتگاهها زندگی مرفه و امنی داشتند. اطراف کاخها را نگهبانان امن ساخته و انبارهای سوخت و خوراکشان انباشته و مطربان و قوالان و نقالان شبهای طولانی و سرد را برایشان قابل تحمل میکردند.
سیستم طبقاتی بر اندیشه و روش زندگی مردم حاکم بود. هر انسانی، قبل از هرچیز، طبقه خود را میشناخت و درک میکرد و به ماندن و حفظ طبقهاش و باشدها و نباشدها و بایدها و نبایدهای طبقاتیش حساس و نگران بود. انسانهای عضو در طبقه مالیاتدهندگان اگر تصور یا اقدامی برای تغییر طبقه خود میداشتند، جان و مال خود و خانوادهشان به خطر میافتاد. البته شاه و خانوادهاش در دایره فره ایزدی و اهورایی قرار داشتند و بالاتر و بسیار بالاتر از چنین تقسیمبندی طبقاتی بودند. آنها مقدستر از مقدسین بودند.
ما از هزاران سال زندگی طبقات مالیاتدهنده اجداد خود، اطلاعات کافی نداریم. در گوشه و کنار چند کتاب تاریخ یونانی اشاراتی بسیار کوتاه و پراکنده به آنها شده است. چرا که این طبقه لایق توجه کردن نبودند. دهها سال بعد در کتابهای تاریخی اسلامی نیز درباره آنها مطالبی یافت میشود. حتی از شیوه زندگی طبقات فارغ از مالیات نیز منابع و اسنادی بسیار کم، به شدت بسیار کم، برخورداریم. انگار آنها میدانسته اند موارد زیبایی برای انتقال به آیندگان ندارند. از طرف دیگر فرهنگ مکتوب کردن مسایل در فرهنگ آن زمان ایرانیان بسیار ضعیف بوده است.
اشکال کار امروزیها این است که با آگاهی و سواد در باره سیستم طبقاتی و خصوصیات آن، به آن دوران نگاه نمیکنند.
با آمدن اسلام، سیستم طبقاتی زیر سؤال رفت. جنگ بین مسلمانان و سایرین، درواقع جنگ بین دین اسلام و مسیحیت یا زرتشتیت نبود. چرا که چهار قرن بعداز ورود اسلام به ایران و روم هنوز اکثریت ساکنین آنها به دین اسلام وارد نشده و کسی مجبور به تغییر دینش نشده بود. آتشکدهها هنوز روشن مانده و کلیساها هم که جای خود دارند.جنگ موجود و بیسابقه آن زمان، جنگ بین مدافعین و نگاهبانان سیستم طبقاتی و مدافعین و داعیان سیستم ضدطبقاتی بود.
تمام مکاتبات و مذاکرات بین فرماندهان و سفیران دو طرف، که در کتابهای تاریخی ثبت شدهاند، روشنگر و گویای نبرد آشتیناپذیر بین این دو بینش بوده است.
اشتباه اصلی مسلمانان و غیر مسلمانان در قرون بعدی و حالا هم، در عدم نگاه نبرد طبقاتی به آن دوران است. مسلمانان بعد از یک قرن آن وقایع را جنگ اسلام و کفر نامیدند و مکتوب کردند. اشتباه مسلمانان از همین جا شروع شد. مستشرقین و بیشتر محققین و نویسندگان غربی نیز، با استناد به تاریخنویسی و منابع مسلمانان، از جنگ پیروان جهانبینیهای طبقاتی و ضد طبقاتی غافل ماندند. همان اشتباه مورخین مسلمان را تکرار کردند.
آن نبرد طبقاتی جنگ سختی بود. هزاران سال زندگی طبقاتی و فرهنگ شدن و ایماندار شدن انسانها به آن سیستم و داشتن ایدئولوگهای قدری چون ارسطو و افلاطون، آنها را به مقاومت در مقابل سیستم نو میکشاند. آنها میگفتند، مگر ممکن است طبقات وجود نداشته باشد. در حالیکه خدایان و آسمانها و هرچه در کاینات وجود دارد دارای طبقاتاند. مگر امکان دارد انسانهای طبقات مختلف باهم و درکنار هم عبادت خدای واحدی را بکنند.
ما اکنون به تمام مراسم آن دوران باید در چهارچوب سیستم طبقاتی نگاه کنیم. تمام مراسمهای باقیمانده از دوران حاکمیت سیستم طبقاتی، مثل یلدا و چله و نوروز و مهرگان، به طبقات مالیاتدهنده اختصاص داشتند. این طبقه بودند که به پیشواز مسلمانان، نوید دهندگان نابودی سیستم طبقاتی، آمدند. طبقات مالیاتدهنده واقعاً بدبخت و بیچاره بودند. آن مراسم همگی ریشه محیط زیستی و طبیعتی دارند. با خورشید و گرم شدن هوا و بازشدن راهها و رستن گیان و ممکن شدن رفتن احشام و دامها به طبیعت و کاستن رنج و محنت زنان و مردان این گروه همراه بوده است. طبقات مالیات گیرنده از بودن پاییز و زمستان نتنها ناراحت نبودند بلکه بدلیل تعطیلی جنگها و لشکرکشیها و داشتن مراسم و شبهای طولانی خوشگذرانی و ذخیره آذوقه و توشه، در این فصول شاد هم بودند. فصلهای سرد و پر برف و باران سال به همان میزان که برای طبقات پست اجتماعی، زمان رنج و محنت بودند برای طبقات بالا، زمان خوشگذرانی و آسایش بودند. جای شک ندارد طبقات مالیاتدهنده با رهایی از سیستم و فرهنگ طبقاتی این رسوم را با خود به سیستم جدید انتقال دادهاند. رهبران و بانیان سیستم جدید هم با آگاهی بر اینکه این مراسم مغایرتی با اعتقادات و باورهای اسلام ندارد، مخالفتی نکرده بلکه برایشان زمینهسازی هم کردهاند. شکی نیست مراسم نوروز و یلدای کنونی با مراسم نوروز و یلدای حاکمیت فرهنگ طبقاتی این همانی ندارد. سیستم جدید غیر طبقاتی بسیار قدرتمندتر و زیباتر و گیراتر و منطقیتر از سیستم طبقاتی بود. به راحتی چنین مراسمی را در خود ادغام کرده و با فرهنگ ضدطبقاتی هماهنگ و منطبق ساخته است. آغوشش را برای ورود انسانهای طبقات پایین با فرهنگ و آرزوها و امیالشان گشود و چندان قدرتمند و پویا بود که هراسی از ورود این خرده فرهنگها نداشته باشد.
اکنون چنین مراسمی، بعداز بیش از ۱۴۰۰ سال تداوم در میان امت اسلامی و پذیرفته شدن توسط رهبران و بانیان و متفکرین و حاکمان ابتدای ظهور اندیشه ضدطبقاتی، رنگ و بوی ضدطبقاتی، یعنی توحیدی دارند. انداختن آنها به هزاران سال پیش ممکن نیست. جالب است که عرض کنم مخالفت با این مراسم، ریشه در تهماندههای اندیشه گروههای مالیاتگیرنده سیستم طبقاتی دارد که مسلمانان با آنها جنگهای خونینی متحمل شدند. نگهبانان و مدافعان سیستم طبقاتی از پذیرفته شدن مالیاتدهندگان و مراسم و فرهنگ آنها در سیستم جدید بیشتر از اشغال شدن وطن و کاخهای مجللشان نگرانی داشتند. و ناراحت بودند و مخالفت داشتند. مخالفت با این مراسم و نگرانی از اجرای همه مراسمی که منتسب به دوران قبل از ظهور اسلام میشوند و تاکنون زنده ماندهاند، ریشه در فرهنگ و اقدامات و دغدغههای بخش مالیاتگیرندگان سیستم طبقاتی متلاشی شده دارد. بعد از چهارده قرن چنین مراسمی چنان با فرهنگ اسلامی عجین شدهاند که فقط نام و عنوان پیشا اسلامیاش را حفظ کردهاند. هرچند همین هم مورد شک و گمان قرار دارد.
نگاه و تحلیل ما از محوریت نبرد اسلام و کفر و جنگ بین زرتشتیان و مسلمانان، باید به محور اصلیش، یعنی نبرد سیستم طبقاتی و ضدطبقاتی، برگردد. هرچند جنگهای میان مسلمانان و شاهان ساسانی و مغان زردشتی، به عنوان مدافعان سیستم طبقاتی، با پیروزی مسلمین به پایان رسیده است اما نبردهای طبقاتی تاکنون هم، تحت عناوین مختلف، ادامه دارد. جبهههای مقابل ما، اکنون بسیار پیچیدهتر و قدرتمندتر و هوشمندتر از شاهان ساسانی و قیصرهای روم و مغان و کاهنان هستند.
صلاح الدین عباسی/زمستان۱۴۰۲/تهران.
نظرات