استراتژی اسرائیل در قبال غزه در سه سطح یا سقف مختلف دنبال می‌شود: بالاتر، میانه و پایین‌تر، بسته به امکان تحقق آن. در هر صورت، به نظر می‌رسد که هدف مشترک در تمامی این سطوح، یعنی حداقل هدف مورد نظر، این است که غزه بی‌سلاح و بدون حماس باشد!!

اما سقف بالاتر به پروژه‌های اشغال غزه، اخراج ساکنان آن، ضمیمه کردن آن یا بخش‌هایی از آن، فعال‌سازی دوباره برنامه‌های استعماری، و اداره آن به‌طور مستقیم یا غیرمستقیم مربوط می‌شود.  
این به‌طور ضمنی به معنای نابود کردن حماس و خلع سلاح آن و دیگر گروه‌های مقاومت است. درباره این سقف در میان جناح‌های راست افراطی و صهیونیسم دینی بحث‌های زیادی وجود دارد، و این طرح با پوشش آمریکایی پشتیبانی می‌شود، زیرا ترامپ بارها خواستار اخراج ساکنان غزه شده بود.

سقف میانه شامل حفظ نقاط کنترل در غزه، کنترل آشکار یا پنهان بر گذرگاه‌ها، و ایجاد امکان برای انجام یورش‌ها و حملات محدود است، همان‌طور که در کرانه باختری اتفاق می‌افتد. در این حالت، غزه تحت نظارت نیروهای عربی و بین‌المللی یا دولت رام‌الله اداره خواهد شد، اما با معیارهای اسرائیلی. همچنین ایده اخراج، ضمیمه‌سازی و استعمار کنار گذاشته می‌شود، نیازهای اساسی برای غزه و برخی از ملزومات بازسازی تسهیل می‌شود، و برنامه‌ای جدی برای خلع سلاح گروه‌های مقاومت در پیش گرفته می‌شود. همچنین هدف این است که حماس از صحنه سیاسی و اداره غزه حذف شود.

طرف اسرائیلی تلاش خواهد کرد آنچه را که ممکن است در دو سقف بالاتر و میانه به دست آورد، طبق واقعیت‌های میدانی و شرایط موجود در زمین، اما از این دو سقف به‌عنوان ابزارهای فشار در مذاکرات استفاده خواهد کرد، در صورتی که مقاومت به فعالیت خود ادامه دهد، و سعی خواهد کرد به حد هدف‌گذاری‌شده برسد. علاوه بر این، اسرائیل خواهد کوشید تا محیط‌های فشار بین‌المللی، عربی و حتی فلسطینی داخلی (به‌ویژه از سوی دولت رام‌الله و حامیان آن) ایجاد کند و شاید تلاش کند تا یک دایره اعتراض در داخل غزه علیه مقاومت به وجود آورد و آن را گسترش دهد. به‌گونه‌ای که کمپین‌های سیاسی و رسانه‌ای عربی و بین‌المللی حماس را به‌عنوان طرفی که در برابر توافق‌ها مقاومت می‌کند و سبب رنج غزه شده است، نشان دهند.

همچنین پایان جنگ، خروج اسرائیل از غزه، توقف پروژه اخراج، و رفع جزئی محاصره و اجازه به یک اداره فلسطینی (با ویژگی‌های دولت رام‌الله) به‌عنوان "تسلیم‌های بزرگ" اسرائیل مطرح خواهد شد و در نتیجه سعی خواهد شد که حماس را مجبور به بلعیدن "چاقو" کنند و پایان جنگ و خروج کامل از غزه را به موافقت حماس و مقاومت با خلع سلاح و خروج از صحنه سیاسی و نهادهای فلسطینی مشروط کنند.

خطر چنین استراتژی در تلاش برای دستیابی به هدف اصلی جنگ نهفته است، در حالی که همزمان سعی می‌شود آن را به‌عنوان یک درخواست عربی و بین‌المللی معرفی کنند و به‌عنوان "دستاوردی" ملی و قومی برای کشورهای عربی که با اخراج مخالفند، نشان دهند. این کشورها در عین حال در دشمنی با خط مقاومت و جریان "اسلام سیاسی" با اسرائیلی‌ها و آمریکایی‌ها هم‌راستا هستند. همچنین دولت رام‌الله به‌عنوان جایگزینی برای پایان دادن به رنج‌های فلسطینی‌ها معرفی خواهد شد.

برترین عناصر استراتژی اسرائیل  

از طریق مطالعه موضوعی و تحلیلی اظهارات و مواضع صادر شده از طرف اسرائیلی‌ها و از طریق بررسی رفتار نتانیاهو، دولت و ارتش اسرائیل در زمین، می‌توان نکات زیر را به عنوان برجسته‌ترین عناصر استراتژی اسرائیل در تعامل با قطاع غزه و آینده آن استخراج کرد:

1. تلاش برای بازیابی تصویری که اشغالگر اسرائیلی پس از ضربه شدید به نظریه امنیتی اسرائیل در تاریخ 7 اکتبر 2023 از دست داده است، و همچنین از دست دادن قدرت بازدارندگی و تزلزل اعتماد تجمع استعماری صهیونیستی به آن.

2. تلاش برای بازاریابی مجدد نقش کارکردی اشغال، به عنوان یک قلعه پیشرفته و چماقی برای نفوذ غرب در منطقه؛ و به عنوان نیرویی که کشورهای عادی‌سازی‌کننده روابط عربی می‌توانند به آن اعتماد کنند، به ویژه در مدیریت درگیری‌هایشان با رقبا در محیط منطقه‌ای.

3. تلاش برای ایجاد شدیدترین "کی‌واژه‌ای" در میان جامعه مردمی در غزه و در میان مقاومت، از طریق استفاده از قدرت ویرانگر و کشتارهای فجیع غیرنظامیان، و تخریب کامل خانه‌ها، زیرساخت‌ها، مؤسسات رسمی، مدارس، بیمارستان‌ها، مساجد، کلیساها، مزارع و چاه‌های آب... و غیره؛ بدون توجه به هرگونه معیار قانونی، اخلاقی یا سیاسی، با هدف ریشه‌دار کردن "عقده" عدم تکرار حمله 7 اکتبر.

4. استفاده از فضای جنگ برای تحمیل تصورات "روز بعد" از حکومت غزه بر اساس معیارها و ضوابط اسرائیلی.

5. تلاش برای بهره‌برداری از فضای جنگ برای پیشبرد و تسریع پروژه‌های یهودی‌سازی و اخراج در کرانه باختری و غزه.

6. تلاش برای گسترش نظریه امنیتی اسرائیلی، به گونه‌ای که محیط استراتژیک اطراف موجودیت صهیونیستی را شامل شده و تضمین‌کننده ثبات و بقای آن باشد، حتی پس از بستن پرونده فلسطین، جایی که نتانیاهو این دیدگاه را چندین بار تکرار کرده است.

7. افزایش سقف مذاکراتی با مقاومت به اندازه‌ای بالا که حتی اگر قابل دستیابی نباشد، به عنوان ابزار فشار در روند مذاکرات استفاده شود.

8. تلاش برای کاهش تأثیر موضوع اسرا اسرائیلی بر هزینه‌های پرداختی به مقاومت، چه از طریق تلاش برای آزادسازی آن‌ها، یا طولانی‌تر کردن روند مذاکرات و یا تمرکز بر دستاوردهای احتمالی از ادامه جنگ، حتی اگر این موضوع به از دست دادن بیشتر اسرا منجر شود.

9. استفاده از نفوذ و پوشش آمریکایی به حداکثر در محیط بین‌المللی و شورای امنیت، در محیط عربی، در نقش میانجی، و در حوزه‌های حمایت سیاسی، نظامی، اقتصادی و رسانه‌ای.

10. استفاده از ضعف و سرخوردگی عربی به حداکثر، و تقاطع تعدادی از کشورهای عربی با تمایلات ضد مقاومت و ضد "اسلام سیاسی"، همچنین استفاده از عدم اثربخشی محیط بین‌المللی و نهادهای آن و شکست آن‌ها، برای پیشبرد دستورکار اسرائیلی.

11. طولانی‌تر کردن مدت جنگ تا آنجا که ممکن است، با هدف دستیابی به بیشترین دستاورد ممکن علیه مقاومت، و همچنین حفظ انسجام ائتلاف حاکم افراطی در اسرائیل، پیشبرد دستورکارهای داخلی آن، و اجتناب از سقوط و امکان محاکمه.

12. آگاهانه پنهان کردن خسارات واقعی ارتش اسرائیل، ساختن دروغ‌هایی در مورد دستاوردهای آن، و تلاش برای پوشاندن موارد فرار از خدمت در میان نیروهای ذخیره و بحران‌های مرتبط با سربازگیری و غیره؛ به منظور حفظ محیط داخلی حامی جنگ.

13. آگاهانه نقض عهد و توافق‌ها با مقاومت، استفاده از آن برای باج‌گیری نظامی، سیاسی و اقتصادی، و بهره‌برداری از وضعیت خستگی و رنج در غزه؛ برای تشدید محاصره و دستیابی به دستاوردهای استراتژیک و مذاکره‌ای، به ویژه به قیمت مقاومت.

خلع سلاح مقاومت

در روزهای اخیر، بحث‌های زیادی درباره ارتباط ترتیبات "روز بعد" در غزه با برچیدن سلاح‌های حماس و حذف آن از صحنه سیاسی مطرح شده است، و برخی از مقامات اروپایی مانند رئیس‌جمهور فرانسه، ماکرون، به این موضوع اشاره کرده‌اند، اگرچه او همچنان به حل دو دولتی و به رسمیت شناختن دولت فلسطین علاقه‌مند است.

همچنین برخی از کسانی که به قدرت رام‌الله وابسته‌اند، تلاش کرده‌اند از وضعیت دردناک مردم غزه استفاده کنند و سعی در تخلیه خشم از سوی مردم علیه حماس و گروه‌های مقاومت دارند و آنها را مسئول مشکلات دانسته‌اند، به جای اینکه ادامه دهند به محاکمه اشغالگر به خاطر تجاوزات و جنایاتش.

تصاعد اسرائیلی‌ها با نقض آتش‌بس، و محاصره سخت‌تر غزه، و جلوگیری از ورود هرگونه نیاز ضروری، منجر به حملات خونین و کشتار وحشیانه‌ای شد که اکثریت قربانیان آن زنان و کودکان بودند. همچنین بخش‌هایی از غزه دوباره اشغال شده و تعداد زیادی از مردم غزه که قبلاً به شدت آسیب دیده و منابعشان از دست رفته بودند، دوباره آواره شدند، تا فشارها را به حداکثر ممکن برسانند و در عین حال از اهداف خود با سقف‌های بالا صحبت کنند.

با این حال، مقاومت دوباره دشمن را با عملکرد نظامی مؤثر خود غافلگیر کرده و کمپینی سیاسی موازی به راه انداخته که ثابت می‌کند در اصول خود استوار است، در حالی که انعطاف‌پذیری خود را در موضوعات تبادل اسرا و غیره نشان می‌دهد، به‌طوری‌که جان مردم فلسطین را حفظ کرده، جنگ را به پایان می‌رساند و خروج کامل اسرائیل از غزه را تضمین می‌کند.

سلاح مقاومت خط قرمز است

در برابر این استراتژی "صفر" نتانیاهو و دولت افراطی‌اش، هیچ نشانه واقعی برای پایان جنگ و خروج کامل از غزه و شکستن محاصره (حداقل بازگشت وضعیت به قبل از 7 اکتبر) وجود ندارد، مگر اینکه مقاومت ایستادگی کرده و به استنزاف ارتش و اقتصاد و امنیت اسرائیل ادامه دهد، و به فشار برای ایجاد محیط‌های داخلی در اسرائیل با قدرت بیشتر و تاثیرگذاری بیشتر، و افزایش هزینه‌هایی که اشغالگر می‌پردازد، ادامه دهد تا به نقطه‌ای برسد که نتانیاهو قادر به تحمل آن نباشد.

مقاومت در این زمینه گام‌های بزرگی برداشته است، به‌ویژه پس از از سرگیری عملیات‌های ویژه مقاومت و اعتراف رئیس ستاد ارتش اسرائیل، ایال زامیر، که جنگ در غزه ممکن است ماه‌ها یا سال‌ها طول بکشد.

همچنین، طبیعت ترامپ ناپایدار و شتابزده و نیاز او به دستیابی به دستاوردها، برای نتانیاهو زمان نامحدودی برای ادامه جنگ نمی‌گذارد، در حالی که ترامپ به دنبال ایجاد پیشرفت در پرونده‌های عادی‌سازی در منطقه و همچنین پرونده هسته‌ای ایران است. این موضوع با محیط عربی نگران که بذر تغییر و انفجار در آن نهفته است، و محیط بین‌المللی که حمایت از رژیم اسرائیل به حداکثر حد خود رسیده، همزمان شده است.

مقاومت در این مبارزه "صفر" که هدف آن ریشه‌کن کردن مردم فلسطین و قضیه آن‌ها است، گزینه‌های زیادی ندارد. بنابراین، همچنان شرط اساسی برای مقابله با اشغالگر و شکست پروژه‌های آن، اعتماد به مقاومت و سلاح آن است که خط قرمز به شمار می‌آید.

تجربه تاریخی بیش از یک قرن نشان داده است که مردم فلسطین توانسته‌اند ده‌ها پروژه‌ای را که علیه آن‌ها بوده شکست دهند، و به یاری خداوند قادر به ساقط کردن این استراتژی و شکست این تجاوز خواهند بود.