به بهانه عملیات جستوجوی سه كولبر مفقودی در ارتفاعات منطقه سیلوانای ارومیه
در سلسله مراتب نیازهای مازلو، نیازهای فیزیولوژیكی و امنیت، بنیانیترین نیازهای آدمیزادند. از سوی دیگر، وقتی از جغرافیا، كیان و ساختار حاكمیتی و اداری مشترك سخن گفته میشود، اولین مصادیق هموندی كه در عصر شهرنشینی به ذهن متبادر میشوند، تكالیف و حقوق شهروندی و رسالت و ماموریت و مسوولیت منتخبان و متولیان سازمانی و راهبران سیاسی، اجتماعی و فرهنگی در درون ساختار اداری آن سامانند. بهتبع بسامان بودن مسوولیتها و سهلالوصول بودن استیفای حقوق، میتوان ساحتهای زیست همدلانه و مراتب تامین نیازها را مورد سنجش قرار داد. تجارب بشری در حوزههای گونهگون، نشان داده، هرگاه بسامانی دستخوش نقصان شده، كوششهایی صورت گرفته تا نابسامانی را مجدد بسامان كرده و توازن را برقرار كند. بهطور مثال، این تلاش جامعه بشری را میتوان در ارتقای سطح سواد، تنوعبخشی به آن و حتی در تعریف آن شاهد آورد كه یونسكو در تولیت خود، نقشی كم بدیل داشته است و قس علیهذا در سایر حوزهها نیز چنین تحولی را شاهد بودهایم! شاید بر همین مبنا باشد كه پژوهشگران و روانشناسان نیز هرم مازلو را مجدد مورد مطالعه قرار داده و اصلاحاتی را از جمله؛ نیازهای شناختی، زیباییشناسی و نیاز به تعالی را بر آن افزودند. مدتهاست فرهیختگان دانشگاهی، كنشگران اجتماعی و دلسوزان این آب و خاك از زایل شدن امید اجتماعی و افزایش شكاف نسلی-طبقاتی، تعارض قومی، زبانی، مذهبی و منافع شهروندی، دامنهدار شدن دهكهای زیر خط فقر، زایل شدن منافع زیرزمینی، روزمینی و فضایی و... بر اثر كژكاركردی سیاستگذاریها و استراتژیهای مدیریتی این جغرافیا هشدار میدهند و سینه میدرند و وبینار، همایش و كنفرانس برگزار میكنند ولی كمترین تغییری در ارتقای دانش، نگرش و رفتار مدیریتی متولیان و تاسفزاتر شهروندان نمیبینیم! متولیان ناشنواتر، ناگیراتر و ناتوانتر و شهروندان نیز بیتفاوتتر، محافظهكارتر و مایوستر، مرگ تدریجی سازمان ملی و سرزمینی و نیز اقدام و كنش و واكنش جمعی را رقم زدهاند و در این اثنا، میل فرهیختگان و كنشگران نیز به همرنگی با جماعت، بیشتر شده است.
پدیدهای چون كولبری كه نتیجه نابسامانی در مدیریت پایدار مرزی و نادیدهانگاری پتانسیل قراردادی خطوط مرزی و ماحصل نابرابری و تبعیض ناروای قومیتی-مذهبی این جغرافیا و همسنگ اهمال در تامین نیاز اولیه هرم مازلو (فیزیولوژیك) است، در بیتوجهی ساختاری، نیاز دوم این هرم (امنیت) را نیز تحتالشعاع قرار داده و همان سبب شده، برای #نان، #جان، نیز تهدید و قربانی شود!
این ناگیرایی و همنوایی جغرافیاسوز تا جایی پیش رفته كه تكمله دنییر بر سلسله مراتبی نیازهای مازلو، مبنی بر «استقلال نیازها از یكدیگر»٭٭، موجد عبور برخی شهروندان از نیازهای اولیه و اندیشیدن به نیاز شناختی شده به نوعی كه سیل مهاجرتی نخبگان و حتی شهروندان، تایید این اصلاحیه را به نمایش گذاشته و پایش نام و كاوش هویت جدید، سبب قدم گذاشتنشان در مسیری پرخطر و همتراز و همراه و همسفر كولبران شده كه جان بری را اینبار نه برای #نان، بلكه برای #نام، در خطوط مرزی، اختیار كردهاند!
مفقودی سه كولبر روستای باوان (BAVAN) منطقه مەرگەوەر (MARGAVAR) بخش سیلوانای ارومیه در دره بنار (BANR) معبر مرزی ایران وتركیه و تلاش گروهی روستاییان و بومیان از دو سوی مرز و ویژه در معبر دره بنار و گله شم تركیه و كمی آن سوتر، یافتن جسد دو جوان اهوازی در نزدیكی روستای بلجوگ (BlJOG) منطقه قطور (GHOtOUR) كه از مناطق زلزلهزده و فراموش شده شمال غرب كشور است، قابل تامل و تلنگر جدی است.
اگر سیر روند مرگ، مفقودالاثر، معلولیت و مصدومیت شهروندانی از این جغرافیا را روی محور زمان و نیز با عاملیت مرتبط با نیازهای بنیانی هرم مازلو و ویژهتر در یك نوار جغرافیایی مشخص، مورد مداقه قرار دهیم و سپس در گزینههای مشابه در جنوب (چتربازی) و شرق (بدوكی و سوختبری) نیز در قومیتهای خاص و اقلیتهای نژادی مطالعه كنیم، به آمارهای تكاندهنده و هشداردهنده میرسیم كه صدالبته مصادیق بسیاری دگر از تبعیض و نابرابری و آسیب نیز با بازدیدی عادی، دسترسپذیر میشود.
از آن سوی، اگر در اصول و بنود قانون اساسی و مورد توافق این جغرافیا، تورقی داشته باشیم، فارغ از نیاز به قانون جدید، ظرفیتهایی مبرهن و آشكار برای رفع ریشهای تبعیض، ناعدالتی و نابرابری و محصولِ شغلهای كاذبی چون كولبری، چتربازی و بدوكی و سوختبری و نیز پدیده مهاجرت نخبگانی و فرار و كوچ شهروندی، یافتنیاند كه نیازی به هیچ طرح و لایحه و بخشنامه و دستورالعمل جدیدی از جانب دولت و مجلس و نمایندگان مردمی ندارد!
اما چرا و به چه دلیل چنین صحنههای دلخراشی از مرگ و فلاكت و زایل شدن حقوق اكولوژیكی، امنیتی و شناختی برخی شهروندان این جغرافیا، تكرار و به كدامین دلیل سریال گشتن در پی جستوجوگران نان و كاوش/پایشگران نام این جغرافیا و ویژه در مرزهای خاص باید تداوم داشته باشد و هیچ تغییری در كاربست بنود قانونی و تغییری در رویههای مدیریتی حاصل نشود، جای تامل و تعمق جدی و تلنگری ویژه است!
مشاهده صحنههای دلخراش و دلگزای عملیات جستوجوی بومیان منطقه سیلوانا (دی ماه ۱۴۰۰) و قطور به ترتیب در پی كولبرانِ نان و كوچ برانِ نام و جان از این سرزمین، گفتنیهای بسیار فرهیختگان و كنشگران را به ذهن متبادر میكند كه اگر، گوش گوش و هوش پایدار باشد، باید شاهد جراحی فورس ماژور ساختار اداری و مدیریتی با اعمال تبعیض مثبت در مناطق مرزی و ویژه در جغرافیای با دامنه پدیده شوم كولبری باشیم.
در عصری كه علم و دانایی هرچند وقت، چند برابر میشود و تمامی سویههای زندگی، مدیریتی و ابعاد كاوشگری جهانیان، فصل تازهای به خود میگیرد و جیمزوبها تا شعاع یك میلیون و پانصد هزار كیلومتری كهكشانها را نشانه میروند، درجا زدن ما در یخبندان رویههای مدیریتی و اعمال قدرت سربی، و خطوط قراردادی مرزی این گهر سرزمین را در دل برف و بوران، گَز كردن در جستوجوی جسد شهروندان كاوشگرِ نان و نامِ این جغرافیا و آسیبهای متعاقب اجتماعی، فرهنگی و زیستیاش را تاب آوردن، نابخشودنی است و صدالبته هر روز نیز، پاسخگویی مرزداران و جانبازان و پاسداران واقعی وطن به احضاریهها و تحمل بازداشتهای غیرقانونی فعالان به بهانههای عصر حجری قلم از غلاف بركشیدن و زبان از نیام به در كردن (آزادیهای مصرح در قانون اساسی)، پسرفتی چند ده صد سالی در كاربست اصول و نظریههای مدیریتی و زایل كردنِ ارزش سرمایههای انسانی، اجتماعی و نمادین و حقوق حقه شهروندان این جغرافیاست و نشاید و نباید كه تداوم داشته باشد و بهتر از امروز، محتمل فرصتی برای درنگ و تامل و ترمز كردن و طرح نو در انداختن نباشد!
اگر بومیان در پی جستوجوگرانِ نان و كاوش/پایشگرانِ نام، درهها و كوهساران را درمینوردند، چرا متولیان در جستوجوی راهكارها و كاربستِ رویههای مدیریتی بهتر، ناتوانند؟!
اگر در طبیعت و بافت اكولوژیكی آن، شاهد بازپیرایی و ترمیم زخمهاییم، چرا در مدیریت یك موضوع واحد، چنین نكنیم؟
اگر سویههای زندگی و سبكهای آن در تغییرند، رویههای مدیریتی چرا در زنگزدگی، از تحول باز ایستند؟!
اگر هرم مازلو، غنیتر میشود، سازمان مدیریتی ما، فقیرتر چرا؟!
و اگر، .... چرا؟!
این فرصت تاریخی را نشاید و نباید از كف داد، چه اینكه؛ چو گلدان خالی، لب پنجره / پر از خاطرات ترك خوردهایم / اگر داغ دل بود، ما دیدهایم / اگر خون دل بود، ما خوردهایم / اگر دل دلیل است، آوردهایم / اگر داغ شرط است، ما بردهایم
٭ سه كولبر مفقود شده در دره بنار منطقه سیلوانای ارومیه (دیماه ۱۴۰۰)
٭ ٭ دو شهروند اهوازی یخزده در مرز ایران و تركیه
٭ كنشگر صلح و محیط زیست، فعال سواد رسانهای
٭ ٭ نقل كلیپ از شبكههای اجتماعی درون استانی
نظرات