محمدرضا نسبعبداللهی بهتازگی مقالهای علمی درخصوص «نئاندرتالها و انسانهای مدرن در اروپا» منتشر شده است. نئاندرتالها که گونهای منقرضشده از انسانها بودند و تا حدودی از لحاظ ویژگیهای جسمانی با ما تفاوت داشتند، از حدود 400 هزار سال پیش در اروپا و بخشهایی از آسیا میزیستند و در حدود 40 هزار سال پیش بهصورت رازآلودی از بین رفتند. «انسانهای هوشمندِ هوشمند» نیز که «انسانهای مدرن» یا اجداد انسانهای امروزی هم نامیده میشوند در حدود 300 هزار سال پیش در آفریقا پدیدار شده و تا حدود 15 هزار سال پیش تمام قارهها را به سکونت خود درآوردند. تا پیش از انتشار این مقاله جدید تصور بر این بود که انسانهای هوشمند حداکثر حدود 45 هزار سال پیش به اروپا رسیدند و نئاندرتالها به فاصله نسبتا کمی از راه رسیدن آنها یعنی حدود 40 هزار سال پیش منقرض شدهاند. اما مقاله اخیر نشان میدهد که نئاندرتالها و انسان هوشمند هزاران سال پیشتر از تصور ما یعنی 54 هزار سال پیش در یک پناهگاه بهطور متناوب زندگی کرده و احتمالا در یک زمان و در یک منطقه جغرافیایی یکسان زیستهاند. دراینخصوص گفتوگویی با «دکتر سونیا شیدرنگ» داشتیم که رساله دکترای خود را در دانشگاه بوردو فرانسه در زمینه نخستین پراکنش انسانهای مدرن در ایران نوشته و پژوهشهایشان در زاگرس متمرکز بر همین موضوع است. چرا این مقاله جدید درخصوص قدیمیترین حضور انسان مدرن (انسان هوشمندِ هوشمند) در غرب اروپا و همزمانی آن با نئاندرتالها تا اینحد خبرساز شده و تا چه حد در شناخت ما از گذشته انسان مهم است؟ مسئله نخستین پراکنش انسانهای هوشمند یا درواقع انسانهای مدرن و فرهنگهای ابزارسازی آنها همیشه در باستانشناسی پارینهسنگی یکی از موضوعات موردبحث بوده و از زمانی که مطالعات دیرین ژنتیک پرده از تلفیقهای ژنتیکی و بهویژه امتزاج نئاندرتالها و انسانهای مدرن برداشت، پژوهشگران به دنبال شواهد بیشتری از ارتباط انسانهای نئاندرتال و انسانهای هوشمند یا انسانهای مدرن هستند. در همین راستا این مقاله نیز که اخیرا در نشریه معتبر ساینس ادونسز چاپ شده شواهد مهمی از حضور انسانهای مدرن در جنوب فرانسه ارائه میکند که نهتنها همزمان با انسانهای نئاندرتال در یک منطقه حضور داشتهاند بلکه بر اساس سالیابیهای ارائهشده 10 هزار سال پیش از آنچه ما تصور میکردیم به غرب اروپا رسیدهاند که خود موضوع بسیار مهمی است. این کشفیات مهم از غار کمعمقی به نام ماندرین در درهرود رون که حوضه مدیترانه را به استپهای شمال اروپا متصل میکند، به دست آمده که از سال 1990 میلادی کاوش در آن در حال انجام است و در یکی از لایههای آن یک دندان آسیای انسان مدرن در کنار ابزارهای سنگی متفاوت از ابزارهای نئاندرتالها یافت شده است. از آنجایی که کاوشگران این مکان معتقدند که دندان انسان مدرن از لایه قابلاطمینانی به دست آمده، میتوان با رعایت جانب احتیاط ابزارهای یافتشده را به انسانهای مدرن مربوط دانست. کشف بقایای جسمانی انسان مدرن در کنار یک صنعت متفاوت ابزارسازی در مکانی که پیش از آنها برای هزاران سال مورد استفاده نئاندرتالها بوده و حتی بعد از ناپدیدشدن آثار انسانهای مدرن، دوباره نئاندرتالها به آنجا بازمیگردند نشان میدهد که این دو گونه حتی میتوانستهاند باهم در ارتباط باشند؛ حال چه بهصورت خصمانه و چه دوستانه، موضوعی که ما درحالحاضر هیچ مدرکی از آن نداریم. بدون تردید چگونگی و مدتزمان همزیستی انسان هوشمند و نئاندرتالها و بهویژه انقراض نئاندرتالها همیشه از جمله موضوعات بحثبرانگیز در باستانشناسی پارینهسنگی بوده است، تحلیل شما در این خصوص چیست؟ پیش از این بسیاری از پژوهشگران معتقد بودند که انسانهای هوشمند اخیر (انسانهای مدرن) در بازه زمانی حدود 45 هزار سال تا 40 هزار سال پیش به اروپا رسیدند و منشأ اصلی این مهاجرتها را سواحل شرقی دریای مدیترانه یا منطقه لوانت (شامات) میدانستند. یکی از دلایل اصلی این موضوع هم به غیر از شواهد فرهنگی، بقایای جسمانی انسان مدرن از غاری به نام منوت در فلسطین است که قدمت آن به حدود 54هزارو 700 سال پیش بازمیگردد. اما بازه زمانی 45 تا 40 هزار سال پیش مصادف با زمانی است که ما شاهد ناپدیدشدن نئاندرتالها از مدارک باستانشناسی و دیرینانسانشناسی نیز هستیم. طبیعتا اولین توضیحی که برای این موضوع به ذهن میرسد، انقراض و نابودی نئاندرتالها به دست انسانهای مدرن است که متأسفانه شواهد مستحکمی برای اثبات این موضوع درحالحاضر در دست نیست. اما بر اساس مدارک دیرین ژنتیک اطمینان داریم که در آسیا و در برهههای زمانی مختلف چندین تلفیق ژنتیکی بین نئاندرتالها و انسانهای مدرن اتفاق افتاده و برخی مطالعات نشانگر تبادل ژنهای این دو گونه در اروپا هم هستند اما با این وجود هنوز ردپای ژنتیکی آخرین نئاندرتالهای اروپایی بسیار کمرنگ و ناشناخته است. در اینجاست که اهمیت کشف اخیر خود را بیشتر نشان میدهد؛ کشفی که مدارک حضور انسانهای مدرن را در 54 هزار سال پیش، بسیار پیشتر از «بازه زمانی رویارویی» در غرب اروپا و در قلمرو بلامنازع نئاندرتالها در اختیار ما میگذارد و آنهم در یکی از سکونتگاههای موردعلاقه آنها که برای هزاران سال مورداستفادهشان بوده است! کشفیات اینچنینی با اینکه قطعهای از پازل را تکمیل میکند اما پرسشهای بسیار بیشتری را نیز ایجاد میکند، پرسشهایی مانند این افراد از کجا آمدهاند؟ آیا با نئاندرتالها روبهرو شدند؟ آیا این رویارویی دوستانه بوده یا خصمانه؟ بعد از سکونت نسبتا کوتاه خود در غار چه اتفاقی برایشان افتاد؟ و پرسشهای بسیار بیشتری که دانش ناکافی امروز قادر به پاسخگویی به آنها نیست. با اینکه کشفیات 54 هزارساله غار ماندرین بسیار قدیمی و جالبتوجه هستند اما حضور انسانهای هوشمند خارج از آفریقا به هزاران سال پیش از این بازمیگردد. نظر شما در مورد این تفاوتهای زمانی و نحوه گسترش انسانهای هوشمند در خارج از آفریقا چیست؟ بر اساس شواهد موجود دیرینانسانشناسی و کشف سنگوارههایی هرچند محدود مانند جبل ایرهود مراکش به نظر میرسد انسانهای هوشمند حدود 300 هزار سال پیش در آفریقا پدیدار شدند، اما بعد از 200 هزار سال پیش بود که رفتهرفته از لحاظ جسمانی ویژگیهای مدرنتری پیدا کردند و از آفریقا به آسیا راه پیدا کردند. بقایای جسمانی آنها در فلسطین مربوط به بازه زمانی 194 هزار تا 177 هزار سال پیش یافت شده است و حتی در غار آپیدیما یونان در حدود 210 هزار سال پیش حضور داشتهاند و این نشان میدهد که موجهای پراکنش اولیه محدودی به خارج از آفریقا از همان حدود 200 هزار سال پیش شروع شده است. تا اینکه انسانهای مدرن اخیر از راه سواحل جنوبی آسیا در حدود 65 هزار سال پیش به استرالیا رسیدند. ولی با این وجود خیلی دیر شواهد آنها در اروپا پدیدار میشود. برخی از پژوهشگران این موضوع را به دلیل حضور نئاندرتالها در اروپا میدانند و به دنبال مدارک بیشتر در این زمینه هستند. تا پیش از کشفیات غار ماندرین فرانسه، قدیمیترین شواهد انسانهای مدرن در اروپا از چند مکان در ایتالیا، مکان مشهور باچوکیرو از بلغارستان و چند مکان دیگر به دست آمده که همگی به بازه زمانی 45 هزار سال تا 43 هزار سال پیش بازمیگردند. این در حالی است که آخرین شواهد نئاندرتالها به حدود 42 هزار تا 40 هزار سال پیش بازمیگردد که همین موضوع به فرضیات انقراضشان به دلیل حضور انسانهای مدرن در قلمرو آنها دامن زده است. همه اینها نشانگر این است که ما با یک روند پیچیده از پراکنش انسانهای هوشمند یا مدرن در اوراسیا روبهرو هستیم و درحالحاضر مدارک ما برای ساخت تصویر کاملتری بسیار ناکافی و اندک است. مثلا در همین مکان ماندرین نئاندرتالها از پیش از 80 هزار سال پیش حضور داشتند و تا حدود 54 هزار سال پیش که انسانهای مدرن در مکان مستقر میشوند و بعد مجددا با نئاندرتالها جایگزین میشوند تا اینکه انسانهای مدرن از 44 تا 41 هزار سال پیش جایگزین نئاندرتالها میشوند. بازگردیم به کشفیات جدید غار ماندرین و ابعاد فرهنگی یافتههایش که بارزترین آنها ابزارهای سنگی هستند. تا چه اندازه ابزارهای یافتشده در کنار دندان انسان هوشمند این مکان از آنچه نئاندرتالها میساختند، متفاوت هستند؟ لایه E غار ماندرین که بین دو لایه حاوی بقایای استقرارهای نئاندرتالهاست، به غیر از یک تاج دندان آسیای دوم فک بالا که متعلق به یک انسان مدرن خردسال است، حاوی بقایای فرهنگی قابلتوجهی نیز بوده که شامل دستتراشهای سنگی و اشیای نمادین است که یکی از ویژگیهای مهم دیگر انسانهای مدرن است. موضوع جالبتوجه در مورد دستتراشهای سنگی، ظهور یک صنعت جدید ابزارسازی به نام نرونی در این مکان و چهار مکان دیگر در درهرود رون است که با اینکه در ابتدای امر به آن موستری تکاملیافته میگفتند اما بسیار متفاوت از فرهنگ موستری کلاسیک نئاندرتالهاست که در لایههای باستانشناختی دیگر این مکان یافت شده است. مهمترین ویژگی این صنعت ساخت ابزارهای سنگی، تولید تیزههای بسیار کوچکی است که چند سانتیمتر بیشتر طول ندارند و کاوشگر این مکان لودویک سلیماک حتی احتمال میدهد این ابزارها میتوانستهاند بهعنوان سر تیر استفاده شده باشند. مقایسه این ابزارها و فناوری ساختشان با نمونههای مشابه بهدستآمده از یک پناهگاه صخرهای مشهور به نام قصر العقیل در لبنان که حاوی بقایای قابلتوجهی از انسانهای مدرن است، لودویک سلیماک و تیمش را متقاعد کرد که فرهنگ نرونی غار ماندرین متعلق به انسانهای مدرن است. آیا دندان کودک انسان هوشمند تنها بقایای انسانی یافتشده در کنار این ابزارهای سنگی در غار ماندرین بوده است؟ در لایه باستانشناختی که مربوط به انسانهای مدرن است فقط همین یک تاج دندان آسیای دوم فک بالا به دست آمده که توسط کلمان زانولی متخصص دندان نئاندرتالها و انسانهای مدرن با روش میکروتوموگرافی مطالعه و تشخیص داده شده اما در بقایای استقرارهای بالا و پایین این لایه هشت عدد دندان دیگر به دست آمده که مربوط به حداقل شش فرد نئاندرتال بودهاند. درواقع این سکونت متناوب دو گروه انسانی است که کشفیات غار ماندرین را متمایز میکند. پژوهشگران فرانسوی دودههای سقف غار را که در اثر روشنکردن آتش در استقرارهای مختلف غار شکل گرفته مورد آزمایش قرار داده و متوجه شدهاند که یک سال بیشتر از زمانی که نئاندرتالها غار را ترک کرده بودند، نگذشته بوده که انسانهای مدرن در غار ساکن میشوند و سکونتشان حدود 40 سال بیشتر طول نمیکشد و مجددا غار برای مدت 12 هزار سال توسط نئاندرتالها استفاده میشود. شاید انسانهای مدرن آنقدرها هم که تصور میکنیم در اوایل رویارویی خود با نئاندرتالها برنده میدان نبودهاند! بهعنوان آخرین سؤال، آیا فکر میکنید شواهد باستانشناختی ایران هم در این زمینه میتواند به گسترش دانش ما در مورد رویارویی انسانهای مدرن و نئاندرتالها کمک کند؟ بیشک ایران یکی از مناطق کلیدی در مسیر مهاجرتهای انسانهای مدرن بوده و علاوهبرآن شواهد ارزشمندی که بهمرور از انسانهای نئاندرتال مانند استخوان ساعد نئاندرتال بیستون، دندان غار وزمه، دندان پناهگاه یوان، دندان غار قلعه کرد در مناطق مختلف ایران درحال کشف و مطالعه است، میتواند اطلاعات ما را تا سطح چشمگیری ارتقا دهد. همچنین مکانهایی مانند پناهگاه ورواسی در شمال کرمانشاه که شواهدی از وجود دستتراشهای موستری «فرهنگ غالب انسانهای نئاندرتال» در میان لایههای فرهنگ برادوستی مربوط به نخستین انسانهای مدرن که وارد زاگرس شدهاند را ارائه کرده است. اما از آنجایی که کاوش این مکان مربوط به دههها پیش است چندان نمیتوان با اطمینان وجود ابزارهای موستری را در بقایای فرهنگی مربوط به انسانهای مدرن به همزمانی این دو گونه یا استفاده همزمان آنها از این پناهگاه صخرهای در زاگرس نسبت داد. اما بیشک فرضیه بسیار جالبی است و بسیار خوشحالم که هشت سال پیش در زمان نوشتن تز دکترایم برای نخستینبار آن را برای شواهد پناهگاه ورواسی در زاگرس مطرح کردم و امروز شاهد کشفیاتی در مورد همزمانی تقریبی انسانهای نئاندرتال و انسانهای مدرن در یک غار به نام ماندرین در فرانسه هستیم.
نظرات