آب و هوای ایران به جز نواحی ساحلی شمالی و بخش‌هایی از غرب ایران عمدتا خشك و نیمه خشك است. اقلیم قاره‌ای با تابستان گرم و خشك و زمستان بسیار سرد به ویژه در مناطق داخلی نماداقلیمی ایران است. به غیر از نواحی ساحلی، دما در ایران با تغییرات نسبتا بزرگ سالانه، حدود 22 تا 26 درجه سانتی‌گراد ثبت می‌شود و دوره بارانی در بیشتر نقاط كشور از آبان تا اردیبهشت است و پس از آن دوره خشك بین اردیبهشت تا مهر با بارش نادر است. 
میانگین بارندگی سالانه كشور حدود 240 میلی‌متر و بیشینه آن در دشت‌های ساحلی دریای كاسپین، دامنه‌های البرز و زاگرس به ترتیب با بیش از 1800 و 480 میلی‌متر است . این میانگین بارش البته در سال‌های اخیر و پس از سال آبی ۱۳۹۸-۱۳۹۹ معمولا كمتر از ۲۰۰ میلیمتر در ایران بوده است. ایران دارای تنوع اقلیمی با سه نوع اقلیم است: 
 1) اقلیم خشك و نیمه خشك: بخش وسیعی از اراضی داخلی و مرز جنوبی ایران دارای این اقلیم است. 
 2) اقلیم كوهستانی كه به دو دسته اقلیم سرد و معتدل كوهستانی تقسیم می‌شود . 
 3) اقلیم كاسپین: ناحیه باریك و كوچك بین دریای كاسپین و رشته كوه‌های البرز با بارندگی سالانه 600 تا2000 میلی‌متر. 
ایران در سده اخیر چندین خشكسالی بزرگ را تجربه كرده است، از جمله: 
خشكسالی ۱۳۱۹-۱۳۲۱: این دوره یكی از اولین خشكسالی‌های بزرگ در تاریخ معاصر ایران بود كه منجر به خسارات شدید كشاورزی و كمبود مواد غذایی شد. این تأثیر به ویژه در مناطق روستایی كه كشاورزی اصلی‌ترین امرار معاش بود، احساس شد. 
خشكسالی ۱۳۴۳-۱۳۴۴: خشكسالی قابل توجهی این زمان رخ داد كه بخش‌های وسیعی از كشور به ویژه در شرق ایران و ناحیه خراسان را تحت اثر قرار داد. 
خشكسالی ۱۳۴۹-۱۳۵۰: این خشكسالی با دوره‌های خشك طولانی به‌شدت بر جمعیت شهری و روستایی اثر گذاشت. كمبود آب منجر به افزایش مهاجرت از مناطق روستایی به شهرها شد زیرا مردم به دنبال شرایط زندگی بهتر بودند. 
خشكسالی ۱۳۷۷-۱۳۷۸: پایان دهه هفتاد شمسی شاهد خشكسالی بحرانی بود كه تقریبا تمام استان‌های ایران را تحت تأثیر قرار داد و یكی از بدترین خشكسالی‌های اخیر را رقم زد و بیش از نیمی از جمعیت و ۲۶ استان ایران در معرض این رخداد قرار گرفتند. 
خشكسالی ۱۳۷۹-۱۳۸۱: این خشكسالی هیدرولوژیكی اثر بسزایی بر محصولات و قیمت محصولات ایران داشت و بیشتر از كشاورزان برای مصرف‌كنندگان ضرر داشت. 
خشكسالی ۱۳۸۶-۱۳۸۸: این خشكسالی با كاهش 20‌درصدی بارندگی در سال 1387 ویرانگرتر از خشكسالی قبلی بود. شدت بیشتر خشكسالی در مناطق شمال غرب و جنوب غرب كشور بود. 
خشكسالی ۱۳۹۹-۱۴۰۳: خشكسالی كه از سال ۱۳۹۹ آغاز شد با بارش كم و دمای بالا در سراسر ایران بین تیر ۱۳۹۹ تا خرداد ۱۴۰۲ شدت رویدادهای خشكسالی افزایش یافته است. 
از زمستان ۱۴۰۲ ایران همچنان با شرایط خشكسالی مداوم و كمبود آب برای بسیاری از مناطق كشور درگیر بوده است. تقریبا 83 درصد از آب ایران در كشاورزی مصرف می‌شود ، در حالی كه حدود ۲۷ درصد از تولید ناخالص داخلی كشور و تقریبا همین میزان درصد از اشتغال ایران در كشاورزی تامین می‌شود. بعضی برآوردها سهم كشاورزی را در دهه اخیر كمتر از ۲۰ درصد برآورد می‌كند. 
علاوه بر كمبود بارش، عواملی كه در مشكلات آب ایران نقش داشته‌اند عبارتند از سوء‌مدیریت آب، اضافه‌برداشت از آب‌های زیرزمینی، تصفیه آب ضعیف، زیرساخت‌های نامناسب، ساختار اداری ناكارآمد، انتقال آب به مناطق خشك‌تر و در نهایت گرم شدن زمین. 
برخی از پیامدهای خشكسالی در ایران فرسایش خاك، بیابان‌زایی، توفان‌گرد‌و‌غبار، كمبود مواد غذایی، كمبود انرژی و كاهش تولید برق، كاهش تولید ناخالص داخلی و از دست دادن مشاغل كشاورزی هستند. 


ایران در تاریخ خود نیز خشكسالی‌های مهمی را تجربه كرده است: 
 خشكسالی‌ بزرگ به سال ۱۱۱ هجری قمری (۷۲۹م) در خراسان با قحطی سختی روی داد و طبری نوشت «در این سال مردم خراسان به قحطی و گرسنگی سخت افتادند و جنید به ولایت‌ها نوشت كه آذوقه به آنجا حمل كنید. » 
 خشكسالی سال ۲۲۰ قمری (۸۳۵ م) در ناحیه سیستان شدید بود. 
 «ابن‌اثیر» در «كتاب الكامل» نوشته به سال ۲۸۰ هجری قمری (۸۹۳م) در ری و طبرستان چنان آب‌ها بخشكید كه سبب بروز وبا ‌شد. 
* «تاریخ الفی» می‌نویسد كه در سال ۴۳۳ هجری قمری (۱۰۴۲م) در بیشتر ربع مسكون باران نیامد و قحطی عظیم پیدا و متعاقب آن وبا عالم‌گیر شد. در كمتر از یك ماه در اصفهان ۴۰ هزار كس بمردند. 
 در قحطی ۱۲۸۸هجری قمری (۱۸۷۱م) در ری - تهران جنبنده‌ای زنده نمانده بوده تا خورده شود آنچنان كه مردم به علف‌خواری و سپس به خاك‌خوری روی می‌آورند. از این سال با عنوان «سال وبا»، «قحطی بزرگ» و «مرگ سیاه» یاد كرده‌اند. ۱۴ سال بعد (۱۸۸۵ م) دوباره چنان قحط‌سالی می‌شود كه دربار ناچار می‌شود از عراق گندم وارد كند. دو خشكسالی پی در پی موجب بروز این قحطی بوده است. 
در آخرین خشكسالی كه از سال ۱۳۹۹ آغاز شده است كل حوضه فرات و دجله و بخش‌های وسیعی از ایران خشكسالی شدید و استثنایی كشاورزی را تجربه كرده كه آن را به دومین خشكسالی بد ثبت شده در هر دو منطقه تبدیل كرده است . 
آب در درگیری‌ها به سلاح تبدیل می‌شود و سامانه‌های آبی به‌طور فزاینده‌ای مورد هدف‌گیری در نزاع‌ها و جنگ‌ها است. 
از ابتدای دهه هشتاد شمسی تا سال ۱۴۰۳ برآورد شده كه حدود ۴۰۰ میلیارد متر مكعب آب زیرزمینی – سالانه حدود ۱۸ میلیارد متر مكعب- در ایران از بین رفته است. 
مساله اصلی ناشی از خشكسالی كاهش منابع آب موجود است. منابع آب تجدیدپذیر ایران در طول سال‌ها به‌طور قابل توجهی كاهش یافته است - از حدود 130 میلیارد متر مكعب به حدود 80-85 میلیارد متر مكعب رسیده و پیش‌بینی می‌شود كه این كاهش بدتر شود و برآوردها حاكی از آن است كه تا سال ۱۴۲۰، این منابع می‌تواند به نصف كاهش یابد. با جریان كمتر آب به مخازن، ظرفیت تولید نیروی برق‌آبی نیز متناسبا كاهش می‌یابد. 
وقتی شرایط خشكسالی حاكم می‌شود، سطح مخزن كاهش می‌یابد و منجر به كاهش تولید برق از این تاسیسات می‌شود. به عنوان مثال، اگر مخزن سد به دلیل بارندگی ناكافی یا ذوب برف به آستانه عملیاتی مورد نیاز خود نرسد، نمی‌تواند با ظرفیت كامل برق تولید كند یا حتی ممكن است نیاز به خاموش شدن موقت داشته باشد. از آنجایی كه جمعیت ایران از حدود 38 میلیون نفر در سال ۱۳۵۹ به بیش از ۸۹ میلیون نفر در سال ۱۴۰۳ رسیده، تقاضا برای انرژی به‌طور چشمگیری افزایش یافته است. 
در پاسخ به كاهش تولید برق‌آبی، ایران ممكن است به منابع انرژی جایگزین مانند سوخت‌های فسیلی (گاز طبیعی و نفت) برای تولید برق روی آورد. با این حال، این تغییر می‌تواند منجر به افزایش انتشار گازهای گلخانه‌ای و تخریب بیشتر محیط زیست شود و در عین حال منابع ملی را تحت فشار قرار دهد. 
 تركیب كاهش تولید برق‌آبی و افزایش تقاضای انرژی می‌تواند به كمبود انرژی و خاموشی گسترده در سراسر كشور منجر شود. این كمبودها می‌تواند پیامدهای اجتماعی- اقتصادی وخیم داشته باشد همچنین بر صنایع وابسته به منبع تغذیه مداوم انرژی اثر می‌گذارد و منجر به نارضایتی عمومی در بین شهروندانی می‌شود كه در حال حاضر با چالش‌های مرتبط با كمبود آب مواجه هستند.