مهدی پاکنهاد
«نام» جلوهای از حقیقت است. میتوان با اشاره به یک نام، به حقیقتی در فراسوی آن نظر داشت
گزینش یک «اسم»، بیانگر بسیاری از خواستههاست که گزینشگر، در انتخابش، آنها را ملاک و منظور داشته است. نمونه آشکار این مسئله را در انتخاب نام کودکمان تجربه میکنیم. نام کودک ما، تبلور و فشرده تمامی آرزوهایی است که ما ـ والدین این کودک ـ برایش میخواهیم. نام، دلالت است. حضور انسان در میانه اشیا، فیالواقع حضور در میانه نامهاست. نسبت میان انسان و شیء، بر پایه دلالت نامی است که انسان بر شیء مینهد. بنابراین اشیا، نظامی از ارجاعات هستی شناختی ما را تشکیل میدهند. اشیا، آن چیزی هستند که ما میخواهیم و خواسته ما، آن چیزی است که ما مینامیم.نام، تبلور میل است. زمانی که نامی را برمیگزینیم، چیزی از خودمان را در آن به جا میگذاریم، نقشی از فردیتمان را بر آن مینهیم و آن را آن چیزی میکنیم که «خواستهایم» باشد. ما مینامیم و به این ترتیب غیاب را به صورتی از حضور وامیسازیم.
فرهنگ استفاده از نام مستعار، در ادبیات رسانهای ما، فرهنگی شایع است. مستعار ـ به ویژه در مطبوعات و در سالهای اخیر نیز در اینترنت ـ مورد استفاده بسیاری از نویسندگان و کاربران فضای سایبر بوده است. بهرهگیری از نام مستعار، گاه از صورت یک خواست شخصی خارج شده و به یک دستورالعمل نانوشته، جهت بقا در فضای رسانهای مبدل میشود. هر یک از ما اگر مخاطب مطبوعات باشیم، با انواع گوناگونی از اسامی مستعار برخورد داشتهایم و اگر هم خود از اهالی مطبوعات باشیم، دستکم برای یک بار هم که شده (اگر به استعاره امر مستعار تن نسپرده باشیم) نسبت به ضرورت بهکارگیری آن، طرف نصیحت و گوشزد یکی از همکاران واقع شدهایم. گاه شاهدیم نام مستعار یک شخص، چنان مکررا استفاده میشود که اسم حقیقی او را تحتالشعاع قرار میدهد. بسیاری از نویسندگان، با نام مستعار خود مشهور میشوند و بسیاری نیز با همین نام مستعار در دل تاریخ به ثبت میرسند. برخی نویسندگان نامهای مستعار متعددی دارند و به اقتضای زمان و مکان، از یکی از این اسامی استفاده میکنند، برخی نیز در طول فعالیت حرفهایشان به تدریج نامهای مستعار جدیدی را جایگزین نامهای قبلی میکنند. گاه میبینیم نام مستعار شخصی (با مراجعه به ثبتاحوال) تبدیل به نام حقیقی او میشود و در برخی موارد نیز ـ که البته معدودند ـ نام مستعار اخیرا حقیقی شده (با مراجعه مجدد به ثبت احوال) جای خود را به نام جدیدی میسپارد. مختصر اینکه، چرخه بهرهگیری از نامهای رستعار، چرخهای طبیعی در زیست رسانهای ما به حساب میآید و بازی نامها، بازی پربازیگری در زمین ژورنالیسم ما قلمداد میشود.
برای استفاده از نام مستعار، دلیل رسمی و قانعکنندهای وجود دارد؛ ملاحظات سیاسی و امنیتی. همچنین یک دلیل غیررسمی اما باز قانعکننده نیز مطرح است؛ علائق شخصی. در مورد ملاحظات سیاسی، بحثی نیست؛ علت روشن است و ضرورت استفاده از نام مستعار آشکار. اما در مورد علائق شخصی، جا دارد تعمق بیشتری صورت گیرد. اگر علت سیاسی را کنار بگذاریم، چه انگیزههای دیگری موجب استفاده از نام مستعار میشوند؟ زمینههایی که امکان شکلگیری نام مستعار را پدید میآورند، کدامند؟ اساسا نام مستعار دلالت بر چه دارد؟ و نهایتا اینکه ما، در انتخاب نام مستعار، چه حضوری را جایگزین غیاب میکنیم؟
نام مستعار چیست؟ ارائه یک پاسخ مناسب به این پرسش، مسیر بحث ما را روشن خواهد ساخت. نام مستعار یک «نام جایگزین» است. این بدان معناست که در ابتدا نامی وجودداشته ـ که ما از آن تعبیر به «نام حقیقی» میکنیم ـ و سپس نام دیگری به جای آن نشسته است. نکته دیگر اینکه این نام جایگزین، یک نام «موقتی» است یا بهتر است بگوییم نام مستعار، دقیقا همان نقشی که نام حقیقی برعهده دارد (به مثابه عنوانی که فرد را در طول عمرش در اجتماع، نسبت به دیگر افراد متمایز میسازد و تشخصی مستقل و واحد به او میبخشد) را برعهده ندارد بلکه با به رسمیت شناختن نام حقیقی، به خاطر کارکرد ویژهاش، صرفا به صورت «موقت» تشخص و هویتبخشی فرد را به عهده میگیرد. بنابراین همواره باید به نقش «ثانویه» این نام که آن را از نقش اولیه اسم حقیقی متمایز میسازد، توجه داشت.
اشاره شد که نام مستعار دارای کارکرد ویژهای است. بنابراین نکته سوم در شناخت نام مستعار، کار ویژهای است که این عنوان برعهده دارد و اساسا به خاطر همین کار ویژه است که میتوان به موازات نام حقیقی از آن استفاده کرد. این کار ویژه به دو شکل کلی خود را نمایان میسازد:
1ـ مخفی ساختن نام حقیقی،
2 ـ آشکار ساختن یک هویت مستقل.
با توجه به موارد فوق میتوان نام مستعار را به شکل زیر تعریف کرد:
«نام مستعار، عنوان جایگزین و موقتی است که جهت مخفی ساختن نام حقیقی یا آشکارساختن یک هویت مستقل یا هر دو، مورد استفاده افراد قرار میگیرد.»
این تعریف الزاما جامع و مانع نیست؛ با این وجود تعریفی است که با برجسته ساختن وجوه اصلی نام مستعار، این امکان را در اختیار ما قرار میدهد تا با تکیه بر آن به پرسش اصلی این نوشته، یعنی علل و انگیزههای استفاده از نام مستعار در فرهنگ رسانهای پاسخ گوییم.
اشاره شد که نام مستعار به مثابه نامی موقت و جایگزین، گاه برای مخفی ساختن نام حقیقی مورد استفاده قرار میگیرد. این مخفی ساختن حقیقت، به چه علت است؟ مقالهای که بر پیشانیاش، به جای نام حقیقی نویسنده، نام مستعار به چشم میخورد، فیالواقع درصدد بیان و القای این نکته است که این مقاله را «کسی» نوشته است اما این شخص، نه نویسنده حقیقی بلکه یک نویسنده مجازی است؛ نویسندهای مجازی که با گذاشتن نام استعاریاش بر پیشانی این مقاله، هم نام حقیقی را پنهان میسازد و هم در عین حال، به نام حقیقی «دلالت» دارد. در اینجا ما با «وانموده»ای از نویسنده سر و کار داریم. هویت حقیقی و مجازی پنهان شده و به این ترتیب، یک «دیگری» جایگزین «من» نویسنده شده است.
بهرهگیری سیاسی ـ امنیتی، یکی از مهمترین دلایل این بازی وانمودههاست. اما از آن که بگذریم، دلایل دیگری نیز وجود دارد که وجه مخفیساز نام مستعار را توجیه میکند. از جمله میتوان به کثرت مطالب تکراری در مطبوعات اشاره داشت. زمانی که من به عنوان یک روزنامهنگار، موظف باشم هر روز صفحهای یا ستونی را با مطالب تولیدیام پر کنم، طبیعی است که پس از مدتی گرفتار معضل «تکرار» خواهم شد. برای یک روزنامهنگار، به لحاظ اعتبار حرفهای، هیچ چیز بدتر از تکراری شدن نوشتههایش نیست. روزنامهنگار با پیگیری اخبار روز و رویدادهای داخلی و خارجی مختلف، با مطالعه منظم مباحث مرتبط با حوزه کاریاش و برخورد و مراوده با همکاران و کارشناسان و متخصصان، تلاش میکند تا خود را به روز و سطح مطالبش را بالا نگاه دارد. اما چنانچه این روند سیر نزولی به خود گیرد، آنگاه او مجبور خواهد بود با تقسیم نوشتههایش به درجه یک و درجه 2، نوشتههای درجه 2 را تحت عنوان دیگری به چاپ برساند. در عین حال ممکن است نام مستعار، نه به خاطر تکراری شدن مطالب بلکه صرفا به جهت تنوع و کثرت مطالب باشد. ممکن است نویسندهای در حوزههای گوناگون قلمفرسایی کند و تمایل نداشته باشد در برخی حوزهها شناخته شود و از اینرو از آوردن نام حقیقی خود، خودداری کند.
حرفهای بودن و تخصصینویسی برخی روزنامهنگاران نیز گاه موجب اختیار کردن نام مستعار میشود. نویسندهای که به عنوان یک منتقد ادبی در مطبوعات مطرح شده باشد، چنانچه به دلایلی بخواهد مثلا در یک روزنامه ورزشی مطلبی به چاپ برساند، ممکن است از اسم مستعار استفاده کند. همچنین در کمال تاسف باید اشاره کرد که یکی دیگر از موارد به کارگیری اسم مستعار، هنگامی است که شخصی بخواهد دزدی ادبی کند. طبعا زمانی که قرار است از نوشته کسی به نفع خود استفاده کنیم، بهتر آن خواهد بود که به جای آوردن اسم حقیقی، از اسم مستعار بهره ببریم.
در فضای مجازی، علاوه بر موارد بالا، میتوان علل دیگری را نیز در به کارگیری نام مستعار مشاهده کرد. اینترنت نیز همچون اشکال دیگر اطلاعرسانی، یک رسانه است و طبعا دارای تمامی خصوصیات یک رسانه همگانی؛ یعنی ابزاری جهت انتقال اطلاعات یا پیام از یک فرستنده به یک گیرنده. بنابراین این ابزار نیز همچون دیگر ابزارهای رسانهای بر پایه مفهوم «گذار» و «سیالیت» استوار است تا مفهوم «حضور» و «ثبات». تمامی سایتها و وبلاگها «به روز» (Up to date) میشوند و به صورتی مستمر، محتوای خود را تغییر داده و تازهترین اطلاعات را ارائه میدهند، مخاطبان خود را به اشکال مختلف افزایش داده و آنها را در جریان یک انفجار اطلاعاتی، گیج و منگ میکنند تا از طریق این دگرگونی و انتقال مستمر اطلاعات، در رقابت بیپایان جلب مخاطب حذف نشوند. به این ترتیب، کل فضای مجازی سایبر را میتوان یک ژورنال عظیم یا ابرژورنال
(Super Journal) دانست. اینترنت، به عنوان یک رسانه، نهایتا گسترهای عمومی را برمیسازد که در آن، حضور جمعی افراد و تبادل مستمر دالها منظور نظر است؛ دالهایی که الزاما به یک مدلول ارجاع نمیشوند؛ دالهایی که در سطح دال میمانند و هیچ محتوا، معنا، منطق و گفتمان از پیش تعریف شدهای مدلولشان قرار نمیگیرد. طبیعی است که در چنین فضایی «حقیقت» جایی ندارد؛ آنچه هست، وانمودهای از حقیقت است؛ نشانه (sign) حقیقت است. در چنین فضایی، استفاده از نام حقیقی، خود، یک استعاره است. از همینرو، اهمیت و جایگاه ویژه نام حقیقی، در فضای مجازی زیر سوال رفته و بیمعنا شده است. همه کسانی که به فضای اینترنت وارد میشوند، صاحب یک Id (شناسه) میشوند و از آن به بعد، همین Id بر سازنده هویت کاربر است نه نام حقیقی او. من با شناسه کاربریام تعریف میشوم، صاحب فضا میشوم، عضو میشوم، پیغام میفرستم، پیغام میگیرم و... بنابراین مسئله اینترنت، به خاطر ساختار مجازی استثناییاش، تا حدود زیادی تمایزها و تعاریف مربوط به عناوین حقیقی و مجازی را به چالش کشیده است.
با وجود این، این تمامی ماجرا نیست. مسئله نام حقیقی و مستعار، بهرغم کمرنگشدنشان، همچنان جایگاهی را در رسانه اینترنت دارا هستند. هنوز هم، با توجه به واقعیت بیرونیـ اجتماعی خارج از فضای مجازی، میتوان به دلالتهای نام حقیقی مطمئن بود و هنوز هم با اطمینان به اینکه نام حقیقی، واجد یک حقیقت عینی است، از آن در مناسبات مجازی استفاده کرد. در اینترنت، هنوز بسیاری کسان از نام حقیقی استفاده میکنند و بسیاری کسان نیز از نام مستعار. بنابراین جا دارد که پرسش نوشته حاضر را در حوزه فضای سایبر نیز پی گرفت.
مشهور است که در اینترنت، شخص مجاز است هر سخنی بگوید. هیچ محدودیتی ـ چه به لحاظ فرم و چه به لحاظ محتوا ـ مانع اظهارنظر افراد نخواهد شد. اینترنت، رسانه همگان برای همگان است. هر شخصی میتواند صاحب پیامی باشد. هر کسی این حق را دارد که آنچه مهم میپندارد، به اطلاع همگان برساند. تا پیش از شکلگیری فضای مجازی، فعالیت خبری و اطلاعرسانی، یک فعالیت حرفهای و محدود به تعدادی متخصص بود که با در اختیار داشتن رسانهها ـ بهویژه بنگاههای خبری، مطبوعات و سپس رادیو و تلویزیون ـ جریان اخبار و اطلاعات را هدایت کرده و در واقع میانجی میان اطلاعات و جامعه بودند اما امروزه، اطلاعات به گستره همگانی وارده شده و شبکه تولید، انتقال و توزیع خبر در یک جریان پیچیده سیستمی، تمامی حاضران در فضای مجازی را دستاندرکار ساخته است. این عمومیسازی جریان اطلاعرسانی، نتایج متعدد و گاه شگفتآوری به دنبال داشته است که البته یکی از نتایج آن تخصصزدایی از مقوله ژورنالیسم و قرار گرفتن کاربران اینترنت در مقام کارشناسان بوده است. اکنون کافی است کاربر، یک فضای مجازی ـهمچون سایت یا وبلاگ ـ در اختیار داشته باشد تا درباره هر موضوعی که مورد علاقهاش است، اظهارنظر کند. به عبارت دیگر، برای اظهارنظر، نه صلاحیت بلکه الزاما امکانات مورد نیاز است. البته این به معنای نادیده گرفتن بسیاری از متخصصان، کارشناسان، دستاندرکاران و مسئولان حوزههای گوناگونی که اینترنت را محملی برای بیان دیدگاهها و آرای خود قرار دادهاند، نیست. طبعا این افراد نیز به جای خود صاحبنظرند و اظهاراتشان، مخاطبان خاص خود را دارد. مسئله صرفا این است که برخلاف قوالب سنتی اطلاعرسانی، اظهارنظر، محدود به کارشناسان و متخصصان نیست بلکه هر کسی میتواند «به عنوان» کارشناس در فضای اینترنت اظهارنظر کند. این مسئله تا حدود زیادی، از جمله عوامل به کارگیری نام مستعار در فضای اینترنت محسوب میشود؛ از سویی به این دلیل که حتی در اینترنت نیز اظهارنظرهای سیاسی ضد حکومتی ممکن است تحت پیگردهای قانونی قرار گیرد و از سوی دیگر به این دلیل که ارزیابیهای غیرتخصصی و اظهارنظر درباره هر چیز و هر کس، میطلبد که از نام مستعار استفاده شود چرا که الزام به پاسخگویی را منتفی میسازد. علاقه مفرط ایرانیان به اظهارنظر در مقام کارشناس و در عین حال عدم علاقه مفرطشان به مسئولیتپذیری و پاسخگویی به عواقب این اظهارنظر، خود از جمله مسائلی است که جا دارد به عنوان یک موضوع مستقل مورد بحث قرار گیرد. نام مستعار در حقیقت همچون سپری است که من در پشت آن پنهان شده و آنگاه با خیالی آسوده، میل به همذاتپنداری با متخصصان را ارضا میکنم. صفحه شیشهای و سرد مانیتور، خود در حکم سپر اولیه حفاظتی من، در قبال غوغای جهان مجازی است. نام مستعار نیز به عنوان یک سپر مکمل، کار پنهانسازی را تکمیل میکند. آنگاه، من به مثابه قدرت مطلق دنیای مجازی دست به کار میشوم، به شکل متخصص شفابخش اقتصاد بیمار ایران درمیآیم و دستورات لازمالاجرایی به مسئولان امر میدهم یا به صورت سوژه خلاق ادبی نمایان شده و در بازی مناسبات ادبی مجازی، در مقام یک نویسنده یا یک منتقد، به آسیبشناسی وضعیت اسفبار فرهنگ برمیآیم. شاید هم علاقه داشته باشم عضوی از اعضای بنگاه دوستیابی شده و در مقام سمبل زیباییهای مردانه (یا زنانه) به دنبال همتایی برای خود بگردم. در مجموع آنچه مهم است، عدم نیاز به پاسخگویی است و این احساس عدم نیاز، از جنس همان عدم نیازی است که سرنشینان تاکسیهای وطنی، به هنگام تحلیل مسائل سیاسی روز جامعه دارند؛ وقتی که در احکامشان «آنها» را ـ بیآنکه ضرورتی به روشن ساختن ماهیت «آنها» باشد ـ مسئول تمامی مشکلات جامعه میدانند. درباره ماهیت این ضمیر سوم شخص جمع نیز یک توافق جمعی «مجازی» حاصل شده است که ضرورت هرگونه «توضیح کارشناسانه» را منتفی میسازد.
در پشت انتخاب نام مستعار، همچنین میتوان رگههایی از میل به «ابهام» و «رازورزی» را دید که این خود ممکن است برگرفته از سنت «پنهانپرستی» باشد؛ سنتی که شفافیت، وضوح و دقت را پس میزند و در عوض، پنهانکاری، رازورزی و اصطلاحا «خفاخوری» را پاس میدارد. میل به رازورزی در واقع لذت غریبی است که فرد از پنهان ماندن، ناشناسماندن و «بازی در پشت پرده» میبرد. به این تعبیر میتوان نام مستعار را این گونه تفسیر کرد؛ «من هستم. من همان من هستم. اما تو هیچگاه نخواهی دانست که من که هستم.». همین تفسیر را میتوان بدین صورت تعمیم داد که نام مستعار در حکم تکثیر «من» (ego) نویسنده است. به این بیان، نام مستعار اساسا برخاسته از میل نویسنده به تکثیر «منیت»اش در قالب اسامی متعدد مجازی و بدین وسیله، فربهسازی من نمادیناش است. نام مستعار، شکل دیگری از همان «من محوری» (ego logy) است و ریشه در پنهانسازی نفس (self) و نام دارد. زمانی که نامی را برمیگزینیم، چیزی از خودمان را در آن به جا میگذاریم؛ نقشی از فردیتمان را بر آن مینهیم و آن را، آن چیزی میکنیم که «خواستهایم» باشد
نظرات