می‌گویند ملتی که از تاریخ خود درس نگیرد محکوم به تکرار آن است. این روز‌ها در حالی که شبکه‌های خبری و روزنامه‌های معتبر جهانی گزارشهایی از کشتار زنان و کودکان کوبانی و مبارزه مردمان آن شهر برای زندگی و آزادی منتشر می‌کنند، رسانه‌های رادیویی و تلویزیونی، مطبوعات و شبکه‌های مجازی به صحنه جدال رسانه‌ای میان نویسندگان و تحلیگران کرد تبدیل شده و دامنه آن‌گاه به سطح خیابان‌ها و مردم نیز کشیده شده است. ویژگی مشترک این جدال قلمی و رسانه‌ای زنده کردن اختلافات شخصی، ایدئولوژیک و سیاسی به جای تمرکز بر رنج و درد مردم کوبانی است. این مجادله حکایتی تکراری در تاریخ کردستان است که کرد‌ها هزاران بار به خاطر آن ضربه خورده ولی مع الاسف از آن درس نگرفته‌اند. در دو سوی این مجادله دو وجهی، شکاف‌های قدیمی «اسلامگرایی – کردگرایی» و «راست –چپ» دوباره سر برآورده‌اند. شکافهایی که فعال شدن آنان در گذشته جز بدبختی و مصیبت برای مردم کرد نتیجه دیگری نداشته است.

اختلافات شیخ عبدالقادر نهری و طرفدارانش با بدر خانی‌ها پس از جنگ جهانی اول نمونه‌ای روشن است که به ما نشان می‌دهد که اولاچگونه طرفهای عربی، ترکی و ارمنی و... هرکدام از کیک خلافت فروپاشیده عثمانی سهم خود را برداشتند و دست کرد‌ها خالی ماند و ثانیا بعدهاهمین دولتهای غرب ساخته، چگونه کردهای سرزمین‌هایشان را به بهانه ملت سازی نابود کردند و رهبران هر دو گروه کرد را به محبس و مسلخ فرستادند و حسرت و نفرت را برای توده‌های مردم به یادگار گذاشتند.

علاوه بر آن هنوز خاطره جنگهای برادرکشی میان جریانهای چپ کردستان عراق به محوریت اتحادیه میهنی و مخالفان راستگرایشان به رهبری حزب دموکرات و ویرانی‌های آن از خاطره مردم کرد فراموش نشده است. تاریخ کرد، نمونه‌های دیگری از این برادرکشی‌ها را به یاد دارد که ذکر آن‌ها البته مثنوی هفتاد من کاغذ خواهد شد. اکنون که مردمان کردستان نغمه زنده شدن این دعواهای کهن را دوباره از تریبون‌ها می‌شنوند، مو بر اندامشان راست می‌شود و نگران تکرار تراژدی دیگری‌اند که البته تراژدی تلخ برادرکشی آنقدر در کردستان تکرار شده که به قول هگل، شکل کمیک یافته است. گفتنش بسیار سخت است ولی واقعیت این است که امروز برخی‌ها بی‌صبرانه نشسته‌اند تا بار دیگر صحنه‌های برادرکشی کردان را که مدتی است به سبب درایت و دوراندیشی رهبران آنان فروکش کرده، دوباره نظاره کنند و بر ویرانه‌های آن، کاخ رؤیاهای خود را بنیان نهند. نویسنده این یادداشت، نه سیاستمدار است و نه روزنامه نگار، بلکه تنها و تنها یک پژوهشگر تاریخ است که سالهاست درگوشه‌ای دور از هیاهوی زمانه مشغول پژوهش است و در خلوت خود، تراژدی‌های وحشتناکی را در منابع قدیم و جدید خوانده، که دخالتهای بیگانگان و اختلافات داخلی میان رهبران و شخصیتهای کرد در طول تاریخ بر سر مردم کردستان آورده است.

بنابراین، اکنون که نغمه‌های شوم احیای چنین اختلافاتی را ولو در سطح محدود مشاهده می‌کند، به عنوان وظیفه‌ای تاریخی و انسانی، خود را مسئول و ملزم می‌داند که از کسوت پژوهشی و انزوای خود خارج شده و به همه قلم به دستان و کار به دستان کرد، دوستانه و فروتنانه، چند نکته را یادآوری کند.

۱-امروزه مسأله اصلی کردستان، مردم داخل شهرکوبانی هستند. پیر و جوان و زن و مرد این مردم، دست در دست هم و فارغ از اختلافات شخصی، سیاسی و ایدئولوژیک، شرافتمندانه، در حال ستیزبا مرگ و توحش و دفاع از زندگی و انسانیت هستند. آنان برای تحقق این هدف، صحنه‌هایی را آفریده‌اند که بی‌تردید مقاومتهای تاریخی مانند مقاومت شهر استالینگراد علیه فاشیسم هیتلری در برابرش بسیار کوچک می‌نماید. به راستی چرا نیروهای سیاسی و اجتماعی کرد به جای اتحاد و الگو گیری از مردم کوبانی، اختلافات سیاسی و مسلکی را زنده کرده و هر یک دیگری را به کم کاری و... متهم می‌کنند؟. امروزه زنان و کودکان کوبانی در برابر هیولای مرگ ایستاده‌اند و تنها راه مبارزه بااین هیولا اتحاد همه جریانهای کردی اعم از چپ و راست و مسلمان و سکولار است.

به یقین اگر چنین اتفاقی بیفتد نام همه رهبران و شخصیتهای این احزاب به یک اندازه در تاریخ جاودانه خواهد ماند و در غیر این صورت و سقوط کوبانی، تاریخ هرگز هیچ یک از آنان را نخواهد بخشید و هیچ توجیه و دفاعیه‌ای را از آنان نخواهد پذیرفت. آنان کافی است، سرنوشت کردهای ایوبی را به یاد بیاورند. آنگاه که با هم متحد بودند نه تنها مخالفان نزدیک خود که مهاجمان صلیبی را هم شکست دادندو آنگاه که دچار تفرقه شدند، به سادگی توسط غلامان ترک خود برافتادند.

۲-در طول تاریخ، وجود دشمن خارجی سبب اتحاد داخلی شده است. در عجبم امروزه که دشمنان کرد کمر به نابودی کردان و تصرف سرزمینشان بسته‌اند، چگونه آنان به خود اجازه می‌دهند که طرح اختلاف کنند؟ به نظرم منظره تلخ سرهای بریده زنان و چشمهای از حدقه در آمده کودکان کوبانی که در همه شبکه‌های جهانی به نمایش درآمده، باید آنقدر برای کرد‌ها درس آموز باشد که تمام اختلافات خود را فراموش کنند و با هم متحد شوند. با استناد به تجربه‌های تاریخی یقین دارم که اگردشمنی مانند داعش بر کردستان مسلط شود، ابتدا با همه کردهای مخالف، صرف نظر از مسلک و مرامشان، یک گونه رفتار خواهد کرد و در مرحله بعد، حتی کردهای طرفدار داعش را هم قتل عام خواهد کرد.

۳- جامعه کردنشین جامعه‌ای متکثر و متنوع است. این تکثر، فی نفسه بد نیست و بسته به نوع رفتار کرد‌ها می‌تواند به فرصت یا تهدید، تبدیل شود. امروزه فاجعه کوبانی در عین تلخ بودن و تهدید بودن، فرصت بی‌نظیری را برای فعال شدن همه ظرفیتهای متکثر جامعه کردی در دفاع از حقوق مشروع این مردم فراهم کرده است.

هنر رهبران دینی، سیاسی و روشنفکران یک جامعه این است که بحران‌ها را به ظرفیت و تهدید‌ها را به فرصتی برای مردم خود تبدیل کند. امروزه که سیر تحولات منطقه‌ای فرصت بی‌نظیری را برای نشان دادن روحیه صلحجو و آزادیخواه مردم کرد و شکستن حصارهای خودساخته و دگر ساخته فراهم کرده، حیف است که آن را به تهدیدی بر ضد خود تبدیل کنند. تاریخ کرد ده‌ها نمونه از خراب کردن فرصتهای تاریخی توسط نسلهای قبل ثبت کرده است. امیدوارم نسل امروز با تأکید بر منافع مشترک و به رسمیت شناختن تفاوتهای سیاسی و فکری و... قدر این فرصت را دانسته و در برابر فردای تاریخ شرمنده نشود.

۴- باید بدانیم که تنها با زنده باد و مرده باد گفتن، نه تنها اوضاع بهتر نخواهد شد، بلکه ممکن است به ضد خود هم تبدیل شود. کرد‌ها (چه چپ وچه راست، چه مذهبی و چه ناسیونالیست) به جای ضدیت با غیر و دشمن سازی باید در صدد افزایش دوستان خود و تبدیل دشمنان به دوست برای نجات کوبانی باشند. به یقین کاری را که می‌توان با کمک هم انجام داد هرگز نمی‌توان جدای از هم پیش برد.. سال‌ها پیش که از محل جنایت اتمی هیروشیما دیدن کردم، متوجه شدم که به جای آن، موزه صلح ساخته و در گوشه‌ای از آن خطاب به آمریکا نوشته‌اند: «شما با جنگ با ما، کشورمان را نابود کردید ولی ما با صلح با شما دوباره آن را می‌سازیم.. یکصد سال است کردهای ترکیه، عراق و سوریه که در هر دو سوی مرزهای این کشور‌ها زندگی می‌کنند، توسط دولتهای حاکم بر آن‌ها سرکوب شده‌اند. با وجود این، واقعیت ایجاب می‌کند که از مذاکره برای صلح و زندگی مسالمت آمیزدست نکشند.

به یقین دستهایی در تلاشند کردهای عراق و ترکیه و سوریه را دوباره به جنگ با هم و با دولتهای متبوعشان بکشانندو به بهانه تروریسم و خشونت طلبی از حقوق مشروع و انسانی خود محروم کنند. مصلحت و منفعت بلند مدت و استراتژیک کرد‌ها ایجاب می‌کند که حتی در صورت استفاده طرفهای مقابل از خشونت، آنان مقابله به مثل نکنند و همانند مردم کوبانی تنها در هنگام تهاجم دشمن، از خود دفاع نمایند. بالا‌تر از آن، کرد‌ها باید تلاش کنند با ندای صلح طلبی و جذب حمایتهای جهانی، جنگ تحمیلی بر کردهای کوبانی و سایر مناطق کردنشین را خاموش کنند. در این میان طرفداران عبدالله اوجالان که اروپا و امریکا به سبب هم پیمانی با ترکیه و درخواست این کشور، آنان را تروریست می‌دانند، باید بیشتر از بقیه قدر این فرصت را بدانند وبا اتخاذ راهبرد همکاری و گفتگوی مؤثر به جای تک روی، ذهنیت جهانیان را تغییر داده و فعالیت کمالیستهای ضد کرد را خنثی کنند.

۵-امروز مسأله محوری باید تلاش برای رساندن کمک به مردم کوبانی باشد. واقعیت این است که این مردم محتاج کمکهای غذایی و نظامی‌اند. در این شرایط، رسیدن کمک به این مردم نیاز فوری و اصلی است. مهم نیست چه نهادی و چه دولتی و با چه انگیزه‌ای به مردم کوبانی کمک می‌کند. باید از همه نهاد‌ها و کشورهایی که به هر نحو به کوبانی کمک می‌کنند تشکر کرد. در این میان ظرفیتهای متکثر جامعه کردی برای افزایش سطح کمک‌ها و کمک کنندگان باید فعال‌تر شوند. به عنوان مثال چپهای کرد در اروپا و سایر نقاط جهان می‌توانند با طرق گوناگون، سازمان‌ها و گروههای مردم نهاد و لایه‌های سیاسی چپ در پارلمان‌ها و دولتهای اروپایی را به کمک کوبانی تشویق کنند.

۶- احزاب مختلف اسلامی کرد می‌توانند با استفاده از روابط خود با جمعیت علمای اسلام، سازمان کنفرانس اسلامی و احزاب اسلامی منطقه، آنان را به محکوم کردن جنایات داعش در کردستان و آگاه کردن جوانان از واقعیت و نتیجه افراطی‌گری تشویق کنند. علویان، ایزدیه، کاکه یی‌ها، شبک‌ها و مسیحیان کرد می‌توانند با فعال کردن ظرفیت دوستان خود در جهان، حمایت‌های زیادی را برای کوبانی جلب کنند. دولت اقلیم کردستان با استفاده از فاکتور عضویت در ائتلاف بین المللی علیه داعش می‌تواند آمریکا و اعضای ائتلاف را جهت افزایش بمباران هوایی داعش در کوبانی مجاب و تشویق کند و از سایر توانمندیهای خود در این زمینه و در چارچوب قوانین بین المللی استفاده کند. کردهای ایران و دوستان ایران در میان کرد‌ها می‌توانند دولت ایران و ایرانیان را تشویق کنند که به کمک کوبانی بشتابند.

بدین ترتیب و در صورت اتحاد، بخشهای مختلف جامعه کردی می‌توانند رابطه‌ای هم افزایانه با خود و دوستانشان جهت کمک به کوبانی داشته باشند. به نظر می‌رسد که خواسته مردم کوبانی هم از آنان همین باشد که همانند قطعات یک پازل، تلاش همدیگر را تکمیل کنند نه بر سر اینکه کدام حزب به کوبانی چه مقدار کمک کرده و کدام یک کمکی نکرده مجادله کنند.

۷- بیشترین حجم مجادلات در میان کرد‌ها بر سر موضع ترکیه در کوبانی و بیشتر در میان کردهای ترکیه بوده که متأسفانه شمارزیادی هم در این بین کشته شده‌اند. گروهی از کرد‌ها از موضع ترکیه دفاع کرده و آن را درست می‌دانند و گروهی هم در صدد سیاه نشان دادن نقش ترکیه برآمده‌اند. ابتدائا باید بگویم که‌ای کاش این موافقان و مخالفان به جای مدح و نفرین اردوغان و حزبش کمی به علل موفقیت آنان در این مدت کوتاه می‌اندیشیدند واز آن الگو می‌گرفتند. اما حقیقت آن است که امروز در ترکیه بیش از ۱۸۰ هزار آواره کرد پناه یافته‌اند و بسیاری از مجروحان کرد در بیمارستانهای این کشور مداوا می‌شوند. کرد‌ها باید از اتخاذ چنین موضعی توسط ترکیه قدردانی کنند و این کشور را به ادامه آن تشویق نمایند.

اما در سوی دیگر، ترکیه با انجام اقداماتی نادرست از جمله مخالفت با عبور حامیان کوبانی از مرز برای کمک به مردم شهر و اتخاذ رویکرد خشونت آمیز در برابر حامیان پ ک ک و مشابه دانستن آنان با بعثی‌ها و داعشی‌ها خشم بخشی از کرد‌ها را برانگیخته است. حقیقت آن است که دولت اردوغان میراثدار ۸۰ سال جنایت و نسل کشی کمالیست‌ها در کردستان ترکیه است و با وجود تغییرات زیادی که در رابطه کرد‌ها و ترک‌ها در این مدت به وجود آورده، هنوزنتوانسته فضای بی‌اعتمادی میان دو طرف را از بین ببرد. از سوی دیگر عناصری از نظام کهن در درون دولت عدالت و توسعه و دیگر نهادهای حاکمیتی و حزبی جود دارند که تمایلی به صلح میان کرد و ترک در ترکیه ندارند. به نظر می‌رسد در این شرایط باید بخشهایی از اسلامگرایان میانه روکرد که با هردو طرف ترکی و کردی رابطه دارند میان آنان میانجی‌گری کرده وبا رفع نگرانی‌ها و ایجاد درک متقابل میان دو طرف، اجازه توقف مذاکرات صلح را ندهند. در گذشته احزاب اتحاد اسلامی و جماعت اسلامی اقلیم کردستان و به ویژه برخی رهبران اتحاد اسلامی با حکمت و دوراندیشی، نقش بسیار مثبتی در ایجاد وفاق ملی در کردستان عراق و همین طوربهبود رابطه اقلیم با ترکیه ایفا کردند. اکنون این احزاب می‌توانند با استفاده از روابط خود، این تجربه را در ترکیه تکرار کنند و اجازه گسترش بحران را ندهند.

۸-به نظر می‌رسد تحلیلگران کرد هنوز به جمع بندی دقیقی از زمینه‌های منطقه‌ای و بین المللی شکل گیری داعش، چگونگی کشیده شدن فعالیت آن به کردستان و آینده این گروه نرسیده‌اند، بنابراین نمی‌توانند راهبرد مشترکی درباره نحوه مواجهه با آن در پیش بگیرند.

داعش به دنبال خاک و خلافت است و در این مسیر به‌‌ همان اندازه که به قلمرو کردنشین عراق و سوریه نظر دارد به گسترش آن در ترکیه و سایر کشورهای پیرامونی علاقه‌مند است. به یقین آینده‌ای که این گروه و حامیان پیدا و پنهانش برای خاورمیانه و از جمله سوریه و عراق پیش بینی کرده‌اند، بسیار متفاوت از آینده مورد نظر ترکیه و حزب عدالت و توسعه است. بنابراین هرچند ممکن است به لحاظ تاکتیکی ودر کوتاه مدت امکان همکاری میان دو طرف و عدم اتخاذ موضع فعال در قبال داعش توسط ترکیه وجود داشته باشد که آن هم البته به دلیل مصالح و منافع ترکیه و ترس حزب عدالت و توسعه از هدررفتن دستاوردهای چندساله‌اش است ولی به یقین در آینده این دو دیدگاه، در برابر هم قرار خواهند گرفت. به نظر می‌رسد کرد‌ها باید با درک این وضعیت، نگرانی‌ها و ترسهای تاریخی وگاه توهم آمیزترکیه ازآینده خود را رفع کنند و اجازه تبدیل رابطه تاکتیکی ترک‌ها با داعش را به رابطه‌ای استراتژیک، که عاملش ممکن است ترس از کرد‌ها و هم پیمانانشان باشد، ندهند.

در خاتمه بر این نکته تأکید می‌کنم که امروز به هر دلیل، مناطق کردنشین نوار مرزی ترکیه، سوریه و اقلیم کردستان عراق به صف مقدم و میدان اصلی جنگ با داعش تبدیل شده است. به همین سبب تمام جهان، نظاره گر عملکرد رهبران، احزاب سیاسی و سایر جریانهای کرد در این مناطق است. امیدوارم همه آنان با درک نقش و مسئولیت تاریخی خویش با اتحاد و همدلی و محور قرار دادن منافع جمعی از این آزمون سخت، سربلند بیرون آیند.