سید حسن اسلامی اردکانی خانم كرول پیرسون استاد روانشناسی در كتاب «قهرمان درون: شش الگویی كه با آنها زندگی میكنیم» (2013) تصویر متفاوتی از خود و مسیر خودشناسی به دست میدهد. او متاثر از كهنالگو یا آركیتایپ یونگ و كتاب قهرمانی با هزار چهره جوزف كمپل، میكوشد شش كهنالگوی موجود در ما را شناسایی كند كه در طول روز با ما سخن میگویند و زندگی ما را جهت میدهند. اینها سایههای ما هستند كه باید آنها را به رسمیت شناخت و در خود یكی ساخت. شناختن و فهم قوت و ضعف هر یك از آنها برای ما ضروری است و موجب جمعیت خاطر ما میشود. از نظر نویسنده، زندگی قهرمانانه امروزه مستلزم آزاد كردن خود از نسخههای تحمیل شده و برنامهزدایی از خویشتن است. با این نگاه، شش كهنالگو را اینگونه معرفی میكند. (1) یتیم كه در پی امنیت است و از همهچیز میترسد به خصوص از رها شدن. باید با این جنبه از زندگی خودمان روبهرو شویم و سختی را تاب بیاوریم و سقوط و افتادن را بخشی از زندگی بدانیم؛ (2) شخصیت معصوم و بیگناه كه در نوعی پاكی و دنیای آرمانی زندگی میكند و خواستار ثبات همهچیز است و از تغییر نگران است؛ (3) شخص سرگشته كه همواره در حال گریز از وضع موجود و مبارزه با همرنگی است؛ (4) رزمنده كه از هر گونه ضعفی هراسان است و میخواهد با تكیه بر خویش به هدفش برسد؛ (5) فداكار یا ایثارگر كه نگران است مبادا برچسب خودخواهی بخورد و درست بر ضد شخصیت رزمنده رفتار میكند و (6) جادوگر كه در پی تمامیت و گذر از زندگی پاره پاره و وحدت بخشیدن به همه ابعاد خویش است. این كهنالگو به ما میآموزد تا مسوولیت خویش را پذیرفته دست به انتخاب وجودی بزنیم. ما نسخه كوچك جهان هستیم و اگر بخواهیم چیزی را تغییر دهیم باید از خودمان آغاز كنیم.این كهنالگوها را چه امری واقعی بدانیم و چه نوعی طبقهبندی برای فهم بهتر خویشتن، به ما كمك میكنند تا رشد كنیم، با زندگی خود كنار بیاییم، زندگی مطلوب خود را انتخاب كنیم، به تعادل دست پیدا كنیم، دیگران را بهتر بشناسیم و به آنها كمك كنیم. فهم این كهنالگوها ما را با قهرمان درون خویش آشنا میكند و ما را به زندگی قهرمانانه نزدیك میكند. زندگی قهرمانانه مستلزم آن نیست كه زندگی بسیار متفاوت و عظیمی داشته باشیم، كافی است كه همان زندگی خود را داشته باشیم و به مسیر خویش وفادار باشیم. از این منظر، هرگاه به جای اقدام دست بر دست بگذاریم و بگوییم كه «كس دیگری باید كاری كند»، داریم از زندگی قهرمانانه خود فاصله میگیریم.هر كس میتواند و باید در سفر زندگی، قهرمان خویش باشد. این قهرمان بودن مستلزم آن است كه نه تنها خود را كه هر كس دیگر را نیز قهرمان زندگی خودش بدانیم و از نگاه تحقیرآمیز به آنها دست بكشیم، خود را از كلیشهها آزاد كنیم و با پیمودن درست مسیر خویش، الگویی مناسب برای دیگران فراهم كنیم. من اصل كتاب را خواندم كه برایم جذاب بود. البته این كتاب ترجمه و با این مشخصات منتشر شده است (نقشه راه: خودشناسی عمقی و كاربردی، كارول اس. پیرسون، ترجمه سیدمرتضی نظری، انتشارات بنیاد فرهنگ زندگی، 1397). این ترجمه را ندیدهام و نمیتوانم درباره كیفیت آن داوری كنم. فقط مشخصات صوری و فهرست آن را در فضای مجازی دیدم. با این حال، درباره عنوان ترجمه كمی حرف دارم. نویسندگان معمولا با دقت عنوانی برای كتاب خود انتخاب میكنند كه سریعتر خواننده را با محتوای آن روبهرو كنند. در نتیجه انتظار میرود كه مترجمان نیز به این هدف وفادار بمانند و دقت نظر نویسندگان را رعایت كنند. عنوان اصلی كتاب «قهرمان درون: شش كهنالگویی كه با آنها زندگی میكنیم» است كه با عنوان ترجمه شده بسیار فاصله دارد. در حالی كه عنوان اصلی گویای نگرش یونگی به خودشناسی است، عنوان ترجمه شده، آن را به كتابی عمومی و عامهپسند تبدیل میكند و از قوت آن میكاهد. همچنین ترجمه كهنالگوی آلتروئیست (Altruist)، به معنای فداكار یا ایثارگر، به «حامی»، از سوی مترجم هم نادرست است و مقصود نویسنده را بیان نمیكند.
نظرات
شرح و توضیحات ساختار کتاب: کتاب «بیداری قهرمان درون»، قسمتهای «سخن مترجم»، «پیشگفتار»، «راهنمای کتاب»، پنج فصل، بیست و یک بخش، «پیوست»، «یادداشت»، «سپاسنامه» و «واژهنامه» را در بر میگیرد. شیوهٔ نگارش کتاب: خانم کارول اس پیرسن (Carol S. Pearson) دانشآموختهٔ روانشناسی درونی و هدایتگری دگرگونکننده، حاصل بیست سال پژوهش پرشور و دورههای آموزشی و علمی بسیار را دستمایهٔ کتاب «بیداری قهرمان درون» قرار داده است. این کتاب ارزشمند ما را به سفری هزارلایه و مارپیچ در زندگی میبرد. پیرسن در این کتاب ندای قهرمان درون را به گوش ما میرساند و با همدلی دستمان را میگیرد تا رهسپار سفری شویم که آکنده از بیراهههای ناپیدا، دامهای خطرناک و پیچیدگیهای بسیار است. اما او این نوید را میدهد که در پایان سفر، گنجی بیهمتا انتظارمان را میکشد. گنجی که اسرار جهان را نمایان میسازد و اجازهٔ استفادهٔ بهینه از فرصتهایی را به ما میدهد تا بتوانیم هدایای منحصر به فردمان را به گیتی عرضه کنیم. پیرسن در نقش راهنما، از اسطورههای سراسر جهان و کهنالگوها یاری میگیرد تا بتواند راه و بیراهه را به ما نشان دهد. شیوهٔ نگارش این کتاب مارپیچی یا فنرگونه است. نویسنده ابتدا هر کهنالگو را شرح میدهد و ارتباط هر کدام از آنها را با مراحل مختلف سفر به ما مینمایاند. سپس در دوازده بخش، توضیحی مفصل در بارهٔ هر کهنالگو ارایه میدهد و ضمن این توضیحات، به تأثیر این کهنالگوها بر همدیگر اشاره میکند. با خواندن این بخش درمییابیم که در آغاز سفر باید خود (Ego) را سالم و قدرتمند کنیم، سپس با جان (Soul) رو به رو شویم و سرانجام خویشتن (Self) منحصر به فرد خود را به دنیا آوریم. سفر در هر یک از این وادیها، درس ویژهٔ خود را برای ما به همراه دارد. سفر خود به ما یاد میدهد چگونه در جهان موفق و ایمن باشیم، در سفر جان با ژرفترین اسرار زندگی رو به رو شده و اصیل و واقعی میشویم و سفر خویشتن راه یافتن اصالت، قدرت، آزادی و نحوهٔ ابراز آن را به ما نشان میدهد. بخشهای پایانی کتاب روش دستیابی به یکپارچگیایست که در نتیجهٔ سفر به دست میآید و تجربهٔ هماهنگی با جهان و گوناگونیهای فراوان آن را به ارمغان میآورد و به ما میآموزد که باید این دگرگونیها را گرامی بداریم و در عین حال، با مطالبهٔ اسطورهٔ زندگیمان، بتوانیم شیوهٔ منحصر به فرد بودنمان را در جهان بیایم. پرسشنامهٔ پایانی کتاب به ما کمک میکند تا بتوانیم کهنالگوی فعالتر زندگی خود را بشناسیم و دریابیم هماکنون در کجای مسیر قهرمانی خود قرار داریم. شمایی از کتاب: پیرسن در ابتدای کتاب همهٔ ما را در هر سن، موقعیت و هر مرحلهای از سفر فرامیخواند تا راهی سفر منحصر به فرد خود شویم. اما اگر ما در هر سفر، کولهبار تجربهٔ پیشینیان را به همراه داشته باشیم، سفری سادهتر و کم خطرتر خواهیم داشت و زودتر به مقصد خواهیم رسید. از این رو، پیرسن در جامۀ آموزگاری خردمند و شکیبا تجربهٔ سالها پژوهش در بارهٔ سفر قهرمان را بیدریغ در اختیارمان میگذارد و متناسب با هر مرحله از سفر، اسطورهها، داستانهای کهن و رویدادهای تاریخی مؤثر را برای هموارتر شدن راه برای ما شرح میدهد. به این منظور، پرسشنامهای که «شاخص اسطورهٔ قهرمانیست را تدارک دیده و از ما میخواهد پیش از شروع سفر به آن پرسشها پاسخ دهیم تا کهنالگوهای فعال در زندگیمان را بشناسیم و همچنین دریابیم در کجای سفر قهرمانیمان قرار داریم. سپس پیرسن به شرح سه مرحلهٔ سفر قهرمانی، یعنی تدارک، سفر و بازگشت که با مراحل رشد روانی انسان همتراز هستند، میپردازد. او به ما خاطرنشان میسازد ابتدا باید خود را پرورش دهیم (تدارک)، سپس با جان رو به رو شویم (سفر) و سرانجام خویشتن منحصر به فردمان را به جهان عرضه کنیم (بازگشت). او پس از شرح دقیق این مراحل، دست ما را گرفته و به وادی نخستین کهنالگوهایی میکشاند که در زندگیمان در مرحلهٔ سفر خود فعال هستند؛ یعنی کهنالگوهای معصوم، یتیم، جنگجو و حامی. ما خوشبینی و اعتماد را از «معصوم» میآموزیم، با تجربهٔ سقوط، «یتیم» میشویم، با تعیین هدف و برنامهریزی برای دستیابی به هدفمان «جنگجو» را به زندگیمان میآوریم و زمانی که یاد میگیریم از دیگران و خود حمایت کنیم، کهنالگوی «حامی»، خود را در زندگی ما آشکار ساخته است. با پا نهادن در سفر جان، آرزوهای بزرگتر خود را مییابیم و کهنالگوی «جوینده» را در زندگی به کار میگیریم. وقتی در جست و جوی نابترین خواستهٔ خود برمیآییم، دچار رنج و سختیای میشویم که نشانگر این است که «ویرانگر» بسیاری از آن چه را ضروریات زندگیمان به شمار میآوردیم از ما گرفته است. اما در کنار این رنج، ارس نیز جای خود را در سفرمان مییابد و عشق به انسانها، آرمانها، تعهد و وظایف، ما را در بند عشق بیهمتای کهنالگوی «عاشق» گرفتار میکند. این رویارویی با مرگ و عشق، خویشتن حقیقی را متولد میکند. «آفریننده» به یاری ما میشتابد تا خویشتن خود را در جهان ابراز کنیم و آمادگی بازگشت به قلمروی پادشاهی خود را بیابیم. در سفر خویشتن درمییابیم که «حکمران» قلمروی پادشاهیمان هستیم. با عمل کردن طبق خرد و هویت اصیلی که در طول سفر به دست آوردهایم، سرسبزی را به قلمرو بیحاصلمان میآوریم و و با مهارت یافتن در بهبود خود و دیگران با کمک «ساحر» درونیمان، قلمرویمان را شادتر و تازهتر میکنیم. در این مرحله از سفر، کهنالگوی «فرزانه» به یاری ما میآید تا ذهنیتمان را بپذیریم و دریابیم به راستی حقیقت چیست. وقتی از اسارت توهمات و آرزوهای بیاهمیت رها شدیم، میتوانیم به عدم دلبستگی و آزاد شدن دست یابیم. در این زمان آمادهٔ پذیرش «لودهٔ» درون میشویم و میآموزیم شادمانه در لحظه زندگی کنیم. هدیهٔ کهنالگوهای معصوم و یتیم «امنیت»، جوینده و عاشق «هویت»، جنگجو و حامی «مسؤولیت»، آفریننده و ویرانگر «اصالت»، ساحر و حکمران «قدرت» و فرزانه و لوده «آزادی»ست. با دستیابی به این هدایا، گامی دیگر به رهایی از دوگانگی و یکپارچه شدن نزدیک میشویم و یاد میگیریم این دوگانگیها را گرامی بداریم. دستیابی به تفرد یا همان شیوهٔ منحصر به فرد بودنمان، با مطالبهٔ اسطورهٔ زندگیمان ممکن میشود و در این مرحله، دوازده کهنالگو بار دیگر به یاریمان میآیند تا وجود بیهمتایمان را پیدا کنیم. مرحلۀ پایانی سفر به نخستین کهنالگو، یعنی معصوم در سطحی بالاتر که در زندگی خردمندانهتر رفتار میکند، میانجامد. در این سفر مارپیچی ممکن است بارها با هر کهنالگو رو به رو شویم و هدایایی تازه در سطوح ژرفتر رشد دریافت کنیم. کاربرد کتاب: این کتاب که ابزاری مناسب برای خودکاوی و نوسازی شخصیست، برای همهٔ انسانها با هر سن و موقعیتی نوشته شده است، اما پیش از آن، برای همهٔ کسانی که میخواهند قهرمان درون خود و دیگران را بیدار کنند مفید است. این کتاب به ویژه برای کسانی که به روشن کردن موقعیتشان در جهان و بهرهمندی از تواناییهای نهفتهٔشان علاقه دارند، سودمند و کاربردیست. همچنین میتوان این کتاب را به عنوان الگویی تشخیصی بر مبنایی غیر آسیبشناسانه برای تشخیص چالش پرورشی در وضعیت کنونی فرد، به عنوان راهی برای درک و گرامیداشت گوناگونی انسانها، ابزاری کمکآموزشی در راه موفقیت و پژوهشی در بارهٔ حقایق ازلی و ابدی مربوط به کهنالگوها به کار برد. روش مطالعه: از آنجا که این کتاب بسیار جامع و فراگیر است، مخاطبان گوناگون و فراوانی دارد. میتوان این نوشته را به صورت فردی خواند و از مطالب و تمرینهای آن بهره برد. همچنین این کتاب میتواند در حلقههای کتابخوانی به صورت گروهی مطالعه شود و بازخورد تمرینات آن در گروه بررسی شود. کسانی که انگیزهٔشان رشد شخصیست، میتوانند از تمرینهای ارایهشده در متن استفاده کنند و این برداشتها را در زندگی فردی و گروهی به کار ببرند. پیشنهاد میشود این کتاب را طی چند هفته یا چند ماه بخوانند تا آگاهی فردی و مفید بودنشان در جهان افزایش چشمگیری یابد. از آنجا که هر فرد در مرحلهٔ خاصی از سفر خود قرار دارد، ممکن است برخی از فصلهای این کتاب، ماهها یا سالها بعد برای او سودمند باشد، از این رو، هر کس با توجه به رشد فردی و شیوهٔ مطالعهٔ خود باید دست به خواندن این کتاب بزند. با توجه به این که «بیداری قهرمان درون»، کتاب تمرینش را درون خود و لا به لای مطالب جای داده، ضروریست که برای گرفتن نتیجهٔ بهتر از مطالب مفید و کاربردی این کتاب، تمرینات آن را انجام دهیم و بارها به آنها و نتایجشان مراجعه کنیم. از این رو، صفحهبندی این کتاب به گونهای طراحی شده که برای هر صفحه حاشیهای مناسب در نظر گرفته شده است که میتوان از آن حاشیه برای انجام تمرین، نکتهبرداری و یادداشت تجربههای شخصی استفاده کرد. در این صورت هم از پراکندگی مطالب جلوگیری میشود و هم هر گاه خوانندهٔ کتاب نیاز به بازگشت به نتیجهٔ تمرینها یا مراجعه به یادداشتهای خود داشت، به آسانی میتواند به آنها دسترسی پیدا کند.