نقدی بر سخنان دكتر سروش در مناظره با آیت‌الله علیدوست

فضای مجازی و رسانه‌های متعدد اجتماعی در كنار مصائب و آفاتی كه دارند، محسناتی را نیز دارا هستند كه از آن‌جمله می‌توان به افزایش مناظره و گفت‌وگوهای دوجانبه در حوزه‌های مختلف اعم از سیاسی، اجتماعی، تاریخی و به تازگی مباحث فكری و اندیشه‌ای اشاره كرد. رواج و تماشای این مناظرات هر چند جای تامل و مطالعه را نمی‌گیرد، اما می‌تواند گام مبارك و موثری در افزایش آگاهی عمومی تلقی شود مادامی كه هم برگزار‌كنندگان، هم شركت‌كنندگان و هم مخاطبان این نوع برنامه‌ها ملتزم به لوازم فعالیت‌های فكری باشند. از جمله مهم‌ترین لوازم آن نیز مساله نقد است كه باید به شكل جدی و عالمانه و البته در عین حال محترمانه ضمیمه این نوع از محاورات و گفت‌وگوهای فكری باشد.  

در این میان هم هستند رسانه‌هایی كه با دقت مباحث این نوع از گفت‌وگوها و مناظرات را دنبال می‌كنند و به فراخور بضاعت خود سعی می‌كنند چیزی به عنوان ارزش افزوده خود به مخاطبان این حوزه تقدیم كنند. چنانكه در صفحه 9 (دین و فلسفه) شماره 5911 مورخ 29 آبان 1403 روزنامه اعتماد یادداشتی به قلم عظیم محمودآبادی با عنوان «حق‌شناسی و حدشناسی» منتشر شد كه ناظر به مناظره آقایان دكتر بیژن عبدالكریمی و دكتر حاتم قادری بود. این یادداشت به‌طور مشخص به نقد سخنان دكتر قادری پرداخته بود كه در آن مطلبی را به قرآن نسبت داده بود كه اساسا وجود نداشت. مناظره‌ای كه اخیرا درباره فقه اسلامی میان آقایان دكتر عبدالكریم سروش و آیت‌الله علیدوست برگزار شد نیز توانست مورد توجه اهل فن و نظر قرار بگیرد. از جمله این نقد و نظرها یادداشت سعید كریمی (طلبه سطح چهار حوزه علمیه قم و دانشجوی دكتری فلسفه اخلاق دانشگاه ادیان و مذاهب قم) در دین آنلاین بود كه حاوی نكات مفیدی است.  اما آنچه نباید فراموش شود اینكه اساسا ترویج نقد و فرهنگ نقادی خود به اندازه اصل موضوعات فكری از اهمیت بالایی برخوردار است. لذا تالیف یك یادداشت انتقادی یا بازنشر آن در یك رسانه لزوما به معنای آن نیست كه آن رسانه با تمام جوانب مختلف آن همراه و هم‌نظر است، بلكه آنچه در درجه اول اهمیت قرار دارد، فروزان نگاه داشتن شعله نقد به عنوان اصلی‌ترین محرك فعالیت‌های فكری است.  یادداشت پیش  رو  نیز  بر همین  اساس  اكنون  پیش روی  شما  قرار  دارد.

  مشاهده مناظره آیت‌الله علیدوست با دكتر سروش درباره شریعت و عقلانیت موجب امیدواری من شد؛ چراكه نشان‌دهنده احیای سنت مناظره در فضایی علمی و منطقی بود، آن‌ هم میان نماینده‌ای از جریان سنتی حوزوی و یك روشنفكر دینی. این تعامل را به فال نیك می‌گیرم. توان علمی و اجتهاد آیت‌الله علیدوست را نیز بسیار می‌استایم؛ چراكه ایشان در این مناظره به شكلی دقیق و منطقی ظاهر شدند. اما در رابطه با مواضع دكتر سروش، به‌ ویژه دیدگاه ایشان در نقد فقه و برداشت‌های خاص از شریعت و همچنین استنباط قبض فقه از طریق یك آیه از قرآن نكاتی به ذهنم رسید كه نیازمند بررسی و نقد است.

 بررسی موضع سروش در مناظره با علیدوست

دكتر سروش بیان كردند كه فقه عمدتا به ظواهر توجه داشته و از روح شریعت غفلت كرده است. او معتقد است فقه اخلاق را كنار گذاشته و تنها بر صورت احكام تكیه دارد. این ادعا، گرچه قابل تامل است، اما نیازمند بررسی عمیق‌تری است.

با توجه به اصول استنباط و قانونگذاری در اصول فقه اسلامی و نظرات مقاصد یین بزرگی از جمله غزالی و شاطبی اصل در باب احكام غیرتعبدی بودن و قابل فهم بودن آنهاست و مقصود از اصل در اینجا نیز غالب مدنظر است؛ یعنی غالب احكام دین غیرتعبدی است و عقول انسانی توانایی درك و كشف مقاصد آنها را دارد.

به اعتقاد شاطبی اصل در عبادات نسبت به مكلف تعبد است؛ بدون توجه به معنای آنها و اصل در عادات التفات و توجه كردن به معانی است و برای این امر سه دلیل ذكر می‌كند كه اولین و مهم‌ترین آن استقرای در شریعت است. از طرف دیگر ما دو گونه احكام داریم؛ باب عبادات و باب عادات (معاملات به معنای اعم آن) در باب عبادات نیز می‌توان گفت گستره محدودتری نسبت به باب عادات داشته و غالب در باب عبادات تعبدی بودن است و عقل انسانی توان فهم مقاصد آنها را ندارد. مثلا در مورد تعداد ركعات نماز، مقدار زكات، تعداد روزهای روزه‌داری و مواردی از این قبیل است كه چرا باید 30 روز روزه بگیریم نه بیشتر یا كمتر یا اینكه چرا نماز صبح دو ركعت است؟ حكمت و مقاصد این امور بر ما پوشیده است. از سوی دیگر قاعده بر این است كه اصل در باب عادات معقوله المعنی بودن است و عقل توان درك و فهم مقاصد آنها را داراست. یعنی غالب احكام در باب معاملات معقوله المعنی است و چه بسا تعداد اندكی هم تعبدی باشد.

 معیار تكلیف در امور تعبدی

نكته مهم دیگر این است كه در امور تعبدی و عبادی صورت و ظاهر آن برای شارع مدنظر بوده و اگر روح و جوهره آن هم حاصل نشود، آن عبادت انجام شده است. كسی كه نماز می‌خواند، حتی اگر در نماز حضور قلب نداشته باشد، نماز او صحیح بوده و تكلیف از او ساقط می‌شود. البته این مطلب بدین معنا نیست كه باطن و جوهر در امور عبادی مهم نیست؛ بلكه بدین معناست كه اگر برای كسی آن جوهر و باطن به هر دلیلی حاصل نشد، تكلیف ساقط است و اگر هم حاصل شد كه چه بهتر. از سوی دیگر در امور عادی (معاملات به معنای اعم) مانند نكاح، طلاق، خرید و فروش، اجاره، مجازات، مساقات، مزارعه و مواردی از این قبیل در آنها روح و جوهره و واقعیت آنها مدنظر است و باید به صورت ملموس و واقعی برای بندگان معلوم و محسوس باشد تا صحیح باشد. بنابراین باید دقت كرد كه وادی باب عبادات و نحوه قانونگذاری و اجتهاد در آنها متفاوت با وادی باب عادات (معاملات به معنای اعم آن) است. (جمع من المولفین، 1425: ج 5، صص 455 - 491) .

 غفلت از تفكیك باب عبادات از عادات و معاملات

اشكال آقای سروش در اینجاست كه تمام دین یا تمام فقه و احكام دین را در یك ترازو قرار می‌دهد و آن هم ترازوی باب عبادات و توجه به ظاهر و غفلت از واقعیت عمل و تاثیر آن است؛ در حالی كه غالب احكام غیر تعبدی و معقول است و از طرف دیگر روح و واقعیت آن مدنظر است و باید واقعیت خارجی پیدا كند تا صحیح باشد. به عنوان مثال در خرید و فروش باید پول و كالا هر دو واقعی باشد تا بتوان معامله كرد؛ وگرنه معامله باطل است و با پول و كالای صوری نمی‌توان معامله كرد. باید تمام موارد و شرایط نكاح واقعی و صحیح باشد تا بتواند ازدواج محقق شود و قیاس موارد باب عادات و معاملات كه خیلی گسترده است با باب عبادات كه فقط محدوده كوچكی را به خود اختصاص داده، درست نیست. از سوی دیگر در باب عبادات نیز باید به روح و واقعیت عمل توجه داشت؛ اما چه بسا اگر كسی هم اگر نتوانست به آن واقعیت و روح برسد، عمل او باطل نخواهد بود و از صحت برخوردار خواهد بود و قضا نخواهد داشت ولی چه بسا مقبول درگاه خداوند واقع نشود. توجه به تفكیك گفته شده كه حاصل زحمت تعداد زیادی از مقاصدیین بزرگ است و در كتب اصولی و مقاصدی آنها بیان شده است، بسیار مهم بوده و به نظر نگارنده به عنوان یك انقلاب علمی در فقه و اجتهاد تاثیرگذار بوده و باید مدنظر باشد. البته از جهتی هم نباید به آقای سروش خرده گرفت؛ چراكه شاید برخی عزیزان دیگر هم به تفكیك مذكور توجه نداشته‌اند.

 خلط فقه و اخلاق

همچنین آقای سروش در نظر دارد بر دوش فقه تكلیفی را قرار دهد كه علم دیگری متكفل آن است و آن مبحث اخلاق است. اخلاق یك علم عملی دیگری است كه تعریف، روش و هدف آن متفاوت با فقه است و آگر بخواهیم انتظار اخلاق از فقه داشته باشیم، از جهاتی درست نیست. بله درست است كه در فقه نباید استنباط غیراخلاقی و گزاره‌های غیراخلاقی داشته باشیم؛ اما این امر متفاوت است با این بیان اینكه تكلیف اخلاق را بر گردن فقه بیندازیم. استنباط قبض فقه با استناد به یك آیه از قرآن، بدون توجه به آیات دیگر درست نیست و باید مجموع آیات مرتبط را در نظر داشت و نظر داد.

 ثمرات تفكیك عبادات از عادات

تفكیك مذكور دارای ثمرات فراوانی است كه اینجانب و آقای محمد آقاجانی با همكاری یكدیگر از طریق نگارش كتاب و مقالاتی در این زمینه آنها را بیان كرده‌ایم. یكی از ثمرات تفكیك مذكور در مبحث نیابت‌پذیری روشن می‌شود كه شاطبی این مطلب را در الموافقات بیان می‌كند. آیا نیابت‌پذیری در امور عبادی و معاملی صحیح است یا نه؟ و اگر صحیح است چرا؟

 مساله نیابت ‌پذیری در امور شرعی

مباحثی در این زمینه در الموافقات بیان شده است كه در كل می‌توان به این نتیجه رسید كه نیابت‌پذیری در امور عبادی صحیح نیست؛ ولی در امور معاملی و عادی صحیح است. شاطبی در كتاب خود درباره نیابت‌پذیری در امور شرعی به دو دسته امور تعبدی و عادیات اشاره كرده و موضع خود را با استناد به دلایل نقلی و غیرنقلی شرح می‌دهد. وی در رابطه با امور تعبدی، نیابت‌پذیری را غیرممكن می‌داند و معتقد است كه عبادات به‌ منظور خضوع در برابر خداوند، توجه قلبی و ذكر او است. از نظر شاطبی، نیابت در این موارد با مفهوم عبادت ناسازگار است؛ چراكه در صورت نیابت، توجه و خضوع از جانب نایب صورت می‌گیرد، نه مكلف و معنای بندگی از بین می‌رود (شاطبی، 1997: ج 2، 383) . در مقابل، شاطبی نیابت‌پذیری در امور عادی را جایز می‌داند، به‌ ویژه در مواردی كه مربوط به جلب مصالح و دفع مفاسد است، مانند خرید و فروش، اجاره و سایر موارد مشابه. او دلیل این جواز را در امكان تحقق حكمت این امور توسط فرد دیگر می‌بیند. با این‌ حال، وی تاكید می‌كند كه اگر حكمت امور عادی مختص به مكلف باشد یا نیابت موجب تجاوز به شخص یا جنایت شود، نیابت‌پذیری جایز نیست. به همین دلیل، در اموری مانند مجازات بدنی یا عاطفی، نیابت نادرست است، مگر در مواردی كه به امور مالی مرتبط باشد (شاطبی، 1997: ج 2، 380-381) . یكی دیگر از ثمرات تفكیك مذكور هم در مبحث قیاس روشن می‌شود و آن، این است كه قیاس كردن در احكام شریعت فرع بر معقولیت و قابل فهم بودن است و در مواردی كه اموری تعبدی است و توسط عقل قابل فهم نیست، قیاس كردن باطل است و در موارد معقوله المعنی قیاس كردن و سرایت دادن حكم اصل به فرع همراه با شرایط و اركان مدنظر آن، صحیح است. (شاطبی، 2009: 405)

 نتیجه نهایی اشكال سروش به فقه

بنابراین باید به مبحث تفكیك باب عبادات از عادت و معاملات توجه داشت تا از اشتباهات مدنظر مصون باشیم و آقای سروش هم اگر اشكال ایشان وارد باشد، نهایتا متوجه باب عبادات خواهد بود كه بخش كوچكی از فقه را دربرگرفته و قسمت اعظم فقه امور عادی و معاملی است و اصول قانونگذاری آن متفاوت با باب عبادات و امور تعبدی است.

 نتیجه ‌گیری

در پایان باید خاطرنشان كرد كه غفلت از تفكیك مذكور (تفكیك میان باب عبادات و عادات) ممكن است سبب اشتباهات و خلط‌های بزرگی در عرصه اجتهاد و استنباط شود كه به دو مورد از آنها یعنی مبحث نیابت‌پذیری و قیاس در متن حاضر اشاره شد. برای مطالب بیان شده در این نوشتار از جمله اینكه اصل در احكام غیرتعبدی بودن است، اصل در باب عبادات تبعدی بودن و اصل در باب عادت و معاملات غیرتعبدی بودن است و استقرای در مقاصد شریعت هم به عنوان دلیل آورده شده است و جواز نیابت‌پذیری در معاملات و عدم جواز آن در عبادات می‌توانید به منابع زیر مراجعه كنید:

 فهرست منابع

1- قرضاوی، یوسف، (1392)، پژوهشی در فقه مقاصد شریعت، ترجمه آزاد شافعیان و سید رضا اسعدی تهران، انتشارات احسان، چاپ اول، صص 205 – 200.

2- الریسونی، احمد، اهداف دین از دیدگاه شاطبی، ترجمه سید حسن اسلامی و سید محمد علی ابهری، قم، دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، چاپ اول، بهار 1376، صص 258 – 237.

3- الشاطبی (790 ه)، (1997)، ابواسحاق ابراهیم بن موسی، (2004 م، 1425 ه‌ق)، الموفقات فی اصول الشریعه، تحقیق محمد عبدالله دراز، بیروت، لبنان، دارالكتب العلمیه، چاپ اول، صص 409 – 399.

4- الشاطبی (790 ه)، (1997)، ابواسحاق ابراهیم بن موسی، الموفقات فی اصول الشریعه، تحقیق مشهور بن حسن آل سلمان،‌دار ابن عفان، المملكه العربیه السعودیه، الطبعه الاولی، جلد 2، صص 385 – 380.

5- جمع من المولفین، معلمه زاید للقواعد معلمه الفقهیه و الاصولیه، (1434 ه، 2013 م.)، موسسه زاید بن سلطان آل نهیان للأعمال الخیریه والإنسانیه، ابوظبی، دولت امارات متحده عربی، منظمه التعاون الإسلامی مجمع الفقه الإسلامی الدولی چاپ اول، جلد 5 – صص 492 – 455.
 

مناظره در یوتیوب:
https://www.youtube.com/watch?v=WOY5S41gg0s
https://www.aparat.com/v/xqf4ru9
https://www.youtube.com/watch?v=imaXsbORyLE