روزنامه اعتماد در گفت‌وگوی اختصاصی با نادر انتصار بررسی كرد

پلن تل‌آویو برای به حاشیه راندن تهران / نقش تركیه و روسیه در بحران شام را دست كم نگیریم

 

بعد از گذشت یك‌دهه بار دیگر نگاه ناظران بر سوریه به عنوان كانون تنش‌‌های ژئوپلیتیك و درگیری‌های مسلحانه متمركز شده‌است. در باب پویایی‌ها و تحولات سوریه تحلیل‌ها بسیار است، با این همه گروهی با استناد به هم‌زمانی طغیان شورشیان به رهبری گروه تحریر الشام، این فرضیه را برجسته می‌كنند كه اسراییل به واسطه تغییر معادلات امنیتی تلاش كرده تا جبهه تازه‌ای را باز كند، به بیانی دیگر تل‌آویو از رویكرد محور مقاومت كه در شرایط كنونی بیش از هر زمان دیگر برای احیای توانش جهت رویارویی با اسراییل تاكید دارد و همچنین درگیری ایران و روسیه، دو بازیگر متحد سوریه كه به ترتیب بر تنش‌ها در خاورمیانه و جنگ در اوكراین متمركز هستند، فرصت‌سازی كرده تا با توسل به شورشیان مواضع مقاومت در سوریه را تصرف كرده و هم‌زمان راه ارتباطی ایران با مقاومت بالاخص حزب‌الله لبنان را مسدود كند. با این همه گروهی دیگر ضمن تایید این ادعا به نقش‌آفرینی كشورهای دیگر چون تركیه اشاره دارند و می‌گویند كه آنكارا به واسطه اهداف ژئوپلیتیكی و استراتژیك خود به میدان سوریه آمده و در تغییر معادلات همسو با خواست خود گام برمی‌دارد. در این میان هستند ناظرانی كه فراتر رفته از هم‌صدایی خاموش آنكارا و واشنگتن می‌گویند و مدعی‌اند كه تركیه این‌بار با اسراییل نیز جهت تغییر معادلات سوریه هم صدا شده است. پیشتر و در جریان جنگ داخلی در سوریه، ایران و روسیه نقش بزرگی در خاموش كردن تنش‌ها ایفا كرده و به مانور گروه تروریستی داعش و مخالفان دولت در این كشور پایان دادند. این‌بار اما معادلات جهانی تغییر كرده و از همین رو فعل و انفعال‌های تهران و مسكو بیش از هر زمان دیگر مورد توجه قرار گرفته است.هم‌زمان گروهی می‌گویند تغییرات احتمالی در جبهه سوریه می‌تواند معادلات خاورمیانه را به‌طور كامل تحت تاثیر قرار داده و بازیگران همسایه این كشور بالاخص عراق را نیز در معرض تنش و تهدید وجودی قرار دهد.به ادعای این گروه، در صورت تضعیف دولت سوریه و سقوط شهرهای استراتژیك سوریه یكی پس از دیگری و همچنین نفوذ معارضین به مرزهای عراق، این كشور می‌تواند به عنوان پلی برای ایجاد دور تازه‌ای از درگیر‌های مستقیم میان تهران و تل‌آویو عمل كند. به ادعای این ناظران اسراییل به‌ دنبال این هدف بزرگ است؛ تضعیف محور مقاومت و پس از آن كاهش نفوذ ایران در منطقه.

به این بهانه روزنامه اعتماد در راستای بررسی ابعاد مختلف تحولات اخیر سوریه و آینده پژوهی این درگیری‌ها با نادر انتصار استاد بازنشسته و برجسته آلابامای جنوبی و مقیم این ایالت گفت‌وگو كرده است.

انتصار در گفت‌وگوی با روزنامه اعتماد در باب نحوه بازیگری تركیه و روسیه در تحولات اخیر بر این باور است كه تركیه مهم‌ترین بازیگر محلی است كه در این تنش‌ها نقشی برجسته دارد و اثرگذاری فعل و انفعال‌های آنكارا غیرقابل اغماض است. انتصار در ادامه این گفت‌وگو و در پاسخ به سوالی در باب چشم‌انداز تحولات كنونی سوریه براین باور است كه همه‌چیز به رویكرد روس‌ها منوط است.اما اینكه مسكو تصمیم دارد به مانند سال‌های پیش دولت سوریه را زیر چتر حمایت همه‌جانبه خود ببرد یا خیر همچنان مشخص نیست.مشروح این گفت‌وگو را در ادامه می‌خوانید:

 

همزمان با آغاز تنش‌ها در حلب؛ این فرضیه برجسته شد كه اسراییل پس از برقراری آتش بس در لبنان؛ جبهه تازه‌ای را تعریف كرده است؟ این فرضیه تا چه اندازه قابل تامل است؟

در مورد این فرضیه كه اسراییل پس از آتش‌‌بس در لبنان به دنبال ایجاد جبهه‌ای تازه در منطقه برای آغاز دور تازه‌ای از درگیری‌‌هاست، باید گفت كه این گزاره به‌طور جدی قابل تأمل است و من بر اهمیت آن تأكید دارم. البته نباید فراموش كنیم كه تلاش‌ها برای ایجاد جبهه جدید، كه به‌نظر می‌‌رسد اسراییل به‌طور خاص بر آن تمركز كرده، ماه‌ها و شاید حتی بیش از دو سال زمان برده و درباب انجام و چینش برنامه‌ریزی شده است. به باور من یكی از دلایلی كه موجب شده تا در شرایط كنونی جبهه تازه‌ای باز شود آن هم در سوریه، این است كه اسراییل پیش‌تر بر لبنان و جنگ با حزب‌الله متمركز بود و حالا با برقراری آتش‌بس شكننده، شرایط برای تل‌آویو هموار‌تر شده است. لذا می‌توان گفت، اگر رویارویی با اسراییل انجام نمی‌شد، جبهه سوریه زودتر از امروز گشوده شده بود.

اكنون به ‌وضوح مشخص است كه اسراییل تمركز خود بر لبنان را كاهش داده و بر سوریه متمركز است و همكاری‌‌هایی را با برخی كشورهای منطقه، از جمله تركیه، آغاز كرده است. نقش تركیه در شكل‌گیری این درگیری‌ها را نمی‌توان نادیده گرفت، به‌ویژه با توجه به تسلیحات سنگینی كه این كشور به گروه‌های معارض در سوریه ارایه می‌دهد. ویدئوهای منتشر شده نشان می‌دهد كه این تسلیحات سنگین از تركیه وارد شده و گروه‌های مخالف به‌تنهایی قادر به تأمین این تسلیحات نیستند. بنابراین، تنها راه تأمین این تسلیحات از طریق تركیه است و نمی‌توانیم نقش تركیه را در این زمینه نادیده بگیریم. همچنین كشورهای عربی دیگر، مانند امارات متحده عربی، نیز به‌طور نسبی كمك‌‌های مالی را در اختیار شورشیان قرارداده‌اند.

به باور شما تغییر احتمالی موازنه قدرت در سوریه چه معنایی برای ایران و‌ مقاومت دارد؟

واقعیت این است كه هدف نهایی نتانیاهو به واقع ایجاد تغییراتی در منطقه است و شاهد هستیم تل‌آویو در راستای تحقق اهداف حود گام‌هایی را برمی‌دارد. حال اینكه آیا به این هدف دست خواهد یافت یا نه، مساله‌ای جداگانه است. اما هدف اصلی از بروز این تغییرات، تضعیف ایران به عنوان یك بازیگر منطقه‌ای است. اسراییل به‌دنبال تضعیف محور مقاومت و تغییرات در جبهه مقاومت است و این تضعیف را به‌ عنوان یك پیروزی كامل نمی‌‌داند، مگر اینكه ایران به حاشیه رانده شود و به‌گونه‌ای به كشوری ضعیف و فاقد اثرگذاری تبدیل گردد. این هدف بزرگی است كه اسراییل حدود بیست سال است كه در پی آن است.تغییرات ایجاد شده در زمان ترامپ، از جمله پیمان ابراهیم و سایر اقدامات، به گونه‌‌ای طراحی شده بود كه در یك مسیر صلح‌جویانه و مسالمت‌آمیز این هدف قرار بود محقق شود. اما اكنون این فرآیند به‌صورت نظامی و در قالب رویارویی دنبال می‌شود. به عقیده من دو طرف مهم و دو بازیگر كلیدی در این زمینه وجود دارند؛ یك طرف ایران و هم‌‌پیمانان آن، یعنی جبهه مقاومت، و طرف دیگر اسراییل و امریكا. این درگیری‌ها و تنش‌‌ها تنها محدود به اسراییل و تركیه و سایر بازیگران منطقه‌ای نیست؛ طراح این اهداف و معمار این تغییرات عمده را باید در واشنگتن جست‌وجو كرد.

اگر امریكا حداقل در این سطح از اسراییل حمایت نمی‌كرد (هرچند تاكنون نیز حمایت‌‌های خود را از این رژیم متوقف نكرده است)، تغییراتی را كه اكنون شاهد آن هستیم با این سرعت امكان‌‌پذیر نبود. اگرچه اسراییل به لحاظ نظامی بازیگری قدرتمند در منطقه محسوب می‌شود، اما به ‌تنهایی نمی‌تواند قدرت خود را حفظ كند و اقداماتش را به‌طور مستقل انجام دهد. به عقیده من، هدف اصلی در این تغییرات عمده، تبدیل ایران به یك كشور حاشیه‌ای در منطقه است و البته این هدف به‌طور مداوم دنبال می‌شود.به عقیده من ایران اكنون در شرایط جنگی قرار دارد و در حوزه‌های نظامی، اقتصادی، سیاسی و دیپلماتیك درگیر است. بنابراین، ایران در چهار جبهه با مخالفان خود در حال رویارویی است. جبهه نظامی تنها یكی از این ابعاد است و جبهه‌های سیاسی، اقتصادی و دیپلماتیك نیز جنگ‌های دیگری هستند كه ایران در آن درگیر می‌باشد. برای كشوری مانند ایران، مدیریت همزمان این جبهه‌ها چالش‌برانگیز است، زیرا ایران به‌ عنوان یك قدرت جهانی شناخته نمی‌شود و باید بتواند در برابر بازیگران متعدد از طرق مختلف مقابله كند.

من تصور می‌كنم در ایران این رویارویی چهارجبهه‌ای به‌طور جدی درك نشده است. براساس شواهد موجود ایران در داخل و برای حل بحران اقتصادی كه به چالشی جدی تبدیل شده و در فراتر از مرزها برای شرایط جنگی نسخه مشخصی ندارد . همچنین در عرصه سیاسی، اگرچه شاهد تحركات دیپلماتیك مقامات ایرانی، به ‌ویژه وزیر امور خارجه هستیم، اما به نظر می‌‌رسد كه چالش اصلی ایران، یعنی جنگ اقتصادی و نظامی، به‌طور كافی مورد توجه قرار نگرفته است. چتری كه ایران باید برای محافظت از خود در این زمینه ایجاد كند، به‌طور كامل و پیش از این نیز شكل نگرفته است. این در حالی است كه در اسراییل مردم در شرایط جنگی زندگی می‌كنند، در ایران اما این موضوعات نادیده گرفته می‌شود و شرایط به‌ گونه‌‌ای دیگر تصور می‌شود. امیدوارم مقامات ایرانی به این موضوعات توجه بیشتری داشته باشند.

در شرایط كنونی شواهد نشان می‌دهد كه تركیه در قیاس با ایران و روسیه در تحولات سوریه نقش پررنگ‌تری ایفا می‌كند؟ این فرضیه درست است؟

واقعیت این است كه ایران در چند جبهه با رقبای خود در حال رویارویی است و یكی از این رقبا تركیه است. امروز می‌توان گفت تهران و آنكارا رویارویی در خفا را تجربه می‌كنند، اما ایران و تركیه همچنین در آسیای میانه و قفقاز نیز در مقابل یكدیگر قرار دارند. به عقیده من، جبهه آسیای‌میانه و قفقاز، جبهه مهم‌تری است كه تهران و آنكارا با یكدیگر در آن مقابله می‌كنند. در حال حاضر، با وجود اینكه بین آذربایجان و ارمنستان صلح دایمی برقرار نشده است، اگر صلحی بین این دو كشور، حتی اگر گرم یا موقتی باشد، ایجاد شود، باید انتظار داشت كه تركیه به‌طور عمیق‌تری وارد این موضوع شود و به عنوان یك بازیگر راهبردی در قفقاز و آسیای میانه نقش پررنگ‌تری داشته باشد. این امر می‌تواند ایران را در موقعیت دشوارتری قرار دهد. با این حال، رویارویی تركیه با روسیه در این زمینه چالش‌‌برانگیز است و این رویارویی سخت‌تر خواهد بود. تركیه به‌ عنوان عضوی از ناتو، با سیستم نظامی و دفاعی غرب ادغام شده است. اگر تركیه بتواند نقش خود را در آسیای میانه و قفقاز تقویت كند، تردیدی وجود ندارد كه سایر كشورهای ناتو، به‌ویژه امریكا، از این بازیگر حمایت خواهند كرد. در این نقطه، هرگونه رویكرد منفعلانه اتخاذ شده توسط ایران و روسیه در هر منطقه‌ای، از جمله خلیج فارس یا سوریه یا آسیای میانه و قفقاز، به نفع امریكا خواهد بود. بنابراین، باید در نظر داشته باشیم كه گرچه تركیه به ‌عنوان یك بازیگر محلی شناخته می‌شود، اما ناتو و به ‌ویژه امریكا پشت این كشور قرار دارند و این موضوع می‌تواند تأثیرات قابل‌توجهی بر وضعیت منطقه‌ داشته باشد.

شما به رقابت ژئوپلیتیكی تركیه و ایران در آسیای میانه و قفقاز اشاره كردید؛ نقش‌آفرینی آنكارا در میدان سوریه را چگونه ارزیابی می‌كنید؟

تركیه امیدوار است كه بتواند ایران و روسیه را در سوریه به حاشیه براند. به ‌عنوان عضوی از ناتو، تركیه به‌خوبی می‌‌داند كه هرگونه ضعف ایران و روسیه در هر نقطه‌‌ای از منطقه، از جمله خلیج فارس یا آسیای میانه، به نفع امریكا خواهد بود. تركیه به‌ ویژه در شرایط كنونی كه ایران به لحاظ نظامی تحت فشار قرار دارد، به‌دنبال بهره‌برداری از این وضعیت است. روسیه نیز به دلیل درگیری‌هایش در اوكراین با چالش‌هایی مواجه است. بنابراین، میدان بازی كه پیش از این برای ایران و روسیه در سوریه هموار بود و امكان مانوردهی این دو بازیگر را فراهم می‌كرد، اكنون دیگر وجود ندارد و تركیه نیز از این خلأ استفاده می‌كند تا نفوذ خود را افزایش دهد.

با این حال، سوال این است كه آیا روسیه در موقعیتی قرار دارد كه بخواهد نیروهای مهم خود، به ‌ویژه نیروی هوایی، را در راستای حراست از منافع بشار اسد و سوریه به این كشور اعزام كند یا نه. اخیرا نیز گزارش‌های ادعایی از سوی رویترز منتشر شده است مبنی بر اینكه تركیه و امارات از طریق امریكا پیغامی برای بشار اسد فرستاده‌اند كه اگر او بتواند خود را به‌طور كامل از روسیه و ایران جدا كند، تحریم‌های این كشور لغو خواهد شد. هرچند این پیشنهادات قابل اعتماد نیستند، اما هدف اصلی این است كه سوریه را از میدان نفوذ ایران و روسیه خارج كرده و نقش این دو بازیگر را كاهش دهند.

ایران در واكنش به تحولات سوریه فعلا گزینه دیپلماسی را برگزیده، به باور شما اگر تنش‌ها از كنترل خارج شود تهران به چه اهرم‌هایی متوسل می‌شود؟ آیا این احتمال وجود دارد كه شاهد رویارویی تهران و آنكارا در خفا باشیم ؟

از لحاظ دیپلماتیك، ایران در تلاش است تا از تمامی ابزارهای موجود خود استفاده كند، اما به نظر می‌‌رسد كه نتوانسته است كشورهای مخالف خود، به‌ویژه تركیه، را قانع كند كه از تنش‌‌زایی پرهیز كنند. تركیه در حال حاضر از خلأهای موجود در سوریه بهره‌‌برداری می‌كند و تا زمانی كه این خلأها وجود داشته باشد، همكاری بین تركیه و ایران به سختی امكان‌‌پذیر خواهد بود. این وضعیت به عنوان یك فرصت برای تركیه محسوب می‌شود تا فشار راهبردی بر ایران را افزایش دهد، چه از طریق تضعیف جبهه مقاومت و چه از طریق اقدامات بیشتر در قفقاز، به ‌ویژه از طریق جمهوری آذربایجان.

تركیه به‌دنبال استفاده از این فرصت‌هاست و به نظر نمی‌رسد كه بخواهد در راستای تنش‌‌زدایی اقدامی كند. در این راستا، صحبت‌های اخیر آقای عراقچی و وزیر خارجه تركیه نشان‌دهنده این واقعیت است كه هیچ پیامی از سوی تركیه برای تنش‌‌زدایی ارسال نشده است.

در مورد درگیری‌های اخیر در سوریه، به ‌ویژه در حلب نیز تركیه به ‌دنبال ایجاد هماهنگی بین گروه‌های مختلف بوده است، اما به‌دلیل عدم اتحاد این گروه‌ها، موفق به این كار نشده است. در واقع، گروه‌های مختلف در سوریه، به ‌ویژه در میان گروه‌های كرد و تحریر‌الشام، به‌شدت با یكدیگر درگیر هستند. این عدم اتحاد می‌تواند به عنوان ابزاری برای ایران در نظر گرفته شود، اما اینكه ایران چگونه و تا چه حد می‌تواند از این وضعیت بهره‌برداری كند، سوالی است كه پاسخ روشنی ندارد. تركیه نیز به ‌دنبال متحد كردن این گروه‌ها بوده است، اما به‌نظر می‌‌رسد كه در كوتاه‌مدت به گروه‌های كرد اطمینان ندارد و در درازمدت نیز نمی‌خواهد كه این گروه‌ها تقویت شوند، زیرا ممكن است تقویت مواضع كردهای سوری، كردهای مستقر در تركیه را به تهدید تبدیل كند. در مجموع، وضعیت كنونی در سوریه و روابط میان ایران و تركیه درگیر پیچیدگی‌های زیادی است كه در آن، هر دو كشور با چالش‌های جدی مواجه هستند و در عین حال، تاریخچه‌ای از رویارویی‌های متقابل دارند.طبیعی است كه ایران در تلاش است تا از تمامی ابزارهای دیپلماتیك خود برای مقابله با چالش‌های موجود استفاده كند، اما به نظر می‌‌رسد كه نتوانسته است كشورهای مخالف خود، به‌ویژه تركیه، را قانع كند كه از تنش‌‌زایی پرهیز كنند.روابط تاریخی ایران و تركیه نشان‌دهنده این است كه منافع این دو كشور همواره با یكدیگر در تضاد بوده‌اند. از زمان صفویان تاكنون، رویارویی‌های متعددی بین این دو كشور وجود داشته است و هر دو طرف به‌ویژه تركیه، هیچگاه به ‌راحتی از مواضع خود كوتاه نیامده‌اند. تركیه به‌ عنوان یك كشور غرب‌گرا و عضو ناتو، به‌دنبال حفظ منافع خود در منطقه است، در حالی كه ایران به‌ عنوان یك كشور مستقل و تنها در منطقه، با چالش‌های خاص خود مواجه است.

به‌طور كلی، در شرایط كنونی، به ‌نظر می‌‌رسد كه تنش‌ها بین ایران و تركیه افزایش خواهد یافت، اما احتمال وقوع یك جنگ بزرگ میان این دو كشور به‌دلیل ملاحظات راهبردی و تاریخی اندك است و گزینه كم‌رنگ و غیر‌قابل اعتنایی است. هر دو كشور به‌خوبی از عواقب یك درگیری بزرگ آگاهند و ممكن است به دنبال حفظ وضعیت موجود و كنترل تنش‌ها در عین رقابت باشند.

اگر فرض را بر آن بگذاریم كه ائتلاف تحریر‌الشام و ‌مخالفان بتوانند قدرت را در سوریه در دست بگیرند، تغییر معادله امنیتی حاكم بر این كشور چه پیامدهایی برای اسراییل و تركیه به عنوان حامیان ادعایی تنش‌ها دارد؟

در سوریه، گروه‌های مختلفی وجود دارند كه در درگیری با دولت مركزی سوریه شركت دارند. تركیه طی 10‌سال اخیر تلاش كرده است تا حداقل یك هماهنگی میان این گروه‌ها ایجاد كند، اما این تلاش‌ها موفقیت‌آمیز نبوده است. به‌ویژه در درگیری‌های اخیر در حلب، یكی از شهرهای بزرگ سوریه با جمعیتی نزدیك به دو میلیون نفر، این عدم هماهنگی به‌ وضوح مشاهده می‌شود. گروه‌های مختلف در حلب و دیگر مناطق سوریه به‌طور مداوم با یكدیگر درگیر هستند و این وضعیت به ‌عنوان یك چالش جدی برای تركیه محسوب می‌شود.

اگرچه این درگیری‌ها می‌تواند به عنوان ابزاری برای ایران در نظر گرفته شود، اما سوال این است كه ایران تا چه حد می‌تواند یا می‌خواهد از این وضعیت بهره‌برداری كند. گروه‌های مختلف در سوریه به‌طور كلی متحد نیستند و بسیاری از آنها با یكدیگر دشمنی دارند. به عنوان مثال، گروه‌های كرد سوریه و تحریر‌الشام (جبهه‌النصره) به‌شدت با یكدیگر در تضاد هستند.

وضعیت كنونی در سوریه بسیار پیچیده و ناپایدار است و پیش‌‌بینی موفقیت گروه‌های مختلف در این كشور دشوار است. با وجود اختلافات عمیق میان این گروه‌ها، اگر آنها بتوانند به یك اتحاد تاكتیكی در درازمدت یا میان‌‌مدت دست یابند، خطرات جدی برای ثبات سوریه و احتمال سقوط این كشور وجود خواهد داشت. در چنین شرایطی، سوریه می‌تواند به وضعیتی مشابه لیبی تبدیل شود، جایی كه دولت فقط نامی از یك دولت را یدك می‌كشد اما عملا قدرتی در اختیار ندارد. ایران و سوریه ممكن است تصور می‌كردند كه پس از شكست‌های اخیر گروه‌های معارض، این گروه‌ها دیگر تهدیدی برای دولت اسد نخواهند بود. اما واقعیت نشان می‌دهد كه این گروه‌ها همچنان از طریق كمك‌های خارجی تغذیه می‌شوند و در حال فعالیت هستند. این در حالی است كه دولت سوریه اكنون كنترل محدودی بر دمشق و حومه آن دارد و اگر بخواهد به مناطق دورتر از دمشق برود، نظامیان دولتی فاقد اهرمی برای كنترل شرایط هستند. از طرفی دیگر ازنظر اقتصادی، ایران در موقعیتی نیست كه بتواند به‌طور موثر از قدرت اقتصادی خود بهره‌‌برداری كند. این در حالی است كه تركیه به ‌عنوان یكی از بزرگ‌ترین و قدرتمندترین ارتش‌‌های ناتو، از توان نظامی بالایی برخوردار است. این واقعیت‌ها نشان‌دهنده این است كه ایران در شرایط كنونی به سختی می‌تواند از اهرم‌های قدرت خود استفاده كند. در این وضعیت، به‌نظر می‌‌رسد كه توپ در زمین تركیه و اسراییل است. این دو كشور باید تصمیم بگیرند كه چگونه می‌خواهند این وضعیت را مدیریت كرده و به كدام سمت حركت كنند. در كوتاه‌مدت، به نظر نمی‌‌رسد كه راه‌حل خاصی برای ایران وجود داشته باشد تا بتواند به‌طور موثر با چالش‌های موجود مقابله كند. از سوی دیگر، نقش روسیه در این معادله بسیار مهم است. به‌نظر می‌‌رسد كه روسیه باید تصمیم بگیرد كه آیا قصد دارد به‌طور مستقیم در این درگیری‌ها وارد شود یا خیر. توانایی روسیه برای بازگشت به عنوان یك قدرت مهم خارجی در سوریه و توانایی آن در تأثیرگذاری بر تحولات آینده، به‌شدت به تصمیمات استراتژیك این كشور بستگی دارد.

سوریه سال‌ها است كه میدان مانور بازیگران غیر دولتی بالاخص محور مقاومت بوده، در صورت افزایش تنش‌ها مقاومت چه گزینه‌هایی در اختیار دارد؟ با توجه به رویكرد مقاومت عراق این احتمال هست كه تركش‌های تحولات سوریه دامن‌گیر عراق شود؟

در تحلیلی از وضعیت كنونی در سوریه و تأثیرات آن بر عراق و ایران، به‌ویژه در زمینه تنش‌های احتمالی با اسراییل، باید شرایط را با دقت ارزیابی كرد. واقعیت این است كه ایران می‌تواند نقش مهمی در همكاری با روسیه در سوریه ایفا كند، اما تا زمانی كه روسیه به‌طور فعال در میدان نباشد، ایران به تنهایی با چالش‌‌های جدی مواجه خواهد بود.

احتمال درگیر شدن عراق در تنش‌های سوریه وجود دارد و این احتمال به‌ ویژه به دلیل وضعیت سیاسی و اجتماعی در عراق و نقش آن به ‌عنوان پلی برای رسیدن به ایران و تأثیرگذاری بر تحولات منطقه‌ای است. عراق، به عنوان كشوری كه هنوز به‌طور كامل بازسازی نشده است، می‌تواند به ‌راحتی تحت تأثیر تحولات سوریه قرار گیرد. اگر انسجام سیاسی و اجتماعی در عراق دوباره به هم بریزد و سوریه نتواند به عنوان یك كشور مهم در برابر اسراییل ایستادگی كند، این احتمال وجود دارد كه اسراییل به‌طور مستقیم یا غیرمستقیم وارد تحولات عراق شود. در چنین شرایطی، اسراییل می‌تواند از اهرم‌‌های خود برای چالش مستقیم با ایران استفاده كند و این موضوع می‌تواند به یك جنگ فراگیر و عظیم منجر شود. به‌ویژه اینكه اسراییل به‌دنبال تضعیف ایران و نفوذ آن در منطقه است و اگر بتواند به ‌راحتی به تحولات عراق وارد شود، این امر می‌تواند به افزایش تنش‌‌ها و درگیری‌ها منجر شود. همچنین، باید به تغییرات سیاسی در ایالات متحده و تأثیر آن بر خاورمیانه توجه كرد. دولت جدید در امریكا ممكن است رویكردهای متفاوتی نسبت به خاورمیانه اتخاذ كند و این می‌تواند بر وضعیت موجود تأثیرگذار باشد. در مجموع، به‌نظر می‌‌رسد كه خاورمیانه، به ‌ویژه منطقه خلیج فارس و روابط ایران و اسراییل، در یكی از خطرناك‌ترین دوره‌های خود قرار دارد و تحولات آتی می‌تواند عواقب جدی برای تمامی بازیگران درگیر داشته باشد.

شرایط محور مقاومت در میانه تنش‌های كنونی سوریه را چگونه ارزیابی می‌كنید؟ آیا جبهه مقاومت بعد از درگیری‌های بیش از یكساله در لبنان و غزه توان ایستادگی در مقابل گروه‌های معارض در جهت حمایت از دولت سوریه را داشته باشد؟

وضعیت محور مقاومت و توانایی آن در مقابله با گروه‌های معارض و اسراییل بسیار دقیق و قابل توجه است. واقعیت این است كه محور مقاومت، به‌ویژه در سوریه، توانایی‌‌هایی دارد اما در حدی است كه می‌تواند گهگاه خساراتی به معارضین و اسراییل وارد كند، اما این توانایی‌ها به‌طور كلی محدود است و برای مقابله موثر با این گروه‌ها به كمك‌های بازیگران منطقه و فرامنطقه به‌ویژه ایران و روسیه، وابسته است. در شرایط كنونی، گروه‌های معارض و اسراییل از تسلیحات و تجهیزات پیشرفته‌ای برخوردار هستند كه بدون حمایت‌های خارجی، محور مقاومت به ‌سختی می‌تواند در برابر آنها ایستادگی كند. كمك‌‌های تسلیحاتی و لجستیكی از سوی ایران و روسیه به محور مقاومت این امكان را می‌دهد كه در برابر فشارهای خارجی و تهدیدات معارضین مقاومت كند. بدون این حمایت‌ها، محور مقاومت نمی‌تواند به‌طور موثر در برابر تغییرات معادلات قدرت در خاورمیانه مقابله كند. به‌علاوه، در حال حاضر، محور مقاومت با چالش‌های متعددی مواجه است. این عوامل می‌توانند توانایی این بازیگران را برای ایجاد تغییرات معنادار در معادلات خاورمیانه كاهش دهند. به همین دلیل، در شرایط فعلی، محور مقاومت به ابزارهای چالش‌‌برانگیز و استراتژی‌های موثر برای مقابله با حریفان خود نیاز دارد. به‌طور كلی، وضعیت كنونی نشان‌دهنده این است كه برای حفظ توازن قدرت در منطقه و جلوگیری از تغییرات ناخواسته در معادلات خاورمیانه، همكاری و حمایت‌‌های خارجی از سوی ایران و روسیه برای محور مقاومت ضروری است. در غیر این صورت، این محور ممكن است با چالش‌‌های جدی مواجه شود و نتواند به‌طور موثر در برابر تهدیدات و فشارهای معارضین ایستادگی كند.

با تصرف حماه به دست معارضان احتمال سقوط دولت سوریه چقدر محتمل‌تر شده است؟

شواهد چنین نشان می‌دهند كه شهر حماه كه در ۲۱۳ كیلومتری شمال دمشق است به دست معارضین افتاده است. یعنی بعد از تصرف حلب، تروریست‌ها اكنون دو شهر بزرگ سوریه را تصرف كرده‌اند. شهر حماه از نظر سوق‌الجیشی خیلی مهم است چون كنترل شرق، غرب و شمال سوریه را برای دولت بشار اسد (سوریه) بسیار مشكل خواهد كرد. اگر تروریست‌ها بتوانند موضع خود را در شهر حماه تقویت كنند حركت خود را به سوی جنوب ادامه خواهند داد و هدف بعدی آنها حمص و هدف نهایی آنها دمشق است. آنچه مهم است در نظر داشته باشیم نقش حیاتی تركیه در پیروزی‌های اخیر تروریست‌ها است. بدون جنگ‌افزار‌‌های سنگین و كمك تمام‌عیار دولت اردوغان پیشرفت‌های تروریست‌ها در سوریه امكان‌پذیر نمی‌بود. اگر پیشرفت‌های تروریست‌ها به سرعت كنونی ادامه پیدا كند، احتمال سقوط دولت سوریه بیشتر از سال‌های اخیر خواهد بود .

در این شرایط مقاومت و مشخصا ایران می‌تواند دولت سوریه را از مخمصه كنونی نجات دهد؟

در جواب این سؤال باید بگویم كه بدون تقویت حضور ایران و ورود نیروهای مقاومت و همچنین بدون كمك روسیه، به خصوص نیروی هوایی روسیه، دولت مركزی سوریه به تنهایی نمی‌تواند از مخمصه كنونی نجات پیدا كند.