زورآزمایی تركیه و اسراییل در سوریه پسا اسد به متغیرهای مختلفی بستگی دارد
دو هفته از سقوط دولت بشار اسد در سوریه گذشته است، این در حالی است كه گروهی از ناظران همچنان مدعیاند تركیه و اسراییل اصلیترین برندگان استراتژیك تحولات اخیر شام بودند. به باور این گروه اكنون اما این دو متحد امریكا كه روابطشان از زمان آغاز جنگ در غزه در سال گذشته بهشدت آسیب دیده، در مسیری كه در نهایت احتمالا به رویارویی ختم خواهد شد قرار گرفتهاند. این در حالی است كه به باور گروهی دیگر از ناظران خصومت ادعایی میان اسراییل و تركیه قابل مقایسه با رویارویی میان تل آویو و محور مقاومت نیست. با این حال اما مقامات اسراییلی همچنان نگرانند كه محور جدید تحت رهبری تركیه متشكل از گروههای رادیكال ممكن است به مرور زمان به تهدید جدیتری برای این رژیم تبدیل شود، به ویژه آنكه رجب طیب اردوغان رییسجمهور تركیه ظاهرا پیش از این از حماس حمایت میكرد و میكند. در این میان گروهی از تحلیلگران بر نقشآفرینی آنكارا متمركز شده و مدعیاند با سقوط بشار اسد، تركیه به شكل قابل توجهی به عنوان قدرتی غالب در دمشق ظاهر شده است. این موضوع موجب شده تا به ادعای این گروه اردوغان خود را به رویای دیرینه خود جهت دستیابی به حوزه نفوذی كه از سرزمینهای سابق عثمانی تا لیبی و سومالی گسترش مییابد، نزدیكتر میبیند. این در حالی است كه این رویكرد ادعایی احتمالا با چالشهایی ازسوی اعراب مواجه خواهد شد. چرا كه به جز قطر كه مراودات نزدیكی با تركیه دارد، سایر متحدان امریكا در منطقه ازجمله عربستان سعودی، امارات متحده عربی، بحرین و اردن، نگرانیهای خود را درباره نفوذ جدید تركیه ابراز كردهاند. مقامات این كشورها نگران هستند كه احیای گروههای رادیكال و گسترش حوزه نفوذشان در شام، امنیتشان را تضعیف كرده و به خطر بیندازد.
به این بهانه روزنامه اعتماد با هدف بررسی ابعاد مختلف بازیگری بازیگران تحولات احتمالی سوریه با كارشناسان حوزه ژئوپلیتیك گفتوگو كرده است. به باور آنها، تلآویو و آنكارا دو بازیگر برنده تحولات اخیر سوریه در شرایط كنونی بودند اما اینكه در نهایت بتوانند شرایط خود را در آینده به مانند روزهای بعد از سقوط بشار اسد حفظ كنند یا خیر همچنان در هالهای از ابهام است. آنها این فرضیه را كه میتوان فرضیه رویارویی احتمالی اسراییل و تركیه در شرایطی كه گروههای رادیكال تحت حمایت آنكارا قدرت را در دست دارند محتمل دانست یا نه، براین باورند كه دغدغه تركیه و اسراییل بیشتر سیاسی است تا امنیتی و نظامی.
مشروح این گفتوگوها را در ادامه میخوانید:
عبدالرضا فرجی راد، استاد ژئوپلیتیك: ایران برای بازگشت به جایگاه پیشین خود در شام ، شانس چندانی ندارد
عبدالرضا فرجی راد استاد ژئوپلیتیك در پاسخ به سوال اعتماد در این باب كه آیا نوع بازیگری تركیه در سوریه عاملی تحریكآمیز برای اسراییل و نیز اعراب خلیج فارس تبدیل شده است یا خیر گفت: اسراییل از همان روزهای ابتدایی وقوع مجدد درگیریها در سوریه تصمیم به انجام اقداماتی گرفت و منتظر نماند تا مشاهده كند تركیه یا سایر بازیگران چقدر در ماجراهای شام دخالت میكنند یا نفوذ دارند. تلآویو همچنین احساس كرد كه گروههایی كه پیشروی كردند، وضعیت مشخصی ندارند و ممكن است همان گروههای تندرویی باشند كه ابتدا رویكردی نرم و رواگرایانه را در پیش گرفتهاند. این در حالی است كه این گروهها ممكن است با بازگشت به ایدئولوژیهای رادیكال خود، مشكلاتی را برای سوریه ایجاد كنند. فرجی راد در ادامه اهداف اسراییل از تشدید اقدامات تهاجمی خود بعد از سقوط بشار اسد را اینگونه تفسیر كرد و گفت: فعل و انفعالهای تلآویو بیشتر مبتنی بر بهانهجویی است و این بازیگر در این مسیر رویكردی محتاطانه را لحاظ كرده است. به همین دلیل، تمام تسلیحات نظامی ارتش سوریه و قرارگاههای نظامی این كشور را بمباران كرد و میتوان گفت كه سوریه اكنون بدون ارتش مانده است. به واقع اسراییل از این وضعیت سوءاستفاده كرده و بخش باقی مانده جولان را كه در دست سوریه بود، اشغال كرد. همچنین مناطقی را در محدوده سكونت دروزیها در نزدیكی مرز اردن و یك رودخانه پرآب را نیز در اختیار گرفت و یك منطقه حائلی در پایین جولان تعریف كرد. گفتنی است اسراییل از ابتدا از این شرایط بهرهبرداری كرده و این روند همچنان ادامه دارد. این استاد ژئوپلیتیك در ادامه بر این باور است كه البته كه كشورهای عربی مهم مانند عربستان، امارات متحده عربی و مصر كه در تحولات منطقه نقش مهمی دارند ابتدا نظاره كردند و تا حدودی از این وضعیت خشنود بودند. آنها مانند اسراییل، تركیه، امریكا و كشورهای اروپایی از قطع ارتباط ایران با سوریه و لبنان و حزبالله خوشحال شدند، چرا كه از ابتدا مخالف حضور ایران در سوریه بودند. اما اكنون احساس میكنند كه تركیه با توجه به تسلطی كه بر گروههای مستقر در سوریه دارد، كمكهای نظامی و آموزشی را در اختیارشان قرار میدهد و همچنان از پشت صحنه، دمشق و شهرهای دیگر را مدیریت میكند. این موضوع نگرانیهایی را برای آنها به وجود آورده است. فرجی راد در رابطه با رویكرد احتمالی اعراب در قبال تحولات سوریه گفت: به نظر میرسد كه آنها به دنبال راهكارهایی هستند تا دولت جدیدی كه قدرت را در سوریه به دست گرفته، حضور و نفوذ روزافزونی داشته باشد تا بتوانند توازن قوا را در سوریه برقرار كنند. البته كه من تصور میكنم بسیار دشوار باشد، زیرا اعراب بر این باورند كه سوریه یك سرزمین عربی است و نباید تركها در این جغرافیا نفوذ و تسلط داشته باشند. تركیه، به دلیل سابقه تاریخیاش مدعی تسلط بر شهرهای شمالی سوریه است و با این شرایط حتی اگر توازن قوا در دمشق برقرار شود، تركیه در شهرهایی مانند حلب، حما، حمص و ادلب دخالت خواهد كرد و نفوذ اقتصادی خود را حفظ خواهد كرد؛ هرچند این احتمال فعلا دور از ذهن است.
فرجی راد در پاسخ به دیگر سوال «اعتماد» در این رابطه كه قدرتگیری تحریرالشام چگونه اقدامات تهاجمی تلآویو را تحت تاثیر قرار داد گفت: من تصور میكنم كه آقای احمد الشرع جولانی پیامهایی را ارسال كرده و هرچند كه او تحت رهنمودهای تركیه در حال اثبات خود به امریكا است تا نشان دهد كه تمایل دارد با غرب تعامل داشته باشد و الگوی توسعه را براساس خواست غرب و متحدان غربی در حوزه خلیج فارس و نیز تركیه بازتعریف خواهد كرد. همچنین آقای جولانی چندین بار به اسراییل پیام داده كه خواهان برقراری روابط است. این استاد ژئوپلیتیك بر این باور است كه اگر سوریه در آینده دولت مستقر دایمی داشته باشد و اگر گروهها با یكدیگر به مشكل نخورند و با كردها وارد درگیری نشوند، دولت مستقر در سوریه با تلآویو رابطه دیپلماتیك برقرار خواهد كرد. فرجیراد همچنین بر این باور است كه نگرانیهای اسراییل در حال كاهش است و آنچه كه باید انجام میداد، تاكنون انجام داده است. برنده اصلی در این درگیریها تا به امروز اسراییل و تركیه بودهاند. هرچند كه تركیه نیز در این زمینه برگ برنده را در دست دارد، اما وضعیت این كشور همچنان نامشخص است. اما عاقبت اقدامات تلآویو نیز به وضوح مشخص است. این رژیم با توجه به اقداماتی كه انجام داد موفقیتهای خود را در درازمدت تثبیت كرد. از جمله تصرفاتی كه در خاك سوریه انجام داد و بخشی از خاك این كشور را تحت كنترل خود درآورد و از طرفی دیگر تمامی زیرساختهای نظامی سوریه را نابود كرد.از طرفی دیگر اسراییل به لحاظ نظامی از سوی غرب حمایت میشود و این حمایتها با ورود ترامپ به كاخ سفید تشدید خواهد شد. با این وضعیت بعید است كه این بازیگر از سوریه عقبنشینی كند.
فرجیراد در پاسخ به این سوال «اعتماد» كه گزاره رویارویی احتمالی تلآویو و آنكارا چقدر میتواند قابل اعتنا باشد گفت: در حال حاضر، موضوع رویارویی چندان مطرح نیست و به نظر میرسد كه همگی نظارهگر تحولات هستند تا ببینند تركیه چه عملكردی از خود نشان میدهد و دولت آقای جولانی یا احمدالشرع و دولت البشیر، نخستوزیر دولت موقت، چه مسیری را طی خواهند كرد. این افراد كه به همكاری با كشورهای عربی علاقه نشان دادهاند، با سفرای این كشورها نیز دیدارهایی داشتهاند. به نظر میرسد كه آنها تا سه ماه دیگر صبر خواهند كرد تا ببینند كه اولا آیا این دولت حاكم ثبات خواهد داشت و ثانیا تسلط تركیه بر سرزمین سوریه تا چه میزان خواهد بود. ثالثا دولت جدیدی كه در آینده امور سوریه را در دست میگیرد از طریق انتخابات یا هر روشی دیگر این آمادگی را دارد كه با اعراب وارد تعامل شود یا خیر. اگر اینطور نباشد من تصور میكنم تحریك گروههایی كه اكنون در دمشق قدرت را در دست دارند، كار دشواری برای كشورهای عربی نخواهد بود. فرجیراد در ادامه این را هم گفت كه حتی ممكن است اعراب بتوانند به كردها كمك كنند، زیرا اعراب اكنون به این نتیجه رسیدهاند كه امریكا در میانه كار قرار دارد و به این كشور اعتماد دارند. این اعتماد به این معناست كه امریكا بین آنها و تركیه ایستاده و باعث میشود كه تركیه منافع اعراب را نادیده نگیرد و احتمالا واشنگتن اجازه نخواهد داد كه تركیه كنترل كامل سوریه را به دست آورد. اما واقعیت این است كه هر شرایطی كه پیش بیاید، تركیه تسلط خود را بر شمال سوریه و چهار شهر معروف را حفظ خواهد كرد. این استاد ژئوپلیتیك در ادامه گفتوگوی خود در مورد رقابت تلآویو و آنكارا در سوریه گفت، واقعیت این است كه اسراییل به تركیه مظنون است و اعتماد چندانی به این بازیگر ندارد. این نگرش مشابه نگرش برخی از كشورها نسبت به حاكمیت در تركیه است كه مدعیاند این بازیگر سیاستهای ویژهای را در مواقع لازم دنبال میكند. به عنوان مثال با وجود اینكه در طول جنگ غزه و لبنان روابط اقتصادی تركیه و اسراییل ادامه داشت، اما لفاظیهای سیاسی تركیه باعث شد كه اسراییل با ظن و گمان به این بازیگر نگاه كند. فرجی راد اما در باب دلیل وجود این نگرانی در تلآویو گفت: اگر سوریه قوی شكل بگیرد و امپراتوری جدیدی توسط تركیه تعریف شود، این بازیگر میتواند خطرناك باشد. بنابراین، اسراییل تلاش خواهد كرد كه یك سوریه ضعیف برقرار شود و پایههای آن محكم نباشد و اختلافات همچنان وجود داشته باشد. اسراییل همچنین سعی میكند كه مرز لبنان را بهطور كامل كنترل كند. فرجیراد در ادامه این را هم گفت اسراییل اكنون جاسوسهایی را در شام مستقر كرده و بدین طریق به اطلاعات و امكانات زیادی دسترسی پیدا كرده است. در این شرایط اسراییل موجودیت خود را تثبیت خواهد كرد. ضمن اینكه خطری در حال شكلگیری است كه رهبر دروزیها اعلام كرده است كه سوریه به چهار منطقه خودمختار تبدیل شود و قسمت دروزی در جنوب، زیرنظر اسراییل قرار بگیرد. این ادعای رهبر دروزی نمیتواند بدون هماهنگی با اسراییل باشد. بنابراین، احتمال بروز درگیریهایی میان دروزیها و رهبران دمشق وجود دارد. چرا كه در صورت رایگیری نیز علاقهمند نیستند جزو سوریه باشند و به دنبال خودمختاری و استقلال هستند. طبیعتا در این شرایط برگ برنده در اختیار اسراییل خواهد بود.
این استاد ژئوپلیتیك در ادامه و در پاسخ به دیگر سوال اعتماد در باب احتمال همصدایی اعراب و اسراییل در تقابل با تركیه نیز گفت: هم صدایی میان این گروه بعید است حاصل شود. آقای ترامپ كمتر از یك ماه دیگر به قدرت بازمیگردد؛ چهرهای كه بر توافقات ابراهیم اصرار دارد و به دنبال تكمیل آن نیز هست. اكنون نیز پس از حوادث سوریه و لبنان، آتشبس در غزه نزدیك است. بنابراین احتمال عادیسازی روابط ریاض و تلآویو البته به تدریج وجود دارد. این عادیسازی به سرعت به دیگر كشورهای عربی نیز سرایت خواهد كرد. اگر هم تمایل كمی در میان سایر كشورهای عرب در این زمینه وجود داشته باشد، ترامپ فشار خواهد آورد و بر اساس این فشارها، عادیسازی حاصل خواهد شد. بنابراین باید ببینیم اگر عادیسازی روابط میان اسراییل و عربستان شكل بگیرد شاهد چه تحولاتی خواهیم بود. لذا این امر میتواند همكاریهای اطلاعاتی بیشتری را میان اعراب و اسراییل فراهم كند. این همكاریها میتواند مواضع اسراییل و اعراب را در سوریه در مقابل تركیه تقویت كند.
فرجی راد در پاسخ به سوال پایانی اعتماد در رابطه با راهبرد احتمالی ایران در قبال تحولات اخیر سوریه گفت: واقعیت این است كه اكنون ایران شانسی ندارد كه به جایگاه پیشین خود در سوریه بازگردد و حتی احتمال بازگشایی سفارت كشورمان در دمشق نیز پایین است. چرا كه در دیداری كه میان دیپلماتهای امریكایی و جولانی رهبر معارضین برگزار شد یكی از شروط واشنگتن برای همكاری با دولت موقت سوریه این است كه ایران دیگر در این كشور مداخلهای نداشته باشد. در این زمینه ادعاهایی وجود دارد كه جولانی قولهایی داده و اعلام كرده كه با ایران همكاری نخواهند داشت. فرجیراد در ادامه معتقد است كه ایران باید اكنون نظارهگر باشد چرا كه دخالت در امور سوریه به صلاح كشورمان نیست. به ویژه با توجه به فضاسازیهای مخربی كه در سوریه علیه ایران انجام شده است. از طرفی جولانی نیز در ملاقاتها و سخنرانی خود كنایههایی به ایران میزند و در حال حاضر صلاح نیست كه ایران دخالتی كند. باید دید كه دولت مستقری كه بر اساس روندی كه در ماههای آینده شكل خواهد گرفت، چه عملكردی دارد. به اعتقاد من بهتر است ایران تلاش كند كه سكوت كند و از تحریكپذیری پرهیز نماید. این سیاست سكوت نیز تاكنون در دو هفته اخیر به خوبی اجرا شده است. به عقیده من بهتر است این سیاست همچنان ادامه یابد. تهران ناظر باشد و تحولات را رصد كند.
جاوید قربان اوغلی، دیپلمات بازنشسته: تحولات شام برای تلآویو فرصتساز شد
جاوید قربان اوغلی دیپلمات بازنشسته در پاسخ به سوال «اعتماد» در این باب كه تحولات سوریه چگونه میتواند بازیگران موثر از جمله اعراب خلیج فارس و نیز تلآویو را تحت تاثیر قرار دهد گفت: شرایط در سوریه بسیار غبارآلود و مبهم است و نمیتوان با قاطعیت ادعا كرد كه تنها تركیه در بروز این شرایط نقش داشته است. اگر بپذیریم كه از زمان اعتراضات مردمی در سال ۲۰۱۱، مساله تغییر نظام در سوریه جزو اهداف اصلی تركیه و برخی از كشورهای عربی بوده است، بیراهه نرفتهایم و كاملا مشخص است كه بسیاری از مخالفین وعده شكست بشار اسد در شش ماه را دادند. اما تحولات مختلفی باعث شد كه این اتفاق نیفتد و این روند سیزده سال به طول انجامید. قربان اوغلی در ادامه بر این باور است كه تركیه بهطور قطع یكی از بازیگران اصلی در میدان سوریه بود، اما تنها بازیگر نیست و كشورهای عربی نیز به نوعی در تحولات رخ داده نقش داشتهاند. با این حال، شرایط در سوریه با فراز و نشیبهایی همراه بوده و این كشورها برنامههایی را در باب تغییرات شام دنبال كردند. به عنوان مثال، تركیه تا حدی عادیسازی روابط با بشار اسد را دنیال كرد، هرچند كه این عادیسازی كامل نبوده و بیشتر به منظور آرامتر كردن شرایط صورت گرفته است. این دیپلمات پیشین همچنین این را هم گفت كه در این زمینه باید این موضوع را در نظر داشت بر اساس توافقنامه 2016 گروههایی در ادلب مستقر بودند. از طرفی دیگر كشورهای عربی تا جایی پیش رفتند كه مساله بازگشت دولت اسد به اتحادیه عرب را تصویب كردند و همچنین این اتفاق را نباید در روابط میان اعراب و اسراییل نادیده گرفت. قربان اوغلی همچنین در ادامه گفتوگوی خود با اعتماد بر این باور است كه البته اسراییل نیز یكی دیگر از بازیگران مهم میدان سوریه است كه نسبت به سوریه نگرشی متفاوت دارد. چرا كه اولا میداند كه نظام سیاسی سوریه به دنبال جنگ با اسراییل نیست و حتی یك گلوله نیز از سمت سوریه به سمت تلآویو شلیك نشده است. در حالی كه میدانیم سرزمین وسیع و استراتژیك جولان از سال ۱۹۷۳ در اختیار اسراییل است. از این بابت هیچ تهدید جنگی از جانب سوریه برای این رژیم وجود ندارد و اسراییل از این موضوع آسوده خاطر است. قربان اوغلی این را هم گفت كه بخشی در جنوب سوریه به یك مقر یا پایگاهی تبدیل شده بود برای محور مقاومت، چه برای فلسطینیها و این مقوله برای تلآویو یك تهدید محسوب میشد. به همین دلیل، اسراییل به دنبال تغییر شرایط در این جغرافیا نیز بود. با این حال به اعتقاد من تلآویو به دنبال این تغییرات به قیمت سقوط دولت بشار اسد نبود. این دیپلمات بازنشسته در ادامه گفتوگوی خود تاكید كرد، نباید فراموش كنیم كه برهم خوردن اوضاع در سوریه فرصت بسیار گرانبهایی را برای رژیم اسراییل فراهم كرد تا بتواند وارد این كشور شود و بخش دیگری از استان قنیطره و كوه حرمون را كه در بلندیهای جولان قرار دارد، در اختیار بگیرد. همچنین، احتمالا برنامههایی نیز برای آینده در سوریه خواهد داشت. بنابراین، در این فضا میتوان گفت كه هم كشورهای عربی، هم تركیه و هم اسراییل توانستند از این فرصت استفاده كنند و در حقیقت، این وضعیت منجر به سقوط دولت بشار اسد شد. قربان اوغلی همچنین به «اعتماد» گفت كه شرایطی كه اكنون شاهد آن هستیم، نتیجه همكاری و منافع مشترك این بازیگران است. برندگان اصلی تحولات اخیر سوریه كه منجر به سقوط دولت بشار اسدشدند، هر یك به اندازه خود سهمی دارند و در حال حاضر نمیتوان سهم هركدام را بهطور دقیق تفكیك كرد.
قربان اوغلی در پاسخ به دیگر سوال اعتماد در این رابطه كه قدرت گرفتن گروههای رادیكال چگونه اقدامات احتمالی اسراییل در این كشور را تحت تاثیر قرار خواهد داد گفت: چند مساله در این زمینه وجود دارد.نخست باید شرایط مبهم و غبارآلود سوریه را لحاظ كرد. چهرهای كه اكنون قدرت در اختیار دارد، محمد الجولانی، رهبر گروههای معارض، است، اسراییلیها و غربیها بهطور قطع نمیتوانند به فردی با سابقه تروریستی اعتماد كنند و باور كنند كه او تا این حد تغییر كرده باشد.هرچند كه انسانها قابلیت تغییر دارند و این تغییرات احتمالا بر اثر مشاورهها و راهنماییهای تركیه بوده است. چرا كه حزب عدالت و توسعه در تركیه چندین دهه است كه بر سر كار هستند. بنابراین نمیتوان منكر تغییرات چهره و همچنین خطمشی این افراد شد. این دیپلمات پیشین در این رابطه بر این باور است كه اما مساله مهمتر این است كه تنها بازیگر میدان كنونی سوریه شخص جولانی نیست. در سوریه گروههای مختلفی حضور دارند، از جمله كردهای سوری و اقوام دیگر، كه جامعهای متكثر از نظر قومی و مذهبی را تشكیل میدهند. علاوه بر این، گروههای مختلفی در سوریه فعال هستند و نمیتوان گفت كه همهچیز به روال عادی بازخواهد گشت. از این منظر، میتوان فرضیهای را در نظر گرفت و آن رشد مجدد گروههای افراطی در كشوری است كه در همسایگی اسراییل قرار دارد و میتواند به تهدیدی علیه تلآویو تبدیل شود. به همین دلیل، اسراییل دست به اقداماتی پیشگیرانه زده است. اول آنكه تمام زیرساختهای نظامی و تداركاتی سوریه را نابود كرده است. در عرض ۷۲ ساعت، نیروی هوایی و نیروی دریایی اسراییل به همراه ذخایر موشكی و شیمیایی تمامی مهمات شام را از بین بردهاند. به باور قربان اوغلی دولت بشار اسد تهدید برای اسراییل نبود اما اكنون مشخص نیست گروههای افراطی چه اهدافی دارند. در واقع، زمین سوختهای به آقای جولانی و رهبران سایر گروههای دخیل در تحولات اخیر سوریه تحویل داده شده است.
قربان اوغلی در ادامه گفتوگوی خود با «اعتماد» گفت: نكته دوم این است كه اسراییل میتواند با توجه به تصرفاتی كه انجام داده و تا دمشق نیز پیش رفته است بخشهای مهمی از سرزمین سوریه كه اكنون در اختیار گروههای معارض قرار گرفته است را كنترل كند. در این زمینه تلآویو یك مقر امنی را برای خود ایجاد كرده كه اگر این گروههای افراطی در آنجا نیز شكل گرفتند بتواند آنها را مهار كند. این دیپلمات پیشین بر این اعتقاد است كه اكنون تل آویو بر گروههای معارض مستقر در سوریه، هم رهبران آنها به لحاظ ساختاری و سازمانی كاملا مسلط است و هرگونه تحركی را از جانب این گروهها شاهد باشد به راحتی در نطفه آن را خفه خواهد كرد. بنابراین از این منظر شخصا تصور میكنم شكلگیری یك جایگاه و پایگاهی برای گروههای افراطی كه بخواهند تهدیدی برای اسراییل باشند تقریبا منتفی است. هرچند كه در دنیای سیاست، هیچ چیز مطلقا سفید و سیاه نیست و همواره ممكن است شرایط به گونهای تغییر كند. به همین دلیل اسراییل نیز با این رویكرد اقدامات لازم را انجام داده است و به عقیده من در حال تلاش برای رسیدن به یك ثبات نسبی است تا هیچگونه تهدیدی از جانب نظام جدید برآمده از تحولات سوریه متوجه او نباشد.
قربان اوغلی در پاسخ به دیگر سوال اعتماد در باب احتمال رویارویی تركیه و اسراییل در سوریه و اینكه این گزاره چقدر محتمل است گفت: در دنیای سیاست، هیچ چیز را نمیتوان بهطور قطعی منتفی دانست. تركیه دو چهره دارد: نخست چهرهای اخوانی و متمایل به گروههای فلسطینی و آرمان فلسطین، و دیگری چهرهای كاملا واقعگرا و معتقد به رئالیسم سیاسی و منفعتجویانه. در حقیقت ما با چهرهای فرصتطلبانه از تركیه مواجه هستیم. چرا كه تركیه به عنوان عضو ناتو كشتی حاوی مواد غذایی را با هدف در هم شكستن محاصره غزه به منطقه اعزام كرد. این اقدام نمونهای از بازیگری پیچیده این كشور است. در این چارچوب، امكان تقابل منافع میان تركیه و اسراییل غیرقابل كتمان نیست. قربان اوغلی اما این را هم گفت كه اگر به آرمان هاب نئوعثمانیسم این بازیگر نگاه كنیم كه در غرب كشور خود این هدف را دنبال میكند و به دنبال احیای امپراتوری عثمانی است، تركیه به شهرهایی مانند حلب و حمص پلن دارد. چرا كه اگر بتواند این شهرها رابسان ادلب تحت نفوذ خود قرار دهد قدرتش را افزایش خواهد داد و به رویای خود نزدیك میشود. به عقیده من این گزاره برای اسراییل اهمیت زیادی ندارد طبیعتا بعید است زمینهساز رویارویی احتمالی شود. به باور این دیپلمات بازنشسته برای تلآویو تقابل امنیتی مهمتر است. به عبارتی تهدیداتی كه از جانب گروههای افراطی یا نظامهای افراطی این رژیم را تهدید كند برای این اسراییل اهمیت بیشتری دارد. مضاف بر آن، تركیه دو هدف اصلی یا دو رویا را پیش روی خود دارد: اول، مساله پیوستن به اتحادیه اروپا كه این امر باعث میشود رفتارهای ماجراجویانه و تند از خود نشان ندهد. دوم، ایدههای بلندپروازانه اقتصادی این كشور كه با ماجراجوییهای نظامی و امنیتیاش كاملا ناسازگار است. به همین دلیل، شخصا معتقدم كه در آینده تقابلی میان تركیه و اسراییل رخ نمیدهد. اگر هم چنین تقابلی به وجود آید، از جنس تقابل نرم است نه رویارویی امنیتی و نظامی.
این دیپلمات پیشین در ادامه گفتوگوی خود با اعتماد و در پاسخ به این سوال كه چقدر احتمال دارد اعراب خلیج فارس برای تقابل با تركیه به تلآویو نزدیك شوند، گفت: گرایشات اخوانی تركیه همواره منشأ نگرانیهایی برای عربستان سعودی، امارات متحده عربی، و همچنین در مصر و نیز تا حدودی اردن بوده است. چرا كه گرایش اخوانی در این كشورها بسیار نیرومند است و در كنار آن البته قطر نیز به عنوان حامی مالی و نظامی گروههای اخوانی شناخته میشود. قربان اوغلی در ادامه بر این باور است كه با این حال، به نظر من در تحولات جدید منشأ تهدید برای اعراب تركیه نخواهد بود. بلكه در واقع، نظام آینده سوریه است كه میتواند تهدیدی علیه كشورهای عربی خلیج فارس و همچنین مصر و اردن در كنار اسراییل باشد. احساس خطر از شكلگیری و رشد ایدههای اخوانی میتواند كشورهای عربی را بیشتر تهدید كند تا بازیگری تركیه. البته اگر چنین اتفاقی در سوریه بیفتد، بهطور قطع تركیه و قطر حامی نظامیشان خواهند بود كه ریشه اخوانی دارد. به باور قربان اوغلی نقشی كه تركیه در حمایت از این نظام احتمالی در سوریه خواهد داشت، بیشتر یك حمایت سیاسی خواهد بود كه آن نیز میتواند منشأ اختلافاتی میان تركیه و كشورهای عربی باشد، اما به اعتقاد من بعید است كه این موضوع تبدیل به یك بحران شود.
قربان اوغلی در پاسخ به سوال پایانی «اعتماد» در این باب كه ایران چگونه میتواند از تهدیدات كنونی سوریه برای احیای نقش خود فرصتسازی كند گفت: اولا ایران همپیمان خود را در سوریه از دست داده است و در خوشبینانهترین حالت، با فروپاشی دولت بشار اسد، اگر یك نظام متخاصم هم در سوریه بر سر كار نیاید، نظامی روی كار خواهد آمد كه چندان رابطه خوبی با ایران نخواهد داشت. این دیپلمات پیشین در ادامه به دلایل تحلیل خود اشاره كرد و گفت كه دلایل این امر به سابقه حمایت ایران از دولت سوریه بازمیگردد. بالاخص حمایتهای تهران از دمشق در جریان بهار عربی سال 2011. بنابراین، حكومتی كه در آینده در سوریه روی كار خواهد آمد، نه تنها همپیمان ایران نخواهد بود، بلكه در خوشبینانهترین حالت، حكومتی خواهد بود كه معارض ایران خواهد شد، البته اگر متخاصم نباشد. قربان اوغلی در ادامه به «اعتماد» گفت: نكته دوم این است كه یكی از محوریترین سیاستهای در چهاردهه اخیر مساله مقاومت و مبارزه با اسراییل بوده است. به باور قرباناوغلی مساله دیگر حقوق فلسطینیها و خواستههایی است كه آنها دارند و برایش مقاومت میكنند، به ویژه در غزه كه با كشته شدن چهل تا پنجاه هزار نفر شهید، زخم عمیقی به جا مانده است. این زخم میتواند جوانان را علیه اسراییل مسلح كند. این گزینه باید به شكلی جداگانه لحاظ شود. اگر ایران به عنوان یك حامی فلسطین شناخته شود، باید بپذیریم كه خطوط تداركاتیاش و گروههای حامی ایران، مانند حماس و جهاد اسلامی و حزبالله، دچار آسیبهای شدیدی شدهاند. به نگاه این دیپلمات بازنشسته نكته سوم كه بسیار مهم است این است كه اسراییل، اگر تا قبل از حوادث سوریه در هرگونه اقدام علیه ایران ملاحظاتی را چون رعایت حقوق نظام سیاسی سوریه لحاظ میكرد، امروز این ملاحظات از بین رفته است. به اعتقاد قربان اوغلی عاقلانهترین كار برای ایران در شرایط كنونی تغییر راهبردها در منطقه است. این تغییر راهبرد به این معناست كه ایران باید یك ریلگذاری جدیدی در سیاست خارجی خود داشته باشد. البته كه منظورم كنار گذاشتن مقاومت نیست. زیرا كه تصمیمگیری در این زمینه با نظام است. اما باید بپذیریم كه شرایط ناشی از تحولات سوریه باید باعث شود كه ایران رویكرد خود را تعدیل كرده و همپیمانهای تازهای داشته باشد.
این دیپلمات پیشین در ادامه گفتوگوی خود با «اعتماد» میگوید اگر شرایط كنونی سوریه برای عربستان، امارات و مصر منشأ نگرانی باشد، این بدان معناست كه ایران میتواند با نگاهی به این كشورها، روابط خود را بهبود بخشد و حداقل سهمی در فضای جدید سوریه داشته باشد و از حجم نگرانی این كشورها نسبت به سیاستهای خود بكاهد. تهران همچنین میتواند از ظرفیتهای این كشورها برای توسعه اقتصادی و همكاریهای تجاری استفاده كند و پس از آن میتواند به همكاریهای سیاسی و امنیتی دست پیدا كند. به اعتقاد قربان اوغلی علاوه بر اینكه باید همچنان تهدید اسراییل را جدی بگیریم، ایران باید به این فكر باشد كه با آرام كردن شرایط منطقه، بهانهای به دست تلآویو برای اقدامات ماجراجویانه علیه خود ندهد. قربان اوغلی در ادامه بر آن باور است كه ایران باید راهبردهای خود را در رابطه با غرب، به عنوان حامی اصلی و جدی اسراییل، تغییر دهد. در حقیقت، ایران باید به سمت نرمالیزه كردن روابط با غرب برود. این موضوع نیز به اعتقاد این دیپلمات پیشین به دو یا سه مساله بستگی دارد: یكی حل و فصل برنامه هستهای به گونهای كه منافع ایران حفظ شود، زیرا اكنون در شرایط بسیار حساسی قرار داریم و اگر این اتفاق نیفتد، ممكن است اروپاییها به سمت اسنپ بك بروند. اگر اسراییل بخواهد ماجراجویی علیه ایران داشته باشد، غرب مانع نخواهد شد.
این دیپلمات پیشین ذیل ارایه راهكاری برای مدیریت شرایط كنونی بر این باور است كه ایران باید به سمت عادی كردن روابط و بهبود روابط با اروپا برود و همچنین با دولت جدید امریكا كه سر كار میآید، به توافق برسد. ذیل احیای روابط میان تهران و اتحادیه اروپا مساله جنگ اوكراین گزاره بسیار مهمی است كه ضرورت دارد ایران هر چه سریعتر راهبرد عاقلانهای را در این زمینه اتخاذ كند. چرا كه با توجه به عزم ترامپ برای پایان جنگ اوكراین و رسیدن به توافق با پوتین در این زمینه برگ اوكراین نیز تبدیل به برگ سوختهای برای ایران خواهد شد كه دیگر عمل نخواهد كرد. من بسیار متأسف شدم كه دیدار بسیار سودمند ایروانی با ایلان ماسك در داخل به یك موضوع حاشیه تبدیل شد، چرا كه آن دیدار میتوانست مقدمهای برای اعتمادسازی و بهبود روابط تهران و واشنگتن شود.
نظرات
ابوالفضل نجيب
04 دی 1403 - 10:57سوريه و آزمون جديد اگر هر آنچه درباره دلايل واقعي سقوط بشار اسد از جانب مقامات و تحليلگران مستقل داخلي گفته شده، از جمله مهمترين دليل آنكه بياعتنايي بشار به منتقدان و مخالفان و تبديل آنها به برانداز و آن هم از جنس آلترناتيوي كه براي ساقط كردن بشار تن به اراده قدرتهاي خارجي داده است، يا آنچه اخيرا از رويگرداني سوريه گفته ميشود به درجاتي درست باشد، در اينكه سوريه وارد آزمون دشواري شده، ترديدی نيست. از آن نوع كه افغانستان طالبانيسم پيشتر با آن مواجه شد. هر چند تجربه سوريه به دلايلي متفاوت باشد، ازجمله شرايط اجتماعي، سياسي و فرهنگي دو كشور كه به هيچ وجه قابل مقايسه نیستند. اين شباهت تنها ميتواند از حيث تغيير قدرت و صاحبان تازه به قدرت رسيده قابل تامل باشد. و تفاوت ديگر نيروهايي با گرايشهای مختلف و گاه متضاد سياسي و فكري و منافع كه قرار است براي اداره سوريه به اجماع برسند. در اين ميان بيشك آنچه آينده سوريه را رقم خواهد زد، ابتدا در تعامل نيروهاي به قدرت رسيده و در تنظيم رابطه با جامعهاي است متكثر از باورهاي ديني و فرهنگي. به این معني جامعهاي كه بهرغم يك حاكميت سكولار اما به دليل فقدان دموكراسي و به تعبيری مردمسالاري و همچنين انسداد سياسي در بالا و تحمل ناپذيري منتقدان و مخالفان در نهايت منجر به سقوط آن شد. نكته جالب اينكه بدنه اجتماعي جامعه سوريه بهرغم برخورداري از آزاديهاي فردي و اجتماعي در نهايت از اين تغيير استقبال كردند و حتي تن به آلترناتيوي دادند با عقبه فكري بنيادگرايي از ريشه داعش و القاعده و طالبان. حاكميت سوريه حالا با جامعهاي مواجه شده با ذهنيت و روش زندگي مبتني بر مولفههاي يك جامعه سكولار. آن هم با عقبه تفكري كه اساسا به هيچ روي براي چنين حاكماني پذيرفتني نبود. آنچه از ظواهر امر طي چند هفته حاكميت احمد الشرع ميتوان قضاوت كرد موضعگيريهاي بينابيني و به تعبيري غيرشفاف در تنظيم رابطه با بدنه اجتماعي سكولار جامعه است. هر چند به نظر نميرسد حتي لايههاي مذهبي جامعه سوريه نيز راضي به اعمال محدوديتهاي اجتماعي و شرعي بر جامعه باشند. با اين حساب صورت مساله مهم و كنوني در سوريه به تقابل يا تفاوت ماهوي يك حاكميت بنيادگراي ديني با يك جامعه سكولار يا شبهسكولار معطوف است. به اينكه يك حاكميت ايدئولوژيك بنيادگرا تا چه اندازه پتانسيل و بردباري رسيدن به تعامل يا حداقل تعادل ذهني و رفتاري با چنين جامعهاي خواهد داشت. چالش ديگر سوريه و حاكمان جديد معطوف به تنظيم رابطه با جريانهاي سياسي و منتقدان و حتي مخالفان خواهد بود. اين چالش مشمول رابطه و تنظيم رابطه با طيفهاي مختلف سياسي و گرايشهای بعضا متفاوت و حتي متضاد است. آنچه در آينده نزديك شاهد خواهيم بود به درجاتي به تنظيم رابطه حاكميت جديد در راس با جريانهاي سياسي و بعضا شريك در قدرت و همان اندازه تنظيم رابطه با بدنه اجتماعي است و آنچه تعيينكننده خواهد بود به ميزان زيادي به انعطافپذيري حاكمان جديد و ترجيح منافع و مصالح سوريه به ديدگاههاي ايدئولوژيك خواهد داشت. به نظر ميرسد در اين مسير حاكمان جديد سوريه تجربههاي ارزشمندي براي درسآموزي پيش روي دارند. البته سواي تجربه افغانستان كه اساسا به جهات مختلف فرهنگي، اجتماعي و سياسي قابل مقايسه با سوريه نيست. به اين پارامترها اضافه كنيد تاثيرگذاري و رابطه تركيه با حاكميت جديد در سوريه با عنايت به مولفههاي تركيه در قالب يك حكومت به ظاهر اسلامي اما در تنظيم رابطه با جامعهاي سكولار.