انسان به حسب اجتماعی بودنش، نیازمند حضور در جمع و گروه میباشد و تمامی فعالیتهایش به نحوی گرایش به جمع داشته و ارضای اغلب نیازهایش با فعالیت در جمع صورت میگیرد، انسان در جمع زلده میشود، رشد میکند و مسیر بالندگی را میپیماید و این مسیر نخواهد بود مگر اینکه شرایط و اصول کار کردن تیمی را آموخته و عمل نماید.
در نهایت میتوان گفت که؛ بالندگی انسان در سایهی حرکت تیمی مفهوم اصلی خود را پیدا میکند....
برای ورود به بحث ابتدا تعاریفی از تیم ارائه میشود و سپس اصول حاکم بر آن را خلاصهوار یادآور خواهیم شد.
تعریف تیم یا توصیفی از آن؛
تیم را گروهی از افراد که توسط یک هدف مشترک متحد شده باشند، یا همکاری تعدادی از افراد، به طوری که پیشرفتشان از مجموع «پیشرفت» تک تک افراد بیشتر باشد، میدانند.
فرانسیس ویانگ، تیم را گروهی فعّال از افرادی متعهد به دستیابی به اهداف مشترک، که به نحوی مطلوب با هم کار میکنند، از آن لذت میبرند و به نتایجی با کیفیت بالا میرسند، میدانند و «کاتزنباک و اسمیت» افراد محدودی که با مهارتهای مکمل هم تشکیل شده و به مقاصد، اهداف اجرایی و دیدگاهی مشترک متعهد هستند و خود را در برابر آنها مسئوول میدانند، به عنوان تیم تلقی میکنند و مفهوم تیم را ازآن برداشت مینمایند.
از آنجا که کار دینی اغلب به شیوهی جمعی و غالباً با اهداف مشترک صورت میگیرد که در طی پروسهی آن افراد ضمن کار، لذتی نیز از آن برداشت میکنند، میتوان در یک دیدگاه فعالیتهای دینی را در قالب تیمی تصور کرد که طی آن افراد به نحوی مؤثر و در راستای کسب لذت و رسیدن به اهداف مشترک و در نهایت دستیابی به رضایت حق تعالی با هم کار میکنند. در آن صورت میتوان ادعا کرد که فعالیت و همکاری مؤثر افراد داعی در قالب تیم منجر به نتایج مطلوبتر شده و افراد نسبت به گروههای بزرگتر از انعطاف بیشتری برخوردار بوده، در مسائل بیشتری کند و کاو نموده و بیشتر از افراد منفرد خطر تقبل کرده و ریسکپذیرتر خواهند بود، دامنهی افکارشان وسیعتر بوده، در رشد مهارتها و اعتماد به یکدیگر کمک کرده و نه تنها در برابر کارشان، بلکه در برابر یکدیگر نیز متعهدترند و موجبات ترغیب خودشان را بیشتر فراهم میآورند و استفاده از وقت به معنای واقعی کلمه بیشتر در دستور کار قرار میگیرد.
زمانی که میخواهیم فعالیت دینی خود را در قالب تیمی سازماندهی کنیم، در مراحل اولیه، تیمسازی، جزء اصلی آموزش قرار میگیرد، این موضوع به افراد حس جهتیابی میدهد، موجب میشود یکدیگر را بیشتر بشناسند، مهارتها و تواناییها را بیشتر درک کنند و روشی برای کارشان تعیین کنند.
پس از دستیابی به این هدف «آموزش تیمسازی» تأکید کار بر مهارتهای «کار تیمی» قرار میگیرد، یعنی مبادلهی عقاید، همکاری، صداقت و حمایت از یکدیگر.
حال به منظور آشنایی بیشتر با مهارتهای کار تیمی، ۱۷ اصل را که تیمهای کارآمد رعایت میکنند و به آن پایبندند، با هم مرور میکنیم....
افراد در تیمها موفق و کارآمد طبق نظر جان ماکسول این اصول را به کار میبندند و خود را به آنها تجهیز میکنند؛
۱. سازگاری و انعطافپذیری؛
دوری و پرهیز از ناسازگاری و جمود فکری، افسار کردن قوهی خشم، چیره شدن بر ترس و تنبلی با حربهی انضباطی که مشخصات ذیل را دارا است:
الف: آموختن را دوست دارند
ب: احساس امنیت میکنند.
ج: خلاق هستند.
د: خدمت به سازمان را دوست دارند.
۲. همدستی و همداستانی؛
شعارهای افراد تیمهای کارآمد این است؛ اول باید با یکدیگر کار کرد تا با هم برنده شد- چالشهای بزرگ، کار تیمی بزرگ میطلبد.
بزرگترین صفت تیم کارآمد برای چیره شدن بر مشکلات، همکاری و همدلی و با دل و جان با هم کار کردن است.
ماکسول معتقد است بایستی چهار تحول رخ دهد تا در تیم همکاری و همدلی شکل گیرد:
الف: تحول در برداشت و بینش؛ اعضای تیم همکاران همدلند نه رقیب.
ب: تحول نگرش اعضا، را مکمل هم بدانیم و آنها را حمایت کنیم.
ج: تحول کانون توجه، به جای خود، تیم را در کانون توجه قرار دهیم.
د: تحول اندیشهی نتایج، همکاری و همدلی چند را چندان میکند.
۳. تعهدپذیری؛
لحظهای که خود را به انجام کاری متعهد میسازند، دستهایی به کار میآیند که اگر تعهد نداشتند، نمیآورند.
تعهد امری احساسی نیست، ریشهی آن در شهامت است. تعهد در کوران سختی معمولاً خود را نشان میدهد. تعهد بر اساس انتخاب ایجاد میشود نه بر اثر شرایط. تعهد ماندگار، مبتنی بر ارزشها است.
پذیرش تعهد به چیز است و پایبندی به آن چیز دیگر.
۴. برقراری ارتباط؛
تیم یعنی یک جان در چندین بدن – مثل خردمندان فکر کردن ولی با مردم به زبان خودشان حرف زدن – ارتباط باز پایههای اعتماد را محکم میکند، داشتن مقاصد پنهان و ایجاد ارتباط از طریق شخص ثالث مناسبت تیم را تضعیف میکند.
۵. لیاقت و کفایت؛
اعضای با کفایت توانایی کار به بهترین وجه ممکن را دارند – این آدمها تعالیطلب هستند – رو به کمال هستند نه رو به زوال – آدمهای باکفایت کیفیت کار خود را پایین نمیآورند.
۶. اعتماد به هم؛
از آنهایی که بحث و استدلال میکنند نترسید، از کسانی بترسیم که از گفتگو طفره میروند.
پایههای اعتماد عبارتند از:
انگیزه اصلی: مصلحت تیم یا سازمان را بر مصلحت خویش مقدم بداریم.
مسئوولیت: صفت مشترک آدمهای موفق مسئوولیتپذیری آنها است.
انگیزه، به ما میفهماند چرا اشخاص قابل اعتماد هستند.
مسئولیت اشخاص نشان میدهد میخواهند قابل اعتماد باشند.
فکر کردن: مسئوولیتپذیری باید با فکر همراه باشد تا به درد تیم (سازمان) بخورد.
پایداری: پایداری فراتر از استعداد است، شخصیتی را میطلبد که به رغم دشواریها جا نزند.
۷. نظم و انضباط؛
در انضباط استعداد به توانایی بالفعل تبدیل میشود.
انضباط انجام کارهایی است که نمیخواهید انجام دهید تا مجبور به انجام کاری شوید که بایستی انجام دهید.
سه زمینهی انضباط؛
الف: انضباط در اندیشیدن: فعال نگهداشتن همیشگی ذهن.
ب: انضباط احساسات: نگذاریم احساسات ما را از کاری که باید بکنیم باز دارد یا به کاری که نباید بکنیم وادارد.
ج: انضباط اقدام و عمل: فرق برنده یا بازنده در عمل و بیعملی است.
۸. یاران را بال پرواز دادن:
بر قدر و ارزش یاران افزودن کاری بزرگ است.
کسانی که یاران تیمی خود را پر و بال میدهند چند ویژگی دارند:
الف- یاران تیمی خود را قدر میشناسند.
ب- ارزشهای یاران تیمی را بالا میبرند.
ج- به دیگران بال و پر میدهند قبل از آنکه خود بال و پر بگشایند.
۹. شور، شوق و اشتیاق؛
هیچ کار بزرگی بدون اشتیاق انجام نشده است.
اشتیاق و علاقهمندی نیروی تعجب برانگیزی است و چنین نیرویی منشأ قدرت میشود.
آنانی که دست روی دست میگذارند تا نیرویی از خارج اشتیاقشان را برانگیزد ریزهخوار دیگرانند.
۱۰. قصد و هدف؛
تیمی موفق میشود که اعضای آن برای رسیدن به مقصد مصمّم هستند.
«بعضی از مردم هزاران دلیل میآورند که چرا کاری را که میخواهند انجام دهند، نمیتوانند در صورتی که فقط یک دلیل نیاز دارند که چرا میتوانند».
طول عمر ما دست خود ما نیست اما حرف عمر دست خود ماست.
۱۱. احساس رسالت؛
احساس رسالت راز کامیابی و پایداری در راه هدف است کسی که «چرایی» دارد که برای آن زندگی میکند تقریباً «چگونهای» را تحمل میکند.
برای احساس رسالت چهار ویژگی هست:
الف- میگذارند که رهبر تیم را رهبری کند.
ب- اول توفیق تیم را میخواهند بعد توفیق خود را.
ج- به هر کاری (مشروع) که لازم باشد دست میزنند تا رسالت خود را انجام دهند.
۱۲. آمادگی؛
هنری فورد عقیده داشته است:
راز کامیابی بیش از هر چیز در «آمادگی» است. آمادگی ایجاد میکند که به سیر حرکت آینده بیاندیشیم (آیندهنگری و دوراندیشی) به طوری که اکنون دریابیم که بعدها چه نیازی داریم.
۱۳. جوش خوردن با یاران؛
کسانی که عقاید خویش را بیشتر از یاران تیم دوست دارند تیم را از حرکت باز میدارند. وقتی که پای مناسبات به میان میآید همه چیز با اقدام و ارج نهادن دیگران آغاز میشود. متفکر اسکاتلندی اعتقاد دارد:
کسی که به من اعتماد میکند از کسی که مرا دوست دارد گامی فراتر نهاده است.
۱۴. به ارتقای انسانی خویش میاندیشند؛
ارتقای فرد، ارتقای تیم است. چنان میآموزند که گویی عمری جاودانه دارند و چنان زندگی میکنند که گویی فردا پایان عمر آنهاست.
در استراتژی خود دو اعتقاد را دنبال میکنند:
الف- تلاشهای سازمان را در فناوری اطلاعات متمرکز میکنند.
ب- به آدمها توحه میکنند، چرا که اعتقاد دارند ارزش سازمان به منابع انسانی است نه به منابع طبیعی.
۱۵. از خود گذشتگی؛
متفکری به شوخی گفته است:
«ما را خدا خلق کرده است که به دیگران نیکی کنیم، دیگران اینجا چه میکنند نمیدانم؟ آنها چنین نظر دارند؛ از خودگذشتگی آسان نیست، اما لازم است.» میتوان با گامهای زیر این کار را انجام داد:
الف- بخشنده و گشادهدست باشید.
ب- سیاستبازی را کنار بگذارید.
ج- به وابستگی متقابل بیش از استقلال ارج نهید.
۱۶. مشکلگشایی؛
آنها عقیده دارند که؛ تیپ شخصیتی ما، پرورش و تربیت و تاریخچه زندگی شخصیتی ما تعیین میکند که تا چه حد مشکلگشا هستیم، البته هر کس میتواند اهل یافتن راه حل باشد. جالب است که به حقایقی توجه کنیم که راهحلجویان و مشکلگشایان تشخیص دادهاند:
الف- مشکلات تصورهای ذهنی ما هستند.
ب- همه مشکلات قابل حل هستند.
ج- مشکلات آن چنان را آن چنانتر میکنند.
آنها سه راه را برای رویارویی با مشکل میشناسند و به دومی عمل میکنند.
الف- فرار از مشکل.
ب- مبارزه و رویارویی با مشکل.
ج- فراموشی مشکل.
راستی شما کدامیک را انتخاب میکنید؟
۱۷. پیگیری و خستگیناپذیری؛
آدمهای نستوه به بخت، سرنوشت یا قضا و قدر متکی نیستند و وقتی شرایط دشوار میشود از کار دست نمیکشند.
توماس ادیسون میگفت من از جایی آغاز میکنم که آخرین نفر رها کرده است. ویلیامز آمریکایی میگوید: اگر سختکوش باشبد از ۵۰% مردم آمریکا جلو افتادهاید.
اگر صادق باشید از ۴۰% مردم آمریکا پیش میافتید. و ده درصد دیگر در نظام اقتصاد آزاد جنگی است با چنگ و دندان.
جانِ کلام اینکه؛
وقتی ما فعالیت دینیمان را به شیوهی تیمی دنبال میکنیم؛ در تیم ما،
۱- افراد به هم اعتماد دارند.
۲- احساسات با صداقت ابراز میشوند.
۳- به تضادها پرداخته میشود.
۴- افراد از یکدیگر حمایت میکنند.
۵- اطلاعات آزادانه تقسیم میشود.
۶- مقاصد همه مشترک است.
و بسیاری از مزایای دیگر؛
پس؛ هر زمان که احساس کردیم برای مشکلاتی که کسی به تنهایی برای آنها راه حلی نمیشناسد، راهحل پیدا کنیم، زمانی که در کاری بیثباتی به چشم میخورد و هنگامی که تحول سریعی را تجربه میکنیم یا در برههای که افراد نیاز دارند، از نزدیک در کارهای واقعی با هم همکاری کنند، به تیم و افراد کارآمد تیمی پناه میبریم.
با توجه به نکات فوق چنین استنباط میشود که ما در پیمودن سیر خدمت به جامعه و همنوعان هر لحظه و هر آن محتاج کار تیمی هستیم، پس شایسته است با اصول آن آشنا شده و عملاً به عنوان فردی کارآمد در تیم به ایفای نقش بپردازیم.
منابع:
۱. ماکسول جان، ۱۷ اصل کار تیمی، ترجمهی عزیز کیاوند، سازمان فرهنگی فرا، چاپ ششم ۱۳۸۴
۲. فلمینگ یان، کلیدهای طلایی کار تیمی، ترجمهی مریم تقدیسی، انتشارات جیحون، ۱۳۸۳
*کارشناس ارشد علوم تربیتی و مدرس دانشگاه
نظرات
کمال واعظ
30 شهریور 1392 - 06:57کاش در سردشت آدمهای زیادی مثل شما بودند.