صابر گلعنبری مقتدی صدر با تصمیمات "غیر منتظره" اخیر خود ـ استعفای کامل نمایندگان جریان تحت رهبری او و بستن کلیه نهادهای آن ـ عراق و ناظران خارجی را در شوک و بهت فرو برده است. هر چند این رفتار صدر میتواند راه را برای بازگشت متحدین ایران به قدرت فراهم کند، اما در مواضع و اظهارنظرهای آنها نیز یک نوع نگرانی نسبت به رفتارهای بعدی پیشبینی ناپذیر صدر محسوس است. همچنین خود متحدان صدر از برخی نیروهای سیاسی کرد و اهل سنت از این که در کارزار سیاسی پیش روی برای تشکیل کابینه در صورت عدم انحلال پارلمان، جریان صدر را به عنوان قویترین جریان شیعی همسو همراه خود ندارند، نگران هستند. هنوز انگیزه صدر از این تصمیمات روشن نیست. اما بر خلاف برخی تحلیلها گمان نمیکنم او قصد خداحافظی با جهان سیاست را دارد و اتفاقا میخواهد به شیوه و در شرایط دیگری به متن سیاست در عراق بازگردد. صدرِ جویای مرجعیت دینی و زعامت سیاسی شخصیتی زود رنج و منفعل دارد، اما این بدان معنا نیست که آنچنان هم بیگدار به آب میزند. او پس از کسب بیشترین کرسیها در انتخابات اخیر و تشکیل مثلثی ائتلافی راهبرد تشکیل دولت اکثریت ملی منهای متحدان ایران را دنبال کرد؛ اما این دولت تشکیل نشد و از سوی دیگر هم حاضر به تشکیل آن با مشارکت "چهارچوب هماهنگی" نشد و از خواسته خود کوتاه نیامد. صدر توپ تشکیل دولت را به زمین نیروهای همسو با ایران انداخت و میخواست در پارلمان در نقش اپوزیسیون عمل کند، اما آنها هم نتوانستند دولت را تشکیل دهند و بن بست سیاسی همچنان ادامه داشت تا این که تصمیم غیر منتظره استعفا از پارلمان و به نوعی خروج از قدرت را گرفت. حالا هم پرسش این است که صدر چه میخواهد؟ چنانچه گفته شد، بعید است وی قصد خروج از سیاست را داشته باشد، اما با خروج "موقت" از "قدرتِ فشل" اولا میخواهد خود و جریانش را از قرار گرفتن در مظان مسئولیت این بن بست و بحرانها برهاند و ثانیا طرف رقیب را در مواجهه مستقیم با آنها قرار دهد و ثالثا با این رفتار سیاسی به نظر میرسد نیم نگاهی به سرمایهسازی اجتماعی برای آینده پیش رو دارد. به این معنا که خود را در قامتِ اصلاحگرِ مخالفِ توزیع فرقهای و جناحی قدرت و همچنین ائتلاف با نیروهایی قرار میدهد که آنها را مسئول وضع کنونی عراق میداند و از این رهگذر به دنبال تقویت بیشتر پایگاه اجتماعی خود در عراق به ویژه جامعه شیعی آن است که ناسیونالیسم عربی در آن در یک دهه اخیر تحت تاثیر عوامل مختلفی از شکل سیاستورزی ایران گرفته تا تبلیغات سنگین طرفهای داخلی و منطقهای رقیب گسترش یافته و بخش قابل توجهی از این جامعه در حال پوستاندازی هویتی و بازتعریف آن با محوریت هویت عربی شیعی است. این جامعه در یک دهه اخیر رفته رفته با نگاه ویژه خود به ایران در عهد صدام در حال فاصله گرفتن است. در واقع، مقتدی صدر جدا از ساختار فکری سیاسی و مذهبی متفاوتش با زیربنای مرجعیت عربی سیاست و مذهب در عراق که او را در نوعی تقابل با جمهوری اسلامی و متحدان عراقیش قرار داده است، تحت تاثیر همین فضای جامعه شیعی، رفتاری سیاسی از خود بروز میدهد که معتقد است به تقویت پایگاه مردمیاش در آن کمک میکند و از رفتاری سیاسی همچون ائتلاف با "چهارچوب هماهنگی" پرهیز میکند که باز معتقد است میتواند به پایگاه اجتماعیاش آسیب بزند. در واقع، نکته پیشگفته که در رفتارشناسی و شناخت سیاستورزی صدر بسیار کلیدی است در نگاه ایرانی به تحولات عراق تعمدا یا از سر عدم شناخت تحولات زیرپوستی عراق مغفول مانده است. رابعا، نظر به آنچه گفته شد، رفتارهای کنونی صدر به نظر میرسد معطوف به نوعی برنامهریزی برای بازگشت "مقتدرانه" به قدرت است. از این جهت که میپندارد اگر پارلمان منحل و انتخابات دیگری برگزار شود، میتواند قویتر از قبل با کسب کرسیهای بیشتری به پارلمان عراق بازگردد. خامسا، اگر پارلمان منحل نشود و رقیبش دولت را تشکیل دهد، گویا معتقد است که "چهارچوب هماهنگی" نمیتواند بر بحرانها فائق آید و همین، مسئولیت کل وضعیت را متوجه آن میگرداند و این را به سود خود سبد رای خود در انتخابات بعدی میداند. کما این که در صورت تحقق این فرضیه بعید نیست که مقتدی صدر در آینده پس از بالا گرفتن بحران اقتصادی و سیاسی در قامت یک زعیم سیاسی، مردم را به کف خیابان بکشاند و سیاست را از خیابان پیگیری کند. این بن بست و کشمکش سیاسی در عراق در حالی است که قدرت حاکمه آن چند سالی است در حال نزدیک شدنِ قابل تامل به محور عربی مخالف ایران و متحد آمریکا و اسرائیل در منطقه است و نشستهای کلان با این محور در عقبه اردن و سفرهای گروهی مقامات آن به بغداد خود کاشف از این حقیقت است و دعوت سران عراق به نشست رهبران عربی حوزه خلیج فارس و اردن و مصر با بایدن و همچنین اظهارات اخیر وزیر خارجه عراق نیز گواهی بیشتر بر این مدعاست.
نظرات