سفر شی به عربستان -بدون ایران- در دسامبر گذشته بر خلاف سفر سال 1395 به دو کشور و همچنین مواضع شی در ریاض زنگ عبور پکن از سیاست خاورمیانهای محافظهکارانه خود را به صدا درآورد و حکایت از این داشت که جایگاه ژئوپلتیک و ژئواکونومیک تهران در این سیاست کاهش یافته است. حال در این وضعیت، نفس سفر رئیس جمهور ایران به چین معطوف به دو انگیزه مهم است: نخست نگرانی از این رویه جدید چین و دوم احساس نیاز به توسعه روابط با این قدرت اقتصادی بزرگ در راستای نگاه به شرق؛ والا اگر شرایط طبیعی بود که اولا شی جین پینگ نه صرفا به عربستان بلکه به احتمال زیاد مانند سال 95 به دو کشور سفر میکرد و ثانیا لا اقل آن مواضع ضد ایرانی را در ریاض اتخاذ نمیکرد.
حالا نظر به این نکات، درباره دورنمای نتایج سفر رئیس جمهور ایران به چین به ویژه در حوزه اقتصاد که پاشنه آشیل امروز تهران است، باید دید که آیا چین نیز نگرانِ از دست دادن تهران است و آن گونه که تهران برای روابط با آن احساس نیاز میکند، پکن نیز چنین احساس نیازی را دارد؟ پاسخ به این دو پرسش منفی است؛ به این دلیل که اگر واقعا چین نگرانی پیشگفته و همان احساس نیاز قوی در روابط دو سویه را داشت که اساسا جا داشت شی برای جبران مافات و تاکید بر اصل توازن در روابط خاورمیانهای کشورش با بلوکهای منطقهای به ایران سفر کند و نه بر عکس. همچنین آنچه باعث میشود که چین نگران از دست دادن روابط با تهران نباشد این باور چینیهاست که دولت ایران در سیاست خارجی خود با توجه به تنش تصاعدی با غرب انتخابی جز چین و روسیه ندارد.
در مجموع، نظر به بالا گرفتن منازعه با آمریکا و اروپا و تشدید تحریمها از نظر تصمیمسازان سفر رئیس جمهور به چین یک ضرورت بود؛ اما به احتمال زیاد این سفر و سفرهای مشابه دیگر به کشورهای همسو از لحاظ سیاسی نمیتواند انتظارات اقتصادی ایران را برآورده کند؛ به این علت که در دنیای امروز برخلاف برخی تصورات، منافع سیاسی مشترک لزوما برگردان اقتصادی مشترکی ندارند. سیاست و اقتصاد امروز هر کدام راه خود را میروند و هر چند در ایران اقتصاد به سیاست گره خورده است، اما در دنیای بین المللی شده اقتصاد این امر متفاوت است؛ البته این به معنای نفی اثرگذاری پارامتر سیاست بر اقتصاد نیست.
«پول» محرک اصلی روابط خارجی چینیهاست و هر جا پول بیشتری را بدون دردسر عایدشان کند، به آن سمت غش میکنند. شاید برای برخی غیر منتظره باشد؛ همین چین که از زمان ترامپ تاکنون بیشترین تنش سیاسی را با آمریکا داشته است، و حتی علی رغم تنش بر سر سفر پلوسی به تایوان، اما مبادلات تجاری و اقتصادی دو طرف در سال 2022 رکورد زد و واردات آمریکا از چین در نه ماهه اول این سال رقم تاریخی بالاتر از 418 میلیارد دلار را ثبت کرد. همین بین المللی بودن اقتصاد چین، خارج بودن اقتصاد ایران از این گردونه و تحریمهای آمریکا با وجود برخی منافع سیاسی مشترک، خود بزرگترین مانع فراروی مناسبات اقتصادی طبیعی ایران با جهان از جمله چین است. از این جهت است که چین به راحتی رقیب منطقهای ایران را جایگزین نفتی تهران کرد و به موازات کاهش مراودات اقتصادی خود با ایران از 51 میلیارد دلار در 2014 به 25 میلیارد دلار در سال گذشته به گسترش آن با متحدان عرب آمریکا در منطقه روی آورد و تجارتش در سال 2022 با عربستان و امارات رکورد زد و به ترتیب به بیش از 100 میلیارد و 99 میلیارد دلار رسید. به همان دلایل نیز میبینیم که در سفر 2017 پادشاه عربستان به چین موافقتهای تجاری به ارزش 65 میلیارد دلار امضا شد، اما در سفر اخیر رئیس جمهور ایران به چین با وجود فرصتهای بیشتر در ایران ارزش توافقنامهها 12 میلیارد دلار بود که اجرا شدن آنها اما و اگر دارد. همچنین در سفر شی به ریاض به گفته وزیر سرمایهگذاری عربستان 50 میلیارد دلار توافقنامه سرمایهگذاری مشترک امضا شد. از این رو نیز وزنه بیانیههای شی در عربستان در مقابل بیانیه مشترک با همتای ایرانی خود سنگینتر بود. به عنوان مثال، در بیانیه با سران جی سی سی آشکارا به مساله جزایر سه گانه بر اساس موضع امارات تصریح شده، اما در بیانیه اخیر صرفا بر کلیاتی چون "تمامیت سرزمینی" تاکید شده است. در مسائل منطقهای همچون بحران یمن نیز حمایت پکن از موضع عربستان در بیانیه ریاض واضح بود، اما در بیانیه سفر به پکن در این خصوص بر کلیاتی تاکید شد.
لب کلام این که در سایه درهم تنیدگی اقتصاد پکن و واشنگتن نمیتوان به برگردان اقتصادی تنش رقابتی دو طرف برای ایران امیدوار بود.
نظرات