سرلشکر؛ «خلیفه حفتر» در یکی از مصاحبههای خود با یک روزنامهی مصر - که در طول روزهای گذشته افزایش یافته است و به خاطر احساس حمایت شدید از سوی واشنگتن و همپیمانان عربش – اظهار داشت: نمیخواهیم حتی یک نفر از اخوانیها در خاک لیبی باقی بماند و اصلاً هیچیک از آنان را به حال خود رها نخواهیم کرد و هرگز تا نابودی آنان و القاعده و شبه نظامیان دیگر دست به عقب نشینی نخواهیم زد». همچنین، او طی یک گفتگوی مطبوعاتی دیگر وعده داد، همهی اخوانیهای مصری موجود در لیبی را به کشورشان بازخواهد گرداند.
جای بسی تعجب است که حفتر در میان رسانههای گروهی از پارلمان منتخب و بدست گرفتن قدرت صحبت میکند و این عین همان آهنگی است که مصریان آن را از سیسی شنیدهاند. «به خدا سوگند که ما اصلاً طمع به چیزی نداریم»، او چنین سوگندهایی را زیاد خورده است قبل از اینکه چهرهی واقعیاش آشکار شود.
در روزهای اخیر بارها سیسی با چنین اسلوب و شیوهی کلامی، ظاهر شده و در بارهی حکم و رأی بیرون راندن اخوان گفته است که ملت چنین تصمیم گرفته است؛ ولی آیا دو یا سه میلیون نفری که در ۳۰ ژوئن به خیابانها ریختند ممکن است چنین حکمی را صادر کنند؟ گذشته از این؛ در مورد پنج مرحله انتخابات قبل از آنچه میتوان گفت؟!
مهمتر از همهی اینها، سوالی است که از حفتر و سیسی پرسیده میشود و آن اینکه: چگونه میان دموکراسی و آزادی و تعددگرایی و نابودسازی و نادیدهگرفتن بزرگترین گروه سیاسی در مصر، میتوان تناسب و سازگاری ایجاد نمود و یا در چنین شرایطی، اگر حزبی نباشد به تنهایی یک حزب با چه کسی رقابت نماید؟!
پاسخ بسیار ساده، به این سؤال آن است که به هیچ وجه هدف از عملکرد آنان اجرای دموکراسی نیست؛ زیرا در دنیا قانونی یافت نمیشود که بتواند یک گروه سیاسی را با حکمی از مافوق از مسند قدرت عزل نماید؛ چون هر مجموعهای حق دارد حزب تشکیل دهد و مطابق قانون اساسی کار سیاسی خود را تجربه کند. مخالفان در جواب خواهند گفت: اخوان بر پایه و اساسی دینی بنا شده است. ولی حزب اخوان چنین نیست و هر کسی گوش به فرمان حزب نور سلفی باشد حق ندارد بر جماعت اخوان ایراد بگیرد.
در اینجا اگر کودتایی نظامی در دولتهای دارای سبکهای دموکراسی در مقایسه با دولتهای دیگر مانند مصر روی دهد تفاوت زیادی به نظر میرسد. به عنوان مثال در ترکیه با حکم قضائی بیش از یک حزب از اسلامگرایان منحل شد اما همهی آنها با نامی دیگر بازگشتند، سپس خود را در انتخابات کاندید نمودند و برنده شدند؛ اما آن نوع دموکراسی که سیسی به اجرای آن مژده میدهد، یک کپی زشت و بد ترکیب از دموکراسی حسنی مبارک و زین العابدین بن علی و بوتفلیقه و علی عبدالله صالح است. نیروهای امنیتی در این دموکراسی نه تنها سهم هر کسی را مشخص کردهاند بلکه گاهی علاوه بر این، ضمن تعیین سهم طرف مخالف در نامها نیز دخالت میکنند!!
در چنین محیط و شرایطی نه خبری از آزادی هست و نه تعدّدگرایی؛ بلکه تنها یک حکومت نظامی در پشت پردهی ابزارهای دموکراسی نمایشی خود را مخفی نگه میدارد که هیچ ارتباطی با دموکراسی حقیقی ندارد. در اینجا یک مرزبندی ایجاد میشود که نخبگان لیبرال را - که به این بازی پیوستهاند- بیاعتبار میکند؛ چه در لیبی باشد و یا در مصر؛ زیرا باید این حقیقت را درک نمود که نابودسازی و محو بزرگترین نیروی سیاسی در کشور، فقط به معنی نظامی کردن کامل کشور است و این امری است که این روزها در رسانههای گروهی و امور قضائی و تمام جوانب زندگی اجتماعی به چشم میخورد.
حفتر در لیبی میخواهد همین تجربه را با همان مراحل و شعارها و دروغها کپی نماید؛ اما همه می-دانندکه صحنهی نمایش با صحنهی مصر متفاوت به نظر میرسد. او شعار نابودی و محو اخوان و گروههای مسلح و آرامش و ثبات و امنیت را همزمان با هم سرمیدهد؛ ولی این ابله و کسانی که او را رهبری و هدایت میکنند و هوادارانش نمیدانند که با این کار کشور را به یک جنگ داخلی طولانی خواهند کشاند.
در لیبی مبارزهی مسالمت آمیز وجود ندارد؛ بلکه جماعتها و احزابی هستند که هرگز به آسانی سر تسلیم در برابر گیوتین جلادان فرود نخواهند آورد و تا آخرین نفس خواهند جنگید. اما داستان خشونت و بی-نظمی حقیقتی است که همه به آن اقرار میکنند؛ ولی بعد از انقلاب مسلحانه در کشوری سرشار از ثروت و در عین حال دارای نظامی قبیلهای و عشیرهای امری طبیعی و قابل پیش بینی است و کسانی که به «حفتر» پیوستهاند و از او طرفداری میکنند با احزاب کنار نمیآیند؛ زیرا آنان ضد بینظمی و آشوب هستند؛ اما طرفداران حفتر بخشی از آشوب و بینظمی هستندو مطابق نتیجهی انتخابات عمل نمیکنند؛ زیرا آنها می-خواهند با سلطه و قدرت چیزی را بدست آورند که از راه صندوقهای رأی نمیتوانند آن را کسب کنند.
ضمناً بعد از چند هفتهی دیگر حکم برگزاری انتخابات اجرا میگردد تا حقیقت در انظار همگان روشن شود؛ پس کسانی که گمان میکنند میتوانند با ارادهی مردم بازی کنند، قدم پیش بگذارند و در انتخابات شرکت نمایند.
خلاصهی کلام اینکه، اجرای روند دموکراسی در پرتو شعارهای نابودسازی این گروه یا آن گروه غیرممکن است؛ چه رسد به اینکه مقصود از این سخن، بزرگترین نیروی سیاسی در کشور باشد. اما حقیقتی که به هیچ وجه نمیتوان آن را انکار کرد آن است که طراحان این بازیها، خارجی و بیگانه هستند و در حال حاضر همین منظور را دارند؛ زیرا آنها ملیاردها دلار به خاطر ناکام نمودن – یا زنده به گور کردن – بهار عربی و خنثی کردن تمام انقلابهای دول عربی به مزدوران خود پرداختهاند و هزینه خواهند کرد از ترس اینکه مبادا شعلهی انقلاب دامنگیر آنان شود. حقیقت تنها همین بود و نظری غیر از این فقط سخنانی بیسر و ته است.
نظرات
بدوننام
09 خرداد 1393 - 11:04سبحان الله انسان تا چه اندازه میتواند عاری از تمدن باشد . خداوندا خودت عمر دیکتاتورها پایان ده. به راستی پیام اخوان بر حق است زیرا لرزه به جان ژنرال ها و دیکتاتورها انداخته . پروردگارا تو را سپاس !
ناصح
09 خرداد 1393 - 11:03اخوان از مظلوم ترین احزاب دینی می باشد که به بهانه های واهی از مدار قدرت کنار گذاشته میشود. مانند «مرغ» می ماند که در شادی و عزا قربانی می شود؛ توصیه ی بنده این است که اخوانیها از سیاست که غالبا میدان دغلکاران و شیادان است خود را کاملا کنار بکشند و به تربیت معنوی واخلاقی خود و هم نوعانشان همت گمارند، عطای حکومت و قدرت را به لقایش ببخشند و نگذارند میراث فرهنگی و معنوی حسن البنا فدای قدرت چند روزه و زودگذر شود