فرا رسیدن ماه ربیع‌الاول را به میمنت و مبارکی تولد فخر عالم حضرت محمد(ص) به همه‌ی انسان‌های حقپذیر، حق‌گو و حق‌جو تبریک می‌گویم و از خداوند می‌خواهم انسان‌ها را در راه شناخت و معرفت این عالم ربانی یاری دهد.

در این که پیامبر به شواهد تاریخی و نص صریح قرآن رحمت‌للعالمین است شکی نیست. هر چند با توجه به نگاه مغرضانه و جانبدارانه‌ی عده‌ای از مورخان، برخی از زوایای زندگی معنادار ایشان مورد بی مهری واقع شده و یا آگاهانه مغفول مانده است. از سوی دیگر، حب و دوستی افراطی برخی پیروان و دوستدارانش، با غلو، اغراق، خرافات و بزرگ‌نمایی، غبارآلود شده، اما هرچه زمان می‌گذرد، جهانیان به پندها، اندرزها، حکمت‌ها و فلسفه‌ی ظهورش محتاج و معترف می‌شوند و خواهند شد.

خداوند عزیز در وصف و منزلت ایشان در قرآن حکیم از واژه‌ی پر معنای رحمت استفاده می‌کند:

‌أ.و ما ارسلناک الا رحمه للعالمین، ما تو را جز رحمتی برای جهانیان نفرستاده‌ایم (انبیا، ١٠٧).

‌ب.«لَقَدْ جاءَکُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِکُمْ عَزیزٌ عَلَیْهِ ما عَنِتُّمْ حَریصٌ عَلَیْکُمْ بِالْمُؤْمِنینَ رَئُوفٌ رَحیمٌ» به يقين رسولی از خود شما به سویتان آمد که رنج‌های شما بر او سخت است و بر هدایت شما اصرار دارد و بر مؤمنان رئوف و مهربان است. (توبه، ١٢٨).

‌ج.«انك لعلي خلق عظيم»؛ تو اخلاق عظيم و برجسته‌اي داري‌ (قلم، ٤).

‌د.«فَبِمَا رَحْمَةٍ مِّنَ اللّهِ لِنتَ لَهُمْ وَلَوْ كُنتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لاَنفَضُّواْ مِنْ حَوْلِكَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَشَاوِرْهُمْ فِي الأَمْرِ فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللّهِ إِنَّ اللّهَ يُحِبُّ الْمُتَوَكِّلِينَ» پس به [بركت] رحمت الهى با آنان نرمخو [و پرمهر] شدى و اگر تندخو و سخت دل بودى، قطعا از پيرامون تو پراكنده مى‏شدند. پس از آنان درگذر و برايشان آمرزش بخواه و در كار[ها] با آنان مشورت كن و چون تصميم گرفتى بر خدا توكل كن زيرا خداوند توكل‏كنندگان را دوست مى‏دارد (آل عمران ١٥٩).

مفهوم لغوی رحمت

رحمت واژه‌ای است عربی، که در فرهنگ‌های فارسی (دهخدا و معین) به معنی مهربانی، دلسوزی، عفو، بخشش و شفقت ترجمه شده است. اینک رحمت را در زندگی عملی ایشان بررسی می‌کنیم و در می‌یابیم که خدواند چه زیبا این شخصیت تکرارنشدنی را به عنوان الگو به جهانیان معرفی کرده است.

پیامبر(ص) نسبت به هم‌کیشان و هم نوعانش بسیار مهربان، مشفق و دلسوز بود. به گونه‌ای که خویشان، بستگان و حتی مخالفانش در هنگام سختی، مشقت و گرفتاری‌ها به ایشان پناه می‌بردند و رازها و نیازهایشان را با ایشان در میان می‌گذاشتند و از ایشان طلب یاری می‌جستند. آن حضرت در حفظ منافع و تأمین سعادت این جهانی و آن جهانی همگان حریص بود. خدای رحمان در بیان شدّت شفقت و مهربانی آن بزرگوار بر تمام بشر می‌فرماید: (لَعَلَّکَ بَاخِعٌ نَّفْسَکَ أَلَّا یَکُونُوا مُؤْمِنِینَ) (شعراء: ٣)، گویی می‌خواهی جان خود را از شدّت اندوه از دست بدهی به خاطر اینکه ایمان نمی‌آورند.

تأسف و دلسوزی و غم‌خواری رسول خدا-صلی‌الله علیه و سلم- نسبت به کفّار و منکران حق، و علاقه‌مندی آن حضرت به سعادت و نجات بندگان تا چه حد کار را بر وی تنگ کرده که خدای متعال از او دلجویی کرده است تا مبادا از شدّت اندوه و اهتمام به حال آنها، قالب تهی کند؛ زیرا آن حضرت همه آدمیان را، بدون استثنا همچون فرزندان دلبند و پاره‌ی تن خود می‌دانست و خیر و هدایتشان را می‌خواست و چون آنان را در مسیر گمراهی و هلاکت می‌دید، سخت اندوهگین می‌شد، همان گونه که پدری مهربان از هلاکت و تباهی فرزندانش دچار اندوه می‌شود.

برجسته‌ترین شاخصه‌ی سیره اخلاقی پیامبر رحمت، عطوفت و محبت ایشان است. محبت و صمیمیت پیامبر(ص) به قدری گسترده بود که نزدیک‌ترین افراد خانواده، اصحاب و یاران و حتی اسیران دشمن و گناهکاران تحت‌الشعاع پرمهر و صمیمیت و مهربانی پیامبر قـرار می‌گرفتند. قرآن رمز مـوفقیت رهبری و پیامبری رسول اعظم(ص) را همین صمیمیت، مهربانی و عطوفت او می‌داند. آن حضرت پیوسته جویای حال اصحاب خود بود. اگر سه روز یکی از آنان را نمی‌دید احوال او را می‌پرسید، اگر در مسافرت بود در حقش دعا می‌کرد، اگر حضور داشت به دیدارش می‌شتافت و اگر در بستر بیماری قرار داشت به عیادتش می‌رفت.

نمونه‌ای دیگر از جلوه‌های مهربانی پیامبر، رفتار هدایتگرانه و صمیمانه او با اسیران جنگی اسـت. در یکی از سریه‌هـا، رئیس اهل یمامه را اسیر کردند و نزد حضرت آوردند. حضرت هر روز برای او غذا می‌فرستاد و او را بـه اسلام دعـوت می‌کرد. روزی به او فرمود: من تو را در انتخاب کردن یکی از سه چیز مخیر می‌کنم؛ اول آن که تو را بکشم. در جواب گفت: اگر چنین کنی بدان که شخصیت بزرگی را به قتل رسانده‌ای. فرمود: دوم آن که مالی را عوض خود فدیه بدهی و آزاد شـوی. گفت: قیمت من گران است و قوم من باید مبلغ زیادی را برای آزادی من تحمل کنند. آنگاه رسول خدا(ص) فرمود: راه سوم آن است که بر تو منت گذارم و آزادت کنم. گفت: اگر چنین کنی مرا فردی سپاسگزار خواهی یافت. پیامبر دستور داد او را آزاد کنند. وی پـس از ایمان آوردن گفت: قـسـم به خدا، هنگامی که تو را دیدم، دانستم که پیامبر هستی و هیچ‌کس را در جهان بیشتر از تو دشمن نداشتم و اکنون تو محبوب‌ترین افـراد نزد من هستی.

قبل از بعثت هم ایشان انسانی وارسته و مورد اعتماد و باور مردم بود، حکم، رأی و نظرش صائب و فصل‌الخطاب بود. هرگز در تاریخ موردی از خشونت، نامهربانی و بدرفتاری از طرف او حتی نسبت به جانداران گزارش نشده است چه رسد به انسان‌ها. در واقع در همان دوران جوانی، پناهگاه محرومان و ستمدیدگان بود. نمونه‌ی تاریخی حضور در پیمان حلف‌الفضول (بدون لحاظ کردن نوع نگاه و زیست آدم‌ها نسبت به جهان‌بینی خویش) جهت رفع ستم و بازستاندن حق مظلومان از ظالمان و طاغیان بود.

عفو و بخشش ایشان زبان زد عام و خاص بود. مدارا و رحمت پیامبر اکرم-صلی‌الله علیه وآله- آن قدر فراگیر بود که آن حضرت حتی با دشمنان دیرینه‌ی خود، از جمله مشرکان قریش، از سرِ گذشت برخورد کرد. در روز فتح مسالمت‌آمیز و بدون خون‌ریزی مکّه، شخصی این جمله را تکرار می کرد: «الیوم یوم الملحمه، الیوم تستحل الحرمة» (امروز روز کشتار، جنگ و انتقام است، امروز روز شکسته شدن حرمت هاست)، اما پیامبر رحمت فرمودند: «الیوم یوم المرحمة»؛ امروز روز رحمت و مهربانی است. بدین سان، آن حضرت جلوی هرگونه خشونت و تندی را در مقابل مخالفان اسلام گرفت. پیامبر-صلی‌الله علیه وآله- در مقابل چشم‌های نگران مشرکان قریش فرمود: «اذهبوا فانتم الطلقاء»؛ بروید که همه‌ی شما آزادید.

مفهوم قدرت:

قدرت مفهومى است که در بیشتر علوم طبیعى، کلامى، فلسفى و انسانى مورد توجه قرار گرفته است، ولى در علوم اجتماعى و سیاسى طبعاً اهمیّت ویژه و جایگاه محورى دارد. علما و اندیشمندان هر گروه از زاویه‌ی خاصّى به توضیح مفهوم قدرت پرداخته‏‌اند. بعضى با دید طبقاتى به قدرت نگریسته‌‏اند، برخى دیگر با توجه به آثار قدرت، آن را توضیح داده‌‏اند و گروهى قدرت را با قابلیت تطبیق داده‌اند که هیچ‏کدام از آنها خالى از ایراد نیست. در مورد قدرت سیاسى، بعضى از جامعه‌‏شناسان سیاسى به بیان حدود و قیود قدرت اهتمام کرده‌‏اند و به بیان تفاوت میان قدرت در جوامع ساده و پیچیده و قدرت در جوامع عام و خاص پرداخته و به خصیصه‌ی نهادیافتگى قدرت اشاره کرده‌‏اند.

مفهوم قدرت در فرهنگ لغت:

مهم‏ترین واژگان مترادف با «قدرت» در زبان عربى «سلطه» و «اقتدار» است که در زبان فارسى نیز راه یافته است و به ویژه در اصطلاحات «علوم سیاسى» کاربرد فراوان دارد. در ضمن مفهوم لغوى قدرت و مرادف‌‏هاى آن متضمن معنى اراده نیز هست. (محمد معین، فرهنگ معین)

پارسونز مى‏گوید: «قدرت عبارت است از قابلیت تعمیم ‏یافته براى تضمین اجراى تعهدات الزام‏آور واحدهایى در نظام سازمان جمعى» (لوکس، قدرت فرّ انسانى یا شر شیطانى، ص١٤٧ و ١٤٨)

از دیدگاه وبر «قدرت، مجال یک فرد یا تعدادى از افراد است براى اعمال اراده خود حتى در برابر مقاومت عناصر دیگرى که در صحنه عمل شرکت دارند» 

بر اساس تعاریف قدرت، چند عنصر اساسی در آن ملحوظ است:

•قدرت به مثابه‌ی یک رابطه میان صاحبان آن و پیروان

•قدرت مشارکت در اتخاذ تصمیم

•قدرت، امری انسانی و ارادی و مدنی

همان گونه که اشاره شد هر چند در میان اندیشمندان تعریف واحدی از قدرت نیست و هر کدام با توجه به زمان و موقعیت خود نسبت به قدرت ابراز نظر کرده‌اند. منتهی می‌توان این گونه جمع‌بندی کرد که: قدرت، ظرفیت، توانایی و میل به عمل کردن است.

حال سؤال این است رابطه‌ی رحمت با قدرت چگونه است؟ آیا رسالت پیامبر برای کسب قدرت بوده یا هدایت انسان‌ها؟

پیامبر همه‌ی ویژگی‌های قدرت و رحمت را یک‌جا و با هم دارا بود و با سعه‌ی صدر و تحمل مخالفان، مشورت و احترام به رأی اکثریت، توانست به صورت ایجابی، در مسئولیت خطیر خدمت به آگاهی، رشد و تعالی مردم، به بهترین شیوه عمل کند و در ساختن و تربیت یک جامعه‌ی دمکرات با رعایت حقوق شهروندی موفق شود. برای نمونه فتح مکه که در اوج قدرت، شکوه و اقتدار روی داد، می‌توانست صحنه‌ی انتقام سال‌ها هجرت و آزار و اذیت باشد و به سبک کودتاگران و خون‌ریزان امروزی، دستور قتل و عام را صادر کند؛ اما در نهایت عزت و عظمت، فرمان آزادی را سر می‌دهد تا شاید درس عبرتی برای حاکمان و فرمانروایان آینده باشد.

قدرتی که با رحمت، خویشتنداری و عفو همراه و همزاد نباشد، غیر از بدبختی و ویرانگری، خیری به همراه نخواهد داشت و نتیجه‌اش جنگ‌های بی‌شمار، از جمله دو جنگ جهانی با کشته شدن میلیون‌ها انسان و ویرانی و نابودی زیست جهان انسان‌ها، موجودات و نباتات بوده و خواهد بود.

در واقع رسالت پیامبر(ص) هدایت و خوشبختی انسان‌ها در هر دو جهان و به تعبیری، خیر عمومی برای همگان بدون تبعیض بوده است، ولی متأسفانه امروز قدرت از نوع سلبی آن، در برخی جوامع و حکومت‌ها با قرائت مخصوص به خودشان، بر رحمت، عفو و بخشش فایق آمده و ملت‌های مسلمان، گرفتار گروه‌ها و حکومت‌های اقتدارگرایی شده‌اند که با سوء‌استفاده و تفسیر دلبخواه از متن قرآن و سیره‌ی پیامبر، به جای رحمت و آسایش و آرامش، ویرانی، خشونت‌ورزی، تفسیری قشری و ضد انسانی ازدین به جهانیان عرضه داشته و چهره‌ی رحمانی، صلح جویی، رواداری، نوعدوستی و انسانی دین و سیره نبوی را به حاشیه رانده و چهره‌ی خشن قلیلی از دین باوران، مایه‌ی دستاویز حمله‌ی ناباوران و باورداران ناآگاه به کل ارکان و مبانی و مقاصد دین شده است.

چرا رهبران و جریان‌هایی که قائل به رهبری امت و تشکیل حکومت هستند این حدیث شریف را به عنوان چراغ راه، مورد توجه و عمل قرار نمی‌دهند تا به جهانیان بفهمانند. پیامبر ما در ١٤ قرن پیش، در دولت شهر مدینه، عهدنامه‌ای عبرت آموز با مسیحیان نجران و بلکه تمامی مسیحیان در همه‌ی زمان‌ها و مکان‌ها نگاشت و براین مهم تأکید کرد که «مسیحیان نجران و نواحی اطراف آن و بلکه تمامی پیروان کیش مسیحیت درهر جا که باشند در پناه خدا و پیامبرش محمّد هستند و جان، مال، دین، ملت و عبادتگاه‌ها و هرچه در زیر سلطه آن‌هاست، محفوظ و مصون می‌باشد. من (پیامبر) در کنار آنان بوده و از کلیساها، کنیسه‌ها و مراکز عبادتی و دینی آنان و کشیشان و اقامت‌گاه‌های مسافران‌شان محافظت و مراقبت می‌کنم. پاسدار دین و ملت آنان می‌باشم همان‌گونه که از خودم و پیروانم و نزدیکانم مراقبت و محافظت می نمایم؛ چرا که من با آنان پیمان الهی بسته‌ام و تمامی حقوق و مسئولیت‌هایی که برای مسلمانان وجود دارد برای آنان (مسیحیان نجران) نیز هست و هر دوی آن‌ها در تمامی حقوق و مسئولیت ها به سان شرکای هم می‌باشند.» حتی این نگاه جامع، خردگرایانه و مسالمت‌جویانه به سایر ادیان و زرتشتیان هم تعمیم داده شد. لذا وحدت حوزه‌ی عمومی و مساوات در شهروندی هیچ تاثیری بر گوناگونی باورها و عقاید دینی ندارد و پذیرش و یا عدم پذیرش آن‌ها منوط به روز رستاخیز و خداوند است.

دنیای غرب با استفاده از قدرت برای به دست آوردن آسایش، به خیلی از آرزوهای دست نیافتنیش رسیده و هر روز شاهد تکنولوژی‌های جدید با بهترین امکانات پیشرفته و توسعه‌ی همه جانبه هستیم؛ اما اندیشمندان متعهد غربی به خلأ آرامش در زندگی مطلوب مورد نظر خویش اذعان دارند و به دنبال راه‌حل‌هایی برای دست‌یابی به آن می‌گردند. در شرق و خصوصا جهان اسلام به علت عدم درک واقعی رحمت و به کارگیری درست قدرت، از هر دو محروم هستیم به طوری که هم اکنون نه آن آسایش غرب را داریم و نه آرامشی که مایه خوشبختی باشد.

یکی از مؤلفه‌های اصلی حکمرانی خوب، دارا بودن خصلت رحمت در کنار قدرت در یک حاکمیت منسجم و باورمند به ارزش‌های انسانی است و اگر در خدمت به بشریت، درست و به جا از آن‌ها استفاده شود، آثار و نتایج مطلوبی به دنبال خواهد داشت؛ آرامش و آسایشی که انسان‌ها قرن‌هاست در طلب آن هستند.

هدف از بیان مبانی و موضوع رحمت در قرآن و سیره‌ی نبوی پیامبر به عنوان الگو و شخصیتی بی‌نظیر در تاریخ برای جهانیان، که توانسته است با استفاده از رحمت و قدرت جهت سعادتمندی، ارتقاء ارزش و کرامت نوع بشر و بهره‌مندی از مزایای هر کدام، دولت شهری رضایتمند و اسوه ارائه دهد، بیانگر اهمیت و جایگاه والای انسان در رسیدن به کمال و خوشبختی است و تلاش در راستای پیاده سازی این الگو و کسب قدرتی مشروع و مقبول، درجهت خدمت، آبادنی و رعایت حقوق شهروندی بدون تبعیض در تمام جوامع بشری است.

منابع:

١. مقاله‌ی قدرت چیست، حسام حسین پور

٢. کالبدشناسى مفهوم قدرت، محمدحسین اسکندرى

٣. رسول مهربانی در سیره و گفتار، محمدمهدی کریمی نیا

٤. جستارهایی در اندیشه سیاسی، محمد عماره