با روی کار آمدن دونالد ترامپ و صدور دستور اجرایی «فشار حداکثری» و بازگشت تحریمهای نفتی، بار دیگر موضوع هستهای ایران در صدر خبرهای جهان قرار گرفت.
از همان آغاز، ترامپ بر لزوم بازگشت به مذاکرات و کنترل برنامه هستهای ایران تأکید داشت. هدف او دستیابی به توافقی جدید با ایران، با محوریت «غنیسازی صفر» و خارجکردن اورانیوم ۶۰ درصدی از دست ایران بود؛ توافقی که بتواند نام او را بهعنوان دستاوردی دیپلماتیک ثبت کند و ایران را از باشگاه کشورهای هستهای خارج سازد.
اما ایران با مقاومت شدید در برابر این خواسته وارد مذاکرات شد. در پنج دور گفتوگو میان ایران و آمریکا با میانجیگری عمان، طرف ایرانی حاضر به پذیرش خواستههای حداکثری واشنگتن نشد. این ناکامی، خشم جریان ترامپیست و لابیهای قدرتمند صهیونیستی را برانگیخت و فشارها بر کاخ سفید برای توقف مذاکرات و اعمال اقدامات تنبیهی بیشتر افزایش یافت.
در جریان سفر دورهای ترامپ به کشورهای حوزه خلیج فارس، او در نشست سرمایهگذاری ماه مه در عربستان با هشدار به ایران گفت:
«ما هرگز اجازه نخواهیم داد ایران به سلاح هستهای دست یابد. اکنون وقت انتخاب است و زمان زیادی برای انتظار نداریم.»
هرچند این سخنان در آن نشست توجه زیادی جلب نکرد، اما ترامپ از پیش میدانست که جنگ نزدیک است. در اواسط همان ماه، پنتاگون شروع به تهیه طرحهایی اضطراری برای کمک به اسرائیل در حمله به زیرساختهای هستهای و نظامی ایران کرد. برخی منابع اوکراینی گزارش دادند که آمریکا در آن زمان هزاران سلاح دفاعی را از اوکراین به خاورمیانه منتقل کرده بود تا برای درگیری احتمالی آماده شود.
با وجود اعزام فرستادههایی نظیر استیو ویتکاف برای دیپلماسی، فشار تندروهای جمهوریخواه، ترامپ را به سمت حمایت از حمله اسرائیل سوق داد.
آغاز جنگ
در بامداد ۲۳ خرداد ۱۴۰۴ و در آستانه دور ششم مذاکرات هستهای، اسرائیل با چراغ سبز و حمایت بیقید و شرط آمریکا، حملاتی را علیه سامانههای پدافندی، موشکی و فرماندهان نظامی ایران آغاز کرد. این حمله، درحالیکه تیم مذاکرهکننده ایرانی آماده سفر به عمان بود، بسیاری را غافلگیر کرد و معادلات منطقه را بهکلی دگرگون ساخت.
در پاسخ، ایران تنها ظرف ۲۴ ساعت ابتکار عمل را به دست گرفت و با شلیک دهها موشک و پهپاد به شهرهای حیفا و تلآویو، خسارات سنگینی به رژیم صهیونیستی وارد کرد.
با تداوم جنگ، دقت هدفگیری موشکها و پهپادهای ایرانی افزایش یافت و اقتصاد اسرائیل را تحت فشار قرار داد. در ادامه، اسرائیل با استفاده از لابیهای یهودی از آمریکا کمک نظامی گرفت و ایالات متحده نیز بهطور رسمی وارد جنگ شد.
ورود آمریکا و تغییر معادلات
با ورود آمریکا به جنگ و بمباران تأسیسات هستهای ایران (فردو، نطنز، اصفهان) با بمبافکنهای B-2 و بمبهای سنگرشکن GBU-57، توازن قوا تغییر کرد.
آمریکا همچنین با استقرار سامانههای دفاعی مانند تاد، موشکهای نقطهزن، هواپیماهای F-35، F-16 و F-15، حمایت کامل خود از اسرائیل را نشان داد.
در مقابل، ایران با بهرهگیری از موشکهای فتاح، سجیل و پهپادهای شاهد، توانست ضربات سنگینی به زیرساختهای اقتصادی و نظامی اسرائیل وارد کند. این برتری موشکی موجی از شادی را در میان ملتهای اسلامی به دنبال داشت.
اما اسرائیل با بهرهگیری از برتری هوایی و نفوذ اطلاعاتی، ضرباتی جدی به مراکز حیاتی ایران وارد کرد. ترور فرماندهان، دانشمندان و حملات به بیمارستانها از جمله این اقدامات بود.
پاسخ ایران و پایان جنگ
در روز دوازدهم، ایران با چند موشک بالستیک، پایگاه آمریکایی «العدید» در قطر را هدف قرار داد. هرچند آمریکا از پیش پایگاه را تخلیه کرده بود و خسارت چندانی وارد نشد، اما ترامپ در توییتی اعلام کرد که «جنگ تمام شده» و از ایران بابت هشدار قبل از حمله تشکر کرد.
به این ترتیب، جنگ ۱۲ روزه با اعلام آتشبس از سوی ترامپ پایان یافت.
سناریوهای پیشرو
سناریوی نخست:
با استقبال ایران از پیام ترامپ و نیز پیشنهاد پوتین برای میانجیگری، احتمال شکلگیری آتشبس دائم و بازگشت به میز مذاکرات افزایش یافته است.
سناریوی دوم:
اگر اسرائیل به آتشبس پایبند نباشد و به حملات خود ادامه دهد، ممکن است جنگ از سر گرفته شود و پروژه براندازی از طریق جنگ فرسایشی کلید بخورد.
سناریوی سوم:
بازگشت به مذاکرات هستهای با آمریکا با دست خالیتر از قبل، خطرناکترین سناریو برای ایران خواهد بود. آسیب به تأسیسات هستهای و تضعیف توان موشکی و پدافندی ممکن است زمینهساز فشار بیشتر برای توقف برنامه موشکی و کنار گذاشتن محور مقاومت شود؛ امری که به معنای تسلیم کامل ایران در برابر مطالبات آمریکا و اسرائیل خواهد بود.
سناریوی چهارم:
در صورت نقض آتشبس، ادامه جنگ و موشکباران اسرائیل تا تضعیف کامل آن، مطلوبترین سناریو برای ایران است. البته مشروط به پرهیز از درگیری مستقیم با آمریکا و کشورهای منطقه، برای حفظ حمایت ملتهای مسلمان.
در دو سال اخیر، رژیم کودککش صهیونیستی بیش از ۶۰ هزار فلسطینی را به شهادت رسانده و غزه را به ویرانهای تبدیل کرده است. حمله اخیر به ایران، بخشی از همان سیاست هژمونطلبی برای سیطره کامل بر خاورمیانه است.
برای عبور از بحران این جنگ و فتنه بزرگ، بیش از هر زمان دیگری به انسجام ملی، همیاری اجتماعی و حمایت از آسیبدیدگان نیاز داریم تا نور امید بار دیگر بر کشور بتابد.
نظرات