پس از ١١ روز، بالاخره این دور از جنگ میان نوار غزه و اسرائیل نیز به پایان رسید. نتانیاهو اهداف جنگ را تحقق یافته می‌داند؛ اما این گزاره و تاکیدات وی بر تخریب شبکه تونلی حماس و وارد کردن ضرباتی «مهم» به توانمندهای نیروهای فلسطینی نتوانسته است از وی چهره‌ای پیروز پس از این جنگ در جامعه اسرائیلی بسازد. اکنون حجم انتقادات از نتانیاهو در اسرائیل به ویژه از جانب نخبگان و رسانه‌ها بالاست و رو به افزایش هم هست. در آن سو نیز فلسطینی‌ها با این همه تلفات جانی و مالی سنگین و این تراژدی بزرگ به خیابان‌ها ریخته و احساس پیروزی می‌کنند و آن را جشن گرفتند. این که کدام طرف در این جنگ نابرابر و نامتقارن پیروز شده است، گزاره‌ای مورد اختلاف است و بستگی به زاویه دید ناظری دارد که درباره این وقایع به داوری می‌نشیند. یکی جنگ را از منظر تلفات جانی و مالی دو طرف می‌بیند که از این زاویه مسلم است که اسرائیل پیروز است و کفه تلفات فلسطینی‌ها بسیار سنگین است. یکی جنگ را از نگاه میزان دوری و نزدیکی به اهداف اعلام شده و نشده می‌بینید که از این منظر رسانه‌های چپ و راست اسرائیلی از هاآرتص گرفته تا اورشلیم پست معتقد هستند این جنگ دستاورد سیاسی و نظامی خاصی نداشته است و برنده آن را حماس می‌دانند. به گفته آن‌ها این درگیری‌ها نه به گرفتن امتیاز خاصی از حماس منجر شده و نه به بازگرداندن نظامیان اسرائیلی اسیر در غزه و نه به توقف حملات موشکی که تا دقایقی قبل از اجرای آتش بس در ساعت ٢ بامداد به وقت قدس این حملات ادامه داشت. 

در آن سو نیز حماس که در واکنش به اتفاقات محله شیخ جراح و مسجد الاقصی ابتدا حملات موشکی را شروع کرد، معتقد است که یک معادله جدیدی را در نزاع با اسرائیل بر آن تحمیل کرده است. البته تحلیل‌گران برجسته اسرائیلی چون الوف بن و یوسی میلمان نیز چنین نگاهی به جنگ اخیر دارند. اما اینگونه به نظر می‌رسد که در توافق آتش بس، تل‌آویو تضمین مکتوبی برای عدم کوچاندن شهروندان ساکن شیخ جراح و عدم تکرار حوادث مسجد الاقصی نداده است و اساسا هم چنین مساله‌ای بسیار دور از انتظار بود؛ چون به معنای پذیرش و تسلیم در برابر همان معادله‌ای است که حماس به دنبال تحمیل آن بر اسرائیل بود. اما طبق «شنیده‌ها» و منابع رسانه‌ای، اسرائیل «تعهد کلامی» و وعده داده است در کوچاندن ٥٠٠ فلسطینی ساکن شیخ جراح تجدید نظر و از ورود یهودیان تندرو به مسجد الاقصی جلوگیری خواهد کرد. 

در مقابل هم ظاهراً حماس آتش بس را با تحفظ پذیرفته است؛ به این معنا که اگر این خانواده‌ها کوچانده شوند آتش بس را کان لم یکن تلقی می‌کند. 

از حیث نظامی نیز، نیروهای فلسطینی در غزه قوی‌تر از قبل ظاهر شدند و حملات گسترده و بی‌سابقه موشکی و راکتی به اسرائیل و شهرهای کلیدی آن انجام دادند؛ هر چند تلفات این حملات هنوز بالا نیست و اساساً هیچ قابل مقایسه با تلفات حملات اسرائیل نیست.؛ اما شلیک آن‌ها و عبور کردن برخی از گنبد آهنین توانسته حیات عمومی را در اسرائیل مختل ساخته و پروازها را متوقف و اقتصاد آن را دچار مشکل کند و با تزریق فضای نامنی و بی‌ثباتی، اسرائیلی‌ها را به سمت زندگی پناهگاهی کشاند. همین خود نوعی «توازن رعب» علی رغم نامتوازن بودن جنگ ایجاد کرد. 

اما هر چند بی بی به نوعی منتفع از درگیری‌های عرب‌های خط سبز شد و این عامل موجب جدایی و شکاف در جبهه سیاسی مخالف وی در اسرائیل شد، اما به احتمال زیاد این انتفاع تحت الشعاع نارضایتی جامعه اسرائیلی از نتایج جنگ غزه کم‌ رنگ و فاقد تاثیر گردد.

اما چرا اسرائیل بازنده جنگ اخیر شد؟

١ـ در طول چند دهه اخیر، هیچ وقت به این شکل فلسطینی‌ها متحد عمل نکرده‌اند، چه فلسطینی‌های ٤٨ خط سبز (داخل اسرائیل) چه در کرانه باختری چه در قدس. این خیزش سراسری تقریبا بی‌سابقه بود و روح یکپارچگی و اتحاد را در میان آن‌ها زنده کرد؛ هر چند گروه‌ها و سازمان‌های فلسطینی همچنان در تشتت و اختلاف قرار دارند. همین اعتراضات سراسری غیر منتظره اسرائیل را با چالش امنیتی بزرگی از هر سو مواجه ساخت و نقش مهمی در توقف جنگ داشت.

٢ـ در سطح جهان، فلسطین دوباره زنده شد و در مقابل نیز مشروعیت اخلاقی و سیاسی اسرائیل به شکل بی‌سابقه‌ای زیر سوال رفت. نگاهی به واکنش‌های رسمی و مردمی در سطح جهان به ویژه در آمریکا و اروپا گواه این مدعاست. انگار که خشمی نهفته در وجدان انسان‌ها در سطح جهان وجود داشت و مترصد فرصتی برای بروز بود. اقدامات ترامپ و دولت نتانیاهو در چهار سال گذشته در دمیدن بر انبان خشم جهانی بسیار تاثیرگذار بود و عملاً افکار عمومی جهان را به این جمع‌بندی رساند که حق فلسطینی کاملاً مقهور اجحاف اسرائیلی شده و جغرافیایی برای فلسطینی‌ها برای احقاق این حقوق باقی نمانده و راه حل دو کشوری در سایه اقدامات عملی و مواضع سیاسی بیش از هر زمانی دست‌نیافتنی‌تر شده است.

در این میان، مخابره تصاویر تخریب دفاتر رسانه‌ای به ویژه رسانه‌های غربی در غزه و کشته شدن بیش از ٦٦ کودک و ٤٠ زن تاثیر شگرفی در به خیابان کشیدن مردم جهان داشت؛ همان فیلم دختربچه غزه‌ای که به زبان انگلیسی گریه کنان رنج‌ها خود و همسالان خود را بیان می‌کرد و از تخریب منزلشان سخن می‌گفت، نزدیک به ١٠٠ میلیون بازید در فضای مجازی داشت. 

٣ـ آمریکا به عنوان بزرگ‌ترین و مهم‌ترین متحد اسرائیل است؛ اما آمریکایی متفاوت از ایام ترامپ در این جنگ ظاهر شد. بله! همان گزاره‌های متعارف «حق اسرائیل در دفاع از خود» و غیره دوباره تکرار شد، ولی تاکنون سابقه نداشته است که دولت آمریکا به این شکل به قضیه ورود کند و رئیس جمهور آن ٥ بار با نخست وزیر اسرائیل تماس گرفته و خواستار توقف جنگ شود. این رفتار بایدن دلایل مختلفی دارد. از عدم تمایل به تنش زدایی در خاورمیانه و بر هم خوردن تمرکز آمریکا بر مقابله با چین گرفته تا تاثیرپذیری از همین خشم جهانی نسبت به رفتارهای اسرائیل به ویژه در میان مردم آمریکا و علی الخصوص در میان دموکرات‌ها. این که در شرایط کرونایی، دهها هزار در میشیگان و شیکاگو و دیگر ایالت‌های آمریکا به خیابان‌ها بریزند و حامیان پروپاقرص اسرائیل از جمله رئیس کمیته روابط خارجی سنا این گونه زبان به انتقاد بگشایند و جریان ترقی‌خواه درون حزب دموکرات به این شکل واکنش نشان دهد و برای اولین بار در تاریخ روابط آمریکا و اسرائیل طرحی در کنگره برای لغو قرارداد نظامی با تل‌آویو ارائه شود. 

٤ـ بر عکس جنگ‌های پیشین، شکاف کم‌نظیری میان سیاستمداران، نظامیان و سازمان‌های امنیتی اسرائیل در این جنگ بروز کرد. در حالی که از همان اوایل شروع جنگ، ارتش و سازمان‌های امنیتی خواهان پایان دادن به آن بودند، اما نتانیاهو بر این مساله اصرار داشت و حال که بی بی در معرض انتقادات سختی قرار دارد و پارامترهای متعددی وی را به توقف جنگ واداشت، توپ را به زمین ارتش انداخته و آن‌ها را مسئول پایان دادن به عملیات علیه غزه معرفی می‌کند. روند جنگ چنان موجب نارضایتی‌ داخلی شده بود و تداوم آن هر روز چالش‌برانگیزتر می‌شد که دیگر هیچ کدام از اعضای کابینه امنیتی ادامه آن را به صلاح نمی‌دانستند، و از اینجا بود که در اقدامی بی‌سابقه در مقایسه با جنگ‌های پیش، همه اعضا بلا استثنا اجماعا به برقراری آتش بس در جلسه دیروز رای دادند. 

٥ـ در این جنگ، غزهِ تحت سلطه حماس آسیب‌های جدی دید و بسیاری از زیرساخت‌های آن ویران شد و حدود ٧٥هزار فلسطینی خانه خود را از دست داده و آواره شدند. در کنار آن مقرات دولتی و خیلی از مراکز وابسته به حماس منهدم شد. این حجم ویرانی گسترده در سه جنگ پیشین هم اتفاق افتاد و احتمالا با کمک‌های مالی قطر و بنا به اخباری امارات (احتمالاً با هدف تقویت جایگاه دحلان) و همچنین ترکیه غزه دوباره بازسازی شود. قبل از جنگ، پایگاه مردمی حماس در غزه نسبت به قبل تاحدودی کاهش یافته بود، اما توانمندتر از قبل ظاهر شدن این جنبش و همچین افزایش محبوبیت آن در قدس و کرانه باختری در طول این جنگ باعث ترمیم این جایگاه در غزه و افزایش تاثیرگذاری آن در معادلات داخلی فلسطین می‌شود و به احتمال زیاد نیز اگر انتخاباتی برگزار شود، برآیند روشنی برای این جنبش خواهد داشت. 

٦ـ اتفاقات اخیر چالشی جدی برای تداوم معامله قرن ترامپ است. هر چند با آمدن بایدن این طرح دیگر با آن شدت و حدت پیگیری نمی‌شود، اما هنوز آثار آن پابرجاست، چه در خصوص قدس و شناسایی آن به عنوان پایتخت اسرائیل: چه عادی سازی روابط با اسرائیل. اما اگر اعتراضات مدنی در قدس و کرانه باختری و همچنین داخل اسرائیل روند فزاینده‌ای به خود گیرد، می‌تواند به بازنگری دولت آمریکا در سیاست اعمالی دولت پیش منجر شود. همچنین با توجه به مواضع نسبتا خوب کشورهای مختلف از سه بلوک ایران و ترکیه و عربستان نسبت به جنگ اخیر علی رغم تفاوت‌ها در جنبس و ماهیت موضع‌گیری‌ها و تاثیرات آن‌ها، احتمالاً روند کنونی در صورت تداوم، چالش مهمی در برابر عادی سازی روابط میان اسرائیل و دول منطقه و همچنین تعمیق روابط عادی شده قرار گیرد.

آنچه گفته شد، فرصت‌هایی را پیش روی فلسطینی‌ها می‌گشاید و تهدیدات و چالش‌هایی را فراروی اسرائیل قرار می‌دهد. شیوه مواجهه دو طرف با این فرصت‌ها و تهدیدات در آینده، طرف پیروز و بازنده نهایی این جنگ را مشخص می‌کند. آیا فلسطینی‌ها این فرصت‌ها را به شکلی مناسب در جهت بازستاندن حقوق خود مغتنم می‌شمارند و یا این که اسرائیل در مواجهه با این چالش‌ها و تهدیدات چه سیاستی را در پیش خواهد گرفت؟ به هر حال، باید منتظر ماند و دید که چه اتفاقی می‌افتد.