گزارش «اعتماد» درباره توقیف خودروها با پیامك كشف حجاب
لیست پاركینگهای طرف قرارداد فراجا را روی بلوك سیمانی سبز، كمی دورتر از ساختمان پلیس امنیت گذاشتهاند و نام و آدرس ۴۵ پاركینگ در آن نوشته شده است. وقتی به محل میرسید، جمعیت اطراف آن به قدری زیاد است كه احتمالا لیست به چشمتان نمیآید. ابتدا باید به اتاقی بروید كه مخصوص زنان است و از اپراتورها استعلام خودرو بگیرید. زنها میآیند، شماره پلاك میخوانند و اپراتور با بیحوصلگی جواب میدهد كه كشف حجاب مربوط به سرنشین بوده یا نه، «اینجا نوشته راننده و در نهایت اینكه باید ماشین را به پاركینگ ببری». این پرشمارترین جملهای است كه از سوی زنان آن طرف شیشه، به زنان این طرف شیشه داده میشود.
سرطان و اضطراب توقیف خودرو
طرح ناظر اگرچه در سالهای قبل از سوی پلیس به صورت محدودتر اجرا میشد، اما امسال با شدت بیشتری پیگیری میشود و از چند ماه گذشته، توقیف خودرو به بهانه سابقه كشف حجاب در آن و با توجه به گزارش ناظران در حال انجام است. این اقدام مسائل زیادی را برای شهروندان ایجاد كرده است، بنابراین این روزها، آدمهای بسیاری در رفت و آمد میان مراكز مختلف انتظامی و پاركینگها هستند. «شیوا» یكی از آنها است كه بعد از دو هفته توقیف، هنوز امكان ترخیص خودروی خود را ندارد، ۱۷ بار پیامك داشته و میگوید بعد از ترخیص هم احتمالا باز برایش پیامك بیاید چرا كه دفعات توقیف خودرو برایش مهم نیست. دیگری زن میانسالی است كه چند روز قبل سر مسافر با یك راننده تاكسی بحث كرده و تهدید شده و حالا معتقد است كه او شماره پلاكش را برداشته و برایش گزارش بیحجابی رد كرده است. «آذر خانم» كه گونههایش از شدت عصبانیت سرخ است، مقنعهاش را از چانه به سمت جلو میكشد و فریاد میزند: این بیحجابی است؟ اپراتور هم پس از چند جمله كوتاه، در نهایت از پشت شیشه با بیتفاوتی، شانه بالا میاندازد و دیگر جواب نمیدهد. نفر بعدی زنی ناشنوا است كه به سختی كلماتی نامفهوم را ادا میكند: «دددد..ررررر» اپراتور متوجه حرفش نمیشود. زن، روی كاغذ كوچكی، جملهای مینویسد و گوشی تلفن همراهش را نشان میدهد؛ حتما برای او هم پیامك توقیف خودرو ارسال شده است وگرنه این ساعت روز، او اینجا چه میكند؟ بیرون همان اتاقی كه گفته میشود به تازگی به ساختمان پلیس امنیت اضافه شده، زنی جوان با صورت نگرانی ایستاده و در انتظار خواهرش است تا از ساختمان بیرون بیاید. میگوید؛ همین حالا او را از جلسه شیمیدرمانی به اینجا آوردهام چون برایش پیامك توقیف خودرو آمده است. خواهرم حتی یك تار مو هم ندارد چطور كسی میتواند گزارش كشف حجاب او را داده باشد؟ اضطراب برای او خوب نیست و با توجه به شرایطی كه دارد حالش را بدتر میكند.
رانندگی كنم یا حواسمبه روسری مسافر باشد؟
نفر دیگر «نیلوفر»، زن جوانی است كه مدتی است به خاطر تسویه بدهیهایش، مجبور شده با تاكسیهای آنلاین كار كند و آنطور كه میگوید در حالی پیامك توقیف خودرو دریافت كرده است كه در آن ساعت به خاطر سرما، شال و حتی كلاه داشته است. به او گفتهاند؛ در سیستم ناظر، بیحجابی سرنشین ثبت شده است اما این را قبول ندارد و میگوید كه در آن ساعت، یك آقا و دو زن نسبتا مسن در خودرو نشسته بودند و هر دو زن در حال سوار شدن و پیاده شدن، روسری به سر داشتهاند: «مبدا آنها بیمارستان بود و با اضطراب زیادی در حال رفتن به مركز تصویربرداری بودند تا ام.آر.آی تهیه كنند. میگویند شما باید تذكر دهید و بیحجاب سوار نكنید، انگار اصلا از شرایط اقتصادی خبر ندارند. اصلا به فرض كه لحظهای یكی از این افراد روسریاش كمی عقب رفته باشد، راننده چطور میتواند متوجه شده باشد و اصلا چطور میتواند مدام به مسافر بگوید روسری سر كن یا شالت را جلو بكش. اینها توقع دارند كاری كه اصلا به راننده مربوط نیست و خودشان سالها نتوانستند انجام دهند را انجام دهیم؟ این چه توقعی است؟» او یك بار هم به دفتر اسنپ مراجعه كرده و آنها هم گفتهاند، تنها كاری كه میتوانند انجام دهند این است كه اگر خودرو توقیف شد، نامه بزنند كه خودرو پنج روزه رفع توقیف شود. بیرون از این اتاق و جلوی ساختمان و همان قسمتی كه ورودی مردان است، مردها اغلب با یك پوشه ایستادهاند و هركدام به زبانی با نگهبان جلوی در حرف میزنند، بلكه نرم شود و آنها بتوانند برای پیگیری كارشان به داخل ساختمان بروند، اما نرم نمیشود و پاسخ همین است: فقط كسانی كه یك هفته از توقیف خودروشان گذشته میتوانند داخل بروند بقیه بیخود اینجا نایستند. «سعید» پوشه به دست، پشت صف ایستاده. سرش را پایین میگیرد تا هنگام صحبت، گوشه خیس چشمهای روشنش معلوم نباشد. روزی كه ماشینش را توقیف كردند به او گفتند، پنجروزه رفع توقیف میشود، اما در روز پنجم اجازه ترخیص به او ندادهاند. «این ماشین خرج خانواده میدهد و این انگار اصلا برای كسی مهم نیست. آخر مگر حجاب دختر و زن مردم به گفتن من است. من كه نمیتوانم مدام چشمم به زن مردم باشد كه شالش را سر كرده یا روی شانهاش است. من باید فرمان ماشین را رها كنم و گردنم را به سمت صندلی عقب بگردانم، مسافر را نگاه كنم كه اگر روسریاش افتاد بگویم، روسری افتاده. به فرض من این كار را انجام دهم چه كسی حواسش به خیابان و رانندگی باشد؟» تقریبا با هر رانندهای در هر كجا كه حرف میزنید، همین حرفها را دارد كه كاملا هم منطقی است ولی گویا گوشی برای شنیدن آن نیست. «میگویند در آینده یك آیتم اضافه میكنند كه مسافر بیحجاب را گزارش كنیم. آخر این هم شد كار؟ مگر ما گزارشگر و مفتش هستیم؟ واضح است كه با این كار همه به جان هم میافتند.»
همین اتفاقها از شبكههای خارجی پخش شود
به ما میگویند معاند
پیرمرد انگار جان به لبش رسیده باشد، دستهای سیاهش را بالا میبرد و بلند اعتراض میكند. سربازی كه جلوی در ایستاده میگوید؛ حالا چرا داد میزنی؟ مرد اما عصبانی است و حرفهایش مشابه همان حرفها و گلایههایی است كه همه دارند؛ اینكه چرا كسی پاسخگو نیست و این چه وضعی است برای مردم درست كردهاند؟ میگوید؛ حالا اگر همین اتفاقات، از رسانههای خارج از ایران پخش شود به ما میگویند معاند. مرد دیگری كه وكیل دادگستری هم هست بعد از تصادف، فهمیده كه خودروی او باید برای پیامك كشف حجاب به پاركینگ برود و در روز ترخیص به او گفتهاند برگهها و رسیدهایی كه آورده، كامل نیست و باید برود و فردا برگردد. زن و شوهری هم كه حدود ۳۰ بار پیامك توقیف دریافت كردهاند، حالا بعد از گذشت سه هفته، هنوز نمیتوانند خودرو را ترخیص كنند. بدون اینكه سندی به آنها نشان دهند، گفتهاند چندین بار گزارش برهنگی در خودرو برای آنها ثبت شده است در حالی كه اصلا این موضوع را قبول ندارند.
پاسكاری و بیتوجهی به شكایتها
روایتها و داستانها عجیب است، یك نفر ادعا میكند كه وقت ترخیص خودرو متوجه آسیب به آن شده و حالا هیچكس پاسخگو نیست و موضوع را گردن نمیگیرد، دیگری كه تازه ماشینش ترخیص شده، دوباره در كمتر از یك هفته پیامك توقیف دریافت كرده است در حالی كه آن را قبول ندارد: «پیامك را كه دیدم با ۱۹۷ تماس گرفتم آنها هم گفتند به پلیس امنیت مراجعه كنم، شاید مساعدت كنند اما اینها اصلا میگویند ما هیچ كارهایم، بروید ۱۹۷ زیر پل كالج.»
تماس مردم با ۱۹۷ مركز نظارت همگانی پلیس اغلب نتیجه چندانی ندارد و ماجرا فقط در حد بازتاب پیام است و مشكل رفع نمیشود، تازه اگر اپراتور عصبانی نشود و تلفن را قطع نكند. این موقعیت چند روز پیش برای «شجاعی» یكی از فعالان رسانهای پیش آمده. او در اینستاگرام خود ماجرا را شرح داده و نوشته در حالی پیامك كشف حجاب و توقیف سیستمی ارسال شده است كه هر دو سرنشین خودرو مذكر بودهاند. «در ساعت 20:26 همان روز (روزی كه پیامك توقیف دریافت شده) به سامانه ۱۹۷ زنگ میزنم، نفر چهارم هستم و باید منتظر بمانم، بعد از حدود پنج دقیقه انتظار نوبت به من میرسد و فردی جواب میدهد، ظاهرا حوصله سلام و خسته نباشید شنیدن من را ندارد. میپرسم كه آیا حجاب برای آقایان اجباری شده و ما بیخبریم؟ با عصبانیت میگوید به ما مربوط نیست و باید به پلیس امنیت اخلاقی مراجعه كنید. میگویم چنین پیامكی آمده و برای من سوال پیش آمده برای یافتن پاسخ زنگ زدهام، احتمالا بدموقع مزاحم آقای مسوول پاسخگویی و رسیدگی به شكایت رعایا از دستگاه نظمیه شدهام. چون ایشان مرحله به مرحله همراه با افزایش عصبانیت از پرسشهای من صدایش را هم بالا و بالاتر میبرد و با لحنی توام با تمسخر و تحقیر میگوید: فارسی متوجه میشوی؟ میگویم باید به پلیس امنیت اخلاقی مراجعه كنی؟ در جواب میگویم پیامكی به اشتباه برای من آمده و من برای پیگیری این اشتباه طبیعی است كه به مرجع رسیدگی به شكایات زنگ بزنم به علاوه به چه دلیل بابت چنین اشتباهی من باید وقت خود را صرف مراجعه حضوری به مقر پلیس امنیت اخلاقی بكنم؟ در نهایت كار به جایی میرسد كه این مامور با حوصله و صبور و مودب؛ شما بخوانید عصبی، بیحوصله، بیادب در میانه مكالمهای كه در آن با داد و هوار از من میخواست صدایم را پایین بیاورم، تلفن را قطع میكند.»
نیلوفر هم برای اعتراض به پیامك توقیف با این سامانه تماس گرفته و اگرچه با برخورد مودبانه اپراتور روبرو شده، اما میگوید مشكلش رفع نشده است: «بعد از تماس با ۱۹۷ یك روز آقایی با من تماس گرفت و دوباره برایم توضیح داد كه اگر مسافر حجاب ندارد باید به او تذكر دهم و نهایتا اینكه، وقتی پیامك آمده كاری نمیشود كرد.» این در حالی است كه وقتی پیامك اول را دریافت كرده اصلا در آن محل حضور نداشته است: «در آن پیامك لینك اعتراض وجود داشت؛ اعلام كردم كه اصلا در آن محل نبودهام و طبق پیام سیستم، اعتراضم با لفظ «شهروند گرامی» مورد قبول واقع شد اما حالا پیامك دیگری آمده است كه میگوید: «با توجه به تكرار تخلف...» مگر میشود نسبت به گزارش غلط، اعتراض شاكی را قبول كنید بعد آن را حذف نكنید و تذكر تلقی كنید؟ میگویند؛ اگر پیامكی دریافت كردید و خودروی شما در آن محل نبود همزمان با پلیس ۱۱۰ تماس بگیرید و با یك گوشی دیگر از تماستان فیلم بگیرید و برای اثبات به پلیس ارایه دهید اما مگر میشود؟ مثلا اگر من خواب باشم یا پیامك را ساعتی بعد ببینم یا اصلا گوشی دیگری برای ضبط تماس نداشته باشم باید چه كنم؟»
پروسه طولانی رسیدگی به شكایت در مركز نظارت همگانی
بعد از تماسهای مكرر با ۱۹۷ و ناامید شدن از مراجعه حضوری به پلیس امنیت، وقتی به محل مركز نظارت همگانی در زیر پل كالج مراجعه میكنید، ابتدا با یك در بزرگ آهنی تیرهرنگ در بالای پلهها روبرو میشوید كه باید برای ورود به آن زنگ را به صدا در بیاورید. در باز میشود و یك نفر شما را به داخل هدایت میكند تا در برگهای مشكل را گزارش كنید اما گویا پیگیری حضوری هم چندان نتیجهبخش نیست. «مهسا» یك بار هم در گذشته پیامك دریافت كرده و ماشینش توقیف شده اما بعد از ترخیص دوباره برای او پیامك ارسال شده در حالی كه مقنعه تیره رنگ به سر داشته است. او حدود یك ماه پیش به این مركز آمده و گزارشی هم در این باره نوشته است اما پاسخی نگرفته، بنابراین برای دومین بار مراجعه كرده است. پسر جوان دیگری كه یك كلاه نقابدار به سر دارد، پس از سه بار توقیف همراه مادرش به مركز مراجعه كرده. میگوید كه قبلا موهای بلندی داشتم و به همین علت برایم گزارش كشف حجاب ثبت شده است. وقتی خودرو من را توقیف كردند، به آنها هم گفتم موهای خودم بلند است اما قبول نكردند. موهایم را كوتاه كردم اما دو بار دیگر هم خودروی من توقیف شد و حالا دوباره برایم پیامك آمده است در حالی كه اصلا چنین چیزی نبوده است. كار به جایی رسیده كه همسرم به من شك كرده و زندگیام دارد از هم میپاشد.
اگر همین حالا هم بابت گزارش اشتباه و پیامك توقیف خودرو یا توقیف خودرو شكایتی داشته باشید و با ۱۹۷ تماس بگیرید یا حتی مراجعه كنید، مركز نظارت همگانی پلیس كار زیادی انجام نمیدهد، نهایتا یك گزارش مینویسید ولی در پیگیریها به شما میگویند شاید حتی یك ماه بیشتر زمان ببرد، اینجا فقط برای انتقاد است و به مركز پلیس امنیت اخلاقی گیشا بروید، میگویند، به زیر پل كالج مراجعه كنید و دوباره هم كه به همانجا بروید، ممكن است باز بگویند به گیشا بروید. با مجلس و كمیسیون قضایی هم تماس بگیرید، نتیجه چندانی ندارد؛ روندی كه نیلوفر آن را تجربه كرده است.
او كه با گذشت دو هفته از شكایتش در مركز نظارت همگانی، هنوز نتیجهای دریافت نكرده است، چند روز پیش، حتی با كمیسیون قضایی هم تماس گرفته است: «آن زمان باز هم فهمیدم چقدر بیپناهم. فردی كه گوشی تلفن را به دست گرفت ابتدا شروع به نصیحت كرد، در نهایت هم گفت كه ما به پلیس گفتیم باز هم میگوییم ولی از ما كاری ساخته نیست. وقتی گفتم به خاطر پیامك توقیف كه معتقدم گزارش اشتباهی است، از دو هفته پیش جرات نكردم ماشین را از منزل خارج كنم، نه تنها ناراحت نشد كه به نظرم رسید حتی خوشحال شد. یك جای صحبتهایش هم گفت؛ چرا برای همسر من پیامك نیامده است؟ این جمله را قبلا در ورودی پلیس امنیت از آقایی كه خود را یاسری معرفی كرد هم شنیدم. اما مگر همسر آن آقا در كمیسیون یا جناب یاسری شرایط مردم را دارند كه مثلا روزی ۸ ساعت در شهر بگردند و با مردم سر و كار داشته باشند؟ حرفشان به قدری بیمنطق است كه آدم نمیداند چه پاسخی به آن بدهد.»
در میدانها و خیابانهای شهر چه میگذرد؟
روند و پروسه توقیف خودرو در این ماهها بحثهای زیادی ایجاد كرده است، از نحوه رفتار ماموران تا هزینه جرثقیل (تا یك میلیون و هفتصد هزار تومان) كه به فرد تحمیل میشود در حالی كه ماشین سالم است و اصلا نیازی به جرثقیل برای حمل آن نیست و البته به این مبلغ، هزینه پاركینگ و رفت و آمد فرد، به مراجع دیگر انتظامی را هم اضافه كنید. اگر تنها دقایقی ماجرای پلیس و توقیف خودروی مردم را در یكی از میدانهای شهر رصد كنید، به كمیت و كیفیت آن پی خواهید برد. چهارشنبه هفته گذشته همزمان با روز مادر، ماموران وسط میدانی در آریاشهر تهران ایستادهاند و خودروها را برای استعلام پلاك متوقف میكنند، مخصوصا اگر راننده زن باشد. در این بین قرعه به نام زن میانسالی میافتد كه زیر روسری طرحدارش، كلاه هم به سر دارد. پیرزن در مواجهه این اقدام، بارها با صدای بلند همه را نفرین میكند: «از آیندهتان میترسم.» و مامور درجهدار هم در واكنش به این ناراحتی و عصبانیت او، دستور تفتیش گوشیاش را میدهد. ماموران در كنكاش، فیلمی از گوشی زن پیدا نمیكنند و پیرزن كه دوباره عصبانیتر شده، جملاتش را تكرار میكند، همان مامور درجهدار از او فیلم میگیرد. بعد از او هم، خودروی دو زن دیگر توقیف میشود؛ یكی گریان و هراسان است و دیگری بیخیال و خندان. آنها هم منتظر میایستند تا جرثقیل برسد و خودرو به سمت پاركینگ برده شود. نحوه برخورد البته متفاوت است، برخی موفق میشوند كه شخصا خودرو را به پاركینگ ببرند و در این میان البته تضمینی وجود ندارد كه هنگام ترخیص از آنها قبض پرداخت به جرثقیل نخواهند. برخی خودروها توسط پلیس یا لباس شخصیها متوقف میشوند تا به كلانتری بروند و برخی دیگر را پلیس راهور در اتوبانها متوقف میكند. چند روز پیش هم خبرنگار هممیهن از برخورد شوكهكننده و عجیب، هنگام توقیف خودروی خود توسط چند لباس شخصی كه كلت كمری به همراه داشتهاند، خبر داده بود. «ابوذر زمان» هم در شبكه اجتماعی ایكس (توییتر سابق) نوشته كه برای فروش خودرو مجبور شده خودروی خود را به پاركینگ ببرد و ماجرا را اینطور شرح داده است: «تمام پاركینگها گفتند پر هستند (الكی)، در واقع اما فقط یا باید مامور پلیس خودرو را بیاورد یا جرثقیل (با هزینه حداقل یك و نیم میلیون تومان)، چون عجله داشتم، در بزرگراه نیایش، كنار یك ماشین راهنمایی و رانندگی ایستادم و به مامور داخل آن گفتم بیا و خودروی من را برای حجاب توقیف كن تا باهم بریم پاركینگ، گفت من به این كار اعتقاد ندارم و هیچ خودرویی را برای حجاب توقیف نمیكنم، گفتم كار من راه نیفتاد، اما دمت گرم كه چنین كاری نمیكنی. در نهایت به واسطه یك آشنا یك پاركینگ پیدا شد كه قبول كند. یعنی فكر كنید من برای توقیف ماشین خودم، باید به چند نفر رو میانداختم و در نهایت خوشحال شدم كه بالاخره موفق شدم. كاربر دیگری نوشته: «تصور كنید بار سفر بستید و با اهل و عیال برای یك سفر چند روزه به جاده زدید. در نیمههای راه پلیس خودروی شما را متوقف میكند و میگوید باید توقیف شود و به پاركینگ برود، علت را جویا میشوید، میگویند به دلیل كشف حجاب در خودرو شخصیتان. حالا شما با زن و فرزند و توشه سفر كه در صندوق عقب دارید، مجبور میشوید در جاده خارج از شهر اسیر و گرفتار در سرما و گرما خودرویتان را ترك و با اعصابی خراب و روحیهای تضعیفشده از این بیحرمتی به شأن انسانیتان و تجاوز به حقوق بدیهی شهروندی، مدتها كنار جاده بایستید تا شاید خودرویی شما و خانوادهتان را سوار كند و به مبدا برگرداند و این داستان ترسناك، هر روز در ایران ما در حال وقوع است.»
و مسوولانی نه چندان علاقهمند به پرسش و پاسخ
پیامها و انتقادات به اینستاگرام و توییتر سابق و حتی به پشت درهای پلیس امنیت و مركز نظارت همگانی ختم نمیشود و كافی است پلیس امنیت اخلاقی تهران را در گوگل جستوجو كنید. در صفحهای كه گوگل شما را به آن راهنمایی میكند، حدود ۱۳۶ نظر، درباره ماجراهای مرتبط با توقیف خودرو نوشته شده است. یكی از مخاطبان نوشته است: «از كجا باید بدونم مسافر روسریش مقداری دراومده یانه. اگه تذكر بدیم اسنپ گیر میده چون مسافر امتیاز منفی داده، اگه گیر ندیم ماشینمون توقیف میشه و باید بره پاركینگ؛ ۱۴روز. واقعا چه قانونیه پلیس ایران گذاشته. واقعا ای كاش جای دیگه زندگی میكردم.» بعید است كه این همه انتقاد و گله و شكایت از چشم پلیس دور مانده باشد و حتما در جریان تمام این مسائل هم هست اما اینكه چرا در مقام پاسخگویی به رسانه برنمیآیند، چندان روشن نیست؛ فرصت ندارند؟ پاسخی نیست؟ شرایط روز جامعه را مناسب طرح موضوع نمیدانند یا اساسا پاسخگویی را وظیفهشان نمیدانند؟ یا هر احتمال دیگر! خبرنگار اعتماد برای نگارش این گزارش، جز گفتوگوهای میدانی در خیابانهای تهران، دو بار به محل پلیس امنیت و یك بار به حوالی مركز نظارت همگانی مراجعه كرد و در نهایت تماسهای تلفنی چندینروزه، برای دریافت توضیح، پاسخ و رسیدن به آمار و گردش مالی توقیفها و مباحث قانونی طرح ناظر تا لحظه نهایی كردن گزارش بینتیجه ماند اما همچنان این امید هست كه روزی، نه تنها پلیس كه بالاترین مقامهای دولتی و اجرایی بدون چون و چرا به رسانههای داخلی منتقد هم پاسخ دهند.
نظر 10 حقوقدان درباره توقیف خودرو به علت حجاب: غیرقانونی است
روایتها از برخورد و نحوه برخورد برای توقیف خودروی شهروندان و مشكلات طرح ناظر كم نیست؛ طرحی شتابزده كه مجریان آن معتقدند قانونی است ولی به گفته بسیاری از حقوقدانان پشتوانه قانونی ندارد. در جدول ذیل میتوانید نظر 10 تن از حقوقدانها درباره این اقدام را بخوانید.
نظرات