‌کوهیار آفاق دنیای مدرن، خصوصا در نواحی پیشرفته با وجود کم‌کردن زحمات و افزودن به اوقات فراغت، امکان گفت‌وگو را در بین افراد به حداقل رسانده است. در چنین دنیای پیچیده‌ای نقش‌های متعدد و متنوع‌تری برای افراد غیر از نقش‌های سببی و نسبی تعریف شده است که شخص را درگیر خود کرده و از او فردی ناآشنا برای اعضای خانواده می‌سازد. این در حالی است که تجربه دانشمندان علم رفتار، نشان داده است هیچ نهادی جایگاه گفت‌وگو را در تعاملات انسانی برای انسان پر نمی‌کند و فرد در برهه‌های سخت زندگی نیازمند گفت‌وگوکردن است. اما نکته بسیار مهم در این روند آگاه‌بودن به این مهارت و یادگرفتن تکنیک‌های درست آن است. چراکه گفت‌وگوکردن امری آموختنی است. کلیدهای مربوط به خود را دارد و در مقابل موانع جدی هم می‌توان بر سر راهش قرار داد که لازم است آنها را هم بشناسیم. ما در این گفت‌وگو به سراغ عضو کمیته روان‌پزشکی اجتماعی انجمن علمی روان‌پزشکان ایران رفتیم تا پاسخ‌گوی پرسش‌های ما باشند. اینکه چگونه باید گفت‌وگوکردن را بیاموزیم؟ اینکه ویژگی‌های فردی ما تا چه اندازه در گفت‌وگوی ما اثر خواهند داشت؟ آیا گفت‌وگوی سالم و ناسالم وجود دارد؟ دکتر فاطمه صالح در این مصاحبه به این پرسش‌ها پاسخ می‌دهند. ‌برای شروع بد نیست که بپرسیم وقتی از گفت‌وگو حرف می‌زنیم شما یاد چه موضوعی در حوزه کاری خودتان می‌افتید؟ از همان ابتدا که شما با من تماس گرفتید و از موضوع مورد بحث حرف به میان آوردید ذهنم به شدت درگیر این موضوع شده است. با وجود اینکه اساس کار بنده با همین موضوع گره خورده است اما هر بار فکرکردن به این مسئله نشان می‌دهد که چقدر این موضوع اهمیت ویژه‌ای دارد. همان ابتدای بحث باید بگویم که من به محض شنیدن موضوع این مصاحبه یاد یکی از مراجعین خودم افتادم. دختر جوانی که ناشنواست و همیشه از وضعیت موجود در خانه خودشان و در ارتباط با والدینش گلایه‌هایی می‌کند. من خیلی وقت‌ها در نشست‌های حضوری این خانواده حاضر می‌شوم و به گفت‌و‌گوهایشان توجه می‌کنم. نکته مهم درباره مراجع من این است که این خانواده به راحتی نمی‌‌توانند گفت‌وگو کنند و همین هم کارشان را دشوار کرده است. البته آنها در حال یادگیری هستند و اتفاقا خیلی هم پیشرفت کرده‌اند. چه بسا که خانواده‌های دیگری را هم می‌شناسم که با همین موضوع درگیر هستند اما چون راه گفت‌وگو با یکدیگر را آموزش دیده‌اند دیگر مشکلی در این زمینه ندارند. ‌در واقع شما می‌خواهید به این موضوع اشاره کنید که اهمیت گفت و شنود تا چه اندازه می‌تواند در ابعاد مختلف زندگی ما اثر بگذارد؛ درست است؟ دقیقا همین‌طور است. شاید شما همین الان اگر در خیابان‌ها بروید و از مردم بپرسید که آیا از نظر خودشان گفت‌وگوکردن را بلد هستند یا نه بیشتر آنها پاسخ درست خواهند داد. اما آیا حقیقت هم همین است؟ آیا همه ما گفت‌وگو را بلدیم؟ آداب گفت‌وگو را می‌شناسیم؟ تفاوت بین گفت‌وگوی سالم و ناسالم را می‌شناسیم و به آن آگاهیم؟ باید بدانیم که اهمیت و ضرورت آگاهی و تسلط به آداب گفت‌وگو یکی از مهم‌ترین مهارت‌های فردی است که می‌تواند کیفیت زندگی ما را به شدت ارتقا دهد. روابط بین فردی را بهبود بخشد و از بروز بسیاری از مشکلات در زندگی فردی و اجتماعی ما جلوگیری کند. ‌این قواعد آموختنی است یا اینکه در وجود همه ثبت شده است؟ البته که بسیاری از مهارت‌های فردی و اجتماعی به واسطه ارتباط با ویژگی‌های شخصیتی در وجود ما ثبت شده است. به طور مثال فردی که ذاتا صبورتر است قطعا در گفت‌وگو عملکرد بهتری دارد در مقایسه با دیگری که عجول است و تحمل و حوصله ندارد. اما فارغ از ویژگی‌های فردی می‌توان بسیاری از این مهارت‌ها را آموخت. ضمن اینکه یادگرفتن همین مهارت‌ها باعث ترمیم ویژگی‌های فردی ما هم خواهد شد. به طور مثال کسی که تلاش می‌کند در فرایند گفت‌وگو عملکرد بهتری داشته باشد طبعا و قطعا دارد روی صبر و تحملش هم کار می‌کند. به همین شکل هم ما شاهد آن خواهیم بود که اوضاع و روابط انسان‌ها بهتر می‌شود. ‌اگر بخواهید برخی از آداب گفت‌وگو را نام ببرید و درباره آنها توضیح دهید، آنها کدام خواهند بود؟ موارد متعددی در این امر دخیل است. اما من اینجا به برخی از مهم‌ترین موارد اشاره می‌کنم. یکی از نکات ابتدایی و اولیه در رسیدن به یک گفت‌وگوی سالم، توجه به فرصت‌های برابر است. به این معنی که انسان‌ها در شرایطی می‌توانند گفت‌وگوی برابری داشته باشند که فرصت‌های برابری پیش‌رویشان قرار گرفته باشد. مثلا یک کارفرما که از نظر قدرت بالادست نیروی کاری خود محسوب می‌شود اگر بخواهد با نیروی خود گفت‌وگو کند باید آن بخشی از کار که مربوط به سمتش می‌شود را کنار گذاشته و در شرایط برابر و عادلانه به گفت‌وگو بنشیند. یا همین موضوع در روابط والدین و کودکان هم دیده شده است. بسیاری از والدین رویکردی کاملا قلدرمآبانه در مواجهه با فرزند خود دارند. این‌طور که ما پدر و مادر تو هستیم و تو باید بدون چون و چرا به حرف ما گوش کنی. در حالی که حقیقت امر این نیست. همین رفتار هم سبب می‌شود که این کودکان در آینده همین رفتارها را غالبا تکرار کنند و الگوی منفی از والدین خود داشته باشند. موضوع بعدی احترام است. این را بدانیم که محال ممکن است که یک گفت‌وگو بدون وجود احترام دوطرفه به سرانجام مطلوبی برسد. از سوی دیگر رعایت و توجه به زمان و مکان مناسب برای گفت‌وگو هم اهمیت بسیار زیادی دارد. به طور مثال وقتی شما خسته از محل کارتان به خانه رفته‌اید، حتما زمان مناسبی برای گفت‌وگو نیست. یا وسط یک میهمانی خانوادگی جای خوبی برای حرف‌زدن نیست. پس بهتر است به این موارد هم توجه شود. ‌اگر بخواهید به مهم‌ترین نکته اشاره کنید چه خواهید گفت؟ تعریف واژه گفت‌وگو خود به خوبی مهم‌ترین راز این مهارت را بازگو می‌کند. اینکه گفت در ابتدا قرار می‌گیرد و سپس گو می‌آید. این یعنی اینکه همواره شنیدن بر حرف‌زدن تقدم دارد و گفت‌وگوی سالم و درست زمانی اتفاق می‌افتد که ما در ابتدا آماده شنیدن حرف‌های طرف مقابل خود باشیم و سپس به سمت حرف‌زدن برویم. در بسیاری از موارد اگر دو طرف تصمیم بگیرند که درست و اصولی گفت‌وگو کنند، اساسا در همان مرحله اولیه که حرف یک نفر شنیده شود می‌توانند به نتیجه مثبتی برسند چون بسیاری از گره‌ها برایشان باز خواهد شد. از همین روست که شنیدن را می‌توان به عنوان مهم‌ترین و مؤثرترین کلید در یک تعامل دوطرفه معرفی کرد. چطور باید این مهارت‌ها را آموخت؟ خانه، مدرسه، مهدهای کودک، کتاب‌ها، رسانه‌های جمعی و همه اینها باید در کنار هم بسیج شده و برای آموزش و فرهنگ‌سازی در این زمینه تلاش کنند. ‌آیا یادنگرفتن این مهارت می‌تواند عاملی جدی برای ایجاد تنش در تعاملات انسانی باشد؟ صدالبته. بگذارید از کودکی شروع کنیم. کودکی که گفت‌وگوی سالم را در خانه خود ندیده است، آن را از والدینش یاد نگرفته و سپس در مدرسه و محیط‌های اجتماعی هم شاهد آن نبوده است ناخودآگاه در بزرگسالی چیزی در این باره نمی‌داند. از سوی دیگر، به واسطه اینکه هیچ‌گاه خودش درست حرف نزده و از آن مهم‌تر شنیده نشده است، در نتیجه خشمی پنهان را همواره در وجود خود حمل می‌کند. خشمی که در شرایط متفاوت می‌تواند منجر به ایجاد مشکلات متعددی شود. در مقابل فردی که از کودکی همواره در فرایند گفت‌وگو توانسته به تخلیه ذهنی برسد، روان آرام‌تری خواهد داشت. ‌و در پایان؛ از نظر شما موانع یک گفت‌وگوی سالم چیست؟ پس‌زمینه‌های ذهنی و سوگیری‌های شناختی از جمله مهم‌ترین سدهای مقابل گفت‌وگوی سالم هستند. زمانی که شما با سوگیری‌های ذهنی پای یک گفت‌وگو می‌نشینید، در واقع دیگر خبری از شنیدن فعالانه نیست. شما قبل از شنیدن حرف‌های طرف مقابل، قضاوتتان را کرده‌ و حکمتان را داده‌اید. در این شرایط و در بهترین حالت ممکن شما می‌توانید از حرف‌های طرف مقابل خود انتخاب گزینشی داشته باشید و در نتیجه به جایی هم نخواهید رسید. پس می‌توان از پس‌زمینه ذهنی به عنوان آفت گفت‌وگو نام برد. انسان بالذات نیازمند شنیده‌شدن است.