صابر گلعنبری بحران اوکراین همچنان لاینحل مانده است و هنوز رایزنیها و تماسهای فشرده آمریکا و اروپا با روسیه به نتیجه مشخصی نرسیده است. هر چند ظرف دو روز گذشته خبر بازگشت برخی نیروهای روسی به پایگاههای خود مخابره شد، اما دیری نپایید که آمریکا و اروپا آن را نمایشی خوانده و به ویژه واشنگتن و لندن همچنان خطر وقوع جنگ را بالا میدانند؛ در حالی که روسیه هشدارهای آمریکا و متحدانش درباره قریب الوقوع بودن جنگ را "ادعا" میداند. اوكراين برای آمریکا، اروپا و همچنین روسیه جایگاه و اهمیت ژئوپلتیک فراراهبردی دارد؛ از یک طرف غرب به این کشور به عنوان یک جبهه نفوذ ژئوپلتیک پیشرو برای کنترل روسیه و مهار بلندپروازیهای پوتین در جهت احیای عظمت شوروی و روسیه تزاری نگاه میکند و از دیگر سو نیز روسیه با درک این اهداف و همچنین اهمیت اوکراین در تقابل ژئواستراتژیک با اروپا و آمریکا به هر طریق ممکنی به دنبال بازگرداندن این کشور به حوزه نفوذ و سلطه سیاسی خود و جلوگیری از پیوستن آن به ناتو است. نگرانیهای روسیه پس از انقلاب نارنجی 2004، بحران 2014 و پیروزی پترو پروشنکو "سلطان شکلات"، بیشتر شد و با سوء استفاده از وضعیت، کریمه را به خاک خود ملحق کرد. به هر حال، همین جایگاه بسیار مهم، اوکراین را همزمان به پاشنه آشیل اروپا و روسیه هم تبدیل کرده است. البته نباید فراموش کرد که جدا از موقعیت و نگرانیهای ژئوپلتیکی پیشگفته، آنچه اوکراین را این چنین محل تنازع و کشمکش قدرتهای شرق و غرب و در کانون توجه جهانی قرار داده است، جایگاه تاثیرگذار این کشور در اقتصاد و امنیت غذایی جهان به ويژه اروپا و جهان عرب است. به همین دلیل و با توجه به جایگاه مهم روسیه در بازار انرژی نفت و گاز جهان، بحران اوکراین به ویژه اگر به جنگ منتهی شود، شوک بزرگی برای اقتصاد جهان است. اوکراین که پهناورترین کشور اروپایی پس از روسیه است، دومین قطب اقتصادی شوروی و به سبد غذایی آن معروف بود و کلکسیونی از معادن فلزی ارزشمند جهان را دارد؛ از سنگ منگنز، آهن و فولاد گرفته تا جیوه، نیکل و تیتانیوم. حدود 8 هزار معدن از 90 کانی در کل اوکراین وجود دارد. در کنار آن نیز خاک سیاه به عنوان حاصلخیزترین خاک جهان برای کشاوزی، اهمیت اوکراین را مضاعف ساخته است؛ تا جایی که گفته میشود ادولف هیتلر در دهه چهل قرن گذشته از طریق قطارهای باری مقادیر زیادی از خاک سیاه "سرزمین سیاه" را به آلمان منتقل کرده است. برخورداری از خاک سیاه، اوکراین را به یکی از قطبهای کشاورزی تامین کننده امنیت غذایی جهان به ویژه اروپا تبدیل کرده است. به ویژه که ششمین صادر کننده بزرگ گندم و ذرت در جهان است. البته با این وجود به علت عمومیت اقتصاد اوکراین، مردم این کشور بعد از فروپاشی شوروی و به موازات حرکت در جهت گسترش مالکیت خصوصی و ناآشنایی اوکراینیها با الزامات اقتصاد خصوصی و آزاد، شاهد دورهای از فقر و فلاکت بوده تا این که اصلاحات اقتصادی لئونید کوچما در سال 1994 به اقتصاد اوکراین تا حدودی سروسامان داد و بعد از آن هم به دلیل بیثباتی مستمر داخلی در مقاطعی شاهد بحران اقتصادی بوده است و هم اکنون اقتصاد نسبتا شکنندهای دارد. این چنین است که اوکراین مطمح نظر شرق و غرب است و هر بلوکی برای قرار دادن یا ابقای آن در دایره نفوذ خود در این نزاع معطوف به عوامل ژئوپلتیکی، سیاسی، امنیتی و اقتصادی میکوشد. با وجود بالا گرفتن بحران، نمیتوان با قطعیت درباره وقوع یا عدم وقوع جنگ سخن گفت. به نظرم کفه گمانه عدم وقوع جنگ "تا حدودی" سنگینتر است اما این بحران فعلا تداوم پیدا میکند. بعید است که دو طرف به این زودی به توافقی برای حل نهایی تنش در این منطقه دست یابند؛ هر چند احتمالا بتوانند به صورت مقطعی بحران را مدیریت کنند و از انفجار آن جلوگیری شود. در کل، تحرکات اخیر روسیه "میتواند" معطوف به تحقق اهداف زیر باشد: نخست برهم زدن معادلات قدرت در داخل اوکراین در انتخابات اوکراین در دو سال آینده از طریق ایجاد نوعی بیثباتی و بحران اقتصادی با فراری دادن سرمایهگذاران و گستراندن چتر ناامنی اقتصادی. دوم پیشبرد اوضاع دونباس در جهت استقلال از اوکراین حتی اگر تحقق آن مستلزم دخالت نظامی بدون وقوع جنگ علیه خود اوکراین باشد. هدف سوم، داخلی و در جهت تقویت موقعیت پوتین با برجستهسازی انگاره "دشمن خارجی" و همراه کردن روسهاست. هدف چهارم، دردسرسازی برای دموکراتها و بایدن در آمریکا با هدف تاثیرگذاری بر انتخابات میاندورهای کنگره و ریاست جمهوری 2024. از این جهت است که به نظرم این بحران فعلا با فراز و فرودی ادامه مییابد. در آن سو نیز، بلوک آمریکا و اروپا به شدت نگران تحرکات نظامی روسیه در منطقه هستند و آمریکا با تمرکز بر خطر وقوع جنگ در حال تقویت حضور نظامی خود در شرق اروپا و همسایگی روسیه است.
نظرات