اندیشمند حق‌مدار کسی است با ویژگی‌هایی که او را از سایرین متمایز می‌سازد و در عین حال همین خصوصیات بیانگر حقی است که او بر مدار آن می‌گردد و نور و هدایتِ دعوت او به سوی خدا را گواهی می‌دهد. 
انسان اندیشمند حق‌مدار و با خدا انسانی مثبت‌اندیش و زنده‌اندیش است لذا زندگی را با تمامی خوشی‌ها و ناخوشی‌هایش زیبا می‌بیند و آثار غم و حرمان در او یافت نمی‌شود، زیرا در قاموس ایمانی او غم خوردن حرام است و خود را مورد خطاب مستمر خدا می‌داند که می‌فرماید «لا تحزن إن الله معنا» و مادامی‌ که با خداست و خدا هم با اوست هیچ غمی بر او عارض نمی‌شود. 
انسان حق‌مدار اندیشمند انسانی است با عزم و اراده‌ای استوار و به قول حافظ غلام مسِ همت‌پرست است که جز با کیمیا شکست نمی‌آورد «من غلام آن مسِ همت‌پرست کو بغیر کیمیا نارد شکست» زیرا کیمیای عشق را یافته و از شخصیت زرین برخوردار گشته است:
«دست از مسِ وجود چو مردان ره بشوی 
تا کیمیای عشق بیابی و زر شوی»
انسان اندیشمند و فرزانه انسانی است که اهل کرم و عطاست و اهل عطا بودن مستلزم اهل اخذ بودن است. راهبر شدن منوط به راهرو بودن است و قیادت و رهبری موفق در گرو سربازی و پیروی مخلصانه و آگاهانه است.
انسان اندیشمند انسانی اهل ایثار و از خودگذشتگی و فداکاری است انسانی اهل درد و اهل عشق و ایثار است.
«مترس از جانفشانی چون طریق عشق می‌پویی
چو اسماعیل باید سر نهادن روز قربانی
در عشق زنده باید کز مرده هیچ ناید
دانی که کیست زنده آنکو ز عشق زاید»
انسان وارسته و اهل فکر انسانی است که دارای همتی والاست و از هر چه رنگ تعلق می‌پذیرد آزاد است چرا که اسیر بودن با همت والا داشتن در تضاد است و به قول امام شافعی: «همتی همة الملوک و نفسی نفس حر تری المذلة کفراً»، «همت من همت پادشاهان است و نفس من نفس انسان آزاده‌ای است که هر ذلتی را کفر می‌داند.»
انسان والا و برجسته انسانی که در همه چیز گوی سبقت ربوده و امام و پیشوا است چون بنده‌ی خدای رحمانی است که به او یاد داده که از او بخواهد او را به امامت و پیشوایی اهل تقوا نایل گرداند.