درباره ویژگیهای احمد قاضی، اهل فرهنگ این چند روز بسیار نوشته اند و طبعا نیازی به تکرار آن نیست و درباره احمد شریفی هم پس از این خواهند نوشت. متأسفانه ، اقامت در تهران، سعادت هم نشینی و استفاده از محضر این بزرگان را از من گرفت و جز چند دیدار کوتاه و ارتباط تلفنی، پیوند دیگری با این بزرگان نداشتم و آنان را بیشتر از طریق آثار و نوشته هایشان شناختم و بنابراین نمی توانم درباره ویژگیهایشان نظری داشته باشم. اما بر پایه آثارشان می توان گفت که آنچه این دو بزرگ را به رغم تفاوتهایشان به هم پیوند می داد، دغدغه مشترکشان برای شناساندن تاریخ، فرهنگ و ادب کردی در همه ابعاد آن به جامعه و پژوهشگران جوان بود. آنان به رغم داشتن تحصیلات دانشگاهی در سراسر عمر خود در شهر و استانشان ماندند ، در حد توان و بضاعت خود، داشته هایشان را به نسل جدید انتقال دادند و از تحقیق و مطالعه در حوزه کرد و کردستان برای کسب نام و نان، سوء استفاده نکردند. طبیعی است که بر آثار آنان همانند همه نویسندگان، می توان و باید نقد و نظر نوشت ولی اینجا مجال آن نیست و می خواهم به یک ویژگی مهم و مشترک این دو بزرگوار که آن را "حلقه وصل" نامیده ام اشاره کنم. اهمیت این کار از آن جهت است که متأسفانه یکی از مهم ترین معضلات تحقیق در حوزه تاریخ و فرهنگ کرد ، تفکیک تدریجی آموزش و پژوهش و شکاف بین دانش آکادمیک و پژوهش روشمند متناسب با آن از یک سو و قطع ارتباط میان نسل قدیم پژوهشگران محلی و نسل جدید از سوی دیگر است. به عبارت دیگر افراد اهل علم، یا معلم و استاد دانشگاه هستند یا پژوهشگر و نویسنده خارج از دانشگاه، درحالی که در جوامع مدرن کسی که در مقام استاد به دانشجویان آموزش می‌دهد، پیش از آن پژوهشگری برتر در حوزه آموزشی‌اش است. او مأموریت دارد که حاصل آخرین یافته‌های پژوهشی‌اش را به دانشجویان آموزش دهد. متأسفانه در جامعه ما حداقل در حوزه تاریخ و فرهنگ کرد ،به دلایل متعدد ،این دو از هم تفکیک شده‌اند. بسیاری از اساتید کرد دانشگاه مشغول فعالیت در حوزه تدریس خود هستند و تمایلی به کار در حوزه تاریخ و فرهنگ کرد ندارند و آنانی هم که تمایل دارند، بیشتر آکادمی‌نویس‌ا‌ند و فرصت ورود به عرصه سخت کار میدانی و تحقیقات محلی را ندارند. ضمن احترام به همه اساتید و پژوهشگران دانشگاهی باید بگویم که پژوهش در حوزه تاریخ و فرهنگ کرد، صرفا با داشتن تحصیلات و مطالعه کتابخانه ای هرگز امکان پذیر نیست بلکه بیشتر از آن نیازمند فعالیت میدانی و استفاده از دانش و تجربه بزرگانی است که در دل تاریخ و جغرافیای کردستان بزرگ شده و حافظه تاریخی و فرهنگی دیار خود هستند. پژوهشگران و دانشگاهیان جوان کرد باید نوشتن درباره تاریخ و فرهنگ و ادب کردی را با گشتن در نقطه نقطه جغرافیای کردستان و دیدن مظاهر طبیعی، آثار تاریخی و نمادهای فرهنگی و مردم‌شناسی و شنیدن روایات شفاهی و سخنان زنان و مردان این سرزمین عجین کنند. آنان اگر قرار است درباره یک اثر تاریخی، یا منطقه‌ای بنویسند، باید حتماً آنجا را از نزدیک دیده و از اهل آن محل و به ویژه بزرگان و فرهیختگانش درباره آن بپرسند و "قلم " خود را با "قدم" همراه نمایند . غم فقدان احمد قاضی و احمد شریفی از آنجا بسیار سنگین تر می شود که آنان از برجسته ترین نمادهای انتقال تجربه و دانش نسل قدیم فرهنگ دوستان کرد به نسل جدید از یک سو و حلقه وصل دانشگاهیان و پژوهشگران کتابخانه محور با فرهیختگان محلی یا حافظه های زنده تاریخ و فرهنگ کرد از سوی دیگر بودند. آنان با شناخت سنت فرهنگی و تاریخی کرد در پیش از انقلاب و در پرتو آگاهی از دانش جدید، روایتی تلفیقی و متعادل از تاریخ و فرهنگ سرزمین خود را ، چه در مجله سروه و چه در سایر نوشته ها و گفته هایشان به نسل‌های بعد و نسل ما انتقال دادند. آنان حافظه سیّال دانش و تجربه تاریخی چند نسل بودند و با فراست و دقّت از گسست و انقطاع آن و ایجاد شکاف نسلها که تنها ویژگی این دیار شده ،جلوگیری کردند ."دو احمد" پل وصل میان ما و نسل های پیش ما گشتند و در حد توان خود و مقدورات و معذورات زمانه ، مانع فصل و جدایی چند نسل گردیدند. متأسفانه جای این بزرگان برای همیشه در جامعه ما خالی خواهد ماند ولی امیدوارم که نسل جوان پژوهشگران کرد قدر دیگر پیران بازمانده جامعه خود را بداند و تا وقتی که هستند از محضر آنها بیاموزد و اجازه ندهد حتی نام یک چشمه و کوه و دره و یک بیت ، ستران و بالوره این دیار به فراموشی سپرده شود. زیرا در همین اعلام جغرافیایی و نیز واژگان و اصطلاحات ، ضرب المثلها و چیستانهای موجود در زبان محاوره مردم است که می توان به خوبی فرهنگ و حتی تاریخ کهن این سرزمین را بازسازی کرد. درگذشت همزمان این دو پیر تاریخ و فرهنگ کرد ،هرچند سخت و تکان دهنده است ولی امیدوارم سبب و تلنگری شود تا پژوهشگران کرد قدر سرمایه های فرهنگی خود را بدانند و با پرهیز از منفی نگری از وجود آنان بهره برده و با تعامل و همکاری جمعی مانع فراموشی حافظه تاریخی ،فرهنگی و حتی جغرافیایی خود شوند.