سیری در اندیشه‌های امام  شهیدحسن البنا (رح)
 

سپاس و ستایش بایسته‌ی ذات یکتای الهی است؛ سرچشمه‌ی نور و رحمت بی‌پایان.درود و سلام بر پیامبری که پس از او هیچ پیامبری نخواهد آمد؛ حضرت محمد بن عبدالله، بر خاندان پاک‌نهادش، یاران وفادارش و بر رهروانی که از سرچشمه‌ی هدایتش سیراب شده‌اند و تا واپسین روز، در پرتو نور رسالتش گام خواهند برداشت.


هرکس که با ژرف‌اندیشی و بصیرت به آثار امام شهید حسن البنا (رحمت خدا بر او باد) بنگرد، خود را در برابر اندیشه‌های مردی می‌یابد که با عنایت الهی به توفیقی شگفت انگیز و هدایت‌آفرین دست یافته است.عمق تأثیر نوشته‌های او بر جان و دل خوانندگان، همراه با غنای معانی، شیوایی و رسایی بیان، سادگی و روانی ساختار و واقع‌گرایی هدفمند آن، گواهی روشن بر موفقیت اوست.


او در آثارش نه‌تنها قضایای بنیادین را با دقت و ژرف‌نگری خاص پی‌ریزی می‌کند، بلکه عناصر را هوشمندانه تحلیل می‌نماید، دردها را با بصیرت شناسایی کرده و راه‌های درمان را با حکمت و درایت روشن می‌سازد، امید را در دل‌ها زنده نگه داشته و مخاطبانش را با انگیزه‌ای والا به تلاش، اقدام وتحول فرا می‌خواند.


در ژرفای نوشته‌های او، آشکارا درمی‌یابید که با شخصیتی چندوجهی، فرهیخته و الهام‌بخش مواجه هستید؛ دعوتگری که با بصیرت و اخلاص، هدایت را نه صرفاً در گفتار، بلکه در کردار و سلوک خویش تجلی می‌بخشد.
مربی‌ای که با حکمت و درایت، نه‌تنها به پرورش نفوس، بلکه به احیای اندیشه‌ها و تربیت قلب‌ها می‌پردازد؛ تعلیم او صرفاً انتقال دانش نیست، بلکه دمیدن روح تازه‌ای در جان‌هاست.
فقیهی که مسائل را با دقتی موشکافانه تحلیل می‌کند و هیچ حقیقتی را سطحی نمی‌نگرد؛ در اعماق مفاهیم فرو می‌رود، حکمت نهفته را کشف می‌کند و با ژرف‌نگری علمی، تاریکی جهل را می‌زداید.
اندیشمندی که دانش او بر پایه‌ی فهم صحیح قرآن کریم، سنت نبوی و سیره‌ی صحابه و تابعین استوار است؛ دانشی که نه تنها از سرچشمه‌ی علوم دینی، بلکه از تاریخ، تجارب تمدن‌ها و تأمل در سنت‌های الهی نشأت گرفته و به حکمت و بصیرت او افزوده است.
این شخصیت، فراتر از یک صاحب قلم است؛ او دعوتگری ربانی است که اندیشه‌هایش چون نوری در تاریکی، قلب‌ها را روشن می‌سازد، انگیزه‌ی حرکت را در جان‌ها شعله‌ور می‌کند و مسیررشد و تعالی را با حکمت و واقع‌نگری ترسیم می‌نماید.


آثار او نه فقط صفحات نوشته‌شده، بلکه چراغ‌هایی فروزان‌اند که هر جوینده‌ی حقیقت را به تأمل، بیداری و عمل فرا می‌خوانند. بخاطر همین، بسان میراثی جاودانه خواهد ماند و دعوت ربانی او، مسیر امت را به سوی عزت، شکوفایی و سربلندی هدایت خواهد کرد.
او نه‌تنها در علوم دینی تسلطی عمیق و شایسته ای دارد، بلکه از فراز و نشیب‌های تاریخ، تحولات تمدنی و تجربیات جوامع گذشته بینشی گسترده و عمیق کسب کرده است. 


این جامعیت علمی و عملی، آثار او را از صرف نوشته‌هایی نظری متمایز ساخته و آن‌ها را به منابعی الهام‌بخش و تأثیرگذار تبدیل نموده؛ آثاری که نه‌تنها حقیقت را بازتاب می‌دهند، بلکه مسیر روشن هدایت را، فراروی هر دعوتگر و جوینده‌ی دانش و معرفت قرار می‌دهند. 
او در فهم و تحلیل، نه محدود به اصول رایج، بلکه متکی بر تأملی عمیق، تفکری پویا و نگرشی حکیمانه است؛ از تاریخ درس می‌گیرد، از سیره‌ی پیشوایان الهام می‌گیرد و آموزه‌های ناب قرآن و سنت را با واقعیت‌های اجتماعی و نیازهای امت پیوند می‌دهد. 


همین شناخت وسیع و ترکیب خرد با تجربه، آثار او را از سطح نظریه‌های صِرف و معمولی فراتر برده و به مکتبی عملی و سازنده تبدیل کرده است؛ مکتبی که نه‌تنها در اندیشه‌ها تحول ایجاد می‌کند، بلکه در قلب‌ها انگیزه‌ی حرکت و در جان‌ها شور بیداری می‌افروزد. 
این تأثیر جاودان، نه از مسیر سخنان فصیح، بلکه از اخلاص، عمق بینش و رسالت اصلاح‌گرانه او، نشأت می‌گیرد؛ میراثی که همواره الهام‌بخش حقیقت‌جویان و رهروان راه رشد و تعالی خواهد بود.


بی‌تردید، آنان که او را با عناوینی چون « امام نسل»، « احیاگر جوانان امت» و «پیشگام نهضت اسلامی در قرن چهاردهم هجری» ستوده‌اند، در توصیف خود صادق بوده‌اند؛ چراکه این القاب، نه از سرِ بزرگ‌نمایی، بلکه از حقیقتی انکارناپذیر سرچشمه گرفته است. 
او نه در پی این القاب بود و نه در طلب شهرت، بلکه با اخلاص و صداقت، با دانش ژرف و مجاهدتی خستگی‌ناپذیر، خود را شایسته‌ی چنین عناوینی ساخت.مقام و منزلت او نه به‌واسطه‌ی تبلیغات، بلکه از راه تلاش صادقانه، فداکاری بی‌منت و تعهد بی‌چون‌ وچرا به اصول و آرمان‌های اسلامی حاصل شد. 


هدایتگری او، نوری بود که در تاریکی‌های انحراف و سردرگمی می‌درخشید؛ دعوتش، بانگی بود که جان‌ها را به سوی بیداری فرا می‌خواند؛ و اندیشه‌هایش، چراغ راهی بود که امت را در مسیر عزت و اصلاح هدایت می‌کرد. 
جایگاه والای او در میان امت، نتیجه‌ی سال‌ها هدایت، روشنگری و مجاهدت در مسیر بیداری و اصلاح بود؛ میراثی که هنوز هم الهام‌بخش حقیقت‌جویان و رهروان این راه است. 
نام او در صفحات تاریخ نه به‌عنوان فردی معمولی، بلکه به‌عنوان پرچم‌دار نهضتی که در اعماق قلب‌ها برافراشته شد، جاودانه خواهد ماند.
تمامی این ویژگی‌ها، گواهی روشن بر توفیق الهی در حق این رهبر ربانی و نشانه‌ای از اخلاص، صداقت و فداکاری بی‌دریغ او در مسیر دعوت و اندیشه‌اش است.
این سخنان، نه‌تنها بر سطح ذهن، بلکه بر عمق قلب خواننده تأثیر می‌گذارند، او را به تأملی عمیق و تدبری خالصانه فرا می‌خوانند و با قدرتی نهفته، شعله‌ی انگیزه‌ی حرکت و تحول را در جان‌ها برمی‌افروزند.
او نه صرفاً نویسنده‌ای تأثیرگذار، بلکه احیاگری است که تفکر را زنده نگاه داشته و دعوت را از عمق اندیشه‌ها به عرصه‌ی عمل رهنمون کرده است.
این همان تأثیر  دعوتی است، که از اخلاص سرچشمه می‌گیرد، از بصیرت تغذیه می‌شود و امت را به سوی نور هدایت، فرا می‌خواند.
لذا، این سلسله تأملات تربیتی برگرفته از میراث گران‌سنگ امام حسن البنا (رحمت خدا بر او باد) است؛ میراثی که همچنان مسیر روشن هدایت را فرا روی هر جوینده‌ی حقیقت و هر رهرو صادق قرار می‌دهد و از درون آن، رهنمود و پندهای حکیمانه برای امت، در مسیر شکوفایی و عزت تراوش می کند .

ارکان سه گانه‌ی عظمت و پیشرفت امت از دیدگاه امام شهید حسن البنا (رحمه‌الله)
امام حسن البنا (رحمت خدا بر او باد)، با بینشی دقیق و نگرشی حکیمانه و آینده نگر، پیشرفت و اصلاح امت اسلامی را وابسته به سه اصل بنیادین دانسته؛ که به مثابه سه ستون محکم، مسیر اقتدار ورشد و تعالی یک جامعه را ترسیم می‌کنند:

١-پزشکی دانا و ماهر؛ 
            «رهبری فرهیخته و بصیر» که بتواند با دقت و تأمل، بیماری‌های جامعه را تشخیص دهد، دردها را بشناسد و درمانی حکیمانه و اصولی ارائه کند؛ درمانی که ریشه‌های انحراف، ضعف و پراکندگی را بزداید و سلامت حقیقی را بازگرداند.
چنین طبیبی، نه‌تنها به تسکین ظاهری بیماری‌ها بسنده نمی‌کند، بلکه با درایت و آینده‌نگری، به سوی درمانی ریشه‌ای و ماندگار گام برمی‌دارد.
٢- دارویی شفابخش و مؤثر؛ 
              راهکارهایی که بر پایه‌ی قرآن کریم و سنت نبوی استوار باشند، نه‌تنها نشانه‌های ضعف را کاهش می دهند، بلکه به عمق بحران‌ها نفوذ کرده و بنیان‌های انحطاط را از میان برمی دارند.
این دارو، باید از سرچشمه‌ی وحی و الهام الهی نشأت گیرد، چراکه تنها در پرتو هدایت الهی است که امت می‌تواند مسیر تعالی، عزت و اقتدار خود را بازیابد.
٣- پذیرش آگاهانه و صبورانه‌ی ملت؛ 
       نیرویی که در جان افراد امت شعله‌ور شود، آنان را به سوی اصلاح، پیشرفت و خودسازی سوق دهد و با صبر، ایثار و استقامت، دشواری‌های مسیر تحول را پذیرا باشد.
هر درمانی، اگرچه تلخ، اما مادامی که شفابخش و حیات‌بخش باشد، شایسته‌ی پذیرش است.امام حسن البنا درک می‌کرد که هیچ تغییر ریشه ای بدون مشارکت مردم و هیچ تحول بنیادینی بدون اراده‌ی جمعی، به ثمر نخواهد نشست .
امت اسلامی، اگر این سه اصل را به‌عنوان ستون‌های خود برگزیند، با بینش صحیح، راهکاری خردمندانه و اراده‌ای استوار، مسیر عزت و توانمندی خویش را خواهد یافت و برای بازگشت به دوران شکوه و اقتدارش، راه روشن و هموار خواهد شد.
این تشبیه حکیمانه، بازتابی از دیدگاهی ژرف، جامع و واقع‌گرایانه است؛ نگرشی که حقیقت اصلاح را نه در راه‌حل‌های سطحی، بلکه در بنیان‌های اساسی و اراده‌ی مردمی جستجو می‌کند.اگر این اصول با اخلاص، بصیرت و اراده‌ی راسخ اجرایی شوند، نهضتی پدید خواهد آمد که امت را از ضعف به اقتدار، از انحطاط به شکوفایی و از سردرگمی به هدایت خواهد بُرد.
لطف و فضل الهی بر امت اسلامی، هدیه‌ای جاودانه و نعمتی بی‌زوال است؛ آنکه طبیب حقیقی‌اش، همواره حاضر و نگهبان مسیر هدایت است، همان پیامبری که پروردگار عالمیان برای روشنگری بشر فرستاد و در کلام الهی چنین وصف شد:
«وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا رَحْمَةً لِلْعَالَمِينَ»(سوره انبیاء، آیه ۱۰۷)
« و ما تو را نفرستادیم مگر رحمتی برای جهانیان.»
داروی شفابخش امت نیز، امانتی الهی و نور هدایت است که همواره محفوظ خواهد ماند؛ چراکه پروردگار بر صیانت و بقای آن عهد بسته:
«إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ»(سوره حجر، آیه ۹)
«ما ذکر (قرآن) را نازل کردیم و خود نگهبان آن خواهیم بود.»
پس تنها چیزی که باقی می‌ماند، اقبال وتوجه مردم به این درمان الهی است، هرچند تلخ و دشوار باشد؛ زیرا حقیقت اصلاح، تنها زمانی محقق خواهد شد که انسان، خود برای تغییر همت گمارد و اراده‌ی درونی‌اش را دگرگون سازد:
«إِنَّ اللَّهَ لا يُغَيِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا مَا بِأَنْفُسِهِمْ»(سوره رعد، آیه ۱۱)
«همانا خداوند حال هیچ قومی را تغییر نمی‌دهد، مگر آنکه خودشان آنچه در نفسشان است، تغییر دهند.»  
این حقیقت جاودان، سنتی الهی در مسیر رشد و تعالی بشری است؛ قانونی که بر لوح تقدیر ملت‌ها نگاشته شده و همواره پابرجاست.
هر امتی که نور وحی را چراغ راه خود سازد و عزم حرکت در مسیر اصلاح و رشد را داشته باشد، در سایه‌ی الطاف الهی به سوی عزت، اقتدار و شکوفایی رهنمون خواهد شد.
این راه، همراه با صبر، استقامت و ایمان به وعده‌های الهی، کلید پیروزی و رهایی خواهد بود.پس اگر مسیر اصلاح و سربلندی مطلوب است، راه آن در تمسک به هدایت الهی، اتحاد در اراده‌ی جمعی و ثُبات در مسیر هدایت نهفته است.
طلوع صبح بیداری، نخست از دل‌ها و اراده‌ی جمعی انسان‌ها برمی‌خیزد، هرگاه ملتی با عزم راسخ و ایمانی استوار تصمیم بگیرد که مسیر خویش را از ضعف به توانمندی، از انحطاط به عزت وسربلندی و از گمراهی به هدایت متحول سازد، الطاف الهی دستگیر و یاری‌گر او خواهد شد.
خداوند، فطرت انسان را برای رشد و تعالی آفریده و مسیر نجات را به روی هر امتی که خود را به سوی اصلاح سوق دهد، گشوده است.هر ملتی که با اخلاص، صبر و پایداری، راه هدایت را برگزیند، در سایه‌ی رحمت الهی، از تاریکی‌ها به سوی نور و از سستی به اقتدار، رهنمون خواهد شد.
پس، راز عزت و شکوه هر جامعه در ایمان، اخلاص، همت و استقامت در مسیر اصلاح نهفته است؛ و تنها در سایه‌ی این اصول است که ملت‌ها از گرداب ضعف رهایی یافته و به شکوفایی و سربلندی دست می‌یابند.
هیچ حرکت و نهضت اصلاحی بدون این سه عنصر ورکن اساسی به موفقیت نخواهد رسید.اما اگر امت اسلامی در مسیر اتحاد، اخلاص و پایبندی به این ارکان گام بردارد، بی‌تردید مسیر عزت، اقتدار و شکوفایی را خواهد پیمود.
اگر این سه اصل به درستی در امت اسلامی نهادینه شود، بی‌تردید مسیر عزت، اقتدار و پیشرفت هموار خواهد شد.امام شهید حسن البنا، با تکیه بر این اصول، نهضتی عظیم را پایه‌گذاری کرد که تأثیر آن در سراسر جهان اسلام همچنان مشهود و ماندگار است.

درس‌های دعوت و فواید تربیتی

1) بازگشت عزت و شکوه امت اسلامی امری ممکن و دست‌یافتنی است، زیرا عوامل و اسباب آن همچنان محفوظ و موجود هستند .اما آنچه که فقدان ونبود آن حس می‌شود، «اراده‌ای استوار و عزمی راسخ» برای بهره‌گیری از این عناصر و حرکت به سوی شکوفایی و عزت است.

2) هدایت پیامبر اکرم ﷺ و سیره‌ی درخشان ایشان، الگویی بی‌همتا برای امت اسلامی است.این هدایت، نه فقط در گفتار، بلکه در کردار، باورها، عبادات، اخلاق و تعاملات، چراغ راه هر فرد و هر جامعه‌ای است که خواهان رشد و تعالی باشد.
هر نسلی که این الگو واسوه را سرلوحه‌ی خویش قرار دهد، راه بازگشت امت را به دوران شکوه و اقتدارش هموار خواهد ساخت.همچنین، سیره‌ی صحابه، تابعین و پیروان نیکوکار آنان، گنجینه‌ای سرشار از آموزه‌های تربیتی است که امت را در ارتباطی پیوسته و مطمئن با هدایت نبوی قرار می‌دهد.این سیره، حلقه‌ی اتصال نسل‌ها به حقیقت ناب اسلام و راهنمایی برای هر جوینده‌ی رشد و اصلاح است.
3) مربی شایسته و الگویی که از روش پیامبر اکرم ﷺ تبعیت کند، ستون فقرات بیداری امت است.او نه‌تنها راهبری خردمند و معلمی توانمند، بلکه سنگ‌بنای نهضت امت و عامل تربیت نسل‌ها است.هرچه به پرورش، آماده‌سازی و توانمندسازی این مربیان توجه بیشتری شود، اثرگذاری آن در پیشرفت امت و موفقیت دعوت، گسترده‌تر خواهد بود.
زیرا نهضتی که مربیان شایسته‌ای در دل خود داشته باشد، می‌تواند شعله‌ی امید را در دل‌ها روشن نگاه داشته، امت را از رکود و ضعف به سمت حرکت، تلاش و کمال هدایت کند. مربیانی که نور هدایت را در قلب‌ها بیفروزند وایمان را در جان‌ها تثبیت کنند و انگیزه‌ی بیداری و استقامت را در امت زنده نگاه دارند.

4) امت اسلامی، در پرتو لطف الهی، نه‌تنها هدایتگری محفوظ و جاودان دارد، بلکه قرآن کریم را به‌عنوان سرچشمه‌ای زلال و راهنمایی مصون از خطا، در اختیار دارد.این دو نعمت عظیم، همواره چراغ راه امت بوده‌اند، اما با وجود چنین موهبت‌هایی، امت اسلامی گرفتار اختلاف وابستگی، ضعف و عقب‌ماندگی شده است، گویی از سرچشمه‌ی عزت خویش فاصله گرفته است. 
حال آنکه پیامبر اکرم ﷺ فرمودند: 
«إني قَدْ خَلَّفْتُ فِيكُمْ مَا لَنْ تَضِلُّوا بَعْدَهُمَا مَا أَخَذْتُمْ بِهِمَا أَوْ عَمِلْتُمْ بِهِمَا كِتَابَ اللَّهِ وسنتي وَلَنْ تَفَرَّقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَىَّ الْحَوْضَ.» (صححه الألباني فى صحيح الجامع)
«من دو چیز گران‌بها را در میان شما باقی می‌گذارم که اگر به آن‌ها تمسک کنید، هرگز گمراه نخواهید شد؛ کتاب خدا و سنت من و این دو از هم جدا نمی‌شوند تا آنکه در کنار حوض کوثر بر من وارد شوند.» 
امت اسلامی، با وجود این دو هدایت آسمانی، همواره امکان بازگشت به مسیر عزت و شکوه خود را دارد، مشروط بر آنکه به این منابع عظیم تمسک جوید و از آموزه‌ های آن‌ها در زندگی فردی و اجتماعی خود بهره گیرد.این بازگشت، نه صرفاً یک آرمان، بلکه قانونی الهی است که تحقق آن در گرو اخلاص، همت و پایبندی به مسیر حق خواهد بود.
5) بزرگ‌ترین چالش امت اسلامی، فاصله گرفتن از روش الهی وبرنامه هدایت پیامبر اکرم ﷺ است.از دیرباز، دشمنان کوشیده‌اند امت را از سرچشمه‌ی عزت و مسیر توانمندی‌اش دور سازند؛ چرا که نیک می‌دانند پایبندی به این اصول، رمز شکوفایی و اقتدار امت است.تاریخ گواه آن است که هر زمان امت، قرآن و سنت را محور حرکت خود قرار داده، مجدداً عزت و اقتدار یافته است و هرگاه از آن فاصله گرفته اند، در گرداب ضعف و تفرقه و پراکندگی فرو رفته اند.
6)  قرآن کریم، منشور جاودان امت اسلامی و شفا‌بخش هر بیماری اخلاقی، روحی و اجتماعی آن است.هر نظام تربیتی و هر شیوه‌ی اصلاحی که از این هدایت الهی فاصله بگیرد، در نهایت سرنوشتی جز شکست نخواهد داشت.
قرآن، منشور ابدی هدایت و کلید سعادت دنیا و آخرت است؛ نوری که هر تاریکی را درهم می‌شکند و چراغی که مسیر حقیقت را روشن و نورانی می‌سازد. 
در سایه‌ی آن، بشریت می‌تواند به آرامش، شکوفایی و سعادت واقعی دست یابد، مشروط بر آنکه این کتاب الهی را چراغ راه خویش سازد و از چشمه‌ی زلال معرفت آن، قلب و اندیشه‌ی خویش را سیراب کند.
7) اصلاح و تغییر، حتی با وجود رهبری شایسته (الطبيب)  و روش‌های صحیح، (الدواء)  بدون اراده‌ی قوی و مصمم به بار نخواهد نشست.این اراده باید چنان استوار باشد که هیچ مانعی نتواند سد راه آن شود و هیچ ضعف و سستی در آن راه نیابد.امام حسن البنا این « اراده » را چنین توصیف می‌کند:
«إرادة قوية لا يتطرق إليها ضعف» 
«فإرادة الفعل من أجل التغيير تحتاج إلى تضحيات وصبر وثبات، لأن طريق الدعوة والتغيير طويل وشاق، لكن للعاملين الصابرين عليه الأجر القريب فى الدنيا نصر وتمكين وفى الآخرة رضا الله والجنة.»
«اراده‌ای قوی که هیچ ضعفی در آن راه پیدا نمی‌کند.»
مسیر دعوت و اصلاح، راهی بس طولانی و دشوار است که با آزمون‌های سخت همراه خواهد بود و نیازمند ازخودگذشتگی، صبر و استقامت است.اما آنان که در این مسیر ثابت‌قدم بمانند، در دنیا با نصرت الهی و توانمندی و در آخرت با رضایت پروردگار و نعمت‌های بهشت جاودان پاداش خواهند گرفت.

8) نقش فرد در پیشرفت امت، هم‌سنگ نقش مربی و روش اصلاحی است. هر فرد باید اراده‌ی تغییر را در خود پرورش دهد و اشتیاق دگرگونی را در جان خویش شعله‌ور سازد.فرد، بنیان و محور امت است؛ هرگاه فردی متحول شود، خانه، جامعه، حکومت و سرانجام امت نیز مسیر شکوفایی را در پیش خواهد گرفت.
به همین دلیل، امام حسن البنا بر ساختن شخصیت فردی تأکید فراوان داشت و آن را نخستین گام در مسیر دعوت می‌دانست.او برای هر فرد، ده ویژگی بنیادی را برشمرد که تمامی ابعاد رشد و تکامل فردی را دربر می‌گیرد.
فردی که این ویژگی‌ها را در وجود خود نهادینه سازد، نه تنها مسیر تعالی خویش را هموار می‌کند، بلکه توانایی ایجاد تغییر در محیط پیرامون خود را خواهد داشت.این بینش، نقشی کلیدی در بازسازی اجتماعی ایفا می‌کند، چراکه اصلاح حقیقی از درون انسان آغاز می‌شود و به جامعه گسترش می‌یابد.
این اصول، نقشه‌ی راه، را روشن و ترسیم می‌کنند؛ مسیری که نسلی آگاه، پویا و توانمند را به سوی رشد وشکوفایی سوق خواهد داد؛ نسلی که نه‌تنها حامل رسالت هدایت است، بلکه خود نیز،  به نیروی تحول در اجتماع بدل خواهد شد.
اگر این اصول به ‌درستی اجرا  و نهادینه شوند، امت اسلامی از ضعف به اقتدار، از پراکندگی به وحدت و از انحطاط به عزت خواهد رسید.

هماهنگی و هم‌افزایی، شرط اساسی در تحقق سه رکن نهضت اسلامی
گرچه سه ستون موفقیت  ـ رهبری شایسته، منهج روشن و اراده‌ی استوار ـ اساس حرکت یک امت به سوی پیشرفت و تعالی را شکل می‌دهند، اما نباید از بزرگ‌ترین چالش تحقق این اصول غافل شد: 
«نبود هماهنگی و هم‌افزایی میان این ارکان»
در بسیاری از جوامع، ممکن است «رهبری آگاه و الهام‌بخش» وجود داشته باشد، اما مسیر اصلاحی یا به‌درستی تدوین نشده است، یا دچار انحراف از اصول الهی و آموزه های قرآن و سنت شده است.یک رهبر خردمند، بدون وجود منهج مستحکم، همانند چراغی بی‌روغن است؛ نور دارد، اما نمی‌تواند مسیر را روشن سازد. 
از سوی دیگر، ممکن است برنامه‌ای روشن و اصلاحی دقیق تدوین شده باشد، اما افراد جامعه فاقد اراده‌ی لازم برای تغییر و حرکت باشند.بسیاری از امت‌ها، نه به دلیل نبود رهبر و برنامه، بلکه به علت غلبه‌ی رخوت، ناامیدی و تردید، در مسیر اصلاح متوقف شده‌اند. 
چنین شکافی، نهضت را از پویایی و شکوفایی بازمی‌دارد و اجازه نمی‌دهد که امت از ضعف به اقتدار برسد.رهبری شایسته، بدون برنامه‌ی صحیح، گمراه خواهد شد؛ برنامه‌ی صحیح، بدون اراده‌ی ملت، بی‌اثر خواهد ماند؛ و اراده‌ی ملت، بدون رهبری حکیمانه، در مسیر پراکندگی فروخواهد رفت.
پس، نهضتی که در جستجوی عزت و اقتدار است، باید این سه اصل را در هماهنگی و هم‌افزایی کامل با یکدیگر به‌کار بندد؛ رهبری‌ که مردم را به مسیر درست هدایت کند، منهجی که چراغ راه اصلاح باشد و اراده‌ای که دشواری‌ها را درهم شکند و نهضت را به شکوفایی برساند..

مهم‌ترین چالش‌های پیش روی امت
در مسیر پیشرفت و شکوفایی امت اسلامی، موانع و چالش‌هایی وجود دارند که مانع تحقق عزت و اقتدار واقعی آن می‌شوند.برخی از اساسی‌ترین این چالش‌ها عبارت‌اند از:
الف) ضعف اراده و انگیزه‌ی تغییر 
      – بسیاری از افراد، نقش خود را در اصلاح جامعه جدی نمی‌گیرند و خود را مسئول رشد و پیشرفت نمی‌دانند.
ب) نبود شفافیت در منهج و مسیر اصلاح 
     – بدون یک برنامه‌ی راهبردی روشن و دقیق، امت دچار سردرگمی و عدم انسجام خواهد شد.
ج) فقدان پیوند و انسجام میان رهبر و مردم 
      – اگر رهبران نتوانند اعتماد عمومی را جلب کنند و مردم را به حرکت در مسیر اصلاح متقاعد سازند، اتحاد و همبستگی از میان خواهد رفت.
د) فشارهای خارجی و موانع بیرونی 
– دشمنان و عوامل بیرونی همواره تلاش می‌کنند که امت را از مسیر رشد و پیشرفت بازدارند و آن را درگیر تفرقه و وابستگی سازند.


راه‌حل‌ها و مسیر عبور از این چالش‌ها
برای غلبه بر این موانع و دستیابی به عزت و سربلندی، باید به موارد زیر توجه ویژه داشت:

الف) تقویت اراده و انگیزه‌ی فردی
     اگر امت اسلامی بخواهد مسیر اصلاح و شکوفایی را در پیش گیرد، باید نیرویی درونی و اراده‌ی قوی داشته باشد.این اراده:
1) از «ایمان و عقیده‌ی راسخ» نشأت می‌گیرد، یعنی تغییر و پیشرفت باید درونی و برخاسته از باور قلبی باشد.
2) نیازمند «صبر و استقامت» است، زیرا هیچ تحول عظیمی بدون تحمل سختی‌ها و آزمون‌های دشوار حاصل نمی‌شود.
3) باید در «سطح فردی و جمعی» تقویت شود، زیرا اصلاح و تغییر تنها مسئولیت رهبران نیست، بلکه هر فردی باید در مسیر خودسازی و اعتلای امت نقش داشته باشد.


ب) تدوین یک برنامه‌ی صحیح و کارآمد 
راهبردی مستحکم که ریشه در قرآن کریم و سنت نبوی دارد و با ارائه‌ی چارچوبی منسجم، زمینه‌ی وحدت، عزت و توانمندسازی امت را فراهم می‌سازد.این مسیر باید شفاف، کاربردی و مبتنی بر اصول اصیل اسلامی باشد.


هر امتی که بخواهد پیشرفت کند، نیازمند چارچوبی مستحکم و راهبردی روشن است.این مسیر باید:
1) بر «قرآن و سنت استوار» باشد، چرا که این دو منبع، چراغ راه امت اسلامی هستند.
2) «انعطاف‌پذیر و واقع‌گرایانه» باشد، به‌طوری که بتواند مشکلات و نیازهای زمانه را در نظر بگیرد و پاسخگوی شرایط مختلف باشد.
3) «وحدت‌آفرین» باشد؛ زیرا اگر امت نتواند در مسیر خود وحدت و انسجام داشته باشد، تلاش‌ها پراکنده و کم‌اثر خواهد شد.


ج) استحکام رابطه میان رهبران و امت 
                رهبران باید پیوندی صمیمانه با مردم داشته باشند، اعتماد آنان را جلب کنند و آنان را در مسیر پیشرفت همراه سازند.
رهبری در امت اسلامی تنها به مدیریت یا فرماندهی محدود نمی‌شود، بلکه یک مسئولیت عظیم برای هدایت قلب‌ها و ذهن‌هاست.امام حسن البنا تأکید داشت که رهبری باید:
«بینش عمیق» داشته باشد، یعنی بتواند فراتر از شرایط کنونی بنگرد و امت را به سمت آینده‌ای روشن هدایت کند.
«اخلاص بی‌نظیر» داشته باشد، زیرا هر حرکت اصلاحی نیازمند رهبری است که از هرگونه انگیزه‌ی شخصی و دنیوی دور باشد و تنها به رضایت خداوند بیندیشد.
«تدبیر راهبردی» داشته باشد، یعنی قدرت مدیریت بحران‌ها و بهره‌گیری صحیح از منابع امت را داشته باشد و بتواند وحدت و انسجام ایجاد کند.

د) ایستادگی در برابر موانع و فشارهای خارجی 
         امت باید استقلال فکری و عملی خود را حفظ کند و با همبستگی و استقامت، در مسیر پیشرفت گام بردارد.
با هماهنگی این سه رکن و پایبندی به راهکارهای اصولی، امت اسلامی می‌تواند مسیر عزت و اقتدار را بازیابد و گامی استوار به سوی شکوفایی بردارد.

والله الموفق وهو الهادي إلى سواء السبيل
ونسأله سبحانه التوفيق والسداد للذود عن دعوتنا وامتنا كما ندعوه عز وجل الصبر والثبات على الطريق

وآخر دعوانا أن الحمد لله رب العالمين

منبع: خطبة لفضيلة الأستاذ الإمام حسن البنا، نُشرت في جريدة النادي، العدد (٣٢)، بتاريخ ٢ شعبان ١٣٥٤هـ الموافق ٢٧ ديسمبر ١٩٣٦م