کشته‌شدن یحیی السنوار، رئیس‌دفتر سیاسی جنبش حماس، به عنوان یک رویداد مهم در تحولات و پیامدهای تجاوز به غزه محسوب می‌شود. عملیات "طوفان الاقصی" در ذهنیت اسرائیلی‌ها با شخصیت السنوار مرتبط شده و درخواست برای کشتن او به یکی از مهم‌ترین اهداف جنگ تبدیل شده است که هدف آن نابودی جنبش حماس است.

علاوه بر این که سنوار در ذهن اسرائیلی‌ها به عنوان طراح و ایده ‌پرداز "طوفان الاقصی" شناخته می‌شود، انتقام شخصی از او نیز توسط بسیاری از رهبران سیاسی و امنیتی اسرائیل وجود دارد، به ویژه بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل، که او را مسئول آزادی سنوار در سال ۲۰۱۱ می‌دانند، به همراه تعدادی از رهبران برجسته حماس، مانند صالح العاروری که اسرائیل او را در بیروت ترور کرد.

مسئله‌ی انتقام و ثأر از سنوار تنها جزئیات حاشیه‌ای قبل از معانی سیاسی آن نیست، بلکه دلالت‌های سیاسی عمیقی را به همراه دارد. دستگاه‌های امنیتی اسرائیل به دنبال انتقام از سنوار بودند به دلیل فریب بزرگ اطلاعاتی که دستگاه‌های اطلاعاتی اسرائیل در آن گرفتار شدند و این موضوع زمینه ‌ساز و تسهیل ‌کننده‌ی اجرای عملیات "طوفان الاقصی" بود.

همچنین، نهاد نظامی اسرائیل نیز با سنوار ثأری دارد که در هفتم اکتبر به تحصینات نظامی آن‌ها در مرز نفوذ کرد و رهبری حماس در غزه را در مواجهه‌ ای که تا کنون یک سال کامل ادامه داشته، بر عهده داشت و ارتش اسرائیل نتوانسته است آن را از بین ببرد، که این موضوع باعث شده این جنگ طولانی ‌ترین جنگ در تاریخ اسرائیل باشد.

زمانی که رهبران اسرائیلی درباره‌ی کشته شدن سنوار صحبت کردند، اظهارات آن‌ها با لحن انتقامی و ثأری آغاز شد. با این حال، سنوار در برابر دستگاه‌های نظامی و امنیتی اسرائیل مقاوم ماند و در شرایطی غیرمترقبه و درگیری غیر برنامه‌ ریزی شده به دلیل برخوردی غیرمنتظره با یک نیروی نظامی اسرائیلی کشته شد.

ترور سنوار، با توجه به شرایط و ملابسات حادثه، بخشی از عناصر اعلام پیروزی اسرائیل به حساب می‌‌آید، چه این پیروزی خیالی باشد و چه واقعی. زیرا حالت جشن و شادمانی (که با تمسخر همراه است) در جامعه اسرائیلی، فشار زیادی به رهبری سیاسی و نظامی وارد می‌کند تا آنچه را که اتفاق افتاده به عنوان یک پیروزی قاطع به تصویر بکشد.

سنوار نماد شر مطلق، نازی و هیتلری در تخیل جمعی اسرائیلی‌هاست و مسئول بزرگ ‌ترین فاجعه‌ای است که بر سر اسرائیلی‌ ها از زمان فاجعه جنگ جهانی دوم آمده است. بنابراین، مرگ او برای آن‌ها به معنای دستیابی به یک پیروزی مهم در نبرد است. از این رو، نتانیاهو قادر خواهد بود پیروزی در غزه را به گونه‌ای بازاریابی کند که پیش ازترور سنوار امکان ‌پذیر نبود.

من فکر می‌کنم که ترور سنوار آغاز اعلام پایان جنگ در غزه از سوی اسرائیل خواهد بود. در اینجا باید تفاوتی بین اعلام پایان جنگ و واقعیتی که از آن ناشی می‌شود قائل شد. اعلام پایان جنگ به معنای خروج اسرائیل از نوار غزه نیست، بلکه اسرائیل همچنان به اشغال این منطقه ادامه خواهد داد، یا حداقل کنترل نظامی و امنیتی بر محورها و مناطق مختلف در نوار غزه، مانند محور فیلادلفیا (صلاح‌الدین) و محور "نتساریم" که شمال نوار غزه را از جنوب آن جدا می‌کند، خواهد داشت. علاوه بر این، اسرائیل بر یک کمربند امنیتی در داخل به طول مرز با نوار غزه تسلط خواهد داشت و البته اشغال دائمی شمال نوار غزه نیز ادامه خواهد یافت.

در این زمینه، عملیات نظامی اسرائیل در شمال نوار غزه، تلاش برای جابجایی ساکنان از شمال به جنوب و اعلام شمال به عنوان منطقه‌ای نظامی بسته، بخشی از ترکیب در تصور اسرائیل از نزدیک شدن به اعلام پایان جنگ در این نوار است.

این به این معناست که اسرائیل در تلاش است تا واقعیت در نوار غزه را به پیش از سال 2005 برگرداند، یعنی پیش از خروج اسرائیل از نوار غزه.

اسرائیل می‌خواهد موجودیت خود را در نوار غزه تحمیل کند ، از ساخت محور "نتساریم" آغاز کرده و سپس به کنترل محور فیلادلفیا و در نهایت به کنترل کامل شمال نوار غزه می‌رسد. این در حالی است که موعد انتخابات آمریکایی نزدیک می‌شود و پیش‌بینی می‌شود که پس از پایان این انتخابات و تشکیل یک دولت جدید آمریکایی، این دولت رهبری تغییر در محیط منطقه‌ای را با ابزارهایی متفاوت از ابزارهای اسرائیلی (به‌ویژه نظامی) به عهده بگیرد، در حالی که در اکثر اهداف اسرائیلی هم ‌راستا خواهد بود.

کشته شدن سنوار بخشی از مؤلفه‌های اعلام پایان تجاوز است، و این موضوع از اظهارات آمریکایی و اروپایی که خواستار توقف جنگ و امضای توافقی برای آزادی اسرای اسرائیلی و گروگان‌ها در نوار غزه بودند، مشخص شد.

در اینجا به هدف دوم تجاوز به غزه می‌‌رسیم که اسرای اسرائیلی هستند. پس از کشته شدن سنوار، صداها در اسرائیل دوباره بالا گرفت و خواستار تحقق این هدف شدند؛ با این فرض که هدف اول محقق شده یا نه؟

در اینجا به هدف دوم تجاوز به غزه می‌‌رسیم که اسرای اسرائیلی هستند. پس از کشته شدن سنوار، صداها در اسرائیل دوباره بالا گرفت و خواستار تحقق این هدف شدند؛ با این فرض که هدف اول محقق شده یا به زودی محقق خواهد شد.

بنابراین فشار بر نتانیاهو در این پرونده افزایش خواهد یافت، زیرا دیگر هیچ بهانه‌ای برای فرار از مسئولیت‌های این پرونده ندارد. او عملیات رفح را انجام داد و محور فیلادلفیا را اشغال کرد، شمال غزه را از جنوب آن جدا کرد و سنوار را کشت. دیگر غزه تهدید نظامی برای اسرائیل به‌ مانند تکرار عملیات "طوفان الاقصی" محسوب نمی‌شود.

و ارتش بارها از تخریب بیشتر زیرساخت‌های نظامی جنبش حماس خبر داده است و حتی اظهارات نظامی وجود دارد که به شکست نظامی جنبش حماس اشاره می‌کند. بنابراین، موضوع اسیران و گروگان‌های اسرائیلی باقی مانده است.

در این پرونده، بار دیگر معضل نتانیاهو نهفته است. پس از کشته شدن سنوار، اسیران اسرائیلی به صورت آواره در نوار غزه نیستند، بلکه جنبش حماس همچنان آن‌ ها را در اسارت نگه داشته است. بنابراین، او باید با جنبش حماس که به نظر جامعه اسرائیلی "شکست‌ خورده" است، مذاکراتی انجام دهد تا به هدف دوم جنگ دست یابد. بدین ترتیب، اکثر جامعه اسرائیلی به او اجازه خواهند داد که خارج شده و اعلام کند که "پیروزی قاطع" در این تجاوز به دست آمده است و شاید این امر او را به طور جزئی از بار ناکامی در هفتم اکتبر رها کند.

معضل نتانیاهو این است که ترورسنوار مسئله اسرای اسرائیلی و گروگان‌ها را حل نکرده است، زیرا حماس یک شخص نیست، هرچند که آن شخص چقدر مهم باشد، و موقعیت رهبری و تأثیرش چقدر باشد. باز کردن پرونده مذاکرات توافق، پرونده شرایطی را که حماس می‌خواهد، باز خواهد کرد، در شرایطی که فشار داخلی و خارجی برای اتمام آن وجود دارد و زمان استفاده شده توسط نتانیاهو قبل از انتخابات آمریکایی به پایان رسیده است. بلکه ترور سنوار باعث خواهد شد که حماس بر شروط خود بیشتر پافشاری کند.

نتانیاهو دوباره سعی خواهد کرد تا زمان ‌کشی کند تا پروژه‌اش در شمال نوار غزه را به اتمام برساند و واقعیت‌هایی را بر اساس تصور روز بعد در غزه تحمیل کند. من فکر می‌کنم که نتانیاهو بین پرونده اسرای اسرائیلی و روز بعد در نوار غزه ارتباط برقرار خواهد کرد. پس از ارتباط  بین اسرای اسرائیلی و تحقق اهداف جنگ نظامی، نتانیاهو در حال حاضر به ارتباط آن با پرونده سیاسی مربوط به آینده نوار غزه روی خواهد آورد، به گونه‌ای که توافق یا توافق‌‌نامه آتش‌بس، آغاز یک مرحله سیاسی جدید در نوار غزه باشد که با تصورات اسرائیلی همخوانی داشته باشد.

منبع: سايت الجزيرة