پرسش اصلی در این نوشتار این است: آیا رژیم غذایی گوشتخوارانه از منظر اخلاقی دفاع پذیر است؟ به بیان دیگر، آیا انسانها اخلاقاً حق دارند که برای تأمین خوراک خود جان حیوانات دیگر را از ایشان سلب کنند؟
بسیاری از افراد معتقدند تمام انواع شکنجه، صرف نظر از آنکه معطوف به کدام غایت باشد، از جمله شکنجه برای کسب اطلاعات بسیار مهم و ضروری، همیشه و تحت هر شرایطی اخلاقاً نارواست.
جنبش حقوق زنان، بهحق، به نقد ساختارهای اجتماعی مردسالار و نیز نقش مردان در تقویت و تداوم این ساختارهای تبعیضآمیز نشسته است، و به نظرم این راهی است که باید همچنان ادامه یابد. اما اصلاح ساختار بیمار یک جامعه مردسالار بدون نقد نقش زنان در شکل بخشی و تداوم این ساختارهای تبعیض آمیز کامل نیست. در اینجا مایلم چند نکته را در این خصوص به اختصار بیان کنم:
مدافعان حقوق بشر برای این حقوق دست کم سه ویژگی مهم قائلند: اوّلاً- این حقوق جهانشمول هستند، یعنی تمام انسانها از آن حیث که انسان هستند، صرفنظر از نژاد، دین، ملیت، طبقه اجتماعی، جنسیت، قومیت و غیره، صاحب آن حقوق هستند..
نسبیتگرایی اخلاقی چیست؟ اهمیت و جذابیت این دیدگاه در چیست؟ مهمترین دلایلی که فیلسوفان و متخصصان علوم انسانی و اجتماعی برای تأیید این دیدگاه عرضه کردهاند، کدام است؟ آیا نسبیتگرایی اخلاقی موضعی قابل دفاع است؟ مهمترین انتقاداتی که بر این دیدگاه وارد شده است، کدام است؟
استاد مصطفی ملکیان از معلمان و فیلسوفانِ اخلاق در جامعه امروز ایران در برنامه ای زنده در اینستاگرام که به همت “خیریه غدیر” و در گفتگو با آرش نراقی دیگر متفکر ارجمند ایرانی صورت گرفت، نکات قابل توجهی پیرامون عارضه تنهایی در جهان مدرن مطرح کردند که به جهت اهمیت، علاقه و حوزه کاری ام تقریری از آن را تقدیم حضور خواهم کرد.
استدلال های فلسفی در مورد پرهیز از گوشت نسبتا جدید است. از جمله ی این استدلال ها یکی این است که جانوران مثل انسان حق دارند. کم و کیف این حق محل مناقشه است اما مبنای آن این مشاهده ی ابتدایی ست که جانور هم مثل انسان درد و رنج می کشد. آیا این استدلال می تواند شما را به کم مرتبه بودن عمل گوشتخواری ترغیب کند؟
«مسأله مرگ» و روایت هنری: درباره مالون میمیرد اثر ساموئل بکت
ابوالفضل رجبی (روزنامهنگار هممیهن): آرش نراقی، پژوهشگر فلسفه و استاد دانشگاه موراوین پنسیلوانیای آمریکا در مدرسه مجازی تردید «عشق و دوستی در تفکر فلسفی» را دستمایهای برای سخنرانی خود قرار داد. آرش نراقی، در سخنرانی خود با پیش کشیدن سه محور «عشق، پیری و تنهایی» به صورتبندی وضعیت تجربه عشقی در دوران پیری و سالخوردگی پرداخت و در مقام دفاع از این صورت عشقورزی، خوانشی انتقادی از فرهنگ و ادبیات ایران را در پیش گرفت. نراقی معتقد است، فرهنگ عمومی ما عشق دوران پیری را به یک معنا دون شأن، مایه ننگ، خلاف وقار و تأنی فرد سالخورده تلقی میکند. او همچنین با تقسیم عشقورزی به دو صورت «خیزابی» و «جویباری»، عشق خیزابی را شورمندانه و جنسی و عشق جویباری را ناظر به مصاحبت و گفتوگو دانست. در ادامه خلاصهای از گفتار این پژوهشگر را میخوانید.
آیا عذاب جاودانه در دوزخ با رحمت خداوندی ادیان توحیدی سازگار است؟ این پرسش را «مسأله دوزخ» می نامند. در این سخنرانی برخی پاسخ های مهم به این مسأله بررسی می شود، و در نهایت از نظریه «دوزخ به مثابه تبعید خودخواسته» دفاع می شود.
کپی رایت © 1401 پیام اصلاح . تمام حقوق وب سایت محفوظ است . طراحی و توسعه توسط شرکت برنامه نویسی روپَل