16 اردیبهشت 1404
پیام اصلاح پایگاه

إِنْ أُرِيدُ إِلَّا الْإِصْلَاحَ مَا اسْتَطَعْتُ وَمَا تَوْفِيقِي إِلَّا بِاللَّهِ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَإِلَيْهِ أُنِيبُ

إِنْ أُرِيدُ إِلَّا الْإِصْلَاحَ مَا اسْتَطَعْتُ وَمَا تَوْفِيقِي إِلَّا بِاللَّهِ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَإِلَيْهِ أُنِيبُ

سایت رسمی جماعت دعوت و اصلاح

جستجو برای : "مصطفی ملکیان"

  •  «من نه دل‌نگران سنت‌ام، نه دل‌نگران تجدد، نه دل‌نگران تمدن، نه دل‌نگران فرهنگ و نه دل‌نگران هیچ امر انتزاعی‌ دیگری از این قبیل. من فقط نگران انسان‌های گوشت ‌‌وخون‌داری هستم که می‌آیند، رنج می‌برند و می‌روند. سعی کنیم انسان‌ها هر چه بیشتر با حقیقت مواجهه یابند و به حقایق هرچه بیش‌تری دسترسی پیدا کنند؛ علاوه بر آن هر چه کم‌تر درد بکشند و رنج ببرند؛ و علاوه بر آن هر چه بیش‌تر به نیکی و نیکوکاری بگرایند. برای تحقق این سه هدف، از هر چیزی که سودمند می‌تواند بود بهره گیرند؛ از دین گرفته تا علم، فلسفه، عرفان، هنر، ادبیات و همه‌ی دستاوردهای بشری دیگر.» (مصطفی ملکیان، عقلانیت و معنویت بعد از ده‌ سال)

    نویسنده:
    مصطفی ملکیان
  • اشاره: 
    متن حاضر حاصل گفت‌و گوی مجله‌ی راه‌ نو با استاد مصطفی ملکیان درباره‌ی آثار مباحث کلامی – فلسفی جدید بر حوزه‌های علمیه، روشنفکری دینی، سنت‌گرایی، عقلانیت، سکولاریسم و … است که نخستین بار در سال ۷۶ در همان مجله انتشار یافت. راه نو: در سالهای اخیر با موجی از توجه به مباحث جدید فلسفی و کلامی در حوزه‌های علمیه مواجه هستیم. گواه آشکارش مقالات و مجلاتی است که از طرف حوزویان منتشر می شود. فکر می کنید چه چیزی این موج را به راه انداخته است؟

    نویسنده:
    مصطفی ملکیان
  • سر ویلیم دیوید راس ( Sir William David Ross)، فیلسوف اخلاق انگلیسی (1971-1877)، هم در فلسفه اخلاق وظیفه‌گروانه‌ی (deontologistic) کانت نقاط قوت و نقاط ضعفی می‌دید، و هم در فلسفه‌ی اخلاق نتیجه‌گروانه‌ی (consequentialistic) بزرگترین معارضان کانت، یعنی فایده‌نگر (utilitarianist)انی مانند بنتام و میل. از این ‌رو، نه هیچیک از این د و فلسفه‌ی اخلاق را یکسره رد می‌توانست کرد، و نه هیچیک را یکسره قبول. به همین جهت، درصد برآمد که سختی نو بیاورد که نقاط قوت هر دو فلسفه‌ی اخلاق را داشته باشد و دستخوش نقاط ضعف هیچیک از آنها نباشد.

    نویسنده:
    مصطفی ملکیان
  • دین و اخلاق

    03 اسفند 1389

     یکی از بحث‌‌‌های بسیار مهم و حیاتی امروز، ارتباط دین و اخلاق است. اگر بخواهیم به طور سیستماتیک در این مورد بحث کنیم، باید اشاره کنیم اعتقاد کسانی بر این است که دین و اخلاق با هم ارتباطی ندارند، چون اصولاً هر دو یک چیزند. این گروه به هویت(1) دین و اخلاق حکم کرده‌اند و هر دو را یک گرایش دانسته‌اند. به نظر می‌رسد کسانی که آیین کنفوسیوس را قبول دارند، کاملاً به این گرایش معتقد باشند که دین همان اخلاق است و اخلاق همان دین.

    نویسنده:
    مصطفی ملکیان
  • امر تعیین‌کننده حق و باطل در فلسفیدن فقط عقل است. اگر امر دیگری جز عقل فیصله بخش نزاع‌ها باشد، دیگر به آن فرآیند فلسفیدن نمی‌گویند. در الهیات آنچه نزاع‌ها را فیصله می‌دهد متون مقدس دینی و مذهبی است، در عرفان شهودهای عارفان، فیصله بخش نزاع‌هاست و در تحقیقات تجربی، روش‌های تجربی. اما نزاع فلسفی هیچ‌وقت با تحقیقات تجربی فیصله نمی‌یابد،

    نویسنده:
    مصطفی ملکیان
  • اشاره: مصطفی ملکیان نسبت به چند سال‌گذشته هیچ تغییری در وجوهات اخلاقی نکرده است؛ همچنان آرام با نگاه‌های عمیق، تمرکز قبل از ادای سخن و همان تبسم زیبا و از همه مهم‌تر این‌که هنوز هم مایل نیست تصویری از وی در مصاحبه‌ها نشان داده شود.

    نویسنده:
    مصطفی ملکیان
  • چکیده: در این گفت و گو آقاى ملکیان به سه عامل مؤثر در وضع اندشگى ما اشاره می‌کند: نخست، عدم میل به تغییر جهان؛ دوم، زیر سؤال رفتن مشروعیت حکومت‌‌‌ها و توسل آنها به عالمان دینى؛ سوم، سرخوردگى حاصل از شکست در برابر مغول و تیمور. ایشان گرته‌بردارى از فرهنگ غرب را امرى ممدوح می‌داند و آن را راهى کم هزینه به حساب می‌آورد.

    نویسنده:
    مصطفی ملکیان
  • از نقطه‌ای آغاز می‌کنم که به زعم این قلم لبّ لباب اندیشه ملکیان است. ابتدا سخنی از وی نقل می‌کنم و سپس تأویلی از آن را در ادامه بسط می‌دهم و فی‌النّهایه‌ نکاتی پیرامون اندیشه‌ی وی طرح کنم. بدیهی است که نگارنده، تنها فهم خود را از کلام ملکیان بیان می‌دارد و مدافع و متنقد همین فهم خواهد بود نه شخص ملکیان و یا تصورات حقیقی وی.

    نویسنده:
    مصطفی ملکیان
  • ;موضوع بحث «اخلاقى زیستن و اجتماعى عمل کردن» است. به تعبیرى دیگر، توجه دادن به پشت صحنه عمل اجتماعى و التفات دادن به این نکته که عمل اجتماعى همیشه در زمینه است که معنا دارد و قابل استمرار است.

    نویسنده:
    مصطفی ملکیان
  •  با توجه به آنچه که در حوزه فرهنگی کشور ما و علاوه بر آن در حوزه مباحثات سیاسی و اجتماعی کشور ما می‌گذرد، خوب است که بحثی در مورد اخلاق و عالم تفکر داشته باشیم. بحثی درباره مداخله ای که اخلاق در قلمرو تفکر می‌تواند و باید داشته باشد. مداخله اخلاق در قلمرو تفکر، وقتی اثر خود را ظاهر می‌کند که نزاع در عالم تفکر پیش آید. هم چنین وقتی که متفکری بطور یگانه و تنها قصد می‌کند که در میان آرا و نظرات فراوانی که با آنها مواجه می‌شود، اتخاذ موضع بکند. بعضی را بپذیرد و بعضی دیگر را کنار بگذارد.

    نویسنده:
    مصطفی ملکیان