برای كندوكار در مبانی نظری مدارا، منطقاً لازم است كه، نخست مراد خود را از لفظ مدارا (tolerance یا toleration) روشن كنیم. مراد من از مدارا، در این جستار، عبارت است از: نگرش ( یا طرز تلقی) روادارانه یا آزاد اندیشانه نسبت به عقائد یا اعمالی كه با عقائد یا اعمال خود شخص تغایر یا تعارض دارند. و مرادم از نگرش ( یا: طرز تلقی) نیز عبارت است از: آمادگیای اكتسابی و نسبتاً ثابت برای یك نوع عمل خاص در جهت نیل به یك هدف. ظن قریب به یقین دارم كه اكثر حاضران در این جلسه نیز از لفظ مدارا همین معنا را اراده و فهم میكنند.
از من خواسته شده است درباره مسابقه با خود و مقایسه خود با خودهای پیشتر گفتوگو کنیم؛ بحثی که قبلاً هم به آن پرداختهام اما نمیدانم در جایی منتشر شده است یا نه. مسابقه با خود یا دیگری؟ موفقیت یا رضایت؟ در یک تقسیمبندی کلی ما انسانها به لحاظ روانی به دو دسته تقسیم میشویم؛ یکی کسانی که به تعبیر من اهل موفقیتاند؛ و دسته دوم کسانی که اهل رضایتاند.
مصطفی ملکیان: ما همیشه باید در اصلاح گری اجتماعی حالا چه اصلاح گری فرهنگی باشد، چه اقتصادی، چه سیاسی و چه هرنوع دیگری توجه کنیم که یک وقت عده ای یک سری مفهوم انتزاعی درست نکنند و سر موجودات گوشت و پوست و خون دار را زیر آب کنند و بگویند دلتان خوش باشد که دارید یک موجودی را رشدش می دهید و تقویتش می کنید. من این را نمی فهمم. مفاهیمی مثل جامعه، مثل فرهنگ، تمدن، نظام، مکتب، ایدئولوژی، دین، مذهب، کیش، آئین؛ همه اینها از این دست مفاهیم هستند. وجود ندارند، برساخته های ذهن من و شما هستند. گاهی که واقعیتی به صورت انتقادی مطرح می شود، می گویند ما یک فرهنگی داریم که آن را پس پشت گذاشته ایم.
تعریف روشنفکری: ابتدا به جای این که روشنفکری را تعریف کنیم ـ که به گمان بنده، تعریف روشنفکری مثل تعریف بسیاری از مفاهیم دیگر متداول در زبان فرهنگی ما امکانپذیر نیست ـ چاره ای جز این نیست که باید از روشنفکری تعیین مراد کرد ؛ مگر این که نفس تعیین مراد را یک نوع تعریف تلقی کنیم؛ ....
انسان محروم از زبان مادری چگونه انسانی است؟ این را استاد مصطفی ملکیان در تحلیل رنجهای چنین انسانی اینطور پاسخ میدهد: «باید با صراحت گفت؛ زبان مادری من، جهاننگری مرا شکل میدهد. کسی که زبان مادری مرا از من می گیرد، در واقع جهاننگری مرا از من گرفته است؛ یعنی مرا در یک مادة خامی به نام جهان سرگردان کرده است.
متن سخنرانی استاد مصطفی ملکیان در کنگره والا پیامبر رحمت درباره مطلبی سخن خواهم گفت که تقریباً وجدان عمومی مردم ایران بر ضرورت این مطلب و ضرورت کندوکاو درباره جوانب این مطلب نوعی وفاق و هماهنگی دارد. مطلب را از اینجا شروع میکنم که همة ادیان، چه ادیان شرقی و چه ادیان غربی، در طول تاریخ خودشان تفسیرهای بسیار متفاوتی دیدهاند. متفکران، الهیدانان، فیلسوفان، عارفان، فقیهان و سایر کسانی که در درون دین خود مطالعه میکردهاند در هیچ دینی تفسیر واحدی از آن دین به دست ندادهاند. اسلام هم از شمول این سخن عام مستثنی و خارج نیست.
پ: با توجّه به تعریف های متنوعی که در آثار خود از دین داشتهاید مثل دینِ یک، دینِ دو و دینِ سه و از آنجا که در جایی فرموده بودید که بیشتر به جنبه کارکردی دین قائل هستید، مفهوم و پیده «دینگریزی» را در منظومه معرفتی خود چگونه تعریف و تحدید میکنید و آیا آن را یک «فرایند» میدانید یا یک «فرآورده»؟
فهم اینکه دین درست و راستین چیست متوقف است بر تعریفى که از دین داریم. دین را هم به صور و اشکال بسیار متعددى تعریف کردهاند، که تنها یکى از آنها تعریف کارکردى است، یعنى تعریف دین بر حسب کارکردى که دارد یا باید داشته باشد. اما کارکرد یا کارکردهایى که دین دارد یا باید داشته باشد نیز مورد اجماع نیست.
در ابتدا سه نکتهی کلّی را باید مورد اشاره قرار دهم. نکتهی اوّل اینکه من از نوشتهها و گفتههای شما خیلی استفاده میکنم و در جای دیگر هم گفتهام که سه ویژگی بسیار مهمّ در نوشتههای شما وجود دارد. ویژگی اوّل، دقّت نظر و باریکبینی و ژرفنگری است. ویژگی دوّم رعایت اخلاق نقد است و مهمترین علامت آن هم انصافی است که در محاکمات و داوریهایتان دارید.
ضرورت تدریس دروس معارف، محورهای قابل بحث و استیصال در مورد مباحث اعتقادی، بازنگری دروس معارف و... از جمله مباحثی است که در نشستی با جناب آقای دکتر مصطفی ملکیان مورد بحث و ارزیابی قرار گرفت، با عنایت به اینکه آنچه در مصاحبه با استادان ارجمند ذکر می شود الزاماً به معنای تأیید نشریه معارف نمی باشد
کپی رایت © 1401 پیام اصلاح . تمام حقوق وب سایت محفوظ است . طراحی و توسعه توسط شرکت برنامه نویسی روپَل