بخشی از پیامبر و دیوانه(جبران خلیل جبران)
آماده کردن: واحد ترجمه روابط عمومی استان کردستان

آنگاه المیترا به سخن درآمد و گفت درباره زناشویی چه می‌گویی، ای استاد؟
و او در پاسخ گفت: شما همراه زاده شدید و تا ابد همراه خواهید بود.
هنگامی که بالهای سفید مرگ روزهاتان را پریشان می‌کنند همراه خواهید بود.
آری، شما در خاطر خوب خداوند نیزهمراه خواهید بود.
اما در همراهی خود حد فاصل را نگه دارید،
و بگذارید بادهای آسمان در میان شما به رقص در آیند.
به یکدیگر مهر بورزید اما از مهر بند مسازید:
بگذارید بادهای آسمان در میان شما به رقص درآیند.
به یکدیگر مهر بورزید، اما از مهر بند مسازید:
بگذارید که مهر دریای مواجی باشد در میان دو ساحل روحهای شما.
جام یکدیگر را پر کنید، اما از یک جام منوشید.
از نان خود به یکدیگر بدهید، اما از یک گرده نان مخورید.
با هم بخوانید و برقصید و شادی کنید، ولی یکدیگر را تنها بگذارید، همانگونه که تارهای ساز تنها هستند، با آنکه ازیک نغمه به ارتعاش در می‌آیند.
دل خود را به یکدیگر بدهید، اما نه برای نگه داری.
زیرا که تنه دست زندگی می‌تواند دلهای تان را نگه دارد.
در کنار یکدیگر بایستید اما نه تنگاتنگ:
زیرا که ستونهای معبد دور از هم ایستادهاند،
و درخت بلوط و درخت سرو در سایه یکدیگر نمی‌بالند.