سالهاست که دولت بر خلاف تصریح قانون به آموزش رایگان، از تأمین هزینههای اداره مدارس عملاً پا پس کشیده و با سوءاستفاده از انجمن اولیا و مربیان، غالب هزینههای مدارس را بهویژه در شهرهای بزرگ، بر عهده اولیای دانشآموزان گذاشته است؛ به طوری که بر خلاف تبلیغات مکرر مبنی بر ممنوعیت اخذ پول ثبت نام در مدارس دولتی، این مدارس عملاً پولی شدهاند و کمتر خانوادهای هست که برای فرار از شرمندگی خود یا فرزندانش مجبور به پرداخت هزینهای کم یا زیاد به مدارس نشود! وقتی توان جذب کمکهای مردمی به عنوان یکی از مهمترین ملاکهای انتصاب مدیران و ارزیابی عملکرد آنان، مطرح است مدیران نیز خواسته یا ناخواسته برای تأمین هزینهها و مدیریت روتین امور آموزشگاه و گاه برای اثبات کارآمدی و تضمین بقای خود، ناگزیر به ارسال پاکت به خانوادهها و درخواست کمک در جلسات انجمن اولیا و مربیان و ادای احترام ویژه به والدین بخشندهتر میشوند! رسمی غیرقانونی و آفتزا که پیش از همه به جایگاه مدیر و کل فرایند تعلیم و تربیت آسیب میزند و صد البته بر خود دولتمردان نیز پوشیده نیست؛ از این رو، به عنوان راه چاره، از زمان ریاست آقای احمدینژاد طرح درآمدزایی مدارس را در دستور کار قرار دادند که بر اساس آن مدیران میتوانند از فضا و امکانات مدارس در غیر اوقات آموزشی جهت تأمین هزینههای مدارس استفاده کنند! شاید چنین طرحی در فضای امتناع دولت از وظیفه قانونی آموزش رایگان و بیپناهی اقتصادی آموزش و پرورش و وابستگی مدارس به امدادرسانی خانوادهها و خیرین، نوعی خلاقیت و چارهیابی شمرده شود، اما در حقیقت جایگاه مدرسه را از یک مرکز آموزشی و عمومی تا حد یک بنگاه اقتصادی نامشروع تنزل میدهد و اعتبار اجتماعی آن را به حراج میگذارد و در نظام اداری رانتپرور ما، آفاتی جبرانناپذیر برای حیثیت آموزش و پرورش به همراه خواهد آورد که با صدها برابر درآمد حاصله زدوده نخواهد شد! باسوادی یکی از توانمندیهای بنیادین برای استفاده از فرصتها در جهت شکوفایی شخصی و مشارکت و رقابت مثبت در توسعه کشور است و واگذاری آن به دولتها در جایگاه اصلیترین مسئول و عامل توسعه کشورها، برخاسته از نگاه دوراندیشانه و کلاننگرانه فیلسوفان و جامعهشناسان است و تنزدن از این وظیفه یا گریزهای زیرکانه از آن در پوشش جلب همکاری اولیا در فرایند آموزش، تحریف آموزههای حرفهای فیلسوفان تعلیم و تربیت و نقض آشکار قانون اساسی و پشتکردن به مسیر شکوفایی ملت و پیشرفت کشور است؛ مدرسه و معلم، هسته و مادر فرهنگ پیشرفت و بذرپاش اخلاق مدنی و باغبان نسل نو هستند و ستاندن اعتبار اجتماعی آنها و تحمیل سوءاستفاده از نهادهای عمومی یا دریوزگی و ریزهخواری به آنها ولو در قالب عناوین معنوی یا مدنی، اعتمادزدایی و سلب مقبولیت ملی از آنها و تخریب و بلکه گنداندن سرچشمه فرهنگ کشور و تزریق تباهی به دیگر عرصههای اجتماع اعم از اقتصاد و سیاست و مدیریت و قضا و هنر و...است! آموزش و پرورش، نه بازرگان ثروت و سربار حکومت، بلکه باغبان حکمت و آموزگار ملت است؛ نپذیریم که کارکرد و اعتبارش، به تاراج گذاشته شود!
نظرات
زکریای رازی
14 مرداد 1403 - 13:18سلام و عرض ادب با کلیت موضوع موافقم اما بنظر بنده طرح درآمدزایی مدرسه در شرایط و چارچوب های مناسب برای مقطع هنرستان نه تنها مضر نیست بلکه لازم و رواست. به دلیل هزینه بالا،خرید تجهیزات جدید برای هنرستان بسیار کند صورت میگیرد از طرفی فضای آموزشی تجربه محور بدون نزدیک بودن به بازارکار اثربخشی خود را از دست میدهد.
ناصرقادری
17 مرداد 1403 - 16:55باسلام خدمت برادر عزیز و فرهیخته و فرهنگی، استاد جلیل بهرامی نیا، که به عنوان کسی که در بطن کار وحرفه انبیا گونه آموزش و پرورش و تربیت جامعه که تشخیص این ناهنجاری نوین در سیستم آموزشی میهن عزیزمان را درک ودر جهت تبیین و احقاق حقوق عامه مردم به اصلاح وهشدار از عواقب مضر آن در جامعه اشاره نمودند ودر واقع این معظل جدید در دراز مدت باعث ایجاد فاصله طبقاتی و محروم شدن اقشار کم درآمد از تحصیل شده وواقعا باعث مشکلات دیگر می شود...