نگاهی به محیطزیست و بحران تغییرات اقلیمی از زاویه قرآن و حدیث
ادیان توحیدی و الهی به تخریب محیطزیست متهم هستند. این قضیه ابتدا در سال 1967 نخست در یك مقاله (نوشته تانسند وایت، استاد تاریخ قرون وسطی دانشگاه پرینستون و استنفورد امریكا) علیه یهودیت و مسیحیت بیان شد. یعنی در وهله اول اسم اسلام مطرح نبود و ادعا شده بود كه این دو دین (یهودیت و مسیحیت) موجبات تخریب محیطزیست هستند؛ زیرا اینها بشر را «عزیز بیجهت» بار آوردهاند و گفتهاند كه جهان برای تو خلق شده است و زمین برای توست و چون انسان این احساس را كرده، به عنوان مالك زمین به نحو غیرمنطقی از طبیعت بهرهبرداری كرده است. بنا به این دیدگاه، در ادیان یهودیت و مسیحیت چون خدا به انسان گفته است كه همه طبیعت برای تو آفریده شده و انسان گل سرسبد آفرینش است و همه آفرینش از برای او خلق شده، بنابراین بشر خودش را مالك طبیعت دانسته است.
اتهام ضد محیطزیستی به اسلام و ادیان وحیانی
بعدها این دیدگاه از اختصاص به یهودیت و مسیحیت بیرون آمد و به تدریج به اسلام نیز توسعه پیدا كرد، چنانكه در سال ١٩٨٣ كیت توماس، استاد تاریخ بریتانیایی كتابی در این زمینه نوشت.
اما همین چند سال پیش یكی از علمای اسلامی در ایران -حضرت آیتالله محقق داماد- دست به قلم برد و در پژوهشی مبتكرانه نشان داد كه مدعیات مذكور بهتان و كذبی بیش نیست و نه فقط دامن اسلام عزیز از آن مبراست، بلكه حتی سایر ادیان توحیدی نیز به این رذیلت مبتلا نیستند.
درباره كتاب «الهیات محیطزیست»
این عالم ایرانی مسلمان در كتاب «الهیات محیطزیست» مدافع این دیدگاه بودهاند كه ادیان ابراهیمی بهطور كلی و خصوصا اسلام كه منبع اصلیاش قرآن است، دقیقا برعكس این نظر منتقدان است، یعنی ما را تحذیر كرده و تذكر داده كه ای انسان! زمین امانتی به دست توست و باید آن را آباد كنی و از فساد در ارض بپرهیزی. یك معنای جزیی فساد در ارض همین چیزی است كه در فقه به آن اشاره میشود. اما در معنای كلی هرگونه تخریب محیطزیست به معنای فساد در ارض تلقی میشود و از این جهت به بشر تذكر داده شده است كه زمین و آب و هوا را فاسد نكن.
جایگاه محیطزیست در حكمت متعالیه
در آنجا همچنین به یك نگرش فلسفی اشاره كردهاند و گفتهاند كه بنا به فلسفه حكمت متعالیه محیطزیست انسان، خداوند است؛ یعنی ما محاط به خداوند هستیم و خداوند محیط بر ما است. طبیعت تجلی الهی است و تجاوز به این تجلی الهی موجب غضب الهی میشود. بنابراین خداوند به هیچوجه تحریك به تخریب محیطزیست نكرده، بلكه برعكس آن است.
مسوولیت خلیفه اللهی
در كتاب آسمانی ما مسلمانان، انسان خلیفه خداوند روی زمین خوانده شده است: «وإِذْ قال ربُّك لِلْملائِكةِ إِنِّی جاعِلٌ فِی الْأرْضِ خلِیفهً؛ و چون پروردگارت به فرشتگان گفت: من در زمین خلیفهای میآفرینم.» (بقره/30) و فراموش نباید كرد كه خلیفه مسوولیت دارد و باید آنچه به امانت به او داده شده را حفظ كند و در نگهداری و محافظت از آن اهتمام ورزد.
این خلیفه خداوند، خود از زمین پدید آمده و مسوولیت آباد كردن آن -براساس نص صریح وحی- بر دوش او گذاشته شده است: «هُو أنْشأكُمْ مِن الْأرْضِ واسْتعْمركُمْ فِیها؛ اوست كه شما را از زمین پدید آورده است و خواست كه آبادانش دارید.» (هود/61)
ضمن اینكه در قرآن تصریح شده است كه «ولا تُفْسِدُوا فِی الْأرْضِ بعْد إِصْلاحِها» (سوره اعراف، آیه ۵۶) یعنی زمین به نحو صالح به دست شما رسیده است و نباید آن را فاسد كنید.
تخریب محیطزیست نتیجه سیطره سكولاریسم
امروز نباید بر كسی پوشیده باشد كه منشا تخریب محیطزیست و غارت منابع آن ثمره سیطره سكولاریسم بر جهان است. البته منظورم از سكولاریسم ناظر به بعد سیاسی آن نیست، بلكه بیشتر بعد فلسفی و الهیاتی آن را درنظر دارم. اینكه بشر از افق آن خود را شخصی مخلوق و مكلف نداند.
طبیعت؛ تجلی الهی
باری جهانی كه در آن انسان خود را نماینده خداوند در زمین و پیروی از اوامر او را بر خود فرض میدانست جهانی نبود كه امروز ما شاهد آن هستیم. در جهان موحدان، انسان حتی حق مالكیت و تصرف غیرمجاز و نامشروع بر بدن خویش را ندارد چه برسد به طبیعت كه بنا بر نظر یكی از حكمای بزرگ اسلامی كه از مفاخر ایران ما نیز هست -ملاصدرای شیرازی- طبیعت تجلی الاهی است.
نگاه مومنانه به جهان و نجات محیطزیست
آری ما مسلمانان -و بلكه مومنان- راه سر و سامان یافتن محیطزیست و مهار تغییرات اقلیمی وحشتناك كه میتواند آینده ما و جهانمان را تحت تاثیر بدترین حوادث قرار دهد را در بازگشت به ایمان و سیطره نگاه مومنانه به گیتی میدانیم. نگاهی كه انسان در آن تنها خلیفه خداوند است و طبیعتا نمیتواند بدون اذن و رضایت او دست به طبیعت بزند. نگاهی كه در آن آدمی نه فقط ملزم به رعایت حقوق بشر است، بلكه حقوق حیوانات، گیاهان و پیروی از قواعد الهی در طبیعت نیز وظیفه لایتخلف و لایتغیر او است. این سخنی است كه شاید از مهمترین پیامهای قرآنی برای عموم جهانیان و كسانی باشد كه دارای دغدغههایی در حوزه محیطزیست هستند.
فقر؛ نتیجه ویرانی زمین
آری مساله محیطزیست همواره مورد توجه اسلام و اولیای دین قرار داشته است. گذشته از قرآن ما حتی میتوانیم احادیث متعددی را بیابیم كه با هدف صیانت و حفاظت از محیطزیست از رسول خدا یا ائمه طاهرین علیهم صلواتالله اجمعین صادر شده است. برای نمونه اینجا تنها به یك مورد اشاره میكنم و آن سخنی است از پیشوای بزرگ ما امیرالمومنین(ع).
مولای متقیان امام علی (ع) در نامهای كه به فرماندهی خود مالك اشتر نخعی نوشتهاند این نكته را تذكار میدهند كه: «وإِنّما یوتى خرابُ الاْرْضِ مِنْ إِعْوازِ أهْلِها؛ ویرانی زمین، از فقر مردم آن نتیجه میشود.» (نهجالبلاغه/ نامه53)
آری برای آبادانی زمین باید فقر را از بین برد و برای از بین بردن فقر نیز مومنان جهان اعم از مسلمان و مسیحی و یهودی وظایفی را برعهده دارند.
ما اهل ایمان از هر دین و آیینی كه باشیم مدعی آن هستیم كه به شرایع آسمانی همچنان متمسك هستیم و خود را از امتهای موسی(ع)، عیسی(ع) و محمد(ص) میدانیم. ما باید برای از بین بردن فقر -یا دستكم كاستن از سرعت آن- كاری كنیم. نمیتوان به آبادانی زمین، اصلاح محیطزیست و نجات جهان از معضل تغییرات اقلیمی سخن گفت و نسبت به پدیده شوم فقر ساكت ماند.
مطمئن باشیم بیتفاوتی ملتهای برخوردار نسبت به جوامع محروم، دامان همه -حتی برخورداران- را نیز خواهد گرفت.
ما امروز نسبت به فجایعی كه در غزه و لبنان در حال وقوع است، مسئولیم. تنها مسئولیت ما در این زمینه مسائل انسانی نیست كه بیتردید در عالیترین درجه اهمیت قرار دارد، بلكه ما برای صیانت از محیطزیست و سقوط وحشتناكتر جهان در بحران آن نیز نیازمند توجه جدی به فجایعی است كه در لبنان و غزه در حال وقوع است.
اگر امكان یا ارادهای برای رویارویی با متجاوز نداریم دستكم ضروری است فلاكت آوارگان این جنگ وحشیانه را مساله خود قرار دهیم و فراموش نكنیم كه برای نجات محیطزیست هم ناگزیر از آن هستیم كه چارهای برای ملتهای فقیر بیندیشیم.
٭استاد روابط بینالملل دانشگاه تهران
نظرات