موضوع حجاب را می‌توان از ابعاد و زوایای گوناگون مورد بحث و بررسی قرار داد؛ ازجمله از بعد برون دینی و درون دینی. نوشتار حاضر در مقام تعیین جایگاه حجاب از منظر درون دینی است. بنابراین مخاطب خاص این یادداشت كسانی هستند كه حجاب را به عنوان یك حكم ضروری شرعی پذیرفته‌اند، اما به پوشش به اصطلاح اجباری معتقد نیستند و بر این باورند كه باید زنان بی‌حجاب یا بدحجاب، خود به فلسفه حجاب پی برده، پوشش مناسب را از روی اختیار و آزادی برگزینند و از این رو ورود حاكمیت به این موضوع و استفاده از ابزارهای حكومتی مانند وضع قانون و نظارت بر اجرای آن امری مذموم و نكوهیده است، چرا كه اساسا باور و پذیرش قلبی اجبار بردار نیست. نگارنده نكات لازم جهت روشن شدن موضوع را در چند بند به شرح زیر فهرست می‌نماید: 

1- حجاب یك پدیده و حكم اجتماعی است و لذا به كل جامعه مربوط می‌شود. تفاوت اساسی احكام فردی مانند نماز و روزه با احكام اجتماعی این است كه عدم اجرای احكام فردی عوارض و پیامد‌های سوء خود را به‌ طور غیرمستقیم متوجه جامعه می‌كند، در صورتی كه جامعه از بابت عدم اجرای احكام اجتماعی به‌ طور مستقیم و بی‌واسطه دچار عواقب و عوارض ناخوشایند خواهد شد. 

2- از آنجا كه حجاب یك امر شخصی نیست و عوارض و تبعات بی‌حجابی كل جامعه را در بر می‌گیرد، ورود حاكمیت به منظور صیانت از آرامش روانی و امنیت اخلاقی اجتماع امری معقول و منطقی است. به تعبیر دیگر، حجاب به منزله یك امر اجتماعی، ذیل اصل «امر به معروف و نهی از منكر» تعریف می‌شود و برای تحقق این اصل مترقی، مرحله سوم امر به معروف و نهی از منكر یعنی اِعمال قانون و نظارت بر حسن اجرای آن و نیز تنبیه و مجازات متخلفان ضرورت پیدا می‌كند. البته بدیهی است كه مراحل اول و دوم این اصل (انزجار قلبی و تذكر لسانی) با مراعات همه شرایط لازم، یك حق بلكه تكلیف و مسوولیت برای آحاد افراد جامعه به شمار می‌آید.

3- باید دانست امر به معروف و نهی از منكر چنان كه از عنوان آن پیداست معنا و مفهومی متمایز از ارشاد و تذكر و تعلیم دارد و نباید میان این دو مفهوم خلط نمود. ارشاد و تذكر و تعلیم برای آن است كه پسندیده بودن «معروف» و ناپسند بودن «منكر» مشخص شود. به عنوان مثال همه می‌دانند راستگویی، «معروف» یا پسندیده و دروغگویی «منكر» یا ناپسند است. حال اگر كسی با علم و اطلاع از منكر بودن دروغ، به فرد دیگری دروغ بگوید و به موجب آن ضرر و زیانی متوجه فرد دوم شود، آیا اینجا جای ارشاد و تعلیم شخص دروغگوست یا وادار كردن او به جبران ضرر و زیانی كه وارد كرده است؟ پاسخ روشن است. 

مثال دیگر: شخصی داخل اتومبیل خود در نیمه‌های شب كه همه در خواب خوش هستند، شروع می‌كند به بوق زدن‌های ممتد گوشخراش. حال آیا باید این فرد را از عمل ناپسندش بازداشت یا به ارشاد و تعلیم او پرداخت تا اگر خودش خواست دست از بوق زدن بردارد؟ ممكن است گفته شود او نه عالما و عامدا بلكه از سر جهل و ناآگاهی مرتكب این خلاف شده است. بله این فرض، فرض محالی نیست ولی سخن در این است كه ارشاد و تعلیم این فرد خاطی در جای دیگری باید صورت بگیرد و البته در آنجا اجبار و الزام معنی ندارد و باید او قانع شود و خلاف بودن این عمل را قلبا و باطنا بپذیرد. به عبارت دیگر در مرحله آگاهی بخشی كه قلمروی باور و پذیرش قلبی است اجبار غیرممكن است نه اینكه ممكن است ولی مفید نیست. اما در مرحله‌ای كه شخص با علم به خلاف بودن عملش در انجام آن اصرار می‌ورزد، اجبار و الزام او ضروری و مفید است. به بیان دیگر در مرحله آگاهی بخشی، تمركز بر فرد عامل است و در مرحله بعدی كه عامل از طریق ابزار‌های فكری و فرهنگی به آگاهی دست می‌یابد، از این به بعد تمركز روی «معمول» یعنی فرد یا مجموعه‌ای است كه تحت تاثیر عامل قرار دارد. 

مثال دیگر: امروزه همگان استعمال دخانیات در اماكن عمومی را به عنوان یك منكر می‌شناسند و طبعا اگر فردی به این عمل اقدام کند مورد سرزنش دیگران قرار می‌گیرد. حال اگر فرد خاطی اظهار كند كه من هنوز قانع نشده‌ام كه كشیدن سیگار در اماكن عمومی منكر است و با این توجیه دست از عمل ناشایست خود برندارد، این موجب نخواهد شد كه قانون در مورد وی اعمال نشود. البته چه بسا این فرد در گفتار خود صادق باشد و واقعا نداند كه عمل او به دیگران ضرر و زیان می‌رساند. در این صورت باید روشنگری لازم جهت تفهیم منكر بودن این عمل از طریق بیان مضرات دود سیگار برای كسانی كه در معرض آن قرار می‌گیرند، صورت پذیرد. اما به هر حال این اقدام ایجابی هرگز نافی اقدام سلبی ممنوعیت استعمال دخانیات در اماكن عمومی نخواهد بود.

به موضوع اصلی بر‌گردیم؛ در مورد حجاب هم‌چنین حكمی صادق است، یعنی ابتدا باید معروف بودن حجاب و منكر بودن بی‌حجابی در ملأعام و حریم عمومی توسط متولیان فرهنگی و نهاد‌های مسوول و ذی‌ربط همچون رسانه‌ها روشن و آشكار شود و پس از روشنگری و كار اقناعی، مرحله سوم امر به معروف و نهی از منكر به موقع اجرا گذاشته شود كه متضمن به كار‌گیری ابزار‌های بازدارنده و به عبارتی اجبار ضروری و مفید است. باید متوجه بود كه اساسا قانون یك نوع اجبار است، اجباری كه مصالح عمومی را تامین و تضمین می‌كند. بنابراین تعبیر «حجاب اجباری» كه توسط برخی مخالفان قانون حجاب دائما تكرار می‌شود تا از این راه انزجار و تنفر نسبت به حجاب را در ذهن مخاطب القا كنند، نباید مخاطب فهیم را دچار‌‌‌‌ اشتباه و بدفهمی كند.

4- نكته پایانی اینكه بی‌حجابی یك پدیده ناهنجار اجتماعی است و نمی‌توان با تعابیری از قبیل «سبك زندگی»، «حقوق زنان در آزادی پوشش» و... از قبح این ناهنجاری كاست. دشمنان این مرز و بوم به خوبی درك كرده‌اند كه بهترین راه نفوذ در فرهنگ اصیل ایرانی - اسلامی و تخریب كانون خانواده، پافشاری بر سبك زندگی غربی و ترویج فرهنگ ابتذال و بی‌بند و باری است و بی‌حجابی دریچه و روزنه‌ای است بر این سوغات خانمان برانداز مغرب زمین.