محسن برهانی در گفت‌وگو با اعتماد آنلاین ابعاد مختلف قانون حجاب و عفاف را نقد می‌کند


گروه سیاسی| محسن برهانی یكی از چهره‌هایی است كه از ابتدای مطرح شدن مباحث مرتبط با برخوردهای سلبی در خصوص حجاب در این زمینه روشنگری‌های بسیاری صورت داده است؛ فعالیت‌هایی كه حتی منجر به صدور حكم علیه او و تجربه زندان برای برهانی شد. در شرایطی كه اخیرا طیف‌های رادیكال در درون و بیرون مجلس، دوباره بحث اجرا و ابلاغ لایحه حجاب و عفاف را در دستور كار قرار داده‌اند. برهانی در گفت‌وگو با اعتماد آنلاین تلاش كرده از منظر حقوق، نوری به ابعاد پنهان قانون حجاب و عفاف بتاباند. او معتقد است اجرای این قانون، گسل‌های غیر فعال اجتماعی و راهبردی در كشور را فعال كرده و معادلات ناگشوده‌ای برای بخش‌های مختلف حاكمیتی و عمومی ایجاد می‌كند.

 در آخرین بحثی كه با شما داشتیم، قبل از زندانی شدن شما بود؛ در آن درباره بحث حجاب و عفاف صحبت شد. در آن گفت‌وگو به این نكته اشاره شد كه تصویب این قانون، گسل‌های اجتماعی را در كشورمان فعال می‌كند. خوب است آغاز این صحبت‌ از پایان گفت‌وگوی قبلی‌مان باشد. بفرمایید تصویب این قانون را چطور ارزیابی می‌كنید؟

نطفه اتفاقی كه در چند روز اخیر فضای كشور و فضای رسانه‌ای را به ‌شدت تحت تاثیر قرار داد، در سال ۱۴۰۲ منعقد شد. از اتفاقاتی كه در سال ۱۴۰۱ افتاد و علی‌القاعده میزان التزام به حجاب در جامعه كاهش پیدا كرد، با صحنه‌هایی در خیابان‌ها مواجه بودیم كه قبل از شهریور و مهر ۱۴۰۱، برای بسیاری از افراد متصور نبود كه امكان دارد وضعیت حجاب در بعضی از شهرها به این صورت باشد، بعضی از مراكز و افراد به این نقطه نظر رسیدند كه باید حتما برای این قضیه چاره‌ای بیندیشیم. خب چاره‌اندیشی متفاوت است. ما یك تلقی اشتباهی در جامعه داریم و آن اینكه بعضی از ما فكر می‌كنیم چاره‌اندیشی این است كه با ابزارهای سخت به سراغ موضوعات برویم. در واقع پیش فرض این است كه وقتی افراد را تهدید به مجازات كنیم و برای آنها محدودیت بیشتری از لحاظ اجتماعی، اقتصادی، اشتغال و امور دیگر ایجاد كنیم، این افراد منش و انتخاب‌شان را تغییر می‌دهند. پیش‌فرضی كه در نزد بعضی از افراد وجود دارد و كاملا اشتباه است. نه مطالعات جامعه‌شناختی، نه مطالعات جرم‌شناختی اجازه نمی‌دهد اما همین پیش‌فرض در نزد برخی از نمایندگان مجلس به یك استراتژی تبدیل می‌شود برای اینكه بی‌حجابی در جامعه كاهش پیدا كند. پس اساسا این قانون مبتنی بر یك پیش‌فرض است و آن پیش‌فرض این است كه نظر قانونگذاران بر این باور مستقر شد كه ما می‌توانیم با استفاده از ابزار كیفری و ایجاد محدودیت به صورت حداكثری برای افراد و ایجاد تهدید شغلی و روانی، ایجاد تهدید مالی و تهدید برای تحصیل، اشتغال، ‌آزادی و اموال افراد، افراد را به این سمت سوق بدهیم كه حجاب را رعایت كنند. این قانون مبتنی بر این پیش‌فرض است. ای كاش نویسندگان قانون، چند پیوست علمی ارایه می‌دادند كه ببینید ااین قانون مبتنی بر این پیش‌فرض است و ما مبتنی بر این پیش‌فرض‌های اثبات‌شده علمی، در یك امر اجتماعی می‌خواهیم مداخله كنیم. متاسفانه نه فقط چنین پیوست‌هایی را نمی‌بینیم بلكه اساسا مسیر تصویب قانونی كه قرار است زندگی میلیون‌ها ایرانی را تحت‌الشعاع قرار دهد، در یك مسیر بسیار محرمانه، مبتنی بر عدم شفاف‌سازی شكل گرفته. الان به سایت مركز پژوهش‌های مجلس شورای اسلامی مراجعه فرمایید. مجلس یك كار علمی بسیار خوبی انجام داده. طرح یا لایحه اولیه است، مصوبه به شورا می‌رود، شورا اشكال می‌كند، اشكالات شورا روی سایت بارگذاری می‌شود، رفت و برگشت‌ها همه روی سایت بارگذاری می‌شود. در مورد این قانون این‌طور نیست. مصوبه اول كمیسیون و اشكال اولیه شورا می‌آید و مختوم می‌شود. چرا؟

این روند در مورد تصویب طرح هم مشاهده می‌شود. درواقع كمیسیون اصل هشتاد و پنجی موضوع را بررسی می‌كند.

یعنی نه فقط مردم بلكه نمایندگان هم اطلاع ندارند چه اتفاقی می‌افتد، چون هشتادوپنجی‌اش كردند و به كمیسیون بردند و در كمیسیون هم نیروهای مختلفی با اندیشه‌ها و رویكردهای مختلف تلاش كردند حرفشان را به كرسی بنشانند و قانون براساس رویكرد آنها نگارش شود كه ظاهرا برخی از جریانات بر این داستان غلبه پیدا كردند و ما با قانونی روبه‌رو هستیم كه نه بر پیش‌فرض‌های روشن علمی مبتنی است و نه مبتنی بر شفاف‌سازی است و شما حساب كنید قانونی كه قرار است زندگی میلیون‌ها ایرانی را تحت‌الشعاع قرار دهد، چگونه می‌خواهد جامعه و نخبگان را اقناع كند. یك قانون خوب مبتنی بر اقناع اجتماعی است. دو دسته قوانین داریم. یكسری قوانین كاملا تخصصی هستند. بسیاری از مصوبات مجلس قوانین بسیار تخصصی هستند و زندگی مردم به صورت مستقیم درگیر نمی‌شود. اما این قانون كه نوشته شده مستقیما با زندگی هزاران هزار و میلیون‌ها ایرانی در مورد نحوه پوشش درگیر است آن هم نه فقط زنان، وقتی كه دختر یا زن خانواده را با ابزارهایی كه در این قانون ذكر شده درگیر كرده‌اید، درواقع یك خانواده را درگیر كرده‌اید. همسر، برادر، ‌فرزندش هم درگیر می‌شود. وقتی شما وسیله نقلیه را توقیف ‌كرده‌اید، مگر فقط خانمی كه حجاب را رعایت نكرده درگیر كرده‌اید. چنین قانونی بایستی بر اقناع حداقل بخشی از جامعه مبتنی باشد تا بتواند اجرایی شود كه متاسفانه این پیش‌شرط‌ها در این قانون رعایت نشد و متاسفانه با قانونی مواجه هستیم كه همه را هیجان‌زده می‌كند. كار تقنین هیجان‌زدگی نیست. كار تقنین درست این است كه اول اقناع نسبی ایجاد كند و بعد از آن قانون عملیاتی می‌شود.

قبل از اینكه از این بحث خارج شویم، خوب است به این پرسش بپردازیم كه تثبیت‌كنندگان این قانون نگران چه چیزی بودند كه حاضر نشدند شفاف‌سازی لازم را انجام دهند؟

به نظرم حتما حسن نیت داشتند و به احتمال زیاد حتما در فضای حسن نیت دینی و با انگیزه‌های مذهبی این كار را كرده‌اند. علی‌القاعده اگر این قانون قرار بود در صحن علنی مطرح شود، نمایندگان مخالف حرف‌هایی را می‌زدند كه مسیر تصویب سریع این قانون با چالش مواجه می‌شد و در تاریخ تقنین ایران این گفت‌وگوها له و علیه قانون ثبت و ضبط می‌شد. الان مشروح مذاكراتی نداریم. الان نمی‌دانیم با پیشنهاد كدام نماینده فلان ماده اضافه یا كم شد. بله دو، سه نفر از نمایندگان را نام می‌برند كه این قانون دستپخت اندیشه این چند نفر است. آ‌قایانی كه دم از شفاف‌سازی می‌زنند، باید همه ‌چیز شفاف باشد چطور راضی شده‌اند قانونی تصویب كنند كه زندگی میلیون‌ها ایرانی را تحت‌الشعاع قرار دهد و این عزیزان روشنگری و عدم مخفیكاری را چرا اینجا مدنظر قرار ندادند كه به نظرم امری قابل انتقاد است.

در مورد این قانون بحث‌های مختلفی مطرح شده. شما هم اشاره كردید كه قانون باید اقناع افكار عمومی و اقشار تخصصی را همراه داشته باشد. وقتی به قانون حجاب و عفاف نگاه می‌كنیم حتی نقد علمای دینی را در موردش می‌بینیم. آقای محمد داماد مدرس حوزه علمیه قم اخیرا اشاره كرده‌اند كه این قانون با گزاره‌های دینی هم حتی سازگار نیست و از علمای شیعه و مراجع تقلید خواستند ورود كنند. اخباری هم شنیده می‌شود كه حتی برخی آیات عظام نسبت به این قانون موضع‌گیری منفی داشته‌اند. درواقع تصویب این قانون مبتنی بر نظرات تخصصی كدام طیف‌ها صورت گرفته. آیا در این زمینه اطلاع‌رسانی شده است؟

خیر، من اطلاعی ندارم ولی چیزی كه انسان می‌تواند ادعا كند این است كه برمبنای فقه سنتی و فقه رایج در حوزه‌های علمی هم به این قانون انتقادهای جدی وارد است. زمانی بحث می‌شود در مورد اینكه این ماده مشكل فقهی و شرعی دارد، اما نكته اساسی‌تر كه بعضی از اساتید كه شما از این بزرگواران نام بردید و دغدغه برخی دیگر از بزرگان است دو نكته است. یك نكته اینكه آیا استفاده از این ابزارهای مختلف علیه بخش قابل‌توجهی از جامعه، چه آثاری را بر دین‌گریزی و عدم اعتقاد و فاصله‌گیری خانم‌ها و آقایان و دختران جوان و زنان از اصل دین دارد. یعنی دین‌گریزی الان یك دغدغه جدی است كه اگر این‌گونه برخورد كردیم چه آثاری دارد. كمااینكه دلسوزان شریعت و نظام و مردم، ‌زمانی كه گشت ارشاد آن اقدامات را انجام می‌داد از جنبه دین‌گریزی مردم به نقد موضوع می‌پرداختند كه اقدام شما باعث دین‌گریزی است. این یك دغدغه در میان علما و اندیشمندان دینی است. نكته دوم اینكه بعضی از بزرگان به درستی دغدغه این را دارند كه چنین قانونی آیا به رشد التزام به حجاب و محجبه بودن زنان و دختران كمك می‌كند یا اینكه با تولید نوعی لجاجت اجتماعی، بر تعداد غیرمحجبه‌ها در جامعه اضافه می‌كند. پس دغدغه دو چیز است؛ دین‌گریزی و حجاب‌گریزی. وقتی شما در قانون برای خانم‌های محجبه نوعی رانت شغلی و قضایی ایجاد كردید، گفتید مردم در خیابان اگر به خانم‌های غیرمحجبه توهین شود این‌قدر مجازات دارد، اگر آن خانم محجبه باشد مجازاتش بیشتر است. در این صورت نگاه مردم به موضوع حجاب به جای اینكه یك نگاه دینی باشد، نگاه‌شان به حجاب یك موضوع سیاسی می‌شود. آن‌وقت بخشی از جامعه خانم محجبه را كه می‌بینند نمی‌گویند به حجاب اعتقاد دارند، می‌گویند برای بهره بردن از بعضی منافع و رانت‌ها محجبه شده. این قضیه باعث می‌شود حتی یك التزام عقیدتی توسط خانم محجبه هم مورد اتهام قرار بگیرد. فلهذا دین‌گریزی و حجاب‌گریزی از دغدغه‌های برخی بزرگان در حوزه علمیه و برخی دین‌شناسان است و به همین خاطر برخی بزرگان علنا و برخی بزرگان به صورت خصوصی تذكر داده‌اند، ان‌شاءالله این دلسوزی‌ها تاثیرگذار باشد و مواجهه با آثار و تبعات منفی و سنگین این قانون در جامعه نباشیم.

ممنونم. آقای برهانی فارغ از روندی كه قانون تصویب شده، خوب است نوری به ابعاد مختلف محتوای قانون هم بتابانیم. یكی از جدی‌ترین نگرانی‌های ایجاد شده مرتبط با این قانون، بحث جرایمی است كه در نظر گرفته شده و درجات مختلفی برای جرایم مالی تعبیه شده كه این جرایم را به 165 میلیون تومان هم می‌رساند. موضوع بعدی كه بازتاب‌های بسیاری را ایجاد كرده تاثیری است كه این قانون در حوزه گردشگری كشورمان به‌جا می‌گذارد. اشاره شده گذرنامه‌های اتباع سایر كشورها و گردشگران خارجی در صورت بی‌حجابی یا كم‌حجابی توقیف شده و بعد از جریمه از كشور اخراج می‌شوند. طبیعی است كه فعالان حوزه گردشگری نگرانی‌هایی داشته باشند. بحث‌هایی كه مربوط به به‌كارگیری اتباع سایر كشورها برای برخورد با بی‌حجابی است هم گزاره‌های مختلفی را شكل داده است. در مورد محتوای این قانون و نگرانی‌هایی كه بین مردم ایجاد كرده چه نظری دارید؟

این قانون كه در 74 ماده نوشته شده، به لحاظ شكلی با یك قانون مواجه هستیم. یعنی مجلس اجازه می‌دهد به كمیسیون می‌رود، بعد از تصویب كمیسیون به ‌شورای نگهبان می‌رود، شورای نگهبان تایید می‌كند و برای رییس مجلس می‌فرستد و رییس مجلس بعد از گذشت چند ماه یك‌باره تصمیم می‌گیرد به رییس‌جمهور ابلاغ كند. براساس ماده 1 و تبصره 1 قانون مدنی رییس‌جمهور مهلت دارد كه امضا كند و اگر امضا نكرد، رییس مجلس مستقیم ابلاغ می‌كند، در روزنامه رسمی منتشر می‌شود و لازم‌الاجرا می‌شود. پس ما در ظاهر با یك قانون مواجه هستیم.

شبیه همه قوانین.

بله. نمی‌توانیم بگوییم براساس قانون اساسی، این قانون، قانون نیست. اما من اصطلاح شبه‌قانون را در مورد این قانون به كار می‌برم یعنی قانونی كه براساس ظواهر همه قواعد شكلی را در تقنین رعایت كرده اما از لحاظ محتوا هم مبتنی بر پیش‌فرض‌های اشتباه است و هم محتوایش دارای مطالب غیرقابل قبول از لحاظ حقوقی، شرعی و عقلایی است و از جنبه سوم، آثار و تبعاتی دارد كه قطعا برای جامعه مفسده‌انگیز است و تبعات دارد. كمااینكه در فرمایش شما به محتوا اشاره كردید كه این چه محتوایی است، از جنبه دیگر به تبعاتش. اینكه بعد از اجرایی شدن این قانون، چه اتفاقی در جامعه می‌افتد. این قانون یك ترجیع‌بند دارد كه در چند جای مختلف استفاده شده، یك ترجیع‌بند مبهم است، چون یك قانون مبهم است. اساسا قانون مبهم، ناقض اصل قانونی بودن جرم و مجازات است. اصل قانونی بودن جرم و مجازات یك اصل مسلم حقوقی است، یعنی جرم و مجازات باید مشخص باشد. در كنار این اصل و از آثار و استلزامات این اصل، بعضی از حقوقدان‌ها به درستی بیان می‌كنند كه اصل روشن‌ بودن و مبهم ‌نبودن قانون بایستی رعایت شود والا اصل قانونی بودن رعایت نمی‌شود. تكلیف شهروندان در این قانون مشخص نیست. بله، در مورد برداشتن روسری از سر یا لخت‌ شدن و برهنگی، تكلیف روشن است. اما اینكه در جاهای مختلف عبارت‌های مبهمی به كار می‌برید، ترجیع‌بند ترویج و تبلیغ كشف حجاب، بی‌عفتی، برهنگی و بدپوششی است. چهار كلمه كه چپ و راست در این قانون آمده؛ كشف حجاب، بی‌عفتی، برهنگی و بدپوششی. این یعنی چه؟ بی‌عفتی را در تبصره ماده ۱ توضیح می‌دهد؛ بی‌عفتی عبارت است از هر نوع رفتار، گفتار و حركات شهوانی خلاف شرع.‌ ای بابا...

بر ابهام افزوده می‌شود.

الان حركت شهوانی چیست؟ الان ملاك شهوت كیست كه مشخص كنیم شما یك شهوت‌سنج جایی دارید و این را می‌سنجیم، حالا كه شهوانی شد این حركت تو شهوانی است. این چه وضع قانون‌نویسی است؟ بعد تازه می‌گوید حركت شهوانی خلاف شرع، پس ما یك حركت شهوانی منطبق با شرع داریم، یك حركت شهوانی خلاف شرع. اول قانون است. بعد می‌خواهد جلوتر كه می‌رود، مورد بدپوششی صحبت می‌كند. بی‌عفتی را كه توضیح داد الحمدلله همه روشن شدیم. یك چیز عجیبی است. در مورد مردان و زنان می‌گوید بدپوششی این است كه یك جوری بپوشی كه باعث تهییج دیگران شود. چطور بفهمیم كه كسی تهییج می‌شود. مگر شما تهییج‌سنج و شهوت‌سنج دارید؟ از این عبارات در این قانون پر است. یعنی شما یك قانونی را نوشته‌اید، مجازات‌هایی كه دست‌تان بوده، بار اول این‌قدر پول بده، بار دوم و سوم این‌قدر. بخشی از اموالت را بده، چرا؟ می‌گوید تو ترویج كرده‌ای. ما در فلان شركت چطور ترویج كردیم؟ می‌گویند یك جشن تولد گرفته‌اید چند نفر حجاب نداشتند و این را پخش كرده‌اید، این ترویج است. طبق این مبنا آیا مسوولان صدا و سیما در مظان مجازات قرار می‌گیرند. چون تمام فیلم‌های خارجی كه محجبه نیستند. خب الان شما به این قانون ملتزم می‌شوید؟ ترویج هم كه می‌گویید می‌شود سلیقه‌ای. در شبكه خانگی فیلمی پخش شود آنجا یك خانمی مثلا یك كمی لباس تنگ و تونگ داشته باشد. این شد ترویج بدپوششی، تهیه‌كننده و مسوول بخشی كه منتشر كرده را بگیرید. ابهام ایجاد می‌شود و تكلیف شهروندان مشخص نیست. یادم است یكی از مسوولان در دولت قبلی در فضای مجازی، از یكی از خوانندگان مشهور لبنانی كه به دفاع از مقاومت بعضی از آلبوم‌ها را گذاشته بود ایشان منتشر كرده و در مدح ایشان گفته بود. من همان‌جا نوشتم در این قانون كه تصویب می‌شود ممكن است یك نفر بگوید شما در فضای مجازی صدا یا تصویر یك خواننده بدون حجاب را گذاشته‌اید پس ترویج بی‌حجابی كرده‌اید. پس قانون مبتنی است بر مفاهیمی كه بسیاری از این مفاهیم، مبهم و سلیقه‌ای هستند. چون سلیقه‌ای هستند معیارهای‌شان می‌شود سابجكتیو، ذهنی و شخصی. این شهوانی است، این تهییج كرد. ملاك این تهییج و شهوانی كیست؟ مشخص نیست. اساسا این‌گونه قانون‌نویسی، نقض اصل قانونی بودن جرم و مجازات است. تكلیف شهروندان روشن نیست و به همین خاطر سراسر جامعه می‌شود عرصه یك میدان مین كه شما نمی‌دانید الان چگونه بگردم، زیر پای من منفجر می‌شود. یك دوربین، یك ضابط، یا نیروی آموزش‌دیده‌ای، فرد مورد وثوقی یك مرتبه عكس ما را به جایی بفرستد و حالا بیا درستش كن. این یك نگاه كلی است، صرف‌نظر از این ماده یا آن ماده. در فرمایش شما هم بود كه این ابهام وجود دارد و به همین خاطر، اصل قانونی بودن جرم و مجازات به نظر من در بخش عظیمی از این قانون نقض شده و دوستانی كه می‌خواهند اصلاح كنند، باید برگردند و فقط نگویند قابل اجرا نیست. مشكل قانون مرحله اجرا نیست، مشكل بخشی از قانون مرحله اجراست. وقتی بنیان قانون مبتنی بر مفاهیم مبهم و پیش‌فرض‌های غلط است در این قانون باید تغییر بنیادین انجام شود نه تغییر جزیی.

به بحث برخوردهای سلیقه‌ای اشاره كردید. این واژه در عرصه سیاسی كشورمان طی سال‌های گذشته بسیار تكرار شده. برخوردهای سلیقه‌ای در موضوعات مختلف. تا چه اندازه می‌توان این برخوردهای سلیقه‌ای را به برخوردهای سیاسی تعمیم داد، وقتی كه به رویكرد تصویب‌كنندگان و خاستگاه تصویب‌كنندگان این قانون هم اشاره می‌شود، ناخودآگاه ذهن به سمت جهت‌گیری‌های سیاسی سوق پیدا می‌كند. تا چه اندازه از این قانون می‌توان برای رویكردهای سیاسی یك جناح خاص علیه جناح دیگر استفاده كرد. چنین رویكردی را در این قانون ملاحظه فرموده‌اید؟

من خیلی نگاه سیاسی به مفهوم مصطلح ندارم چون سیاسی هم نیستم. اما می‌توانم این ادعا را داشته باشم كه برخی از جریانات سیاسی، پیش‌فرض‌هایی در عرصه حكمرانی و در عرصه قانونگذاری دارند كه این نگاه یك نگاه خاصی است كه این قانون خروجی آن نگاه است، كه آن نگاه از لحاظ حقوقی یا از لحاظ شرعی تبیین نشده. در سراسر این قانون یك عبارت وجود دارد به نام «سبك زندگی اسلامی خانواده‌محور.» خب الان ببخشید سبك زندگی اسلامی خانواده‌محور چیست و چه ارتباطی با حجاب دارد؟ یعنی بنیان‌های نظری‌ای كه مورد ادعای یك فكر و جریان سیاسی است هم تبیین نشده. فلهذا این قانون را واقعا نمی‌توانیم انتصاب دهیم كه یك قانون شرعی است، این یعنی اسلام، این یعنی دین. اصلا این‌گونه نیست. بخش عمده‌ای از ادعاهایی كه اینجا شده، انصافا با موازین شرعی زاویه دارد یا لااقل بگوییم با برخی تفاسیر قالب در عرصه مذهبی دچار تضاد است كمااینكه واكنش‌ها را می‌بینیم. به نظرم یك تركیبی شكل می‌گیرد. یك جریان سیاسی مبتنی بر اندیشه‌های خاصی كه خیلی هم اندیشه‌های دینی نیست، شكل می‌گیرد و چنین دستپختی را به جامعه تقدیم می‌كند كه بخش عمده‌ای از نخبگان نگران تبعاتش هستند، اعم از مذهبی‌ها و دوستانی كه خیلی دلمشغولی نسبت به دین و مذهب ندارند.

همین‌طور است. قبل از اینكه از این بحث محتوایی خارج شویم، می‌خواهم به صورت تیتروار اشاره بفرمایید كه كدام گزاره‌های این قانون توجه شما را به عنوان مواردی كه مبهم و غیرقابل اجرا دانستید جلب كرد و در بخشی مواقع متضاد رویكردهای قانونی و شرعی تحلیل كردید.

به یك مورد اشاره كردم، یعنی نقض اصل قانونی بودن كه حتی از لحاظ شرعی هم قابل تأمل است. تكلیف حتما باید روشن باشد و حجت تمام شود تا انجام شود. نكته دومی كه خیلی ذهن من را درگیر كرده و واقعا تعجب می‌كنم از شورای نگهبان كه چطور اجازه دادند این قانون تصویب شود. ما در فقه قاعده‌ای داریم به نام قاعده وزر كه از برخی آیات قرآن استفاده شده كه خداوند در قرآن می‌فرماید «ولا تزر وازره وزر أخرى» كسی گناه دیگری را به گردن نمی‌كشد. هر كسی جرم انجام داد خودش باید مجازات شود نه كس دیگری. در داستان جناب یوسف وقتی كه یك تدبیری شد جام عزیز را در كیسه‌های گندم گذاشتند برای اینكه برادر را به نحوی نزد خودش نگهدارد یكی از برادرها گفت این برادر پدر پیری دارد یكی از ما را به جای او مجازات كن. عزیز مصر یا نایب ایشان آنجا گفت ابدا، به خدا پناه می‌بریم كه یك نفر جرم انجام دهد و دیگری را مجازات كنیم. اگر این كار را بكنیم ما ظالم هستیم. این مطلب در شاهكار فقه اسلامی است كه ۱۴۰۰ سال پیش این را گفتند. در اندیشه حقوقی غربی هم ۲۰۰، ۳۰۰ سال پیش این داستان به عنوان اصل شخصی بودن مجازات و قانون مجازات در قالب حق شخصی بودن مسوولیت این را بیان كرده است. ما در این قانون نقض این اصل را هم مشاهده می‌كنیم. راننده، سرنشین وسیله نقلیه، راكب، مسافر حجاب ندارد و صاحب ماشین باید هزینه‌اش را بدهد و مجازات شود؟ یعنی چه؟

در مورد اصناف هم این وضعیت وجود دارد.

اگر خریدار حجاب ندارد مغازه من را پلمب می‌كنید؟ چرا این كار را می‌كنید؟ یك ماده‌ای دارد كه واقعا شاهكار است (با لبخند) دیدم در فضای مجازی به این مورد نپرداخته‌اند. تبصره ۷ ماده ۴۰، نویسندگان این قانون نگاه خاصی به هنرمندان دارند. زمانی یك چیزی نوشتم به نام «سلبریتی كشان». یكی از پیش‌فرض‌های آقایان این است كه مردم چرا حجاب را رعایت نمی‌كنند؟ چون یكسری خانم سلبریتی هستند كه رعایت نمی‌كنند مردم هم رعایت نمی‌كنند. این چه نگاه مهجورانگاری به مردم ایران است. یعنی اینها منتظرند یك خانم هنرمند مثلا حجابش شل شود یا بیفتد و اینها هم حجاب‌شان را بردارند. تبصره ماده ۴۳ خیلی جالب است كه می‌گوید تهیه‌كنندگان سینما، برنامه‌های صدا و سیما یا محتوای صوت و تصویر موظف هستند در شروط ضمن قرارداد باید از خانم تضمین بگیرند كه بازیگر نقش اصلی، كارگردان، مجری، گوینده تا دو سال بعد از اینكه فیلمت را پخش كنم باید بچه خوبی باشی و حجابت را رعایت كنی. اگر در این دوره این كار را كردی اینها سراغ بازیگر می‌روند و می‌گویند بازیگر پول نداری؟ سراغ تهیه‌كننده می‌روند كه پول جزای نقدی این بازیگر را به ما بده. چرا؟ این چه حرفی است؟ این دیگر ته نقص اصل شخصی بودن مسوولیت مجازات است. تهیه‌كننده چه گناهی كرده؟ مگر تهیه‌كننده مبصر است؟ تازه می‌گوید تا دو سال بعد. تهیه‌كننده را تكلیف می‌كنند كه تضمین بگیر و اگر بازیگر حجابش را برداشت، مجازات شد و پولش را نداد، آقایان نوشته‌اند چنانچه تضمین مناسب اخذ نشده باشد و جزای نقدی از محل اموال مرتكب قابل وصول نباشد، تهیه‌كننده مسوول پرداخت جزای نقدی است. این خلاف قاعده وزر نیست؟ مگر خداوند نمی‌گوید ولا تزر وازره وزر أخرى. این بنده خدا باید مجازات دیگری را بپردازد. من واقعا از شورای نگهبان تعجب می‌كنم.

اگر در این دو سال با چند تهیه‌كننده قرارداد داشته باشد چه اتفاقی می‌افتد؟ این مشخص نیست.

به نظرم تهیه‌كنندگی باید تعطیل شود چون هر لحظه ممكن است یك خانم این كار را بكند. بعد حالا برو تضمین بگیر. بازیگر با تهیه‌كننده قرارداد می‌بندد كه تا دو سال بعد از آن فیلم... این چه منطقی است؟ این هم یكی از بنیان‌هایی است كه در موارد مختلف مرتبط با فروشگاه و رستوران دارد، به من چه ربطی دارد كه... حالا خدا را شكر یادشان رفت اساتید را مجازات كنند. من قانون را كه می‌خواندم دلهره داشتم كه بگویند اگر دانشجو آمد و استاد تذكر نداد...

جریمه را استاد بپردازد.

خدا را شكر این از دست‌شان در رفته كه امیدوارم الان نشنوند. ما در حقوق جزا چند اصل داریم؛ اصل قانونی بودن و اصل شخصی بودن. هر دو به كرات نقض شده‌اند. یك اصل دیگر هم هست كه نقض شده و در ادامه عرض می‌كنم.

با این توضیحات اساسا هر قانونی قابلیت اجرایی دارد؟ یعنی یك قانون صرف اینكه تصویب شود می‌تواند اجرایی هم بشود. یعنی صرف تصویب شدن ضمانت اجرایی محسوب می‌شود؟

قانون تبصره ماده ۶۳۸ قانون مجازات اسلامی كه الان قانون بالفعل ما است، اجرایی شد؟

نخیر.

می‌دانید كه این قانون در سال ۱۳۶۲ به تصویب رسید. در سال ۱۳۶۲ گفتند خانم‌هایی كه در انظار عمومی بدون رعایت حجاب شرعی ظاهر شوند برای‌شان هم شلاق در‌نظر گرفته بودند و هم زندان. در سال ۱۳۷۵ شلاق را برداشتند و گفتند جزای نقدی و زندان. در سال ۱۳۹۲ با ماده ۶۴ به بعد، چون حبس كمتر از ۹۱ روز بود حبس را هم به جزای نقدی تبدیل كردند و شد دو نوع جزای نقدی. این هم قانون بود. عدم رعایت حجاب شرعی یعنی مو بیرون بیاید. قانونگذار از آنجا رسیده به یك تعریف عجیبی. آنجا می‌گفتند یك تار مو عدم رعایت حجاب شرعی است. ببینید از آنجا به كجا رسیده‌اند. به نظر من این قانون عملا كاری كرد كه داستان حجاب شرعی به تاریخ پیوست. وقتی آقایان می‌خواهند در مورد كشف حجاب صحبت كنند می‌گوید هر زنی در انظار عمومی، معابر یا اماكن عمومی كه در منظر نامحرم باشد اعم از فضای حقیقی یا مجازی -هزاران پرونده درست كن برای اینكه این خانم پروفایلش حجاب ندارد- كشف حجاب كند، به نحوی كه چادر یا مقنعه یا روسری یا شال و امثال آن بر سر نداشته باشد. دیگر خبری از حجاب شرعی در این ماده نیست. حالا این خودش یك بحث است كه آیا این قانون ناسخ تبصره ۶۳۸ هست یا نه. می‌خواهم بگویم چه شد؟ می‌گویند یك چیزی روی سرت بگذار. طبق این قانون اگر یك خانم كلاه بگذارد نمی‌توانند چیزی بگویند. اگر یادتان باشد یك سال در مورد بعضی از بازیگران چه اوضاعی شد كه كلاه گذاشته بودند. شاید كیسه فریزر مشكی را هم دربر بگیرد.

احتمالا با این‌چنین نگاهی...

امثال آنهاست. احتمالا اگر كسی كیسه فریزر بگذارد می‌گویند تو مسخره می‌كنی، چون یك ماده هم آن آخر آورده‌اند كه هر كسی اینها را مسخره كند. این چه وضع قانون‌نویسی است؟ اینكه قانون بنویسیم خوب اختیار داریم اما اینكه مردم به این قانون ملتزم می‌شوند یا نه بحث دیگری است.

ضمانتی برای اجرا دارد یا نه.

از ابتدای ۱۴۰۲ چه كردند. این قانون كه نبود. در این قانون چیزهایی را در مورد پلمب و توقیف و پیامك آوردند. وقتی این را در قانون آوردید یعنی چه؟ اگر دوستان دوباره شكایتی ثبت نكنند، یك اعترافی بگیریم. وقتی این را در قانون آوردید یعنی قبلا قانون نبوده و همین قانون شما اعتراف به این است كه توقیف و پلمب و پیامك‌های سابق، مستند نداشته. این یك اعتراف ضمنی است. اشكالی ندارد، شما كه عملا بخشی از این قانون را اجرایی كرده‌اید. مگر پلمب را اجرایی نكردید.

توقیف خودروها هم اجرا شد. یا اسنپ‌ها...

واقعا در جامعه اثر گذاشت؟ دوستان عزیز شمای قانونگذاری كه این قانون را نوشته‌اید می‌گویید من می‌خواهم كاری بكنم كه یا عدم رعایت حجاب كم بشود یا در همین‌جا متوقف شود.

بله هدف این است.

می‌شود به ما بفرمایید كه ما شما را یك سال چطور ارزیابی كنیم؟ اگر اجرایی شود. داخل پرانتز یك مطلب را بگویم شاید باعث ناراحتی دوستان من شود. به نظرم بد نیست كه این قانون اجرا شود. مدام می‌گویند اگر اجرا شود كن فیكون می‌شود خب اجرایش كنیم ببینیم چه می‌شود. این پرانتز بسته. خب نمایندگان محترم مجلس به ما یك معیار ارزیابی بدهند و بگویند ما آمارگیری كردیم میزان عدم رعایت حجاب X است. ما این قانون را تصویب می‌كنیم، فشار می‌آوریم، محدود می‌كنیم، پول می‌گیریم، اخراج می‌كنیم، به كمیته انضباطی می‌بریم. پول‌ها و رانت‌های خاصی را به جاهایی می‌دهیم -این قانون برای یكسری آب نداشته باشد برای یكسری دیگر نان كه دارد- اینها معاف می‌شوند و به یك‌سری هم فلان‌قدر بودجه می‌دهیم. فشار می‌آوریم، می‌بندیم، توقیف می‌كنیم، جزای نقدی می‌دهیم، اخراج می‌كنیم. باشد، به ما یك آمار بدهید بگویید از نقطه X بعد از شش ماه یا یك سال رسیده‌ایم به نقطه X یا X منهای یك. وقتی شما ابزار این ارزیابی را به ما نمی‌دهید این وسط فقط بلوف می‌زنید و فقط می‌گویید كم شد. بنده خدایی جایی سخنرانی كرده بود و گفته بود بله این سخنرانی‌هایی كه در این جایگاه بیان كرده‌ام به ما گفته‌اند كه مثلا ۶۰، ۷۰درصد خانم‌ها در فلان شهر حجاب‌شان را رعایت كرده‌اند. خب وقتی قانون شما و ادعای‌تان بازدارندگی و التزام و امثال ذلك است، آمار اولیه را نمی‌دهید، هزینه‌ها و فشارها را می‌دهید، آمار ثانویه را هم نمی‌دهید. حالا یك آمار اولیه به ما بدهید، بعد این فشارها و بزن و بكوب‌ها را هم انجام بدهید و بعد بگویید دیدید آمار از اینجا به اینجا رسید. اینكه كار راحتی است. كما اینكه الان در مورد برخوردهایی كه در ۱۴۰۲ شد، می‌توانیم قضاوت كنیم، كم شد، زیاد شد، التزام بیشتر شد. می‌خواهم بگویم شما معیار ارزیابی قانون را ندارید. با ادعا كه نمی‌شود اثبات كنید كه روند نزولی پیدا شد. در كشورهای دیگر یك اقدام می‌كنند بعد هزینه می‌كنند و با آمار دقیق حساب می‌كنند كه ما از آنجا به این نقطه رسیده‌ایم. نه اینكه شما آمال خودتان را بیاورید و براساس آمال‌تان ادعا را مطرح كنید نه قابل اثبات است نه قابل رد. البته مشاهدات عینی ما و شهروندان خیلی چیزها را اثبات می‌كند.

آقای برهانی به نظرم در مورد قانون ماهواره و قانون حجاب می‌توان شباهت‌های زیادی را پیدا كرد، روندی كه برای قانون استفاده از تجهیزات ماهواره‌ای طی شد و این قانون هم اجرایی نمی‌شود.

داستان ماهواره خیلی رنگ و لعاب شرعی نداشت و می‌گفتند برای جلوگیری از این قانون رنگ و لعاب شرعی دارد. وقتی شما چنین تقابلی را شكل دادید، بر رفتار شهروندی كه می‌خواهد با شما تقابل كند، معنابخشی می‌كنید. آن وقت نمی‌گوید من چون ملتزم نیستم، حجاب را رعایت نمی‌كنم. می‌گوید من می‌خواهم نسبت به رفتار تو واكنش نشان بدهم و عدم رعایت حجاب به جای اینكه ریشه در عدم التزام شرعی داشته باشد، ریشه در تقابل سیاسی پیدا می‌كند و یك مقاومت مدنی می‌شود. چرا این كار را با خودتان و جامعه‌تان می‌كنید؟ آن موقع هر كسی كه حجاب را رعایت نمی‌كند، شاید بنده خدا ملتزم نباشد اما همه می‌گویند نسبت به این اقدام مگر ۱۴۰۲ را فراموش كردیم. در همین جلسه‌ای كه با شما بودیم گفتند از شنبه فروردین...

از فروردین شما یك سال و نیم بیشتر گذشته. شنبه شما تبدیل شده به بیست و سوم آذر آقای قالیباف. بیست و سوم‌هایی هم خواهد گذشت. آقای قالیباف، دوستان آقای قالیباف، والله بالله تللاه این نحوه تعامل با جامعه نیست. هر كسی كه شما را نقد كند دشمن شما نیست. اجازه دهید روایتی را خطاب به دوستان عزیز مجلس و برادر عزیزمان جناب آقای قالیباف بگویم. برادر عزیز ما جناب آقای دكتر قالیباف، یك روایت فوق‌العاده است كه حضرت می‌فرماید «صدیقك من صدقك لا من صدقك»، دوست تو كسی است كه با تو صادقانه صحبت كند نه كسی كه همیشه تو را تصدیق كند. مایی كه منتقد این قانون هستیم، چون دل‌نگران مردم و تقابل اجتماعی هستیم. دل‌نگران گسل اجتماعی و ایران هستیم كه همه روی سفره ایران نشسته‌ایم. كسی كه نقد می‌كند به جای اینكه نقد ناصح را بشنوید، قانون می‌نویسید، برهانی نه، ۱۰ نفر استاد جامعه‌شناس و حقوق، ۱۰ نفر فقه‌شناس و جرم‌شناس را ببرید ببینید آسیب‌های این كار شما بر منافعش ترجیح دارد یا منافعش بر خساراتش ترجیح دارد.

درست می‌فرمایید. معاون حقوقی و پارلمانی آقای رییس‌جمهور نقدهایی را به این قانون وارد دانسته‌اند و اعلام كردند كه قانون بدون اصلاحاتی كه ضروری است امكان اجرایی شدن ندارد. از منظر حقوقی و قانونی، دولت چگونه می‌تواند خواسته‌اش را اجرایی كند كه در واقع مطالبه مردم است.

ببینید نظام حقوقی ما، ساختار بسیار عجیبی است. چرا؟ به خاطر اینكه نهادهای مدرن را داریم اما در عین حال در كنار این نهاد‌های مدرن، نهادهای دیگری را هم داریم كه عملا این نهادها را خنثی و محدود می‌كند، دور می‌زند و امثال ذلك. اگر در یك جامعه متفاوتی بودیم، مجلس تصمیم می‌گرفت و رییس‌جمهور مخالف بود. رییس‌جمهور می‌دید مجلس در راستای خواست‌هایش نیست، مردم نسبت به یك قانون اعتراض مدنی می‌كردند، یا فشار افكار عمومی نمایندگان را ملزم می‌كرد كه نظرشان را تغییر دهند یا رییس‌جمهور در بعضی نظام‌ها مجلس را منحل می‌كرد و می‌گفت انتخابات زودهنگام برای اینكه خواست مردم رعایت شود. خب این دو گزینه در ایران وجود ندارد، اولی كه بحث خیابان و اعتراض است كه تبعات دارد، دومی هم كه در اختیارات رییس‌جمهور نیست. اما در كنار این آقای رییس‌جمهور یك امكاناتی بر اساس رویه جاری دارد. ممكن است من به عنوان یك معلم كوچك حقوق این رویه‌ها را از لحاظ قانونی نپذیرم اما یك امكان‌هایی دارد و آن امكان‌ها را می‌تواند اجرایی كند. امكانی مثل شورای عالی امنیت ملی. امكانی مثل جلسه سران سه قوه، یا بحث بیان این امر به عنوان یك معضل و استفاده از ظرفیت‌هایی كه در نزد مقام رهبری در نظام سیاسی و قانونی ایران وجود دارد و امثال این موارد.

و ارجاعش به مجمع از طریق رهبری.

بله، از طریق رهبری و نظر ایشان. این امكان‌ها وجود دارد اما اگر واقعا ایستادند كه الا و بلا می‌خواهیم اجرایی كنیم، واقعا اگر دولت نخواهد، قانون می‌لنگد. كل این قانون مبتنی بر دوربین است. یعنی در بیشتر موارد دوربین اگر دچار خلل شود قانون به هوا می‌رود. دوربین نهادهای امنیتی فوق سری را گفته‌اند در اختیار نیروی انتظامی قرار دهید. اگر وزارت كشور با نیروی انتظامی همدل نباشد معلوم است كه به فرجام نمی‌رسد. عرضم این است اینكه رییس‌جمهور بحث وفاق را مطرح كرده‌اند و چند ماهی است كه الحمدلله فضا آرام است، نباید در وارد فاز تقابل شویم. قانون را نباید ناموسی كرد. اینكه مجلس بگوید حیثیت من منوط به این قانون است، طرف مقابل هم بگوید تو باید از این قانون برگردی، در قانون ما یك باگ حقوقی وجود دارد و آن اینكه برای رییس‌جمهور برای امضای قانون زمان تعیین شده، اما برای رییس مجلس زمانی جهت ابلاغ این مطلب به رییس‌جمهور وجود ندارد كه آقای قالیباف گفته‌اند من در آن تاریخ این كار را انجام می‌دهم. می‌توانید همین زمان را عقب بیندازید، كارشناسی كنید و تبعات و آمار را ببینید. از اساتید جامعه‌شناس و جرم‌شناس كمك بگیرید. اگر می‌خواهید این كار را انجام دهید و دولت همدل نباشد و همراهی نكند، جامعه به تقابل و لجاجت بیفتد، ثمره‌اش چیست؟ آن وقت عملا حرمت مجلس و قانون شكسته می‌شود. چرا مسیر نوعی حرمت‌شكنی نسبت به خودمان و اهانت به خودم را باز كنیم؟ وقتی می‌دانم كه اینجا همدلی وجود ندارد، تقابل اجتماعی و سیاسی وجود دارد، عرصه بین‌المللی و تخصص من نیست اما وقتی در این عرصه وجود دارد چه ضرورتی دارد چنین تقابلی را شكل بدهیم آن هم در اینكه جامعه تازه به یك آرامشی عادت می‌كند. بخش‌های مختلف جامعه مثل هنرمندان و كارمندان را درگیر كنیم. بخش عظیمی از این قانون مبتنی بر زیرآب‌زنی است یعنی اینكه هركس برای دیگری گزارش بدهد. رییس سازمان باید دنبال كارمندان بیفتد. در این مملكت كار ندارد؟ این چه كاری است؟ همه به جان هم بیفتند و علیه هم گزارش بدهند.

باب سوءاستفاده‌های بسیاری هم باز می‌شود.

مگر همین الان نشده. با نرم‌افزارهایی كه گذاشتند و شماره پلاك می‌دادند چقدر از افراد می‌گفتند كه ما اصلا در فلان منطقه نبودیم این چه پیامكی است. اینها را كه دیده‌ایم. شما یك مسیری را رفتید از فروردین ۱۴۰۲ از آن شنبه‌های موعود تا بیست و سوم‌های موعود. الان دوباره می‌خواهید از بیست و سوم‌های موعود بحث را شروع كنید برسید دوباره به شنبه‌های موعود. این چه سیكل باطلی است؟ اگر قانون مبتنی بر اقناع اجتماعی نباشد، قانون می‌شود اما اجرایی نمی‌شود. آن‌قدر نقض می‌شود، نقض می‌شود، نقض می‌شود تا حرمت قانون شكسته شود و قانون خنده‌داری می‌شود. آقا حرمت امامزاده به متولی‌اش است.

درود بر شما.

متولی قانون مجلس است. كاری نكنید كه آن‌قدر این قانون نقض شود كه مشكلات ایجاد شود.

بررسی اجمالی از مجموعه نكات مربوط به قانون حجاب و عفاف انجام شد اما یك گرانیگاه مهم در مورد این قانون مطرح است كه پیامدهایش و تاثیراتی كه ممكن است در فضای عمومی جامعه برجا بگذارد. شما از عنوان فعال ‌كردن گسل‌ها استفاده كردید. پیامدهای اجرایی این قانون در فضای عمومی جامعه چگونه خواهد بود و آیا می‌توان تحلیلی در این زمینه صورت داد؟

ما الان در یك فضای خلأ با هم گفت‌وگو نمی‌كنیم. ما تجربه 1401، ۱۴۰۲ و ۱۴۰۳ را داریم. برای همین جامعه كه سه سال است تجربیات مختلفی داریم گفت‌وگو می‌كنیم. حتما خاطر شریف‌تان هست كه هنوز خبری از داستان اتفاقات ۱۴۰۱ نبود. از اردیبهشت ۱۴۰۱ شروع شد به برخی تحرك‌ها و اقدامات كه -نكته مهم اینجاست- حجاب را تبدیل به اولویت اول كشور كنیم.

دولت سیزدهم گشت‌های ارشاد را راه‌اندازی كرد.

جدای از آن زمزمه‌هایی كه بعضی از ستادها انجام دادند كه آقا وضع حجاب فلان است، بغرنج است و باید كاری بكنیم. كم‌كم این ادبیات شكل گرفت. اگر خاطرتان باشد در همان زمان در یكی از شهرهای مهم كشور این بحث مطرح شد كه الان برای ورود خانم‌ها در مترو و بانك‌ها نوعی محدودیت ایجاد كنیم. خاطرتان هست؟

بله.

بگوییم كه مشهد بود.

بله من از عنوان شهر خودداری كردم.

علنی شد. بعد از آن هم یك جلسه علمی شكل گرفت و در همان‌جا بعضی از اساتید حقوق و كسانی كه پیگیر این داستان بودند -من هم در آن جلسه خدمت دوستان بودم- گفته شد كه از لحاظ قانونی مشكل دارد. همان زمان این معلم كوچك حقوق، یك توییتی نوشت. نوشتم فعال ‌كردن گسل اجتماعی حجاب و دو قطبی‌سازی با اقدامات خودسرانه و تحریك‌آمیز مخاطرات امنیتی برای كشور و نظام در پی دارد و اكثریتی خاموش را به تقابل وامی‌دارد.

چهار ماه قبل از ماجرای مهسا امینی بود.

بله. اگر خاطرتان باشد آنجا یك موضوعی هم تحقق پیدا كرد كه در اتوبوس خانمی با خانم دیگر درگیر شد و در تلویزیون آمدند. ببینید این اتفاقات افتاده و جامعه مدام تحریك می‌شود. ثمره آن تحریك چه بود؟ التهاباتی كه در سال ۱۴۰۱ تحقق یافت. زمانی كه شما مدام تقابل كنید، مدام تحمیل كنید و زور بگویید، این جامعه واكنش نشان می‌دهد، تحت فشار قرار می‌گیرد، خودخوری می‌كند. ۱۴۰۲ آن اقدامات عجیب و غریب در تمام كشور تحقق پیدا كرد. ثمره‌اش را كجا نشان داد؟ ثمره‌اش را در انتخابات مجلس و ۱۴۰۲ نشان داد.

كاهش مشاركت بالا.

وقتی این‌گونه با یك جامعه برخورد می‌كنید، پلمب و توقیف می‌كنید، محدود می‌كنید، در این قانون جزای نقدی می‌بندید، واكنشش را یا باید در خیابان نشان دهد یا در صندوق رای. خب چه كاری است؟ چگونه این شخص به شما بگوید اشتباه می‌كنید؟ یك حدی را رعایت كنید. مگر نمی‌خواهید این مردم را داشته باشید؟ چرا متعرض حقوق‌شان می‌شوید؟ چرا به این شكل متعرض اموال و شغل‌شان می‌شوید؟ این چه قانون‌نویسی‌ای است؟ گسل اجتماعی چه زمانی فعال می‌شود؟ زمانی كه شما قانونی را به اكثریتی تحمیل كردید كه این قانون را قبول ندارند. دقت بفرمایید مخالفان این قانون فقط غیرمحجبه‌ها نیستند. بسیاری از مذهبی‌ها هم مخالف هستند، چون می‌گویند كاری كه شما می‌كنید تیشه به ریشه دین و اعتقاد می‌زند. شما كاری می‌كنید كه درگیری خانوادگی ایجاد شود، درگیری بین همسایه‌ها ایجاد می‌شود. جو بدبینی و زیرآب‌زنی ایجاد می‌شود. این یعنی فعال كردن گسل‌های اجتماعی. وقتی گسل اجتماعی فعال شد، شمایی كه قانون نوشته‌اید چیزی به اسم مفسده ارزیابی كرده‌اید؟ آیا اقدام شما مفسده‌آمیز هست یا نیست. مفسده نه به معنای منفی‌اش، یعنی اتفاقات و هزینه‌هایی ممكن است بر اقدام ما مترتب شود. كما اینكه اكثریت فقها می‌گویند اگر نهی از منكر، مفسده‌آمیز بود یعنی آثار منفی داشت، بر تو واجب نیست. یعنی ما در اجرای احكام شرعی هم باید تبعاتش را بررسی كنیم. یكی از نمایندگانی كه در این داستان نقش بسیار مهمی داشت، در یك مصاحبه‌ای گفته بود كه بله ما كه به دیدن خانواده شهدا می‌رویم نگران هستند و بعضی‌ها ما را نفرین می‌كنند. اشكالی ندارد شما كار آماری كنید و از خانواده شهدا و ایثارگران آمارگیری كنید، شما كه از مردم آمارگیری نمی‌كنید. كما اینكه در مورد پیمایشی كه در دولت سابق، وزارت ارشاد پیمایشی انجام شد در مورد تلقی مردم ایران درخصوص حجاب اجباری و الزام و تذكر.

۶۸درصد مخالف حجاب اجباری بودند.

آقا این پیمایش در دوره رییس‌جمهور سابق است نه رییس‌جمهور فعلی. این دوستان در یك كلونی‌های خاصی زندگی می‌كنند و مبتلا می‌شود به اینكه اینها مردم هستند. خانواده شهدا و ایثارگران اینها هستند. متشرعین اینها هستند. از این گروه‌های مختلف شما ارزیابی كردید و آمار گرفتید، وقتی خودتان را جدای از جامعه نگاه كرده‌اید نتیجه این می‌شود. آن وقت مجلس، قانون تصویب می‌كند، الان چرا گفت‌وگو نمی‌كنید؟ خب بیایید گفت‌وگو كنید. شما كه می‌گویید مخالفین این قانون جاهل هستند، اینكه خیلی خوب است. این همه دانشگاه‌ها و رسانه‌ها و خبرگزاری‌ها گفتند بیایید بحث و گفت‌وگو و مناظره كنیم، برای اینكه اثبات شود كه شما می‌فهمید و منتقدین نمی‌فهمند. خب در برنامه‌های زنده تلویزیونی تشریف بیاورید و این را تبیین كنید. این قانون را یك كسی گردن بگیرد، به این نقدها پاسخ بدهد. مردم ما هم كه لجوج نیستند استدلال امثال ما و این بزرگواران را می‌بینند. می‌گویند بابا حرف‌های منتقدین خیلی بی‌خود است و واقعا باید تشكر كنیم. مردم ما كه لجوج نیستند و قانع می‌شوند. مردم ایران بسیار منطقی و زیرك هستند و هوشمندانه عمل می‌كنند. می‌توانند بگویند كه استدلال فلان آقا ضعیف است و قانع می‌شوند و قانون را اجرا می‌كنند. اینكه عرض شد گسل اجتماعی، چقدر تقابل شد؟ مهم‌ترین گسل نه درگیری مردم با مردم، بلكه فعال كردن گسل بین مردم و حاكمیت است كه خطرناك است. زمانی كه این گسل تحقق پیدا كرد و تشدید شد، شكاف ایجاد شد می‌خواهید چه كار كنید؟ ما دوستانه عرض می‌كنیم، برادرانه تقاضا می‌كنیم كه نكنید. این قانون دو گسل را فعال می‌كند، یكی گسل اجتماعی بین مردم و مردم، دوم گسل سیاسی بین مردم و حاكمیت. این پیش‌بینی ماست. امیدواریم كه این قانون اجرایی نشود، اما اگر اجرایی شد، همین الان آمارها را بگیرید، در سركه و آب نمك بگذارید و سه ماه و شش ماه بعد از اجرا، آمارگیری هم بكنید، این دو را با هم مقایسه كنید. فقط مشكل امثال ما این است كه شاید یك چیزهایی را زودتر متوجه شویم و صادقانه می‌گوییم. شما هم ناراحت می‌شوید. چه كار كنیم؟