دو طرف آمریکایی و اروپایی ایران را به ارسال موشک‌های بالستیک به روسیه متهم کرده‌اند؛ اما ایران رسماً این مسٲله را تکذیب کرده است. با این حال، این نفی، تاثیری در موضع طرف مقابل نداشته و بیانیه‌ها و تحریم‌های جدید موید این مدعاست. در میانه این تایید و تکذیب اما آنچه اهمیت دارد پیامدها و آثار این اتهامات در جهت افزایش سطح تنش میان ایران و غرب و به ویژه اروپاست؛ آن هم در آغاز فعالیت دولت جدید ایران که اعلام کرده بود سیاست «تعامل سازنده» را با جهان و غرب در پیش خواهد گرفت.

اما چنان که متنبی شاعر معروف عرب می‌گوید «تَجرِي الرّیاحُ بِما لا تَشتَهِي السُّفُنُ» بادها بر خلاف جهت حرکت کشتی می‌وزند. چنان که نگارنده قبلا نیز بیان داشته است شرایط کنونی و بستر بین‌المللی (جنگ اوکراین) و منطقه‌ای (جنگ غزه) نه تنها برای بهبود مناسبات ایران و غرب مساعد نیست، بلکه نقش معکوسی هم دارد و این وضعیت بیشتر افزاینده تنش است تا کاهنده آن. در این میان هم روشن است که صرف ابراز تمایل ایران در این شرایط سخت اقتصادی برای بهبودی روابط نمی‌تواند روند جدیدی را رقم زند؛ در حالی که طرف‌های مقابل به دلایل متعددی چنین رغبتی ندارند.

امروز روابط ایران با دو طرف آمریکایی و اروپایی با وضعیتی قفل شده و بن بست در سه پرونده حساس (هسته‌ای، جنگ غزه و جنگ اوکراین) مواجه است که پیوند تنگاتنگی میان هر سه وجود دارد. در این میان، جنگ غزه (در بعد امنیت و آینده اسرائیل) از اولویت بیشتری برای آمریکا برخوردار است؛ در حالی که جنگ اوکراین (امنیت اروپا) برای اروپا بیشتر اولویت دارد. پرونده هسته‌ای اما دیگر اولویت نخست آمریکا و اروپا در مناقشه خود با تهران نیست؛ بلکه تحت الشعاع دو اولویت پیشگفته و پس از آن‌ها قرار گرفته است. از این جهت رفع موثر تحریم‌ها دیگر بعید است صرفا در پیوند با مساله و مذاکرات هسته‌ای اتفاق بیفتد؛ به این معنا که اگر در این پرونده به دور از دو پرونده دیگر توافقی به دست آید (که فعلا دور از انتظار است)، بعید است که تحریم‌ها دیگر مطابق آنچه در برجام روی داد، برداشته شوند.

تحریم هما و سخن گفتن از لغو خدمات هوایی مانند تحریم‌های دو سال اخیر آمریکا و اروپا علیه افراد و برخی شرکت‌های ایرانی به اتهام مشارکت در ارسال پهباد برای روسیه نیست، بلکه تحریم‌های جدید  که جنبه عمومی دارد، نشانگر ورود تنش در روابط ایران و اروپا به مرحله‌ای پیشرفته است؛ روابطی که می‌توان گفت در بدترین برهه تاریخی خود قرار دارد.

از این رو، می‌توان گفت که روابط در مسیر پرتنش‌تر از قبل قرار دارد که پلان بعدی آن ممکن است حرکت تروئیکای اروپایی در جهت فعال‌سازی اسنپ بک در اکتبر 2025 پس از پایان عمر برجام و قطعنامه 2231 و احیای تحریم‌های بین‌المللی و قطعنامه‌های شورای امنیت باشد. 
همچنان که شدت گرفتن تنش میان ایران و اروپا ممکن است به پیچیده‌تر شدن و تشدید تنش‌های کنونی در منطقه در پیوند با جنگ غزه منجر شود. در کل، تنش‌ها در هر سه حوزه تصاعدی است و این امر می‌تواند وضعیت را به نقطه جوش نزدیک ‌کند.

از این رو، قبل از فروکش دو جنگ اوکراین و غزه محتمل نیست که فعلا توافقی در حوزه هسته‌ای برای رفع موثر تحریم‌ها حاصل شود؛ مگر توافقی حداقلی برای مدیریت تنش. کما این که توافق همه جانبه که برخی به آن فرا می‌خوانند بر مبنای قاعده "برد ـ برد" چندان واقع‌بیانه نیست. شرایط کنونی برای چنین توافقی اساسا مساعد نیست و توافق همه‌جانبه نیز به ویژه از منظر آمریکا در وضعیت فعلی تنها در مقابل تغییر سیاست‌های ایران چه در پرونده هسته‌ای چه در قبال اسرائیل و... امکانپذیر است؛ چیزی که به معنای تغییر ماهیت جمهوری اسلامی است و نخواهد پذیرفت.