• خوردن سحری هنگام اذان صبح
سؤال: هرگاه انسان بدون اختیار مانند اینکه به خواب رفته باشد، سحری خوردنش به تأخیر افتد، و به هنگام شنیدن اذان صبح، همچنان به خوردن سحری مشغول باشد، آیا لازم است که با شنیدن اذان صبح فوراً از خوردن و آشامیدن دست بکشد، یا اینکه تا پایان اذان میتواند به خوردن و آشامیدن ادامه بدهد؟
جواب: اگر انسان بطور قطع بداند که اذانِ صبح، بر حسب تقویم محلی شهری که در آن جا روزه میگیرد، در موعد مقرّر گفته میشود، واجب است هنگام شنیدن اذان، بلافاصله از خوردن و نوشیدن اجتناب ورزد و حتّی اگر در دهانش غذایی باشد باید آن را بیرون اندازد. تا روزهاش صحیح باشد. امّا، اگر بداند که اذان چند دقیقه قبل از طلوع فجر گفته میشود، یا دست کم دربارهی ساعت و وقت اذان در شکّ و تردید باشد، میتواند تا زمانی که از طلوع فجر یقین پیدا نکرده است، بخورد و بیاشامد. امروزه، تشخیص قطعی زمان طلوع فجر، با وجود جدول ساعات دقیق افطار و سحر که هیچ خانهای از آن خالی نیست، بسیار آسان میباشد.
مردی به ابن عباس رضیالله عنه گفت: من هنگام خوردن سحری، هر گاه که به شکّ و تردید میافتم، امساک مینمایم. ابن عبّاس گفت: «زمانی که شکّ تو به یقین تبدیل نشده است، بخور و بیاشام».
امام احمد گفته است: «انسان تا زمانی که به یقین نداند که فجر طلوع کرده است به خوردن آشامیدن ادامه بدهد».
نووی میگوید: شاگردان امام شافعی اتّفاق نظر دارند بر اینکه انسانی که نسبت به طلوع فجر در شکّ و تردید باشد، میتواند بخورد، بخاطر این که خداوند متعال خوردن و آشامیدن را در شب تا انتهای آن یعنی تا زمان طلوع فجر، مُباح دانسته است، و کسی که در شک و تردید باشد طلوع فجر برای او قطعی نشده است. خداوند متعال میفرماید:
(فَالآنَ بَاشِرُوهُنَّ وَابْتَغُواْ مَا کَتَبَ اللّهُ لَکُمْ وَکُلُواْ وَاشْرَبُواْ حَتَّى یتَبَینَ لَکُمُ الْخَیطُ الأَبْیضُ مِنَ الْخَیطِ الأَسْوَدِ مِنَ الْفَجْرِ)[24]
«پس هماکنون [در شبهای ماه رمضان میتوانید] با همسرانتان همخوابی کنید و آنچه را خدا برای شما مقرر داشته طلب کنید و بخورید و بیاشامید تا رشتهی سپید بامداد از رشتهی سیاه شب بر شما نمودار شود.»
از اینجا برای ما روشن میشود که امساک از خوردن و آشامیدن، مدّتی قبل از اذان صبح برای همیشه، فاقد دلیل از قرآن و سنّت میباشد، و نوعی افراط در دین بشمار میآید و با مستحبّ بودن تأخیر سحری که سنّت پیامبر است، منافات دارد. والله اعلم
• حُکم خوردن یا آشامیدن شخص روزهدار از روی فراموشی
سؤال: انسان چه بسا ایام ماه رمضان بویژه در اوائل آن، از روی نسیان و فراموشی، یک لیوان آب، یا یک سیگار، یا هر چیز دیگری را بردارد و به دهانش گذارد، و بعد از خوردن مقداری غذا، یا نوشیدن قدری آب، به یاد میآورد که روزه است؛ آیا در این صورت میتواند روزهی خود را به اتمام برساند؟
جواب: در صحیحین به نقل از ابوهریره روایت شده که پیامبر (ص) فرموده است:
(مَنْ نَسِی و هُوَ صَائِمٌ فَاَکَلَ و شَرِبَ فَلْیتِمَّ صَوْمَهُ فَاِنَّمَا اَطْعَمَهُ اللهُ و سَقاهُ)
«هر شخص روزهداری که از روی فراموشی چیزی بخورد و یا بیاشامد، روزهی خود را تمام کند؛ زیرا، (در واقع) خداوند به طعام و شراب داده است...»
این حدیث را دار قطنی به سند صحیح با عبارت دیگری آورده است:
(فَاِنَّما هُوَ رِزْقٌ سَاقَهُ اللهُ اِلَیهِ وَ لاَ قَضَْاءَ عَلَیهِ)
«این روزیای است که خداوند به او ارزانی فرموده و قضای روزه بر او واجب نیست.»
دار قطنی و ابن خزیمه و ابن حبّان و حاکم با عبارت دیگری آوردهاند:
(مَنْ اَفْطَرَ مِنْ رَمَضَانَ ناسیاً فَلا قَضاءَ عَلَیهِ وَ لاَ کَفَّارَةَ)
«هر کس در روزه ماه رمضان از روی فراموشی افطار نماید، قضا و کفّاره بر او واجب نیست.»
ابن حجر میگوید: سند این حدیث صحیح است.
این احادیث به صراحت دلالت دارند بر اینکه خوردن و نوشیدن شخص روزهدار از روی فراموشی تأثیر در صحّت و درستی روزه ندارد. این مطلب مطابق گفتار خداوند متعال است که میفرماید:
(رَبَّنَا لاَ تُؤَاخِذْنَا إِن نَّسِینَا أَوْ أَخْطَأْنَا)[25]
«پروردگارا! اگر فراموش کردیم یا به خطا رفتیم بر ما مگیر»
و در حدیث ثابت شده که خداوند متعال این دعا را پذیرفت. همچنانکه در حدیث دیگری آمده است:
(اِنَّ اللهَ وَضَعَ عَنْ هـَْذِهِ الاُمَّةِ الخَطَأَ وَ النِّسْیانَ و مَا اسْتُکرِهُوا عَلَیهِ)
«خداوند خطا و فراموشی و اضطرار را بر امت من بخشیده است.»
بنابراین، شخص روزهداری که از روی فراموشی بخورد و بنوشد، باید بقیهی روز را امساک کند، و روزهاش را به اتمام رساند، و شکستن روزهی آن روز برای وی جایز نمیباشد. و بالله التوفیق
• حکم زکات فطر برای کسی که روزه را در یک شهر گرفته و عید فطر را در شهر دیگری برگزار مینماید
سؤال: در ارتباط با زکات فِطر، اگر کسی دو سوم ماه رمضان را در یک شهر روزه گرفت، و قصد کرد که بقیهی ماه رمضان را در شهر دیگری روزه بگیرد، و عید فطر نیز در آنجا برگزار کند؛ در کدام یک از این دو شهر باید زکات فطر را پرداخت کند؟
جواب: مسلمان باید زکات فطر خود را در شهری که شب اوّل ماه شوّال را در آن درک کرده است، پرداخت کند؛ زیرا، سبب وجوب زکات فطر افطار است نه روزه؛ زیرا که زکات به افطار نسبت داده میشود و میگوییم: «زکاة الفطر». بنابراین، اگر کسی قبل از غروب روز آخر ماه رمضان بمیرد، اگر چه در سایر ایام ماه رمضان روزهدار بوده باشد، زکات فطر بر او واجب نیست. ولی اگر نوزادی بعد از مغرب آخرین روز رمضان یعنی در شب اوّل ماه شوّال به دنیا آید، رأی اجماع فُقَها بر این است که زکاتِ فطر بر او واجب میگردد.
خلاصه، این نوع از زکات، با عید گرفتن و ایجاد شادی و سرور در میان فقیران و مسکینان در ارتباط است. از این رو، در حدیث آمده است: (اَغْنُوهُمْ فی هَذَا الْیوْمِ) «در این روز (عید) آنان (یعنی فقرا و مساکین) را بینیاز سازید!»
• بیرون شدن زنان از منزل برای ادای نماز تراویح
سؤال: بعضی از زنان مسلمان علاقهی خاصّی به خواندن نماز تراویح در مساجد دارند، و بعضی از آنان بدون اجازهی شوهرانشان برای خواندن این نماز از خانه بیرون میآیند، یا در مسجد، هنگامی که به گفتگو میپردازند، صدای آنان شنیده میشود. حکم این نماز برای آنان چگونه است؟ و آیا نماز تراویح برای آنان واجب است؟
جواب: نماز تراویح نه برای زنان و نه برای مردان، برای هیچکس واجب نیست؛ بلکه یک نماز مستحبّی است، و نزد خداوند دارای ارزش والا و ثوابی فراوان است. بخاری و مسلم از ابوهریره روایت میکنند که میگفت: پیامبر (ص) مسلمانان را به انجام آن دستور میداد، و میفرمود:
(مَنْ قامَ رَمَضانَ ایماناً و اِحْتِساباً غَفَرَ اللهُ لَهُ ما تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِهِ)
«کسی که شبهای ماه رمضان را از روی ایمان و اخلاص به نماز بگذراند، گناهان گذشتهاش همه آمرزیده میشود.»
کسی که نماز تراویح را با خشوع و آرامش، و از روی ایمان و اخلاص بخواند، و نماز صبح را نیز در وقت خودش ادا نماید، انگار شبهای ماه رمضان را به نماز و عبادت گذرانیده است، و اجر و ثواب قائمین (شبزندهداران) را دارا میباشد. این حکم شامل تمامی مردان و زنان میشود؛ جز اینکه نماز خوانده زنان در منزل بهتر از نماز خواندن آنان در مسجد است. مگر اینه رفتن آنان به مسجد علاوه بر ادای نماز، فوائد دیگری از جمله شنیدن موعظه، یا یادگیری علم و دانش و دین یا شنیدن قرآن از قاری خاشع و با اخلاص، و ... داشته باشد، که در این صورت، رفتن آنان به مسجد بهتر و سزاوارتر است. بویژه در این عصر حاضر که بیشتر مردان به زنانشان مسائل دینی را آموزش نمیدهند، و اگر در بعضی موارد بخواهند آنان را آموزش دهند، توانایی لازم را برای تفهیم مسائل دینی و موعظهی آنان را در خود سراغ ندارند، و چون برای وعظ و نصایح دینی جز مسجد مکان دیگری باقی نمانده بنابراین، شایسته است، اجازه داده شود که از این فرصت استفاده نمایند، و میان آنان و خانهی خدا حائل و مانعی ایجاد نشود؛ بخصوص بسیاری از زنان مسلمان هر گاه در خانههایشان باقی بمانند، شوق و رغبتی برای خواندن نماز تراویح ـبصورت تنهاییـ نشان نمیدهند، برخلاف زمانی که حاضر به جماعت و در مسجد باشند.
البته، خارج شدن زن از خانه، حتّی اگر بسوی مسجد هم باشد، باید با اجازهی شوهرش باشد؛ زیرا که مرد سرپرست خانه و مسؤول خانواده میباشد، و تا زمانی که دستور به ترک واجبی یا ارتکاب معصیتی نداده باشد، فرمانبرداری از او واجب است، در غیر این صورت دستورات او نهشنیدنی است، و نه شایستهی فرمانبرداری. زنی که به رفتن مسجد رغبت و تمایل داشته باشد، شوهرش نمیتواند مانع او بشود، مگر بخاطر یک مانع و عذر معتبر شرعی. مسلم روایت میکند که پیامبر (ص) میفرماید:
(لا تَمْنَعُوا اِماءَاللهِ مساجِدَ اللهِ)
«زنان را از رفتن به مساجد خدا منع نکنید.»
مانع معتبر شرعی عبارت است از اینکه -به عنوان مثال- شوهر بیمار باشد و نیاز به مراقبت و پرستاری داشته باشد، یا اینکه زن دارای کودکان خُردسال باشد که تنها گذاشتن آنان در خانه مشکلات و خطراتی برای آنان به وجود آورد، و کسی نباشد که از آنان مراقبت نماید، و مانند این از موانع و عذرهای معقول و قابل قبول دیگری. از سوی دیگر، اگر کودکان در مسجد داد و فریاد کنند، و موجب حواسپرتی نمازگزاران میشوند در آن صورت باید زنان از آوردن کودکان به مسجد اجتناب ورزند. زیرا، اگر این کار در نمازهای واجب روزانه بخاطر کوتاهی مدّت زمان آنها جایز و روا باشد، در نماز تراویح به دلیل طولانی بودن زمانِ ادای آنها و بیصبری کودکان در طول نماز که گاه ساعتها طول میکشد، از این کار ممانعت به عمل آمده است.
امّا مسئلهی سخن گفتن زنان در مسجد همانند سخن گفتن مردان است. و جایز نیست در مسجد در مواقع غیرضروری صدا بخصوص دربارهی امور دنیوی بلند گردد؛ زیرا، مساجد برای این کار بنا نشدهاند، بلکه برای عبادت یا تعلیم و تعلّم بنا شدهاند.
بنابراین، لازم است که زنان مسلمان و متدین در خانهی خدا سکوت را رعایت کنند، مبادا باعث حواسپرتی نمازگزاران یا به هم خوردن نظم درس و بحث علمی گردد. و هرگاه زنی ناچار به سخن گفتن شد، باید با صدای آهسته و آرام و به اندازهی ضرورت سخن بگوید، در سخنگفتن و لباس پوشیدن و راهرفتن، نباید هیچگاه وقار و متانت خود رااز دست بدهد.
دوست دارم در این ارتباط، منصفانه مطلبی را بگویم و آن اینکه، بعضی از مردان در غیرتمندی نسبت به زنان، افراط و زیادهروی کرده، و زنان را در تنگنا قرار میدهند، و با وجود دیوارها و نردههای چوبی و آهنی بلندی در مساجد که میان زنان و مردان فاصله انداخته است و زنان جُز صدا، حتّی آگاهی از تحرُّکات جماعت خود را ندارند ولی باز به هیچوچه حاضر به رفتن زنانشان به مسجد نیستند؛ در حالی که زنان در عصر پیامبر (ص) و یارانش بدون وجود چنان پردهها و نردههای چوبین و آهنین به مسجد میرفتند [و اکنون بابالنساء در مسجد الحرام از آن زمان به یادگار مانده است].
شگفت اینجاست که بعضی از مردان در مساجد به خودشان اجازهی بحث و گفتگو را حتّی با صدای بلند میدهند، ولی به زنانشان اجازه نمیدهند حتی با زن همسایه در مسائل دینی گفتگو کند. انگیزهی چنین عملی تعصّب و تحجُّر و بیانصافی در امر دین است. در رابطه با چنین غیرت مذموم و نا پسند از پیامبر (ص) روایت شده است که:
(اِنَّ مِنَ الغیرَةِ یبْغِضُهُ اللهُ و رَسُولهُ)
«بعضی از غیرتها محلّ تنفّر خدا و رسول میباشند.»
و غیرت در محلّ و جایگان آن است.
زندگانی امروزی همهی درها را به روی زنان گشوده است. زن از خانهی خود پیوسته بیرون میآید، وب ه مدرسه و دانشگاه و بازار و ... میرود؛ آیا رواست آنان را از بهترین جایگاه که همان مسجد است محروم نماییم؟! من بدون هیچ دغدغه و احساس حَرَجی، با صدای بلند اعلام مینمایم که ای مردان! زمینهی رفتن زنان به مساجد را فراهم کنید تا آنان هم به خیر و نیکی دست یابند، وموعظههای دینی را بشنوند، و مسائل دینی را بفهمند؛ و مادامی که آنان با حجاب و وقار و با متانت، و به دور از تبرُّج و بدحجابی از خانه بیرون میآیند، هیچ مانعی ندارد که آنان در مسجد بدون ارتکاب به گناه و معصیت، با زنان دیگر به بحث و گفتگو حتّی به هم صحبتی تفریحآمیز بپردازند. و الحمدلله ربّ العالمین
• تلویزیون و روزه
سؤال: نظر شریعت اسلام، راجع به نگاه کردن شخص روزهدار به تلویزیون در ماه رمضان چگونه است؟
جواب: تلویزیون یکی از وسایلی است که هم دارای خیر و هم دارای شرّ است. رسانهها هر یک اهداف و مقاصدی دارند؛ تلویزیون نیز مانند رادیو و روزنامه و... میباشد؛ که هم نکات خوب و آموزنده، و هم بدآموزی در آن وجود دارد. مسلمانان خواه روزهدار باشند و یا روزهدار نباشند، باید از مطالب آموزندهی آن بهرهمند گردند، و از بدآموزیها اجتناب ورزند؛ البتّه، مسلمان روزهدار باید احتیاط بیشتری بکند، که مبادا روزهاش تباه و ضایع شود، و از اجر و ثواب خداوند متعال محروم گردد.
بنابراین، تماشا کردن تلویزیون را نه میگویم حلال مطلق است، و نه میگویم حرام مطلق است، بلکه تماشا کردن آن تابع هدف و مقصدی است که بیننده دارد؛ اگر خیر باشد، مانند برنامههای مذهبی و دینی، اخبار، و دیگر برنامههایی که در جهت خیر هستند، نگاه کردن و شنیدن آنها جایز و روا میباشد؛ و اگر برآموزی به همراه داشته باشد، همانند دیدن رقّاصان بیبندوبار و مانند آن نگاه کردن به آن همیشه حرام میباشد و مسلّماً حُرمت آن در ماه رمضان بیشتر است. تماشا کردن بعضی از برنامهها و صحنهها نیز مکروه میباشد، اگر چه به حدّ حرمت نرسد.
اصولاً، هر وسیلهای که انسان را از یاد خدا باز دارد، حرام است. بنابراین، هرگاه نگاهکردن به تلویزیون یا گوش دادن به رادیو و امثال آن، انسان را از انجام واجبی که خداوند بر بندگانش مقرر فرموده است، مانند نماز و سایر واجبات باز دارد، حرام میباشد. خداوند متعال هنگامی که علّت تحریم شراب و قمار را بیان میفرماید، یکی از علل حُرمت آنها از ترک و یا غافل شدن از نماز و یاد خدا هُشدار داده و میفرماید:
(إِنَّمَا یرِیدُ الشَّیطَانُ أَن یوقِعَ بَینَکُمُ الْعَدَاوَةَ وَالْبَغْضَاء فِی الْخَمْرِ وَالْمَیسِرِ وَیصُدَّکُمْ عَن ذِکْرِ اللّهِ وَعَنِ الصَّلاَةِ فَهَلْ أَنتُم مُّنتَهُونَ)[26]
«همانا شیطان میخواهد با شراب و قمار، میان شما دشمنی و کینه ایجاد کند و شما را بر مسؤولان و گردانندگان رادیو و تلویزیون لازم است در برنامههای دائمی که برای مردم، بخصوص در ماه مبارک رمضان، پخش میکنند، تقوای الهی را در نظر داشته باشند و رعایت احترام ماه مبارک رمضان را بکنند، و در طاعت و عبادت، یار و یاور بندگان خدا، و ترویجکنندهی خیرات و نیکیها باشند، تا بار گناه خود و بینندگان را به دوش نکشند؛ همچون کسانی که خداوند متعال دربارهی آنان میفرماید:
(لِیحْمِلُواْ أَوْزَارَهُمْ کَامِلَةً یوْمَ الْقِیامَةِ وَمِنْ أَوْزَارِ الَّذِینَ یضِلُّونَهُم بِغَیرِ عِلْمٍ أَلاَ سَاء مَا یزِرُونَ)[27]
«تا روز قیامت بار گناهان خود را تمام بردارند و نیز بخشی از بار گناهان کسانی را که ندانسته آنان را گمراه میکنند. آگاه باشید چه بد باری را میکشند.»
• عجله و شتاب در ادای نماز تراویح
سؤال: حکم سریع و با شتاب خواندن نماز تراویح چیست؟
جواب: در صحیح بخاری و صحیح مسلم از پیامبر خدا (ص) روایت شده است که میفرماید:
(مَنْ قامَ رمضانَ ایماناً و احتساباً غُفِرَ لَهُ مَا تَقدَّم مِنْ ذَنْبِهِ)
«هر کس شبهای رمضان را از روی ایمان و اخلاص به نماز بگذراند، همهی گناهان گذشتهاش آمرزیده میشود.»
روزهی ماه رمضان از جانب خداوند متعال تشریع، و قیام و شبزندهداری شبهای ماه رمضان از جانب پیامبر خدا (ص) سفارش شده است، و آن حضرت شبزندهداری در ماه رمضان را سبب پاک شدن گناهان و خطاها اِعلان فرموده است؛ ولی باید دانست «قیامِ لیل» و شبزندهداری تنها در صورتی باعث آمرزش گناهان و پاک شدن از پلیدیها میگردد که انسان مسلمان آن را با شروط و ارکان و آداب و حُدودی که دارد به طور کامل انجام دهد. چنانکه میدانیم، با طمأنینه و تأنی خواندن سورهی فاتحة الکتاب و با طمأنینه انجام دادن رکوعها و سجدهها یکی از ارکان نماز است؛ زیرا، پیامبر (ص) هنگامی که میدید شخص نمازش را درست ادا نمینماید، و برای مثال رعایت طمأنینه را درنماز نمینمود، به او میفرمود: (اِرْجِع فَصَلِّ فَاِنَّکَ لَمْ تُصَلِّ): «بازگرد و دوباره نماز بخوان؛ زیرا که تو هنوز نماز نخواندهای!» آنگاه، به وی تعلیم میداد که نماز مقبول چگونه است، و میفرمود:
(اِرْکَعْ حَتَّى تَطْمَئِنَّ راکِعاً، و اعْتَدِلْ حَتَّى تَطْمَئِنَّ قائِماً، وَاسْجُدْ حَتَّى تَطمَئِنَّ ساجِداً، وَاجْلِسْ بَینَ السَّجْدَتَینِ حَتَّى تَطْمَئِنَّ جالِساً، و هکذا)[28]
«به رکوع برو تا از حرکت بازایستی، و از رکوع برخیز تا اینکه ایستاده از حرکت آرام گیری، و سجده کن تا اینکه در سجده از حرکت بازایستی، و در میان دو سجده بنشین تا از حرکت بازمانی، و همینطور...»
در تمامی این ارکان «طمأنینه» شرط لازم نماز میباشد. دانشمندان و علما در حدّ و حدود این طمأنینه مشروط و لازم اختلاف نظر دارند؛ بعضی کمترین حدّ آن را به اندازهی یکبار تسبیح گفتن مثلاً «سُبْحانَ رَبِّی الاَعْلى» دانستهآند؛ و بعضی دیگر مانند شیخالاسلام ابن تیمیه شرط کردهاند که مقدار طمأنینه در رکوع و سجده لازم است به اندزهی سه بار تسبیح گفتن باشد؛ به دلیل اینکه در حدیث سه بار تسبیح آمده است، و این کمترین حدّ طمأنینه است. بنابراین، لازم است که انسان در ارکان نماز به اندازهی سهبار تسبیح گفتن مَکث نماید. خداوند متعال میفرماید:
(قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ*الَّذِینَ هُمْ فِی صَلَاتِهِمْ خَاشِعُونَ)[29]
«مؤمنان رستار کسانی هستند که نماز را میگذارند و در نماز خاشع و فروتنند.»
«خشوع» بر دو نوع است: خشوع جسمانی و خشوع قلبی
خشوع جسمانی عبارت است از اینکه اندامهای بدن از حرکت بازایستند، انسان به وسیلهی بازی با اندام غافل نماند و روباهآسا به این طرف و آن طرف نگاه نکند؛ و همچون خروس نوک نزند، و خیلی تند و سریع، به رکوع و سجده نپردازد، بلکه همانگونه که خداوند عزَّ و جل تشریع فرموده است نماز آن را با تمامی ارکان و حدّ وح دودش ادا نماید. حال، همانطور که نماز نیاز به خشوع بدنی و جسمانی دارد، به خشوع قلبی و روحانی نیز نیاز دارد.
خشوع قلبی به معنای حُضور عظمت خداوند در قلب انسان است، و آن حاصل نمیشود جز با تأمل و دقت در آن آیات قرآنی که در نماز تلاوت میشوند، و یادآوری قیامت و یادآوری اینکه شخص نمازگزار در پیشگاه خداوند عزّ وجل قرار داد. خداوند متعال در حدیث قدسی میفرماید: [نماز را میان خود و بندهام به دو نیم تقسیم نمودهام، وقتی که، بنده میگوید: «الحمدُللهِ رَبِّ العالمین» خداوند متعال میفرماید: بندهی من، مرا ستایش کرد و هر گاه بگوید: «الرَّحْمنِ الرَّحیمِ» خداوند متعال میفرماید: بندهام مرا ثنا گفت، و آنگاه که بنده میگوید: «مالِکِ یوْمِ الدِّینِ» خداوند متعال میگوید: بندهام مرا تعظیم کرد؛ و آنگاه که بنده میگوید: «ایاک نعبدُ و ایاک نسعینُ» خداوند متعال میگوید: این میان من و بندهام میباشد. و آنگاه بنده میگوید: «اَهْدِنا الصّراط المستقیم» خداوند متعال میفرماید: این از آن بندهام میباشد، و آنچه را که از من میخواهد به او میدهم.][30]
خداوند سبحان از شخص نمازگزار روی گردان نمیشود، بلکه خواستههایش را اجابت میکند؛ بنابراین لازم است، مسلمان نمازگزار توجّه داشته باشد که در نماز با خداوند متعال به گفتگو میپردازد؛ و باید در هر حرکتی از حرکات نماز، و در هر وقتی از اوقات آن، و در هر رُکنی از ارکان آن حضور قلب داشته باشد. از این رو، نمازگزارانی که تمامی همّ و قصد آنان این باشد که از نماز فارغ شوند، و از آن رهایی یابند، و آن را بارسنگینی بر دوش خود احساس کنند؛ اینگونه نمازخواندن مورد قبول درگاه خداوند متعال نخواهد بود. بسیاری از مردم در ماه رمضان فقط در فاصلهی چند دقیقه بیست و سه رکعت نماز میخوانند، و تمامی همّ و غمّ آنان این است که نمازها را به سرعت به پایان برسانند، بدون اینکه رکوع و سجود را به طور کامل و با خشوع و طمأنینه ادا نمایند، در کمترین وقت ممکن نماز را تمام میکنند. نماز با این کیفیت چنانکه در حدیث آمده است: سیاه و تاریک به سوی آسمان بالا میرود، و به نمازگزار گفته میشود:
(ضَیعَکَ اللهُ کَما ضَیعْتَنی)
«خداوند تو را تباه گرداند، همانگونه که تو مرا تباه گردانیدی!»
ولی نماز دارای خشوع و ارکان کامل که آهسته ادا شده باشد، سفید و نورانی به آسمان عروج مینماید، و به صاحبش میگوید:
(حَفِظَکَ اللهُ کما حَفِظْتَنی)
«خداوند تو را محفوظ دارد همانطور که مرا محفوظ داشتی.»
سفارش و نصیحت من به بسیاری از ائمّهی جماعت و نمازگزارانی که میخواهند آن تعداد رکعات نماز [23رکعت] را با شتاب و عجله و بدون خشوع و حضور قلب و آرامش بدنی ادا کنند، این است که اگر هشت رکعت نماز با خشوع و طمأنینهی لازم به جا آورند، بهتر از خواندن بیست و سه رکعت نماز آنچنانی میباشد. در ادای نماز کمیت مورد توجّه نیست، بلکه کیفیت و نحوهی ادای نماز مورد توجه است، توجّه به اصل نماز است که آیا با خشوع و خضوع ادا شده، یا شتابان و عجله تعداد رکعات متعدّد نماز سپری شده و قرائت شدهاند.
از خداوند متعال خواستاریم که ما را در زمرهی مسلمان خاشع قرار دهد.
• حکم استفاده از دارو و قرصها، جهت تأخیر عادت ماهانه در ماه رمضان
سؤال: با توجه به اینکه میدانیم روزه گرفتن همهی روزهای ماه رمضان دارای خیر و برکت فراوانی است، و دوست نداریم از نماز و روزهی ایام این ماه محروم گردیم، آیا برای ما خانمها جایز است که در ماه رمضان از قرصهایی که عادت ماهانه را به تأخیر اندازد استفاده نماییم؟ در حالیکه میدانیم که بعضی آن را تجربه کردهاند و زیانی برای آنان نداشته است؟ «چند بانوی مسلمان»
جواب: مسلمانان اجماع دارند بر اینکه زن مسلمانی که در ماه مبارک رمضان دچار عادت ماهانه میشود، آن چند روز روزه بر او واجب نیست، فقط قضای آن روزهها بر او واجب میگردد، و این نوعی تخفیف و رحمت از سوی خداوند نسبت به زنان در حال عادت ماهانه میباشد که در این حالت جسمشان ضعیف و اعصابشان تحریکپذیر میشود؛ و در این روزها، افطار کردن روزه بر آنان واجب است نه مُباح، و اگر روزه بگیرند، روزهی آنان پذیرفته نیست و اجر و پاداشی نخواهد داشت؛ بلکه باید به تعداد روزهایی که در عادت ماهانه بوده روزهها را قضا کنند. همهی زنان مسلمان از عهد امّهات المؤمنین، اصحاب و تابعین به همین شیوه عمل کردهاند. بنابراین، بر زنان مسلمان هیچگونه حرج و گناهی نیست که در دوران عادت ماهانهی خود که مصادف با چند روز از ماه رمضان میشود، آن روزها را افطار، و بعد از ماه رمضان آنها را قضا نمایند. چنانکه از عایشه روایت شده است که میگفت: «در ایام عادت ماهانه مکلّف به قضای روزه میشدیم، ولی مکلّف به قضای نماز نمیشدیم.»
من شخصاً ترجیح میدهم که امور بر رِوال طبیعی و فطری خود جریان داشته باشد، زیرا عادت ماهانه یک امر طبیعی و فطری است که خداوند عزّ وجل در نهاد زنان قرار داده است، وباید بر همان رِوال طبیعی خود طی گردد؛ ولی اگر بعضی از زنان از قرصها و داروهایی که برای جلوگیری از بارداری مصرف میشوند، جهت تأخیر عادت ماهانه از موعد آن استفاده نمایند تا مُلزم به افطار بعضی از روزهای ماه رمضان نشوند، بشرط اینکه استفاده از آن قرصها و داروها زیانی به آنان نرساند، اشکالی ندارد. تشخیص این مسئله از طریق مشاوره با متخصّصین و کارشناسان و به واسطهی مشورت با پزشک حاصل میشود، که در این باره نظر دهند که استفاده از اینگونه قرصها زیانی ندارد؛ و اگر این کار را تأیید کردند، زنان مسلمان میتوانند با استفاده از این قرصها و تأخیر عادت ماهانه روزهی ماه رمضان را بگیرند، و روزههایشان نیز، انشاءالله قبول خواهد شد.
سؤال: سال گذشته ناگزیر شش روز از ماه مبارک رمضان بخاطر عادت ماهانه افطار نمودم و هنگامی که خواستم این روزها را قضاکنم در بیستم ماه شعبان شروع به قضای روزه نمودم، پس از آنکه دو روز روزه گرفتم بسیاری از مردم به من گفتند: گرفتن قضای روزه در ماه شعبان جایز نیست. نظر شما در این باره چیست؟
جواب: برای زن و مرد مسلمان قضای روزه در هر ماه از ماههای سال، حتّی ماه شعبان هیچ اشکال و حرجی ندارد؛ تا آنجا که از عایشه روایت شده است که میگفت: گاه قضای روزهی بعضی از ایاّم رمضان من تا ماه شعبان به تأخیر میافتاد، و قبل از ماه رمضان اقدام به قضای آن مینمودم. بنابراین، باید این زن مسلمان مطمئن باشد که روزهایی را که در ماه شعبان روزه گرفته است، پذیرفته شده و مقبول میباشد. و خداوند اعمال پرهیزگاران را میپذیرد.
سؤال: من دختری هیجده ساله میباشم نخستین بار که به عادت ماهانه افتادم، مقداری ترشُّح سفید رنگ از من خارج شد، آن را تشخیص ندادم که چیست؟ آیا نماز و روزهی من صحیح بوده است؟
چنین ترشحاتی برای زن و دختر جوان ترشّحهای طبیعی محسوب میشوند، و آنچه موجب افطار روزه و تحریم نماز میگردد، همان خروج خون عادت ماهانه است که بسیار سرخ و تند میباشد. ولی اگر خون نباشد بلکه از آن قبیل ترشّحاتی باشد که سؤال کننده بیان داشته است، این خواهر مسلمان نباید هیچگونه بیمی از آن داشته باشد و میتواند، بلکه بر او واجب است، نماز و روزهی خود را به جای آوَرَد و به سایر عبادات خود بپردزاد، و خداوند متعال از او خواهد پذیرفت.
حکم تزریق آمپول و استعمال داروی تنقیه و گذاشتن دارو در گوش و سرمه کشیدن برای شخص روزهدار چگونه است؟
سؤال: آیا در ماه رمضان انسان بیمار میتواند داروی تنقیه استعمال کند؟ و آیا بیمار روزهدار که گوشهایش درد میکنند میتواند دارو در گوش خود بگذارند؟ و همچنین آیا زن میتواند در روز ماه رمضان چشمان خود را سرمه بکشد؟
جواب: در پاسخ کسانی که راجع به داروی تنقیه یا تزریق آمپول در ماه رمضان میپرسند، میگویم: تزریق آمپول انواعی دارد؟ بعضی از آنها به عنوان دارو و درمان تزریق میشوند، خواه در رگ باشد و خواه در عضله، یا زیر پوست. شرع مقدّس با این نوع تزریق هیچگونه مخالفتی ندارد؛ زیرا که نه به معده میرسد و نه عنوان غذا استفاده میشوند؛ بنابراین، این نوع تزریق موجب افطار روزه نیست، و جای بحث و گفتگو ندارد.
یک نوع دیگر آمپول وجود دارد که مغذّی و مقوّی جسم است مانند آمپول گلوکُز که همانند غذا مستقیماً وارد خود میگردد. دانشمندان معاصر دربارهی این نوع آمپول اختلاف نظر دارند؛ زیرا، چنین آمپولی را علمای قدیم نمیشناختهاند، تا در معالجه و مداوای بیماران به کار گیرند و همچنین، از پیامبر (ص)، اصحاب، تابعین و مسلمانان صدر اسلام هیچ حدیث و سخنی در این باره به ما نرسیده است؛ زیرا، این نوع آمپول جدید است. به همین خاطر، مورد اختلاف دانشمندان معاصر قرار گرفته است؛ و نظر بعضی از آنان بر این است که تزریق چنین آمپولهایی موجب بطلان روزه میباشد؛ زیرا، غذا را به آخرین مرحلهی هضم و جذب آن، به خون میرسانند. نظر بعضی دیگر، بر این است که تزریق چنین آمپولهایی موجب بطلان روزه نیست، هر چند که به خون برسد؛ زیرا، خوردن و آشامیدن، در صورتی موجب بطلان روزه میشود که به معده برسد، و انسان پس از آن پس از آن احساس سیری یا سیرابی نماید. در هنگام روزهداری قرار بر این است که انسان از خواستههای مربوط به شکم و شهوت جنسی محروم گردد، یعنی انسان احساس گرسنگی و تشنگی نماید، به همین جهت، رأی این دانشمندان بر آن است که تزریق این نوع آمپولهای مغذّی نیزف روزه را باطل نمیکند.
من هر چند به همین نظریهی اخیر گرایش دارم، ولی احتیاط را در هر حال پیشنهاد میکنم که مسلمانِ روزهدار در روزهای ماه رمضان از تزریق آمپولهای مغذّی خودداری نماید؛ زیرا، وقت تزریق این آمپولهای محدود نیست و میتوانند بعد از مغرب تزریق کند. اگر هم شخص بیمار باشد خداوند افطار روزه را برای او مباح گردانیده است، و اینگونه آمپولهای اگر چه عملاً غذا خوردن و نوشیدن به حساب نمیآید، و هرچند انسان پس از تزریق این آمپولها احساس رفعشدن گرسنگی و تشنگی نمیکند، مانند زمانی که مستقیماً غذا بخورد و بیاشامد؛ دست کم، انسان احساس نوعی آسایش و آرامش میکند، بخاطر از میان رفتن ضعف و سُستی که شخص روزهدار معمولاً با آن مواجه است. خداوند متعال اراده کرده است که انسان روزهدار رنج گرسنگی و تشنگی را بکشد، تا ارزش نعمتهای خداوند را که به او ارزانی داشته است، بداند و درد دردمندان را احساس کند، و گرسنگان و بیچارگان را از یاد نَبَرد... بنابراین، ما بیم داریم از اینکه باب اینگونه آمپول زدن گشوده شود، و بعضی از ثروتمندان متمول در روزهای رمضان از آنها استفاده نمایند، و به این وسیله تقویت و تغذیه شوند، و در نتیجه در روزهای رمضان احساس گرسنگی و تشنگی ننمایند؛ به این ترتیب، بهتر است شخص مسلمان تزریق اینگونه آمپولها را تا بعد از وقت افطار به تأخیر بیاندازد.
این بود جواب سؤال اول؛ امّا را جع به سؤال دوم و سوم، یعنی گذاشتن دارو در گوش، و سورمه کشیدن در چشم در روزهای ماه رمضان، و همچنین استعمال داروی تنقیه و شیاف و امثال اینها، همهی اینها امکان دارد که جزئی از آنها وارد شکم بشوند؛ امّا، چون از منافذ و راههای طبیعی وارد شکم نمیشوند، حکم خوردن و آشامیدن را ندارند، و انسان پس از استعمال این چیزها احساس آرامش و مانند آن نمیکند؛ با وجود این، دانشمندان قدیم و جدید دربارهی این موارد به دو گروه سختگیر و آسانگیر تقسیم شدهاند. بعضی از دانشمندان گفتهاند: بخاطر اینکه این چیزها از راههای طبیعی و عادی وارد شکم نمیشوند روزه را باطل نمیکنند؛ و من نیز در حقیقت معتقدم به اینکه کشیدن سورمه یا ریختن قطره در چشم یا گوش و نهادن مرهم و مانند آن در مقعد برای کسی که مبتلا به بواسیر و امثال آن است، و همچنین استعمال داروی تنقیه برای کسانی که دچار یبوست شدهاند، روزه را باطل نمیکند. فتوای من بر اساس نظریهای است که شیخالاسلام ابن تیمیه در فتاوایش برگزیده و ترجیح داده است. ایشان در ابتدا منازعات و مجادلات دانشمندان را پیرامون اینگونه موارد بیان داشته، سپس میگوید: اظهر آن است که هیچ یک از این موارد روزه را باطل نمیکند؛ زیرا، روزه از جمله ارکان دین اسلام است که مردمان خاص و عام نسبت به آگاهی از مسائل آن نیازمند هستند. بنابراین، اگر این امور از جملهی محرّمات خدا و پیامبر برای شخص روزهدار میبود، و با استعمال آنها روزه باطل میشد، بر پیامبر خدا واجب میبود که آنها را بیان فرماید، و اگر آن را بیان میکرد اصحاب بدان آگاهی مییافتند، و به امّت ابلاغ مینمودند؛ همانطور که دیگر احکام و قوانین شرعی را ابلاغ نمودند. بنابراین، وقتی که هیچ اهل علمی، هیچگونه حدیثی، صحیح یا ضعیف؛ مُسند یا مُرسل در این باره برای ما نقل نکردهاند، پی خواهیم برد که در این باره مطلبی بیان نشده است. وی میگوید: آن حدیثی نیز که دربارهی سورمه کشیدن روایت شده است، ضعیف است، و یحیی بن معین میگوید: حدیث سورمه کشیدن «مُنْکَر» است.
این بود فتوای شیخالاسلام ابن تیمیه که بر دو اصل بنا نهاده شده است.
اصل اول اینکه احکامی که مورد نیاز و ابتلای عموم است و تمامی مردم باید بدانها آگاهی یابند، بر رسول خدا واجب بوده است که آن احکام را برای امّت بیان فرماید؛ زیرا که آن حضرت تبیینکنندهی آن چیزی است که بر او نازل شده است، برای مردم؛ خداوند متعال میفرماید:
(وَأَنزَلْنَا إِلَیکَ الذِّکْرَ لِتُبَینَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَیهِمْ)[31]
«و این قرآن را بسوی تو فرود آوردیم تا برای مردم آنچه را بسوی ایشان نازل شده است توضیح دهی.»
بر امّت نیز واجب است که پس از بیان آن حضرت، به آن عمل کنند؛ این یک اصل.
اصل دوم این است که سورمه کشیدن و ریختن قطره در گوش، و امثال آن، که مردم پیوسته از دیرباز آنرا استعال مینمودهاند، و بصورت یک نیازمندی عمومی درآمده است، حکم آن همانند حکم غسل کردن، روغ مالیدن و بخور و استعمال عطر، و امثال آن است و اگر چنین چیزهایی روزه را باطل میکردند، پیامبر اکرم (ص) همانطور که موارد دیگر را که موجب بطلان روزه میشد، بیان داشتهاند، این موارد را نیز بیان مینمودند؛ با این ترتیب، وقتی که مطلبی در این ارتباط بیان نفرمودهاند، در مییابیم که آن موارد نیز از نوع استعمال عطر و بخور و روغن مو و مانند آن میباشد.
ابن تیمیه میگوید: بُخور معمولاً به انتهای بینی صعود مییابد، و داخل مغز میشود؛ و روغنی که مالیده میشود به بدن نفوذ پیدا میکند، و داخل بدن میشود، و بدان نیرو میبخشد؛ همچنین، بدن با استعمال عطر و بوی خوش نیرو و قوّتی به آن دست میدهد. بنابراین، وقتی که شخص روزهدار از اینگونه موارد نهی نشده است، این مطلب دلالت دارد بر اینکه استعمال عطر و بخور و روغن و سورمه کشیدن جایز میباشد. از جمله مطالبی که ابن تیمیه درضمن این فتوا بیان کرده، اینست که سورمه کشیدن جایز میباشد. از جمله مطالبی که ابن تیمیه در ضمن این فتوا بیان کرده، اینست که سورمه قطعاً غذا به حساب نمیآید، و نه از طریق بینی و نه از طریق دهان وارد شکم نمیگردد؛ همچنین، داروی تنقیه قطعاً مغذّی نیست. بلکه مدفوعهای بدن را تخلیه میکند. همانطور که انسان داروهای مسهل را بو کند، و یا در اثر قبض و کار نکردن شکم یا کلیهها لازم باشد، برای آسان شدن دفع، چیزی در عقب و یا جلو استعمال نماید این چنین چیزهایی به هیچ وجه وارد معده نمیشوند... این یک نگرش زیبا و فهم عمیق است نسبت به فقه اسلامی که ما نیز آن را انتخاب میکنیم، و بدان فتوی میدهیم. وبالله التوفیق
ارجاعات:
[24] - بقره/187.
[25] - بقره / 286.
[26] - مائده/91.
[27] - نحل / 25.
[28] - بخاری و مسلم و اصحاب سُنَن، از ابو هریره.
[29] - مؤمنون/1-2.
[30] - صحیح مسلم.
[31] - نحل / 44.
نظرات
بنده خدا
22 اردیبهشت 1398 - 01:37سلام ببخشید بدلیل دیر بیدار شدن تا ۱۰ دقیقه بعد از اذان صبح مشغول خوردن بودم ، در صورتی که صدا اذان را هم شنیده بودم، اما چون شغلم سخت میباشد به خوردن ادامه دادم تا مقداری سیر شوم . آیا روزه ام باطل است.ممنون لطفا زود جواب بفرستید
editor
23 اردیبهشت 1398 - 07:08سلام علیکم روزهی شما بهعلت تعمد در خوردن و نوشیدن پس از طلوع فجر و اذان، باطل است و باید در فرصت مقتضی، آنرا قضا کنید. موفق باشید