ماراتن چهاردهمین دوره‌ی انتخاباتِ ریاست جمهوری در ۸ تیرماه به فرجام نهایی نرسید، این ماراتن به دور دوم کشیده شده، تا در ۱۵ تیرماه تعیین تکلیف شود. مشارکت حداقلی مردم در دور اول انتخابات، معادلات سیاسی ـ اجتماعی جامعه را بر هم زده است، کنش‌های جدید در این دوره از انتخابات پیامدهای مهمی را به‌ وجود آورده است:

۱.  میزان مشارکت در این دوره از انتخابات، پایین‌ترین میزان مشارکت در طول. تاریخ ۴۵ ساله نظام جمهوری اسلامی بوده، وزارت کشور میزان مشارکت در انتخابات را ۴۰ درصد اعلام کرد و آن را حماسه بزرگ دانست، اما چنانچه درصد آرای باطله و سفید و تخلفات ناگزیر انتخاباتی را به آن اضافه کنیم میزان مشارکت باز هم از این آمار و ارقام پایین‌تر می‌آید.

چنانچه میزان ۸۵ درصدی مشارکت انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸ را با میزان مشارکت در این دوره مقایسه کنیم نشان از کاهش اعتماد عمومی و شکاف بین دولت ـ ملت دارد همچنین کاهش مشارکت ۱۲۰ درصدی در طول ۱۵ سال گذشته نشان از قهر اکثریت مطلق جامعه از نظامداران سیاسی و اقتصادی و... کشور دارد.

۲. عدم مشارکت بیش از ۶۰ درصد واجدین شرایط در دور اول  انتخابات، پیام مهم دیگری نیز به حاکمیت می‌رساند و آن اینکه با وجود چینش هوشمندانه و بذل و بخشش شورای نگهبان با تایید صلاحیت یک اصلاح‌طلب (آقای پزشکیان) جهت ایجاد شور بیشتر در انتخابات  باز هم در پر شور کردن مشارکت در انتخابات به جایی نرسید، آمار قهر از صندوق رأی چنان بالاست که رکن مهم مشروعیت و جمهوریت نظام سیاسی را زیر سؤال برده است.

۳. اگر آمار مشارکت ۴۰ درصدی اعلام شده در انتخابات را دقیق فرض کنیم متوجه می‌شویم که هیچکدام از اصولگرایان و اصلاح‌طلبان با وجود تبلیغات وسیع نتوانستند بیش از ۱۵ـ۱۸ درصد آرا را بدست آورند. این بدان معناست که قاهرین از صندوق رأی، از هر دو جناح اصولگرا و اصلاح‌طلب عبور کرده و از سیاستگذاری‌ها و وضعیت بد اقتصادی ناراحت و عصبانی‌اند.

۴.  بسیاری از کارشناسان ، اخذ ۹.۵ میلیون رأی آقای جلیلی و ۳.۵ میلیون آقای قالیباف را پیش‌بینی نمی‌کردند، آمار میدانی در بسیاری از استان‌ها آرای آقای قالیباف را بالاتر از آقای جلیلی نشان می‌داد.

چینش آماری آرای دو کاندیدای پیروز در دور اول نشان می‌دهد که مجموع آرای آقایان جلیلی و قالیباف دو کاندید ائتلافی اصولگرایان و نیز حمایت قاطع آقای قالیباف از آقای جلیلی در دور دوم، که مجموع آرای جلیلی را به راحتی به  ۱۳ میلیون رای می‌رساند شانس بیشتری برای پیروزی دارد در مقابل آقای پزشکیان (اصلاح‌طلب) با  ۱۰.۵ میلیون شانس کمتری .

۵.   هر دو جناح برای مرحله دوم انتخابات سعی دارند آرای خاموش و  قهرکرده را تشویق به آمدنِ پای صندوق بنمایند تا نتیجه را به نفع جناح خود تغییر دهند؛ البته اصلاح‌طلبان بیش از اصولگرایان نیازمند آرای خاموش و قهر هستد لذا کمپین‌های توبه و پشیمانی و عذرخواهی‌های مکرّر سعی در روشن کردن آرای خاموش دارند تا مانند انتخابات ریاست‌جمهوری سال ۱۳۸۴،  که در آن شرکت کنندگانِ انتخابات در دور دوم افزایش پیدا کرد و بسیاری از آرای خاموش به نفع نو اصولگرایان ( آقای احمدی نژادی)  به صحنه آمدند و کاندیدای ائتلافی اصلاح‌طلبان و اصولگرایان محافظه‌کار (آقای رفسنجانی) را شکست داد، مجدداً تکرار کنند.

۲۰ سال از آن انتخابات جنجالی  گذشت،  در حال حاضر نسلی جدید با دیدگاه‌ها و خواسته‌های جدید به صحنه آمده،  مزاج نسل قبلی هم اوضاعِ بدِ اقتصادی سیاسی و فرهنگی تغییر پیدا کرده، هر دو نسل،  هر دو جناح مذکور را در رسیدن به این وضعیت فلاکت بار مقصر و مجرم می‌دانند.
به صحنه آمدن آرای خاموش در سال ۸۴ به نفع اصولگرایان برای نجات کشور از فساد و اختلاس اصلاح‌طلبان بود. اما به صحنه نیامدن آرای ۶۰ درصد خاموش این دوره از انتخابات، عبور از هر دو جناح قدرت  و عملکرد مخربشان در طول سالیان گذشته و اجرای سیاست‌های نابخردانه و نسنجیده و مخرّب در اقتصاد، فرهنگ ، اجتماع و روابط خارجی  بوده است. لذا به صحنه‌آوردن آرای خاموشی که این روزها هوشمندانه و هدفمند حرکت می‌کند، در دور دوم انتخابات، بسیار سخت و دور از ذهن به نظر می‌رسد.

اگر دو جناح پیشتر از این در هنگامه مشکلات اقتصادی و مصیبت‌های سیاسی از آسیب‌دیدگان حوادث ناگوار سالیان اخیر به موقع و حکیمانه دلجویی و دستگیری می‌کردند و حاکمیت انعطاف بیشتری از آسیب‌دیدگان نشان می‌داد شاید اکثریت بزرگی از ناراضیان از صندوق رأی منطق قهر از صندوق را انتخاب نمی‌کردند و اوضاع به اینجا نمی‌رسید.
برای همین خیلی مواقع چه زود دیر می‌شود...!