نویسنده: سارو حاجیسفی
این روزها کسی دلش هوای مولوی بودن ندارد، بسیار کمند کسانی که نوای نی درونشان شکایت زمینی بودن و داغ هجران را سر دهد، انگار خدایی در این نزدیکی نیست! نشو از نی، نی حریفی بینواست!
هر کس به طریقی در منتهای بیخبری، در شلوغی محض، جایی که خودش را هم از یاد برده خندهی مستانه سر میدهد! در هوای بدست آوردن زمانی بدون گذر و مکانی بدون زمان در پی یافتن آرامشی در اوج است، اما افسوس!!! راستی اگر از ما بپرسند که از زندگی چه میخواهیم جوابمان چیست؟ ثروت؟ علم؟ مقام؟ پاسخ به امیال؟ شاید به تعداد آدمها بتوان جواب داشته باشیم، اما کدامیک صحیح است؟
میگویند غزالی برای چیرگی بر نفس خویش مقام شامخ ریاست نظامیه را که به تعبیر امروزی شاید از ریاست معتبرترین دانشگاههای بینالمللی هم بالاتر باشد رها کرد، بعد از چند سال تزکیه در راه بازگشت در مسجدی به مناظره دو نفر گوش فرا میداد آنها هم برای فصل ختام کلام از سخنان غزالی بهره گرفتند و وی هم در درون خود آن را پسندید، بهناگاه به خود آمد و دوباره سر به دوری گزید تا این قسمت از نفس خود راهم اصلاح کند. راستی کدامیک از آدمهای امروزی این شیوه را دارند؟
من نمیدانم که غزالی و امثال آنها در ذهن خود دنبال چه بودند، نمیدانم مولوی نالههایش را از بهر چه سر میداد، ابن تیمیه و ابن قیم استدلالات قوی خود را برای چه صادر میکردند، حتی نمیدانم که چرا هر کس به طریقی در پی یافتن چیزی است که شاید خودش هم نمیداند چیست؟ اما میدانم که همه در یافتنند و کسی دُر مییابد و کسانی هم نه! و البته هر کس به تعبیرخودش.
یکی از استاتید دانشگاهیم میگفت خوشبختی یعنی لذت پایدار! در پی رسیدن به این پایداری کتابهای زیادی را ورق زدم اما همه دم از فنا میزدند و همه حیران در پاسخ گفتن!
مدتی بود که کارم خرید کتاب بود، و از هر دری سخنی مطالب را بررسی میکردم تا اینکه یکی از دوستانم گفت کتابی را به تو معرفی میکنم که بسیار تازه است! با شوقی فراوان در پی نام کتاب بودم و هنگامی که کلمه "قرآن" را از او شنیدم،.... لرزه بر تنم افتاده بود! چیزی را که در دوردستها و در افکار بشری جستجو میکردم در کتابی که سالها در منزل ما آرام گرفته بود یافتم!
در مجلس استادی شهید در حین فرا گرفتن مفاهیمی در بارهی قرآن مطلبی را به من آموخت که جواب سؤالات چند سالهی بشریت بود و آن هم اینکه " بشریت به دنبال آرامش است ". راز آرام بودن را هم تنها خالق "آرامش" میداند و آن را در مدلی مدون با تفسیری عالی و فهمیدنی برایمان آراسته است. استاد میفرمود " اگرانسانهایی که دشمن این قانونند- قرآن – میدانستند که چه آرامشی در آن نهفته است و چه لذتی را برای انسان به ارمغان میآورد، با مسلمانان به جنگ میآمدند تا آن را برگیرند!"
در افکاری اینچنین غوطهور بودم که یادم آمد رمضان ماه افزایش "آرامش" فرا رسیده است و هر کس که میخواهد میتواند "خوشهای آرامش برچیند ".
نظرات